مرسی.
عالی
عالی
متوجه نشدم.همه رو گول زدیا غیرمهندس خان
ککککککککککککککککککککککککککککککککککک
متوجه نشدم.
یک کلاه بسی بزرگ سرمان رفتمتوجه چی؟
غیرمهندس خان؟
چون مهندس نیستی
همه رو گول زدی؟
چون قصدت رفتن نبود اسم شعرت بود
ککککککککککککککککککککککککککککککککککککککککککک
انگار وقت رفتن رسیده !
باید بروم ...
به یک جای بهتر
باید جای بهتری باشد !
جایی سبز تر از زردیِ اینجا ....
جایی گرمتر از سردیِ اینجا ....
جایی که آدمها بفهمند از خودشان ،
رابطه شان و دیگران چه میخواهند !
جایی که واژه ها معنای درست تری داشته باشد !
دوستت دارم ها ....
همیشه با تو هستم ها ...
دلتنگت هستم ها ...
جایی پر از واژه های حقیقی !
یقینا باید جایی باشد ، آنجا که دخترکان و زنان زیبای شهر
به جای دست فروشی و دست مالی
دست در دست عاشقشان
قهقهه سر دهند از شادی ...
بی دلهره ی فردای ِتنهایی !
باید جای دیگری باشد ...
که نغمه ها سر دهیم از آزادی ....
بی واهمه ی انفرادی !
آنجا که سر بالا نکنی برای دیدن کسی !
و سربزیر نیفکنی از دستان خالی !
جایی که هیچ خالی نباشد ....
نه دستی ، نه جیبی ، نه فکری ! ، نه خانه ایی ،
نه قلبی !
باید بروم .....!
به هر آن کجا که با شد به جز این سرا سرایمبسیار عالی بود مرسی