بیا زیر کرسی تا قصه های قدیمی رو واست تعریف کنم
- شروع کننده موضوع فانوس تنهایی
- تاریخ شروع
شبت خوش خواباي خوب خوب ببيني
تكبير
اِ.شرمنده البته من يه چايي براتون آوردما ولي نخوردين الان فكر كنم به جاي آب خنك بشه خوردشپس این پذیرایی چی شد؟
الان جنگ آرامش و محمد صادق شروع میشه (به یاد اون سالای اول جنگ)
گاز شهري يا كپسولي؟
ایول
بابا گازی هستم!
گاز میگیرم!
محمدصادق تو این آرزو رو برای منم میکنی؟؟از ته قلب؟؟من خوابای خوب خوب نیست!شبت بخیر و خوشی سما جان
خوابای خوب خوب ببینی
بچه ها فكر كنم بايد زمان كرسي رو محدود كنيم به 12:30تا3:30از اينورم ارور داريم.
محمدصادق فكركنم ادمين ترسيده ما به جاي كرسي كل باشگاهو ببريم هوا اين ارورارو گذاشته
آره خداییش، مثل این دست اندازا هستن تو خیابونا، داری با سرعت میری یهو باید ترمز کنی، اینجا هم یه همچین کاری کردن که ما زیاد تند نریم
آرام كجا نوشته؟بچه ها این گازیه شدید خطریه!!
از دخترا بدش میاد!!تو خاطراتش الان نوشته!!بچه ها حالت آماده باش!!!تکرار می کنم حالت آماده باش!!این یک مانور نیست!!این یک مانورنیستبچه ها در موقعیت خودتون قرار بگیرید
آره؟من الانه كه دربيارم اون تفنگو از تو كيفش.آرام بگو كِي
Ali 1900
عضو جدید
اِ.شرمنده البته من يه چايي براتون آوردما ولي نخوردين الان فكر كنم به جاي آب خنك بشه خوردش
بابا چرا دست و پاتو گم کردی؟ مثینکه زیادی عصبانی شدم
درضمن من چایی ندیدم. کجاست؟ اگه کسی میبینه بگه
محمدصادق تو این آرزو رو برای منم میکنی؟؟از ته قلب؟؟من خوابای خوب خوب نیست!
خب کاری نداره، تو خواب هم واس خودت یه جک تعریف کن
ولی زیاد بلند قهقهه نزنی ها ، ممکنه همه رو بیدار کنی
بابا چرا دست و پاتو گم کردی؟ مثینکه زیادی عصبانی شدم
درضمن من چایی ندیدم. کجاست؟ اگه کسی میبینه بگه
چاييرو لولو برد.
http://www.www.www.iran-eng.ir/showthread.php?t=65820&page=17 اینجا نوشته از بچگی بدش میومده!!این یعنی باید انتقام ده ها و شاید صدها دختر رو ازش بگیریمآرام كجا نوشته؟
آره؟من الانه كه دربيارم اون تفنگو از تو كيفش.آرام بگو كِي
ساعت ها رو تنظیم کنید خانوما!از الان عملیات آغاز میشه و به هیچ عنوان کنسل نمیشه!!شمارش معکوس آغاز شد 10 9 8 7 6 ...
نه ممنون من ساعت دارمگاز دندونی! اینجوری!
بچه ها دعوا چیه؟
صلح صفا! آرامش!
مهمترین چیز هم اخلاقه!
ميگم نيومده شيپور صلح گرفتي دستت
دم از اخلاق(با دندون) ميزني
ای بابا!!سر کارت گذاشته!!جدی باور کردی ملودی برات چایی آورده؟بابا چرا دست و پاتو گم کردی؟ مثینکه زیادی عصبانی شدم
درضمن من چایی ندیدم. کجاست؟ اگه کسی میبینه بگه
ملودی از من هم فمینیست تره!!باشه یاد تو میفتم که چه جوکی هستی هی میری تو کمد گریه میکنیخب کاری نداره، تو خواب هم واس خودت یه جک تعریف کن
http://www.www.www.iran-eng.ir/showthread.php?t=65820&page=17 اینجا نوشته از بچگی بدش میومده!!این یعنی باید انتقام ده ها و شاید صدها دختر رو ازش بگیریم
ساعت ها رو تنظیم کنید خانوما!از الان عملیات آغاز میشه و به هیچ عنوان کنسل نمیشه!!شمارش معکوس آغاز شد 10 9 8 7 6 ...
