حسینیه باشگاه مهندسان ایران

tahoora62

کاربر بیش فعال
این تن غرقه به خون مصحف پا مال من است

این عزیز دل زهرا و حسین و حسن است

اِرباً اربا شده مثل علی اکبر، پسرم

پیرهن از تن و تن پاره تر از پیرهن است

خونِ سر آب وضو، سنگِ عدو مهر نماز

اشک در دیده و خون جگرش در دهن است

زخم شمشیر کجا، جای سم اسب کجا؟

اسب ها از چه نگفتید که این قلب من است؟
 

* ziba *

عضو جدید
کاربر ممتاز
باز اين چه شورش است که در خلق عالم است
باز اين چه نوحه و چه عزا و چه ماتم است
باز اين چه رستخيز عظيم است کز زمين
بي نفخ صور خاسته تا عرش اعظم است

اين صبح تيره باز دميد از کجا کزو
کار جهان و خلق جهان جمله درهم است


گويا طلوع ميکند از مغرب آفتاب
کاشوب در تمامي ذرات عالم است


گر خوانمش قيامت دنيا بعيد نيست
اين رستخيز عام که نامش محرم است


در بارگاه قدس که جاي ملال نيست
سرهاي قدسيان همه بر زانوي غم است

جن و ملک بر آدميان نوحه مي کنند
گويا عزاي اشرف اولاد آدم است

خورشيد آسمان و زمين، نور مشرقين
پرورده ي کنار رسول خدا، حسين
* * *

اين کشته ي فتاده به هامون حسين توست

وين صيد دست و پا زده در خون حسين توست


اين نخل تر کز آتش جانسوز تشنگي
دود از زمين رسانده به گردون حسين توست


اين ماهي فتاده به درياي خون که هست
زخم از ستاره بر تنش افزون حسين توست


اين غرقه محيط شهادت که روي دشت
از موج خون او شده گلگون حسين توست


اين خشک لب فتاده دور از لب فرات
کز خون او زمين شده جيحون حسين توست


اين شاه کم سپاه که با خيل اشگ و آه
خرگاه زين جهان زده بيرون حسين توست


اين قالب طپان که چنين مانده بر زمين
شاه شهيد ناشده مدفون حسين توست


چون روي در بقيع به زهرا خطاب کرد
وحش زمين و مرغ هوا را کباب کرد
 

abolfaZZzl

عضو جدید
کاربر ممتاز
فطرس ملك آزاد شده حسين است
از حضـرت صادق(ع) روايت شـده كه فطـرس ملكـى از حاملان عرش الهى بـود و به سبب تعلل, مغضـوب خـداوند شـد. بالـش درهـم شكسته در جزيره اى مشغول عبادت بود.
چـون جبرئيل و جمعى از فرشتگان براى تهنيت گـويـى ولادت حسيـن(ع) مىآمدند, او نيز همراه آنان آمد; خـود را به گهواره حضرت ماليد و تـوبه اش قبـول شـد و به وضع اول برگشت.
چون ((فطرس)) به آسمان بالا مى رفت, مى گفت: ((كيست مانند من, مـن آزاد شده حسيـن بـن على و فاطمه و محمد(ص) هستـم.)) شهيد مطهرى مـى گـويد: داستان فطرس ملك, رمزى است از بركت وجـود سيدالشهداء كه بال شكسته ها با تماس به او صاحب بال و پر مـى شـوند, افراد و ملتها اگـر به راستـى خـود را به گهواره حسيـن(ع) بمـالنـد, از جزايـر دور افتـاده رهـايـى يـافته و آزاد مـى شـوند.
 

mohandes soror

عضو جدید
کاربر ممتاز
ای کاش همه ی آنچه می گوییم تنها یک حرف نباشد ومتعلق به 10 روز نباشد

اصل محرم بعداز ده روزیه که ما خیمه های عذا داریامون،دسته هاو... جمع می کنیم چون تمام سختی ها بعد از روز دهم محرم بود.ما پیشاپیش عذادار می کنیم ووقتی زمان عذاداری اصلی میرسه از همراهی با حضرت زینب وبقیه کاروان جامیمونیم.انشالله که ما جز این آدم ها نباشیم

