[h=1]
بررسی عملکرد و تجربه صندوقهای شاخصی در بازار سرمایه کشور [/h]
توسعه کمي و کيفي بازار سرمايه کشور همراه با صندوقهاي سرمايهگذاري ضرورت تنوع بخشيدن به انواع صندوقهاي سرمايهگذاري براي جذب سلايق مختلف را اجتنابناپذير كرده است. بر اين اساس در سالهاي اخير انواع صندوقهاي سرمايهگذاري طراحي و پيادهسازي شده است که از آن جمله ميتوان به صندوقهاي سرمايهگذاري در سهام، صندوقهاي با درآمد ثابت با سود تضمين شده يا پيشبيني سود، صندوقهاي سرمايهگذاري شاخصي، صندوقهاي سرمايهگذاري نيکوکاري و صندوقهاي سرمايهگذاري ارزي اشاره کرد.
صندوقهاي سرمايهگذاري شاخصي در واقع نوعي از صندوقهاي سرمايهگذاري هستند که در آن مديران صندوق در تلاشاند تا سبدي از اوراق بهادار با ترکيب و اوزان متناسب با يک شاخص مبنا را تشکيل دهند تا بر اين اساس عملکردي مشابه با عملکرد شاخص داشته باشند. بنابراين در اين نوع از صندوقها نقش مديريت يک نقش غيرفعال است و تنها در راستاي انطباق ترکيب و وزن اوراق موجود در سبد با شاخص مبنا تلاشهايي صورت ميگيرد. در حال حاضر تنها نمونه موجود در بازار سرمايه ايران جهت بررسي عملکرد و تجربه آن و همچنين مقايسه با نمونههاي مشابه در بازار سرمايه کشورهاي مختلف، صندوق شاخصي کارآفرين است که از ابتداي سال 1390 فعاليت خود را طبق يک رويه مصوب سازمان بورس اوراق بهادار شروع كرده است.
لذا راهاندازي اولين صندوق شاخصي در بازار سرمايه اگر چه نويد بخش ابزارهاي بيشتر سرمايهگذاري براي سرمايهگذاران بازار سهام است اما در مقايسه با صندوقهاي شاخصي موجود در بازارهاي مالي جهان، شاخص کل بورس تهران و همچنين ساختار آن با اشکالاتي همراه است، که در ادامه آورده شده است.
مقايسه صندوقهاي شاخصي در بازارهاي مالي جهان:
براساس آنچه که در مباحث علمي و همچنين در کشورهاي با سابقه بازار سرمايه نسبتا قوي به عنوان صندوقهاي شاخصي ياد ميشود، اين نوع از صندوقها در برگيرنده تمامي شرکتهاي عضو شاخص مبنا هستند. جدول شماره يک نشاندهنده اين امر تا حدودي است.
جدول شماره يک برخي از صندوقهاي شاخصي را نشان ميدهد که به جز صندوق شاخصي کارآفرين ساير صندوقها تقريبا تمامي شرکتهاي عضو شاخص مبنا را در سبد داراييهاي خود دارند و نقش مديريت آنها فقط حفظ وزن شرکتها براساس شاخص مبنا طبق يک الگوريتم مشخص است که معمولا سيستمهاي رايانهاي به صورت خودکار وزن شرکتها را در صندوق با شاخص مبنا همسان مينمايند. صندوقهاي مذکور در بورسهاي مختلف توانسته اند بازدهي خود را با شاخص مبنا همسان نموده و از اين طريق کمترين ريسک را در بين صندوقهاي سهمي به سرمايهگذاران خود همراه با بازدهي معقول اعطا كنند. فروش واحدهاي صندوق در صندوقهاي مطالعه شده، مشمول ماليات بوده و قطعا بازدهي به مراتب کمتري براي سرمايهگذاران دارد.