آرامش!!!!مهمونه آبرومون جلوش ميره.فردا جلو دروهمسايهای بابا!!سر کارت گذاشته!!جدی باور کردی ملودی برات چایی آورده؟
ميگه يه آبم بهم ندادن!
این بحث رو میشه باز کرد!
کارم گاز گرفتنه! اگهع کسی شیطونی کنه, گازش میگیرم!
ولی در کل! اول باید گفنتگو کرد!
اصلاح کرد!
اگه دیدم به هیچ صراطی مسقیم نبودین
, گازتون میگیرم!
این بحث رو میشه باز کرد!
کارم گاز گرفتنه! اگهع کسی شیطونی کنه, گازش میگیرم!
ولی در کل! اول باید گفنتگو کرد!
اصلاح کرد!
اگه دیدم به هیچ صراطی مسقیم نبودین
گاز يكم قديمي هست ما از قناسه استفاده مي كنيماین بحث رو میشه باز کرد!
کارم گاز گرفتنه! اگهع کسی شیطونی کنه, گازش میگیرم!
ولی در کل! اول باید گفنتگو کرد!
اصلاح کرد!
اگه دیدم به هیچ صراطی مسقیم نبودین
گاز دندونی! اینجوری!
بچه ها دعوا چیه؟
صلح صفا! آرامش!
مهمترین چیز هم اخلاقه!
مهمترین چیز چیه؟
تعریفش یادم رفته ...
ها الان یادم اومد، یعنی همونی که بدون سلام و احوالپرسی و معرفی کردن خود و اینا، فقط با یه سوت وارد شدن دیگه، آره؟
آره بگو و همگی بریم بخوابیم!!من که دارم میمیرم از خواب
ای بابا!!سر کارت گذاشته!!جدی باور کردی ملودی برات چایی آورده؟
باشه یاد تو میفتم که چه جوکی هستی هی میری تو کمد گریه میکنی
فمنیسم بودن یعنی چایی نیوردن؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
بابا همین کارا رو می کنین که...!
بابا جان! فمنیستر و... و فمنیسم و در کل بحثش گسترده تر از ایناس!
تو دنیایه امروزی کسایی که فمنیست تر ترن! بیشتر چایی میریزن! تازه قلیون هم چاغ میکنن!
مثلا یکی الآن میره زیر سیگاری رو برام میاره!
لوئيز رفدفن ، زني بود با لباسهاي كهنه و مندرس ، و نگاهي مغموم . وارد خواربار فروشي محله شد و با فروتني از صاحب مغازه خواست كمي خواروبار به او بدهد. به نرمي گفت شوهرش بيمار است و نميتواند كار كند و شش بچهشان بي غذا ماندهاند.
جان لانگ هاوس، صاحب مغازه، با با بی اعتنايي محلش نگذاشت و با حالت بدي خواست او را بيرون كند.
زن نيازمند در حالي كه اصرار ميكرد گفت: «آقا شما را به خدا به محض اينكه بتوانم پولتان را ميآورم .»
جان گفت نسيه نميدهد. مشتري ديگري كه كنار پيشخوان ايستاده بود و گفت و گوي آن دو را ميشنيد به مغازه دار گفت : «ببين اين خانم چه ميخواهد خريد اين خانم با من .»
خواربار فروش گفت: لازم نيست خودم ميدهم ليست خريدت كو ؟
لوئيز گفت : اينجاست.
- « ليستات را بگذار روي ترازو به اندازه ي وزنش هر چه خواستي ببر . » !!
لوئيز با خجالت يك لحظه مكث كرد، از كيفش تكه كاغذي درآورد و چيزي رويش نوشت و آن را روي كفه ترازو گذاشت. همه با تعجب ديدند كفه ي ترازو پايين رفت.
خواربارفروش باورش نميشد.
مشتري از سر رضايت خنديد.
