تاپيك اعلام نتايج نهايي كنكور ارشد برق 92

وضعیت
موضوع بسته شده است.

LM741

عضو جدید
نه کی حوصله تحقیق داره!!
دلت خوشه ها اگه دانشجوهای ما اهل تحقیق و پژوهش بودن که جهان سومی نبودیم

من الکترونیک بودم اگر ارشد مخابرات سیستم برم چه درس هایی پیش می زنند ؟ مخابرات 2 رو می دونم ولی دیگه چه درس هایی ؟
 

ghasemhosseini

عضو جدید
تبریک دوست عزیز
لطفا درصد هاتم اگه مقدور هست بگو


این درصدها هستش
نمره به درصد نام درس
۶/۶۷زبان عمومي وتخصصي
-۱۱/۱۰رياضيات /معادلات ديفرانسيل -رياضي مهندسي -
۲۲/۲۲مدارهاي الكتريكي 1و2
۰الكترونيك 1و2
۴۴/۴۴ماشينهاي الكتريكي 1و2
۲۷/۲۷سيستمهاي كنترل خطي
۳۳/۳۳الكترومغناطيس
-۹/۰۹تجزيه وتحليل سيستم ها
۱۱/۱۱بررسي سيستمهاي قدرت 1
۲۲/۲۲مدارمنطقي وريزپردازنده ها
سفيدمقدمه اي برمهندسي پزشكي
 

_MammStein_

عضو جدید
من الکترونیک بودم اگر ارشد مخابرات سیستم برم چه درس هایی پیش می زنند ؟ مخابرات 2 رو می دونم ولی دیگه چه درس هایی ؟

هرکسی از هر گرایشی بخواد بره مخابرات سیستم فقط مخابرات دو پیش میخوره
اگه بخواد مخابرات میدان بره میدان موج و یکی از دو درس آنتن یا مایکروویو رو پیش میخوره.
یعنی مخابرات سیستم 3 واحد پیش نیاز خواهد داشت و برای مخابرات میدان 6 واحد
 

hamedd92

عضو جدید
سلام.....میشه بگین از ترم چند شروع کنم واسه ارشد بخونم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
 

neda_elec_urmia

کاربر بیش فعال
Re: تاپيك اعلام نتايج نهايي كنكور ارشد برق 92

سلام.....میشه بگین از ترم چند شروع کنم واسه ارشد بخونم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

بنظر من که هر کی مبخواد ارشد یه جای خوب قبول شه از همون ترم اول شروع کنه خوبه یعنی بعد خوندن کتب مرجع و جزوه ی کلاسی .. کتب کنکوری رو هم بخونه
اینطوری حداقل رتبه ی دو رقمی میاره;)
 

hamedd92

عضو جدید
من ترم سه مهندسی برق قدرتم... بلد نیستم خوب برنامه ریزی کنم واسه ارشد....... اگه بتونین کمکم کنین خیلی خوب میشه
 

rezarst1911

عضو جدید
من ترم سه مهندسی برق قدرتم... بلد نیستم خوب برنامه ریزی کنم واسه ارشد....... اگه بتونین کمکم کنین خیلی خوب میشه
الان زوده برای خوندن. برو الان حالشو ببر
برای اینکه ارشد تهران قبول بشی باید دو سال برای کنکور بخونی.سال اول رو از ترم 5 شروع کن و خودتو بسنج ببین تو کنکور چطور هستی و سال بعدش با امادگی کامل کنکور بده
 

hamedd92

عضو جدید
میشه سال اول آزمایشی شرکت کنم؟؟؟؟؟؟مشکلم اینه که تو برنامه ریزی درسی خیلی ضعیفم....
 

_MammStein_

عضو جدید
میشه سال اول آزمایشی شرکت کنم؟؟؟؟؟؟مشکلم اینه که تو برنامه ریزی درسی خیلی ضعیفم....

