mojtaba_81
عضو جدید
اخیرا کتاب "شیطان در بهشت" نوشته ی "هنری میلر" رو خوندم...
کتابی در حدود 170 صفحه و ترجمه ی بهاء الدین خرمشاهی... 4 تا داستان کوتاهه...
هنری میلر در سال 1891 از پدر و مادر آمریکایی در نیو یورک به دنیا اومده... در حالیکه آبا و اجداد آلمانی داره...
در همین کتاب چند صفحه ی اول" هنری میلر" زندگی خودش رو شرح داده...
اما برای آشنایی بیشتر با این نویسنده:
« ... هدف من از نویسندگی، مستقر کردن واقعیتی بزرگتر است. من نه رئالیسمم و نه ناتورالیست... بیشتر از هر چیز طرفدار تخیل و خیالبافی و آزادیهایی که خیالش را هم نکرده ایم هستم... من تخریب را به نحو سازنده ای به کار میبرم، اما همیشه به یک هماهنگی واقعی و صلح و سکوت درونی توجه دارم... موسیقی را برترین هنر میدانم، از بس که کمال مطلق است و از آنجا که سکوت را میشناساند... به اعتقاد من برای اینکه ادبیات از دل به دل راه پیدا کند باید از سمبولها و استعاره های اساطیری و باستانی بیشتر بهره گرفت... ادبیاتی که داریم بیشتر به متون قدیمی درسی شباهت دارد... همه ی ماجراها در برهوت عقل و عقلانیت می گذرد... نود و نه درصد از کل نوشته های امروزی باید معدوم شود... دلم می خواهد خوانندگان کمتری داشته باشم... اصلا علاقه ای به زندگی ذسته جمعی خلائق ندارم، همچنین به هدفهای حکومتهای جهان...امیدوارم و معتقدم که بساط تمدن امروزه تا صد سال دیگر برچیده خواهد شد... اعتقاد من این است که انسان می تواند آسان و آسوده، بدون تمدن زندگی کند...»
کتابی در حدود 170 صفحه و ترجمه ی بهاء الدین خرمشاهی... 4 تا داستان کوتاهه...
هنری میلر در سال 1891 از پدر و مادر آمریکایی در نیو یورک به دنیا اومده... در حالیکه آبا و اجداد آلمانی داره...
در همین کتاب چند صفحه ی اول" هنری میلر" زندگی خودش رو شرح داده...
اما برای آشنایی بیشتر با این نویسنده:
« ... هدف من از نویسندگی، مستقر کردن واقعیتی بزرگتر است. من نه رئالیسمم و نه ناتورالیست... بیشتر از هر چیز طرفدار تخیل و خیالبافی و آزادیهایی که خیالش را هم نکرده ایم هستم... من تخریب را به نحو سازنده ای به کار میبرم، اما همیشه به یک هماهنگی واقعی و صلح و سکوت درونی توجه دارم... موسیقی را برترین هنر میدانم، از بس که کمال مطلق است و از آنجا که سکوت را میشناساند... به اعتقاد من برای اینکه ادبیات از دل به دل راه پیدا کند باید از سمبولها و استعاره های اساطیری و باستانی بیشتر بهره گرفت... ادبیاتی که داریم بیشتر به متون قدیمی درسی شباهت دارد... همه ی ماجراها در برهوت عقل و عقلانیت می گذرد... نود و نه درصد از کل نوشته های امروزی باید معدوم شود... دلم می خواهد خوانندگان کمتری داشته باشم... اصلا علاقه ای به زندگی ذسته جمعی خلائق ندارم، همچنین به هدفهای حکومتهای جهان...امیدوارم و معتقدم که بساط تمدن امروزه تا صد سال دیگر برچیده خواهد شد... اعتقاد من این است که انسان می تواند آسان و آسوده، بدون تمدن زندگی کند...»