البته نمونههايي از صندوقهاي شاخصي وجود دارد که در حصول بازدهي همسان با شاخص مبنا ناموفق بوده است به عنوان مثال مديريت صندوق شاخصي کشور ترکيه آن بر عهده يکي از بزرگترين شرکتهاي سرمايهگذاري با بيش از 500 نوع صندوق سرمايهگذاري است كه طي مدت يک سال گذشته بازدهي آن کمتر از بازده شاخص بورس استانبول بوده است. همچنين بازدهي صندوق شاخصي HSBC بر مبناي شاخص بورس لندن نيز در دوره 5 ساله خود حدود 10 درصد از شاخص مبنا کمتر بوده است.
نحوه محاسبه شاخصهاي مذکور به جزء شاخص بورس تهران بر مبناي سهام شناور آزاد شرکتها است در حالي که در بورس تهران شرکت بزرگي مثل هلدينگ خليج فارس با 5درصد سهام شناور آزاد تاثير 9درصدي در شاخص را بر جاي ميگذارد که خود به تنهايي ميتواند تغييرات منفي يا مثبت شديدي در شاخص کل ايجاد نمايد. لذا در صورت محاسبه شاخص بر مبناي سهام شناور آزاد شرکت مذکور کمتر از 2درصد در شاخص کل تاثيرگذار خواهد بود.
هر چند در شاخص بورس لندن در صورتي که شرکتي 5درصد يا کمتر، سهام شناور آزاد داشته باشد در محاسبه شاخص تاثيرگذار نيست. همچنين شرکتهاي سرمايهگذاري در هيچ کدام از شاخصهاي مطالعه شده در شاخص مبنا تاثيرگذار نيستند در حالي که در بورس تهران اين شرکتها در شاخص تاثيرگذار است.
در مقايسه صندوق شاخصي کارآفرين با ساير صندوقهاي مشابه به چند نکته ميتوان پي برد:
• تعداد شرکتهاي موجود در صندوقهاي شاخصي مطالعه شده نشاندهنده اين است که تمامي شرکتهاي عضو در شاخص مبنا در پرتفوي آنها موجود است. در حالي که در صندوق شاخصي کارآفرين تنها 43 شرکت واجد شرايط حضور دارند و شرکتهاي غايب در دوره يک ساله تاثير 12درصدي در رشد 125درصدي شاخص کل را بر عهده داشتهاند.
• شاخص مبناي صندوقهاي مذکور تنها شاخص قيمت است و بازده نقدي در آنها دخيل نيست لذا هزينههاي مربوط به تنزيل سود سهام در مقايسه عملکرد آنها وجود ندارد. صندوق شاخصي از محل تنزيل سود سهام، سالانه 2درصد از بازدهي آن کاسته ميشود.
• هزينههاي بسيار پايين صندوقهاي شاخصي مطالعه شده نسبت به صندوق شاخصي کارآفرين (هزينه 2درصدي سالانه ارکان و ساير در صندوق شاخصي)
• نحوه محاسبه شاخص بورسهاي مطالعه شده بر مبناي سهام شناور آزاد است.
• در محاسبه شاخص بورسهاي مطالعه شده شرکتهاي سرمايهگذاري محاسبه نميشود تا تاثير دوباره بر شاخص نداشته باشند.
• حجم پرتفوي صندوقهاي شاخصي مطالعه شده که بعضا به 100 ميليارد دلار ميرسد اين امکان را فراهم مينمايد تا در تمامي شرکتهاي تاثيرگذار در شاخص مبنا سرمايهگذاري نمايند.
شرکتهاي حاضر در پرتفوي صندوق شاخصي کارآفرين طبق جدول شماره 2 حدود 78درصد ارزش کل بورس تهران را شامل ميشوند که اين درصد تنها مختص به 43 شرکت از 330 شرکت فعلي در بورس تهران است. همچنين از 39 صنعت موجود در بورس تهران حدود 15 صنعت با 90درصد ارزش بورس تهران در پرتفوي صندوق موجود است. ساير شرکتهايي که در پرتفوي صندوق شاخصي موجود نيستند توانسته اند در يک سال اخير تاثير 12درصدي مثبت در شاخص داشته باشند.