واست خیلی زوده از الان بخوای بخونی.اون آخرا از درسا زده میشی!
بهتره روس درسای دانشگاهت کار کنی و سعی کنی معدلتو ببری بالا از کتابای مرجع بخون خوب خوب یاد بگیر.فکر میکنم واسه درس مدار و یه درس اصلیت که میخوای توی ارشد امتحان بدی درکنار کتاب مرجع یه کتاب کنکوری آموزشی که کامل توضیح داده باشه بخونی و سوالارو سعی کنی یواش یواش باهاشون آشنا بشی خوب باشه
 

amir mahdian

عضو جدید
الکترومغناطیس چی ؟؟تستشو کار کنم
؟؟؟
دوست عزیز برای قبولی در ارشد نیاز نیست که به تمام سوالات مسلط باشید ..اگر در درس مغناطیس خیلی احساس ضعف میکنی و یادگیری برات سخته، حتما سراغ کتابهایی برو که تستهای طبقه شده داره . چون بهت دید میده که چه مباحثی هر سال تکرار میشود .تمرکزت رو از الان رو همین مباحث بزار.
اما اگر در یادگیری این درس مشکلی نداری شروع کن به خوندن حتما نتیجه میگیری
 

_MammStein_

عضو جدید
الکترومغناطیس چی ؟؟تستشو کار کنم
؟؟؟

الکترومغناطیسم از رو کتاب چنگ کار کن سعی کن خوبه خوب یاد بگیری و به تمرینای آخر فصلش مسلط شی و بفهمیشون نه اینکه حفظ کنی.در کنارش میتونی از یکی دوتا کتاب خوب هم استفاده کنی که اگه خواستی بهم پیغام بده تا کتابارو برات معرفی کنم
 

amir mahdian

عضو جدید
اهمیت داشتن باور تو قبولی تو کنکور

قبل از هر چیز خواستم حرفهامو با یه داستان شروع کنم:
داستان معروفی در مورد نیروی باور و ایمان از یک دونده ی دوی استقامت به نام راجر بانیستر وجود داردکه دوست دارم برای شما نقل کنم. تا قبل از سال ۱۹۵۴ هیچ کس باور نداشت که فردی قادر خواهد بود تا یک مایل را در کمتر از چهار دقیقه بدود. اما راجر بانیستر بالاخره در سال ۱۹۵۴ توانست این کار را انجام دهد. او برای دستیابی به این امر به اصطلاح غیر ممکن، نه تنها از تمرینات ورزشی استفاده کرد بلکه بارها در ذهن خود تجسم کرد که این مسافت را طی مدت کمتر از چهار دقیقه به پایان رسانیده است. با این کار احساسات درونی اش را تقویت کرد و مراجعی در ذهن خودش به وجود آورد که در سیستم عصبی اش به شکل فرمانی بی چون و چرا درآمدند تا که این که سرانجام به نتیجه ی دلخواه خودش رسید. اما مسئله ی اصلی این نیست که او چطور به موفقیت رسید. اصلا میتونیم فرض کنیم اون با تمرینات سخت تونست به موفقیت برسه و باور هیچ نقشی تو موفقیت او نداشت. مسئله ی اصلی این است که بعد از این که وی توانست به موفقیت برسد در همان سال، ۳۷ نفر دیگر توانستند این کار را تکرار کنند و یک سال پس از آن این تعداد به ۳۰۰ نفر رسید. علت این امر چه میتواند باشد غیر از این که این افراد به این باور رسیدند که اگه یه نفر تو دنیا میتونه این کار رو بکنه پس من هم میتونم...
تو همین کنکور اگه لیست قبولی ها رو تو سالهای اخیر ببینی متوجه میشی که لیست قبولیهای بچه هایی که دوره لیسانس تو دانشگاه های ضعیفتر بودند چقدر بالا رفته. البته این دلایل مختلفی داره ولی قطعا یکی از دلایلش اینه که خیلیها به این باور رسیدند که میشه این کار رو انجام داد....

