خواننده:حسین قوامی
شاعر:سایه
آهنگساز:همایون خرم
دستگاه:دستگاه همایون
شبـی کـه آواز نـی تــو شنیـدم چــو آهـوی تشنـه پـی تـو دویـدم
دوان دوان تا لب چشمه رسیدم نشـانـهای از نــی و نغمـه نـدیـدم
توای پــری کجایی؟ که رخ نمینمایی
از آن بهشت پنهـان دری نمیگشایی
....................
مـن همه جــا ، پی تـو گشتهام از مــه و مهــر ، نشـان گــرفتـهام
بـــوی تــــو را ، ز گـل شنیـدهام دامـــن گـــل ، از آن گــرفتـهام
توای پــری کجایی؟ که رخ نمینمایی
از آن بهشت پنهـان دری نمیگشایی
....................
دل مــن ، سـرگشتــة تــوسـت نفســـم ، آغشتـــة تـــوســت
بـه بـاغ رؤیـاهـا ، چـوگلت بـویـم در آب و آئینـه ، چـو مـهــت جـویم
توای پــری کجایی؟
در این شب یلدا ، ز پیات پـویم بـه خواب و بیداری ، سخنت گویم
توای پــری کجایی؟
....................
مــه و ستـاره درد مـن میداننـد که همچـو من پـی تـو سرگردانند
شبـی کنــار چشمـه پیـدا شــو میـان اشـک مـن چــو گـل وا شــو
توای پــری کجایی؟ که رخ نمینمایی
از آن بهشت پنهـان دری نمیگشایی
شاعر:سایه
آهنگساز:همایون خرم
دستگاه:دستگاه همایون
شبـی کـه آواز نـی تــو شنیـدم چــو آهـوی تشنـه پـی تـو دویـدم
دوان دوان تا لب چشمه رسیدم نشـانـهای از نــی و نغمـه نـدیـدم
توای پــری کجایی؟ که رخ نمینمایی
از آن بهشت پنهـان دری نمیگشایی
....................
مـن همه جــا ، پی تـو گشتهام از مــه و مهــر ، نشـان گــرفتـهام
بـــوی تــــو را ، ز گـل شنیـدهام دامـــن گـــل ، از آن گــرفتـهام
توای پــری کجایی؟ که رخ نمینمایی
از آن بهشت پنهـان دری نمیگشایی
....................
دل مــن ، سـرگشتــة تــوسـت نفســـم ، آغشتـــة تـــوســت
بـه بـاغ رؤیـاهـا ، چـوگلت بـویـم در آب و آئینـه ، چـو مـهــت جـویم
توای پــری کجایی؟
در این شب یلدا ، ز پیات پـویم بـه خواب و بیداری ، سخنت گویم
توای پــری کجایی؟
....................
مــه و ستـاره درد مـن میداننـد که همچـو من پـی تـو سرگردانند
شبـی کنــار چشمـه پیـدا شــو میـان اشـک مـن چــو گـل وا شــو
توای پــری کجایی؟ که رخ نمینمایی
از آن بهشت پنهـان دری نمیگشایی