ایرانیان؛ پیشگام حقوق بشر

MOJTABA 77

عضو جدید
کاربر ممتاز

در دوران ساسانیان نیز زن و مرد، به‌طور مساوی از حقوق اجتماعی و سیاسی برخوردار بوده‌اند. در این دوره، زنان نیز مانند مردان حق آموزش و پرورش، انجام مراسم دینی و مذهبی و حتی.....

تاریخ جهان مملو از جنگ‌هایی است كه آرزوهای ملل ضعیف را برای یك زندگی آرام بر باد دادند و صلح و آرامش را در دوران مختلف از بشر گرفتند. جنگ‌هایی كه بعد از گذشت هزاران سال، هنوز نام متجاوزان آن در سرزمین‌های مورد تهاجم به بدی یاد می‌شود و هیچ ملتی ستمی را كه بر او روا داشته شده از یاد نمی‌برد، چرا كه در واقع حقوق انسانی او سلب شده و نتوانسته است به آنچه كه حق مسلم و خدادادی او بوده برسد اما هنوز بسیاری از ملت‌هایی كه كشورشان توسط كوروش هخامنشی، شاه ایران تصرف شد، آن دوره را جزو آرام‌ترین دوران تاریخ خود می‌دانند. ایرانیان را به این واسطه جزو پیشگامان حقوق بشر در تاریخ می‌شناسند.
برخی كوروش را منادی صلح و آزادی می‌دانند. سازمان ملل متحد، منشور او را به عنوان یكی از عالی‌ترین فرامین حكومتی جهان بر دیوار تالارهای معروفش نصب كرده تا همواره در مقابل چشم نمایندگان ملل متحد باشد. شیوه حكومت‌داری كوروش از چند جهت قابل تامل و بررسی است.


این‌كه شیوه‌های رفتاری او در صحنه سیاسی بین‌المللی جهان قدیم، نمونه‌ای كامل از یك دیپلماسی موفق بود كه با اتكا به شرایط زمانی و مكانی، تحلیل‌های دقیقی ارائه می‌كرد. كوروش در عین اقتدار، نیك می‌دانست قدرت نظامی همیشگی و جاودانی نیست و آنچه مردم یك سرزمین را به متابعتی قلبی و دائمی وامی‌دارد، احترام به عقاید آنان، برخوردی از سر مهر و بدون تبعیض است. بر همین مبنا او هنگام ورود به هر سرزمینی كه فتح می‌شد، خود را نماینده خدای بزرگی معرفی می‌كرد كه مردم آن سرزمین به آن معتقد بودند. او مراسم پادشاهی خود را در بابل به سبك بابلیان و در معبد مردوك انجام داد. او با شناخت كاملی كه از اختلاف كاهنان مذهبی با نبونید پادشاه بابل داشت، ‌در اول قدم، خدایانی كه نبونید از شهرهای مختلف به بابل آورده بود، به معابدشان بازگرداند. معابد خراب آنها را از نو بنا و تعمیر و خود را نه پادشاه كه نماینده مردوك برای رهایی مردم معرفی كرد. او به جنگ قدرت با كاهنان نپرداخت و قدرت آنان را تقلیل نداد. او، خود را نماینده خدای یهوه معرفی كرد كه برای رهایی اقوام از اسارت، اقدام به تصرف بابل كرده است. این گفته با اتكا به حرف‌های اشعیا پیامبر بود كه به مردم وعده داد: «... بیدار باشید خداوند بزرگ با دستی نیرومند خواهد رسید و بازوی او به نام او حكومت خواهد كرد....» «خداوند چنین می‌گوید: من از كوروش گفت‌وگو می‌كنم؛ او چوپان من است و مجری اراده من خواهد بود. خداوند با برگزیده خود كوروش چنین سخن می‌گوید و دست او را برای بر زمین كوبیدن ملل می‌گیرد.
كوروش هیچ‌گاه درصدد تحمیل اعتقادات خود برملل مغلوب برنیامد و آنها را در اتخاذ شیوه‌های مناسب و دلخواهشان آزاد گذارد.


او اقوام و پیروان ادیان دیگر را برای عبادت و اجرای مناسب و مراسم دینی خود آزاد و اموالی كه از آنان به غارت رفته بود به آنان بازگرداند.
وقتی صحبت از اقتدار كوروش می‌شود، باید دانست كه او تربیت شده سرزمینی بود كه فرهنگ دروغ، ریا و بدعهدی در آن راهی نداشت و در عین جنگاوری، مردم متعهد به عهد و پیمان بودند.