ای ساربان آهسته ران کارام جانم می رود
وان دل که با خود داشتم با دلستانم می رود

من مانده ام مهجور از او بیچاره و رنجور از او
گویی که نیشی دور از او بر استخوانم می رود

گفتم به نیرنگ و فسون پنهان کنم ریش درون
پنهان نمی ماند که خون بر آستانم می رود

محمل بدار ای ساربان تندی مکن با کاروان
کز عشق آن سرو روان گویی روانم می رود

او می رود دامن کشان من زهر تنهایی چشان
دیگر مپرس از من نشان کز دل نشانم می رود
 

V A H ! D

کاربر فعال تالار مهندسی صنایع ,
کاربر ممتاز
ای کاش همه ی آنچه می گوییم تنها یک حرف نباشد ومتعلق به 10 روز نباشد

اصل محرم بعداز ده روزیه که ما خیمه های عذا داریامون،دسته هاو... جمع می کنیم چون تمام سختی ها بعد از روز دهم محرم بود.ما پیشاپیش عذادار می کنیم ووقتی زمان عذاداری اصلی میرسه از همراهی با حضرت زینب وبقیه کاروان جامیمونیم.انشالله که ما جز این آدم ها نباشیم

ای ساربان آهسته ران کارام جانم می رود
وان دل که با خود داشتم با دلستانم می رود

من مانده ام مهجور از او بیچاره و رنجور از او
گویی که نیشی دور از او بر استخوانم می رود

گفتم به نیرنگ و فسون پنهان کنم ریش درون
پنهان نمی ماند که خون بر آستانم می رود

محمل بدار ای ساربان تندی مکن با کاروان
کز عشق آن سرو روان گویی روانم می رود

او می رود دامن کشان من زهر تنهایی چشان
دیگر مپرس از من نشان کز دل نشانم می رود


سلام ...

.
.
.

زیبا و به حق و قابل تأمل بود ، ممنون ...
 

V A H ! D

کاربر فعال تالار مهندسی صنایع ,
کاربر ممتاز
محرم اومد ...

.
.
.


بسم الله بپوشید پیراهن ، مشکیا رو ...

بسم الله بیارید علم و بیرق هارو ...

بسم الله آب و جارو کنید هیئت هارو ...

بسم الله بخونید دوباره روضه هارو ...



الحمدالله که دوباره محرمت رو دیدم
الحمدالله که دوباره به آرزوم رسیدم ...


خدا شکرت ...

برای دانلود مداحی بسم الله به لینک زیر مراجعه کنید ... :

http://zakerin.info/67e800e633945c9...Alimi/1388/Moharram/Alimi-GolchinMoharram1388[04].wma

( لطفا کل متن لینک بالا را کپی کرده و ... )


.
.
.


( امروز و امشب پرچم حرم امام حسین (ع) مشکی میشه ... )





.
.
.


بار الــــها ! اجلــــــــــم را تو به تاخيـــــــــــــــر انداز
چند روزيـــــست دلم تنــــــگ مُحـــــرم شده استـــ ...

 
آخرین ویرایش:

V A H ! D

کاربر فعال تالار مهندسی صنایع ,
کاربر ممتاز

لباس مشکی پوشیدن ، یکی از شعائر عزاداری ...