اما باور و امید به موفقیت چطور میتونه ما رو کمک کنه؟
در طول فرآیند آماده سازی برای کنکور ممکن است مجبور شوید مشکلات و سختیهای فراوانی را متحمل شوید. تحمل این سختیها و دشواری بدون امید و ایمان به موفقیت اگر نگوییم غیر ممکن، بسیار دشوار است. ادر واقع درس خواندن (اونم با این حجم) یک کار خارج از طبیعت انسانه و اگه بخواهد این فرآیند پنج تا شش ماه بی وقفه تکرار بشه قطعا هر انسانی رو با مشکل مواجه میکنه. اون چیزی که باعث میشه بشه این سختیها رو تحمل کرد امید به نتیجه گرفتن از تحمل این سختیهاست. امید به طور لحظه ای بر روح انسان مرهم میگذارد و او را به ادامه ی راه ترغیب میکند. یه روان شناس آمریکایی به اسم شین لوپز هست که راجع به امید بیان جالبی داره ایشون میگه که امید فکر و انرژی ای است که شما برای آینده دارید در واقع با توجه به گفته های ایشان می توان نتیجه گرفت که امید زمانی شکل میگیرد که تفکر درباره ی هدف (من میخواهم در کنکور به این نتیجه برسم) با تفکر درباره ی راهها ( برای قبولی در کنکور میخواهم این کارها را انجام دهم و از این مسیر عبور کنم) و تفکر عاملیت ( من فکر کنم میتوانم در کنکور قبول شوم و از این مسیر با موفقیت عبور کنم) ترکیب شود.
پس لزوم داشتن امید و باور به موفقیت برای رسیدن به موفقیت بسیار بسیار ضرورری است. اما فقط با داشتن باور میشه موفق شد؟
جمله ی معروفی از آقای بنجامین فرانکلین هست که بیان میدارند " آن کس به امید زنده است، از گرسنگی خواهد مرد" در واقع بیان این نکته بسیار ضروری میباشد که امیدوار بودن به معنای برنامه ریزی نیست.
در واقع امید را میتوان شرط لازم برای رسیدن به موفقیت دانست اما شرط کافی نمیباشد. در صورتی که فقط امید داشته باشیم ممکن است در تفکر آرزومند گیر کنیم .تفکر آرزومند به طرز خطرناکی بی مسئولیت می باشد. زیرا ما را از عمل باز میدارد. افرادی که دارای این نوع تفکر میباشند اینگونه تفکر میکنند که « بالاخره این مشکل یک جوری حل خواهد شد و زندگی من دوباره سامان خواهد گرفت. عملا نیازی نیست که من برای تحقق رویاهام کاری انجام بدهم» آنچه میتواند امید را تکمیل نماید برنامه ریزی مناسب میباشد.
البته صرف داشتن امید و داشتن برنامه ریزی منجر به موفقیت نمیشه و به پارامترهای دیگری نیز نیاز داریم تا پازل موفقیت را برای ما تکمیل کنند اما چون اینحا بخث در مورد باور و امید به موفقیت بود دیگه وارد اونا نمیشیم.
نکته اخر این که در پست قبلی دوستی نکته ای بیان کرد که دوست دارم یه کم راجع به اون صحبت کنم. این دوست گفت چون دو هفته مونده به کنکور تونسته عملکرد خیلی خوبی تو تستهای سالهای قبل داشته به این باور رسیده بوده که رتبه ۱ میشه ولی چون سر کنکور با چند تا تست مشکل داشته یهو همه چی به هم ریخته..
اول این که منظور من از باور اینه که تو طول فرآیند اماده سازی برای کنکور باید این باور در ما وجود داشته باشه. خود همان دوست اگه باور نداشت که موفق میشه اصلا نمیتونست اون قدر به خودش سختی بده و تا کنکور اون جور که میگه تلاش کنه
دوم این که اون چیزی که مشکل ساز شده باور نیست بلکه شرطی شدن ذهنش بوده. اتفاقا اگه باور داشت که میتونه موفق شه و باور داشت که سطحش از بقیه بالاتره زمانی که چند تا تست دید که سخت طرح شده بود تمرکزش رو از دست نمی داد و به ادامه ی کنکور با قدرت ادامه میداد.
مشکلی که خیلی داوطلبا تو کنکور با اون مواجه میشن مشکل شرطی شدنه...شما اگه به یه گدایی که دم مترو وای میسته هر روز ۱۰۰۰ تومان کمک کنید اگه یه روز از جلوش رد بشی کمک نکنی قطعا به شما اعتراض میکنه چون ذهنش شرطی شده... مسئله اینجاس که ما به سوالها عادت میکنیم و وقتی سوالها اون طور که ما میخواهیم نیستند دچار مشکل میشیم. علت این که گفتم نزدیک کنکور حداقل دو یا سه سری سوال مربوط به آزمونهای جامع مربوط به موسسات مختلف را بشینید بزنید به خاطر همین بود که ذهنتون شرطی نشه. و به یک تیپ سوال عادت نکنه .
امیدوارم این توضیحات کافی بوده باشه .
 