سازمان حكومتی كوروش بدین جهت مقتدرانه عمل می‌كرد كه دستگاه سیاسی حكومت بر اطلاعات دقیقی كه از سازمان بازرسی و خبرچینان می‌گرفت، اشراف كاملی بر اوضاع كشور و احوال مردم داشت. آنها حتی از نظریات مردم در دورافتاده‌ترین مناطق تحت فرمان آگاهی داشتند. آگاهی كه سریعا توسط خبرچینان با پیك‌هایی دقیق و سریع كه در سراسر كشور ایجاد شده بود، اخبار را به دربار می‌رساندند.
سازمان اطلاعاتی او با ناراضیان كشورهای دشمن ارتباطی دقیق داشتند و از علل عدم رضایت آنان آگاه بودند. مواردی كه به كوروش كمك می‌كرد تا در وقت ورود بداند با چه كسی طرف است، ملت مغلوب چه می‌خواهد و او باید چه بگوید تا آنان را راضی، آرام و تابع نگه دارد.


در برابر حاكمان و پادشاهانی كه در مقابلش جنگیدند رفتار جوانمردانه‌ای را اتخاذ كرد چرا كه به وجود یك دشمن كمتر اعتقاد داشت. نماینده مخصوص او كه لقب چشم پادشاه را داشت به بازرسی ایالات امپراتوری می‌پرداخت تا طرز اداره امور كشور را در محل مشاهده كند و به او گزارش بدهد.
كوروش افراد عالی‌مقام دربار و سپاهش را گرامی می‌داشت و به همین علت وفاداری دائمی آنها را به عنوان پشتوانه‌هایی همراه داشت. او امپراتوری را هویت بخشید كه 2 قرن تمام بر نیمی از جهان حكومت كرد.

كوروش به عنوان یك ایرانی شریف، الگویی برای صلح و صفایی است كه بعد از او توسط كمتر حكومتگری گرامی داشته شد.
یكی دیگر از شاهان هخامنشی، داریوش بود. از مهم‌ترین اقدامات او ایجاد سازمان قضایی كارآمدی بود كه در نوع خود در برقراری دادگری و فراهم آمدن شرایط عدالتخواهی در آن دوره موفق بود. او برای انجام این مهم از دادرسان ویژه مسائل دشوار حقوقی یاری می‌جست. او قانون اساسی كشور را بر مبنای بردباری دینی و رعایت حقوق اقلیت‌های مذهبی تدوین كرده بود و در نگارش این قانون، آداب ورسوم وسنت‌ها و قوانین و مقرارت ملل مغلوب را تا جایی كه به كیان امپراتوری هخامنشی لطمه نمی‌زد، لحاظ كرده بود. او برای اجرای هر چه بهتر قانون اساسی، شورایی متشكل از دادرسان خانواده شاهنشاهی و موبدان را مسؤول نظارت بر اجرای قانون قرار داده بود. این شورا، گزارش‌هایی را كه ازشهربانان و ایالت‌های امپراتوری اخذ می‌كرد به اطلاع پادشاه می‌رسانید. به این ترتیب راه بر هر گونه اعمال تبعیض نژادی مذهبی، بسته می‌شد و كلیه ملل مغلوب با وجود تفاوت‌های نژادی، مذهبی، زبانی و... كه با هم داشتند، تحت لوای امپراتوری هخامنشی، در صلح و صفا به سر می‌بردند و این مرهون سیاست تبعیض‌زدایی حكمرانان وقت بوده است. قرن‌ها بعد است كه در اعلامیه حقوق بشر، چنین حقی برای انسان‌ها به رسمیت شناخته شده‌است.

در ماده دوم این اعلامیه آمده است: ‹‹هر كس می‌تواند بدون هیچ گونه تمایز، مخصوصا از حیث نژاد، رنگ، جنس، زبان، مذهب، عقیده سیاسی یا هر عقیده دیگر و همچنین ملیت، وضع اجتماعی، ثروت، ولادت یا هر موقعیت دیگر از تمام حقوق وكلیه آزادی‌هایی كه در اعلامیه حاضر ذكر شده‌است، بهره‌مند گردد. به علاوه هیچ تبعیضی به عمل نخواهد آمد كه مبتنی بر وضع سیاسی، اداری، قضایی یا بین‌الملل كشور یا سرزمینی باشد كه شخص به آن تعلق دارد. خواه این كشور، مستقل، تحت قیمومت یا غیر خودمختار بوده یا حاكمیت آن به شكلی محدود شده باشد.