مغازه دار با ناباوري شروع به گذاشتن جنس در كفه ي ديگر ترازو كرد كفه ي ترازو برابر نشد، آن قدر چيز گذاشت تا كفهها برابر شدند.
در اين وقت ، خواربار فروش با تعجب و دلخوري تكه كاغذ را برداشت ببيند روي آن چه نوشته است.
كاغذ ليست خريد نبود ، دعاي زن بود كه نوشته بود :
« اي خداي عزيزم تو از نياز من با خبري، خودت آن را برآورده كن »
جان لانگ هاوس، صاحب مغازه، با با بی اعتنايي محلش نگذاشت و با حالت بدي خواست او را بيرون كند.
زن نيازمند در حالي كه اصرار ميكرد گفت: «آقا شما را به خدا به محض اينكه بتوانم پولتان را ميآورم .»
جان گفت نسيه نميدهد. مشتري ديگري كه كنار پيشخوان ايستاده بود و گفت و گوي آن دو را ميشنيد به مغازه دار گفت : «ببين اين خانم چه ميخواهد خريد اين خانم با من .»
خواربار فروش گفت: لازم نيست خودم ميدهم ليست خريدت كو ؟
لوئيز گفت : اينجاست.
- « ليستات را بگذار روي ترازو به اندازه ي وزنش هر چه خواستي ببر . » !!
لوئيز با خجالت يك لحظه مكث كرد، از كيفش تكه كاغذي درآورد و چيزي رويش نوشت و آن را روي كفه ترازو گذاشت. همه با تعجب ديدند كفه ي ترازو پايين رفت.
خواربارفروش باورش نميشد.
مشتري از سر رضايت خنديد.
مغازه دار با ناباوري شروع به گذاشتن جنس در كفه ي ديگر ترازو كرد كفه ي ترازو برابر نشد، آن قدر چيز گذاشت تا كفهها برابر شدند.
در اين وقت ، خواربار فروش با تعجب و دلخوري تكه كاغذ را برداشت ببيند روي آن چه نوشته است.
كاغذ ليست خريد نبود ، دعاي زن بود كه نوشته بود :
« اي خداي عزيزم تو از نياز من با خبري، خودت آن را برآورده كن »
Ali 1900
عضو جدید
ای بابا!!سر کارت گذاشته!!جدی باور کردی ملودی برات چایی آورده؟
آره دیگه توی همچین جایی اصلا از شما انتظار نمیره
ببین اون کسی که برات فمینیسم رو تعریف کرده یه خانم بوده نه؟؟اونم سرکارت گذاشته نفهمیدیفمنیسم بودن یعنی چایی نیوردن؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
بابا همین کارا رو می کنین که...!
بابا جان! فمنیستر و... و فمنیسم و در کل بحثش گسترده تر از ایناس!
تو دنیایه امروزی کسایی که فمنیست تر ترن! بیشتر چایی میریزن! تازه قلیون هم چاغ میکنن!
مثلا یکی الآن میره زیر سیگاری رو برام میاره!
برعکس بهت گفته!!!
فمينيسم يعني اين؟فمنیسم بودن یعنی چایی نیوردن؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
بابا همین کارا رو می کنین که...!
بابا جان! فمنیستر و... و فمنیسم و در کل بحثش گسترده تر از ایناس!
تو دنیایه امروزی کسایی که فمنیست تر ترن! بیشتر چایی میریزن! تازه قلیون هم چاغ میکنن!
مثلا یکی الآن میره زیر سیگاری رو برام میاره!
ما اينجا نميذاريم كسي سيگار بكشه كه زيرسيگاريم بخواد.سيگار تو حياط
Similar threads
| Thread starter | عنوان | تالار | پاسخ ها | تاریخ |
|---|---|---|---|---|
|
((تشکر از بچه های زیر کرسی و زیر آسمان باشگاه مهندسان )) | ادبیات | 16 | |
|
دلت برای قصه های بچگیت تنگ شده؟بیا تو کودک گذشته... | ادبیات | 2 | |
| P | آخرين قصه | ادبیات | 1 |
Similar threads
-
((تشکر از بچه های زیر کرسی و زیر آسمان باشگاه مهندسان ))
- شروع شده توسط فانوس تنهایی
- پاسخ ها: 16
-