afba

عضو جدید
اهمیت داشتن باور تو قبولی تو کنکور

قبل از هر چیز خواستم حرفهامو با یه داستان شروع کنم:
داستان معروفی در مورد نیروی باور و ایمان از یک دونده ی دوی استقامت به نام راجر بانیستر وجود داردکه دوست دارم برای شما نقل کنم. تا قبل از سال ۱۹۵۴ هیچ کس باور نداشت که فردی قادر خواهد بود تا یک مایل را در کمتر از چهار دقیقه بدود. اما راجر بانیستر بالاخره در سال ۱۹۵۴ توانست این کار را انجام دهد. او برای دستیابی به این امر به اصطلاح غیر ممکن، نه تنها از تمرینات ورزشی استفاده کرد بلکه بارها در ذهن خود تجسم کرد که این مسافت را طی مدت کمتر از چهار دقیقه به پایان رسانیده است. با این کار احساسات درونی اش را تقویت کرد و مراجعی در ذهن خودش به وجود آورد که در سیستم عصبی اش به شکل فرمانی بی چون و چرا درآمدند تا که این که سرانجام به نتیجه ی دلخواه خودش رسید. اما مسئله ی اصلی این نیست که او چطور به موفقیت رسید. اصلا میتونیم فرض کنیم اون با تمرینات سخت تونست به موفقیت برسه و باور هیچ نقشی تو موفقیت او نداشت. مسئله ی اصلی این است که بعد از این که وی توانست به موفقیت برسد در همان سال، ۳۷ نفر دیگر توانستند این کار را تکرار کنند و یک سال پس از آن این تعداد به ۳۰۰ نفر رسید. علت این امر چه میتواند باشد غیر از این که این افراد به این باور رسیدند که اگه یه نفر تو دنیا میتونه این کار رو بکنه پس من هم میتونم...
تو همین کنکور اگه لیست قبولی ها رو تو سالهای اخیر ببینی متوجه میشی که لیست قبولیهای بچه هایی که دوره لیسانس تو دانشگاه های ضعیفتر بودند چقدر بالا رفته. البته این دلایل مختلفی داره ولی قطعا یکی از دلایلش اینه که خیلیها به این باور رسیدند که میشه این کار رو انجام داد....