در عصر هخامنشی، حق پناهندگی افراد به كشورها، مراعات می‌شد. ماجرای پناهندگی «تمیستوكل» سردار بزرگ یونانی به دربار اردشیر هخامنشی نمونه‌ای از اعمال اصل رعایت حق پناهندگی اتباع كشورهای بیگانه است كه درماده 14 اعلامیه جهانی حقوق بشر برآن تأكید شده است:
«هر كس حق دارد در برابر تعقیب، پناهندگی جست وجو كند و دركشورهای دیگر، پناه اختیار كند.»

رعایت حقوق اجتماعی افراد، یكی دیگر از نمونه‌های تضمینی حقوق فطری انسان‌ها و توجه به حقوق بشر در این دوران است. در اسناد به‌دست آمده از تخت جمشید در لوح‌های معروف به الواح گنجینه، پرداخت مزد كارگران كه در املاك شاهنشاهی كار می‌كرده‌اند، ذكر شده است وحتی برای كارگران، تسیهلات ویژه‌ای مانند مرخصی زایمان وجود داشته داشتند و حتی برخی مشاغل مانند كارگاه‌های خیاطی، زنان سرگروه كارگران مرد و زن بوده‌اند. قرن‌ها بعد است كه در ماده 23 اعلامیه جهانی حقوق بشر، بر شرایط منصفانه و رضایت‌بخش برای كار و رفع تبعیض افراد در اخذ اجرت مساوی در مقابل كار برابر، تأكید شده است.
در زمان اشكانیان نیز بر حق اساسی مردم در تعیین سرنوشت سیاسی و اجتماعی‌شان، توجه می‌شده است. در این زمان، 2 مجلس شورا وجود داشته است كه یكی شامل شاهزادگان بود و دیگری از گردهم‌ آمدن بزرگان قوم و مغان تشكیل می‌شد. مجلس موسسان كه حاصل جلسات مشترك این دو مجلس بود، وظیفه عزل و نصب پادشاه را به عهده داشت. انتخاب حكام ولایات و سرداران نظامی بر عهده مجلس شاهزادگان بود. بنابراین حكومت اشكانی مبتنی بر تمركززدایی بود و بر مشاركت مردم در اداره امور كشور تأكید داشت. این امر در ماده 21 اعلامیه جهانی حقوق بشر نیز ذكر شده است. این ماده، بر مشاركت مردم در اداره امور كشور به طور مستقیم یا از طریق نمایندگان منتخب تأكید كرده است. همچنین اصل تساوی حقوق زوجین كه در ماده 16 اعلامیه جهانی بشرتصریح شده، در عصر اشكانی مراعات می‌شده است در این دوره زن و مرد حق طلاق داشتند و در صورتی كه زن از افكار همسر خود ناخشنود بود و پاكدامنی خود را ثابت می‌كرد، می‌توانست از مرد طلاق بگیرد. برای مرد نیز تنها در صورتی كه زن نازا بود یا فاقد بكارت اخلاقی بود و یا به جادوگری می‌پرداخت، حق طلاق منظور می‌شد.


در دوران ساسانیان نیز زن و مرد، به‌طور مساوی از حقوق اجتماعی و سیاسی برخوردار بوده‌اند. در این دوره، زنان نیز مانند مردان حق آموزش و پرورش، انجام مراسم دینی و مذهبی و حتی داوری و قضاوت را عهده‌دار بوده‌اند. حق طلاق برای آنها وجود داشت. در این دوره، حق فعالیت‌های اقتصادی و سیاسی كه بیشتر زنان جهان تا چندین سال پیش از آن محروم بوده‌اند، منظور می‌شد و در امور سیاسی برخی زنان به مقامات بالای سیاسی دست یافتند. در زمینه علوم مذهبی نیز زنانی وجود داشتند كه در آیین زردشت، حتی از مردان نیز متبحرتر بودند.
در این دوره، كودكان نیز حقوق مخصوصی داشتند. اطفال 7 تا 8 سال مسوولیت جزایی نداشتند و از 8 سال تا 16 ساله به مجازات تأدیبی می‌رسیدند.
احترام به كرامت انسان‌ها و حقوق نخستین آنان نظیر آزادی دین، تابعیت، ملیت، بیان، احترام به حقوق زنان، تساوی جنسیتی و ممنوعیت‌برده‌داری كه در اعلامیه‌ جهانی حقوق بشر به آنها اشاره شده، همه در ایران ‌باستان مورد حمایت بوده‌اند.



 

Similar threads

بالا