ببینید حرفی که زدم مشخصه.عقل
وسیله ی دریافت دین
من که منکر عقل نیستم. اما در چه مرحله ای.
من میگم عقل تا جایی با ما هست که اصول را میخواهیم قبول کنیم.
یعنی مثلا در اصل نبوت تکلیف خودمان را مشخص کنیم که میخواهیم از وحی تبعیت کنیم یا نه؟
وقتی شما قبول کردی وحی رو انوقت چطوری میخوای توی احکام اعمال نظر شخصی کنی؟
لطفا دقیقا به این سوال من فکر کنید و نظرتان را بگویید.
اگر من دیندار بخوام توی احکام یک دین و دستورات اون اعمال نظر شخصی کنم و بگم مثلا فلان حکم را اینطوری غلطه من دلم میخواد یه جور دیگه باشه, انوقت چه فرقی بین دین داشتن من و نداشتن ان وجود داره؟
البته من دارم درباره خودمون به عنوان اشخاصی حرف میزنم که فقیه نیستیم. وگرنه شما اگر فقیه باشی خوب میتونی احکام رو از منابع استخراج کنی.اما اون هم قوانین خاص خودش رو داره . دیمی نیست.