محاسبه شاخص 30 شرکت بزرگ و 50 شرکت بزرگ در حال حاضر داراي ابهام است و ليست اين شرکتها منتشر نميشود و مبناي محاسبات در اين مقاله آخرين ليست منتشر شده از سوي شرکت بورس مربوط به سه ماهه سوم سال 91 است. طبق جدول شماره 2 بازدهي صندوق شاخصي کارآفرين بيش از شاخص 50 شرکت فعال و 30 شرکت بزرگ در يک سال اخير بوده است.
مطابق جدول شماره 3 بيشترين همبستگي در حال حاضر مربوط به صندوق شاخصي و شاخص کل است و از طرفي کمترين همبستگي بين صندوق شاخصي و 50 شرکت فعال است. جداول 2 و 3 نشاندهنده عملکرد مناسبتر صندوق شاخصي از لحاظ همبستگي و بازدهي نسبت به شاخص 50 و 30 شرکت است.
در بورس تهران به دليل برخي از مشکلات، معمولا انتخاب شرکتها در پرتفوي و همسان نمودن وزن آنها با شاخص کل با محدوديتهايي همراه است. برخي از اين مشکلات به شرح زير هستند:
• حجم مبنا و محدوديت دامنه نوسان که منجر به تشکيل صفهاي خريد يا فروش طولاني بر روي برخي از شرکتها گرديده و امکان خريد يا فروش در پرتفو ميسر نيست.
• عدم نقدشوندگي مناسب برخي از شرکتها به دليل سهام شناور آزاد پايين
• توقف طولاني مدت برخي شرکتها که با بازگشايي ناگهاني و تغييرات بسيار زياد فرصت تطابق وزن شرکتها با شاخص فراهم نميشود.
• عدم شفافيت اطلاعاتي در برخي از شرکتها که معيارهاي بنيادي به درستي نشان داده نشده و گاها برخي شرکتها با تغييرات چشمگير در سود و زيان همراه هستند.
به عنوان مثال خروج يکباره صدرا از بازار بورس و انتقال آن به بازار پايه فرابورس با وجود تاثير منفي در صندوق شاخصي به دليل افت 50درصدي قيمت اين سهم، هيچ تاثير منفي را در شاخص ايجاد ننمود.
فولاد خراسان با وجود اينکه 2/1 درصد از ارزش بورس تهران را در اختيار دارد، قريب به 45 روز کاري داراي صف خريد و همراه با معاملات اندک بوده و امکان خريد آن براي پرتفو وجود نداشته است.
لذا اين مشکلات باعث شده تقريبا نيمي از شرکتهاي عضو بورس تهران معمولا در طي يک روز معاملاتي مورد معامله واقع شوند و تقريبا نيم ديگر به دليل بسته بودن يا نقد شوندگي پايين مورد معامله قرار نميگيرند. لذا انتخاب سبدي از کل اين شرکتها منجر به نقدشوندگي بسيار پايين صندوق مذکور خواهد شد.
عملکرد صندوق شاخصي در سيکلهاي رکودي و رونق بورس:
جدول شماره 4 نشان دهنده اين است که به دليل اينکه پرتفوي صندوق شاخصي شامل 78درصد شرکتها است و همچنين به دليل وجود قيمت پاياني مبتني بر حجم مبنا در دورههاي که بورس تهران با فضاي کاملا مثبتي به پيش ميرود و اکثريت شرکتها داراي روند مثبت هستند اختلاف بازدهي صندوق شاخصي از شاخص کل بيشتر ميگردد و از لحاظ بازدهي صندوق شاخصي عملکرد ضعيفتري نسبت به شاخص کل دارد و در دورههايي که بورس تهران با ريسکهاي سيستماتيکي مواجه ميگردد که فضاي کلي بورس منفي بوده و اکثريت شرکتها با افت قيمت مواجه هستند بازدهي صندوق شاخصي بهتر از شاخص کل بوده و اختلاف بازدهي آنها کاسته ميشود.