اما باور و امید به موفقیت چطور میتونه ما رو کمک کنه؟
در طول فرآیند آماده سازی برای کنکور ممکن است مجبور شوید مشکلات و سختیهای فراوانی را متحمل شوید. تحمل این سختیها و دشواری بدون امید و ایمان به موفقیت اگر نگوییم غیر ممکن، بسیار دشوار است. ادر واقع درس خواندن (اونم با این حجم) یک کار خارج از طبیعت انسانه و اگه بخواهد این فرآیند پنج تا شش ماه بی وقفه تکرار بشه قطعا هر انسانی رو با مشکل مواجه میکنه. اون چیزی که باعث میشه بشه این سختیها رو تحمل کرد امید به نتیجه گرفتن از تحمل این سختیهاست. امید به طور لحظه ای بر روح انسان مرهم میگذارد و او را به ادامه ی راه ترغیب میکند. یه روان شناس آمریکایی به اسم شین لوپز هست که راجع به امید بیان جالبی داره ایشون میگه که امید فکر و انرژی ای است که شما برای آینده دارید در واقع با توجه به گفته های ایشان می توان نتیجه گرفت که امید زمانی شکل میگیرد که تفکر درباره ی هدف (من میخواهم در کنکور به این نتیجه برسم) با تفکر درباره ی راهها ( برای قبولی در کنکور میخواهم این کارها را انجام دهم و از این مسیر عبور کنم) و تفکر عاملیت ( من فکر کنم میتوانم در کنکور قبول شوم و از این مسیر با موفقیت عبور کنم) ترکیب شود.
پس لزوم داشتن امید و باور به موفقیت برای رسیدن به موفقیت بسیار بسیار ضرورری است. اما فقط با داشتن باور میشه موفق شد؟
جمله ی معروفی از آقای بنجامین فرانکلین هست که بیان میدارند " آن کس به امید زنده است، از گرسنگی خواهد مرد" در واقع بیان این نکته بسیار ضروری میباشد که امیدوار بودن به معنای برنامه ریزی نیست.
در واقع امید را میتوان شرط لازم برای رسیدن به موفقیت دانست اما شرط کافی نمیباشد. در صورتی که فقط امید داشته باشیم ممکن است در تفکر آرزومند گیر کنیم .تفکر آرزومند به طرز خطرناکی بی مسئولیت می باشد. زیرا ما را از عمل باز میدارد. افرادی که دارای این نوع تفکر میباشند اینگونه تفکر میکنند که « بالاخره این مشکل یک جوری حل خواهد شد و زندگی من دوباره سامان خواهد گرفت. عملا نیازی نیست که من برای تحقق رویاهام کاری انجام بدهم» آنچه میتواند امید را تکمیل نماید برنامه ریزی مناسب میباشد.
البته صرف داشتن امید و داشتن برنامه ریزی منجر به موفقیت نمیشه و به پارامترهای دیگری نیز نیاز داریم تا پازل موفقیت را برای ما تکمیل کنند اما چون اینحا بخث در مورد باور و امید به موفقیت بود دیگه وارد اونا نمیشیم.
نکته اخر این که در پست قبلی دوستی نکته ای بیان کرد که دوست دارم یه کم راجع به اون صحبت کنم. این دوست گفت چون دو هفته مونده به کنکور تونسته عملکرد خیلی خوبی تو تستهای سالهای قبل داشته به این باور رسیده بوده که رتبه ۱ میشه ولی چون سر کنکور با چند تا تست مشکل داشته یهو همه چی به هم ریخته..
اول این که منظور من از باور اینه که تو طول فرآیند اماده سازی برای کنکور باید این باور در ما وجود داشته باشه. خود همان دوست اگه باور نداشت که موفق میشه اصلا نمیتونست اون قدر به خودش سختی بده و تا کنکور اون جور که میگه تلاش کنه
دوم این که اون چیزی که مشکل ساز شده باور نیست بلکه شرطی شدن ذهنش بوده. اتفاقا اگه باور داشت که میتونه موفق شه و باور داشت که سطحش از بقیه بالاتره زمانی که چند تا تست دید که سخت طرح شده بود تمرکزش رو از دست نمی داد و به ادامه ی کنکور با قدرت ادامه میداد.
مشکلی که خیلی داوطلبا تو کنکور با اون مواجه میشن مشکل شرطی شدنه...شما اگه به یه گدایی که دم مترو وای میسته هر روز ۱۰۰۰ تومان کمک کنید اگه یه روز از جلوش رد بشی کمک نکنی قطعا به شما اعتراض میکنه چون ذهنش شرطی شده... مسئله اینجاس که ما به سوالها عادت میکنیم و وقتی سوالها اون طور که ما میخواهیم نیستند دچار مشکل میشیم. علت این که گفتم نزدیک کنکور حداقل دو یا سه سری سوال مربوط به آزمونهای جامع مربوط به موسسات مختلف را بشینید بزنید به خاطر همین بود که ذهنتون شرطی نشه. و به یک تیپ سوال عادت نکنه .
امیدوارم این توضیحات کافی بوده باشه .

ایمان یک باره نیست ، باید ایمان را زندگی کرد تا به وقتش نجاتت دهد.......
 
وضعیت
موضوع بسته شده است.
بالا