دلايل اختلاف بازدهي شاخص کل و صندوق شاخصي:
• هزينه 2 درصدي صندوق شاخصي شامل کارمزد ارکان صندوق
• هزينه حدود 2درصدي تنزيل سود سهام دريافتي
• حضور 43 شرکت در پرتفوي صندوق شاخصي از 330 شرکت فعلي پذيرفته شده در بورس تهران
• عدم حضور اکثريت شرکتها با وزن 22درصدي در بورس تهران و تاثير 12درصدي در رشد شاخص در يک سال اخير
• توقف طولاني مدت برخي شرکتهاي حاضر در پرتفوي صندوق شاخصي و کاهش نقد شوندگي
• گذشتهنگر بودن صندوق شاخصي و همسان شدن وزن فعلي صندوق شاخصي با وزن روز گذشته شاخص کل و عدم وجود نرمافزارهايي که بتوان به صورت لحظهاي وزن شرکتها را با شاخص مبنا محاسبه نمود.
• عدم وجود فرصت کافي در زمان بازگشايي نمادها بعد از دوره توقف طولاني نمادها جهت انطباق وزن شرکت در صندوق شاخصي با وزن شرکت در بازار.
لذا با توضيحات مذکور اختلاف بازدهي حدود 20درصدي يک سال گذشته از شاخص کل (2درصد هزينه صندوق ، 2درصد هزينه تنزيل سود سهام و 15درصد به دليل رشد شرکتهاي غايب) طبيعي است و صندوق شاخصي طي يک سال گذشته تقريبا عملکردي همسان با شاخص کل داشته است.
پشنهادات:
• در بسياري از بورسهاي مورد مطالعه در دنيا مبناي عملکرد بازار بورس شاخص قيمت است و نه شاخص بازده نقدي و قيمت. لذا توصيه ميگردد در کنار شاخص بازده نقدي و قيمت، شاخص قيمت نيز منتشر گردد. تنزيل سود سهام حاضر در پرتفوي صندوق شاخصي حدود 2درصد ساليانه از بازدهي صندوق ميکاهد.
• شرکتهاي با ماهيت سرمايهگذاري در بورس در هيچ کدام از شاخص بورسهاي مورد مطالعه تاثيرگذار نيستند و در محاسبه شاخص مبنا دخالت داده نميشوند و اين نوع شرکتها نيز طبق دستورالعمل بازبيني و انتخاب سهام صندوق شاخصي مصوب سازمان بورس ، قابليت انتخاب در پرتفوي صندوق شاخصي را ندارند. لذا اين امر باعث ميشود که با وجود تاثير 5/2 درصدي اين شرکتها بر شاخص کل، اختلاف بازدهي صندوق شاخصي و شاخص کل بيشتر گردد. لذا توصيه ميشود تاثير چندباره اين نوع شرکتها در شاخص کل حذف گردد و محاسبه شاخص کل بدون شرکتهاي سرمايهگذاري باشد.
• محاسبه شاخص 30، 50 و 70 شرکت بزرگ (ملاک ارزش بازار و نقدشوندگي) و انتشار ليست شرکتهاي مذکور. اين امر ميتواند منجر به تشکيل صندوقهاي شاخصي بر مبناي شاخصيهاي مذکور گردد. در حال حاضر 70 شرکت بيش از 90درصد ارزش کل بورس تهران را در اختيار دارند.
• با توجه به بازدهي کسب شده در صندوق شاخصي و همبستگي آن با شاخص کل و همچنين دلايل اختلاف صندوق شاخصي از شاخص کل، شايد محاسبه TEPIX 50 مطابق دستورالعمل نحوه انتخاب پرتفوي صندوق شاخصي کارآفرين مصوب سازمان بورس بتواند ملاک مناسبتري نسبت به ساير شاخصهاي فعلي باشد.
• انتخاب تعداد بيشتري از شرکتهاي واجد شرايط عضو بورس تهران در پرتفوي صندوق شاخصي ميتواند منجر به کاهش اختلاف بازدهي صندوق شاخصي و شاخص کل گردد.
• طراحي نرم افزارهاي مناسب طبق يک الگوريتم جهت همسان نمودن آني وزن شرکتها در صندوق شاخصي با شاخص کل.