شکی نيست که پوشيدن لباس مشکی خصوصاً در حال نماز نزد برخی از اماميه کراهت دارد ، گاهی ادعای اجماع بر آن نيز شده است. ولی بحث اين است که آيا اين کراهت ذاتی است ، يعنی به لحاظ اين که لباس مشکی است مکروه است يا به جهت اينکه شعار بنی عباس بوده[1] يا چون لباس اهل جهنم است[2]، مکروه می‌باشد؟

از ظاهر برخی ادله استفاده می‌شود که کراهت آن ذاتی نيست و لذا در صورتی که عنوان ديگری به خود گيرد؛ مثل اين که نشان دهنده ی حزن و اندوه ما نسبت به مسیبتی که به اهل بیت علیهم السلام رفته است شود نه تنها کراهت سابق را از دست می‌دهد بلکه داخل در عنوان احيای شعائر الهی شده و مستحب نيز می‌گردد. خصوصاً آن که با مراجعه به اخبار و تواريخ پی می‌بريم که اهل بيت‏عليهم السلام هنگام عزا در مصيبت فقدان يکی از بزرگان، لباس مشکی را می‌پوشيده،يا پوشيدن آن را تایید کرده‏اند. اينک به نمونه‏هايی که در کتب شيعه و اهل تسنن آمده اشاره می‌کنيم:

روایات شیعه:

1.برقی به سندش از امام زين العابدين‏ عليه السلام نقل می‌کند که فرمودند: «چون جدم حسين‏ عليه السلام کشته شد، زنان بنی هاشم در ماتم او لباس سياه پوشيدند و آن را در گرما و سرما تغيير ندادند. و پدرم علی بن الحسين‏ عليهما السلام برای آنان در هنگام عزاداری غذا آماده می‌کرد.

لَمَّا قُتِلَ الْحُسَيْنُ بْنُ عَلِی صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَيْهِ لَبِسَ نِسَاءُ بَنِی هَاشِمٍ السَّوَادَ وَ الْمُسُوحَ وَ كُنَّ لَا يَشْتَكِينَ مِنْ حَرٍّ وَ لَا بَرْدٍ وَ كَانَ عَلِی بْنُ الْحُسَيْنِ يَعْمَلُ لَهُنَّ الطَّعَامَ لِلْمَأْتَم‏[3]

2. ابن قولويه به سندش نقل کرده که فرشته‏ای از فرشته‏های فردوس بر دريا فرود آمد و بال‏های خود را بر آن گسترد. آن گاه صيحه‏ای زد و گفت: «ای اهل درياها! لباس‏های حزن به تن کنيد؛ زيرا فرزند رسول خدا ذبح شده است. آن گاه قدری از تربت او را بر بال‏های خود گذارده و به سوی آسمان‏ها برد. و هيچ فرشته‏ای را ملاقات نکرد جز آن که آن را استشمام نمود و اثری از آن نزد او ماند.

اَخْبَرَنِی الْمَشِيخَةُ أَنَّ الْمَلَكَ الَّذِی جَاءَ إِلَى رَسُولِ اللَّهِ صل الله و علیه و آله وَ أَخْبَرَهُ بِقَتْلِ الْحُسَيْنِ بْنِ عَلِی كَانَ مَلَكَ الْبِحَارِ وَ ذَلِكَ أَنَّ مَلَكاً مِنْ مَلَائِكَةِ الْفِرْدَوْسِ نَزَلَ عَلَى الْبَحْرِ وَ نَشَرَ أَجْنِحَتَهُ عَلَيْهَا ثُمَّ صَاحَ صَيْحَةً وَ قَالَ يَا أَهْلَ الْبِحَارِ الْبَسُوا أَثْوَابَ الْحُزْنِ فَإِنَّ فَرْخَ الرَّسُولِ مَذْبُوحٌ ثُمَّ حَمَلَ مِنْ تُرْبَتِهِ فِی أَجْنِحَتِهِ إِلَى السَّمَاوَاتِ فَلَمْ يَلْقَ مَلَكاً فِيهَا إِلَّا شَمَّهَا وَ صَارَ عِنْدَهُ لَهَا أَثَرٌ وَ لَعَنَ قَتَلَتَهُ‏وَ أَشْيَاعَهُمْ وَ أَتْبَاعَهُ[4]

روایات اهل تسنن:

1.ابن ابی الحديد معتزلی سنی از مدائنی نقل می‌کند: چون علی(‌عليه السلام ) وفات يافت، عبداللَّه بن عباس بن عبدالمطلب نزد مردم آمد و گفت: همانا اميرالمؤمنين‏(عليه السلام) وفات يافت، او کسی را به عنوان جانشين خود قرار داده است، اگر او را اجابت می‌کنيد نزد شما می‌آيد و اگر کراهت داريد کسی بر ديگری اصراری ندارد؟ مردم گريستند و گفتند: بلکه به سوی ما بيايد. حسن‏عليه السلام در حالی که لباس مشکی به تن داشت نزد آنان آمد و خطبه‏ای ايراد فرمود.[5]

2. ابی مخنف روايت کرده که نعمان بن بشير خبر شهادت امام حسين‏(عليه السلام) را به اهل مدينه ابلاغ نمود... در مدينه زنی نبود جز آن که از پشت پرده بيرون آمد و لباس مشکی پوشيده، مشغول عزاداری شد.[6]

3. عمادالدين ادريس قرشی از ابی نعيم اصفهانی به سندش از امّ‏سلمه نقل کرده که چون خبر کشته شدن امام حسين‏عليه السلام به او رسيد خيمه‏ای سياه در مسجد رسول خداصلی الله عليه وآله زد و لباس مشکی به تن نمود.[7]

4. و نيز ابن ابی الحديد از اصبغ بن نباته نقل می‌کند که گفت: «بعد از کشته شدن اميرالمؤمنين‏عليه السلام وارد مسجد کوفه شدم، حسن و حسين را مشاهده کردم که لباس مشکی به تن داشتند.[8]



[1] من لا يحضره الفقيه، ج 2، ص 252
[2] وسائل الشيعة، ج 3، ص 281، باب 20 از ابواب لباس مصلّي، ح 3
[3] بحارالأنوار، ج 45، ص 188
[4] بحارالأنوار، ج 45، ص221،222
[5] شرح ابن ابي الحديد، ج 16، ص 22
[6] مقتل ابي مخنف، ص 222و223
[7] عيون الاخبار و فنون الآثار، ص 109
[8] شرح ابن ابي الحديد.




.
.
.


بار الــــها ! اجلــــــــــم را تو به تاخيـــــــــــــــر انداز
چند روزيـــــست دلم تنــــــگ مُحـــــرم شده استـــ ...

 
آخرین ویرایش:

V A H ! D

کاربر فعال تالار مهندسی صنایع ,
کاربر ممتاز
محرم آمد ...

محرم آمد ...

سلام ...

http://www.www.www.iran-eng.ir/showthread.php/322842-السلام-علیک-بااباعبدالله-الحسین-...


.
.
.

لباس مشکی پوشیدن ، یکی از شعائر عزاداری ...

شکی نيست که پوشيدن لباس مشکی خصوصاً در حال نماز نزد برخی از اماميه کراهت دارد ، گاهی ادعای اجماع بر آن نيز شده است. ولی بحث اين است که آيا اين کراهت ذاتی است ، يعنی به لحاظ اين که لباس مشکی است مکروه است يا به جهت اينکه شعار بنی عباس بوده[1] يا چون لباس اهل جهنم است[2]، مکروه می‌باشد؟

از ظاهر برخی ادله استفاده می‌شود که کراهت آن ذاتی نيست و لذا در صورتی که عنوان ديگری به خود گيرد؛ مثل اين که نشان دهنده ی حزن و اندوه ما نسبت به مسیبتی که به اهل بیت علیهم السلام رفته است شود نه تنها کراهت سابق را از دست می‌دهد بلکه داخل در عنوان احيای شعائر الهی شده و مستحب نيز می‌گردد. خصوصاً آن که با مراجعه به اخبار و تواريخ پی می‌بريم که اهل بيت‏عليهم السلام هنگام عزا در مصيبت فقدان يکی از بزرگان، لباس مشکی را می‌پوشيده،يا پوشيدن آن را تایید کرده‏اند. اينک به نمونه‏هايی که در کتب شيعه و اهل تسنن آمده اشاره می‌کنيم:

روایات شیعه:

1.برقی به سندش از امام زين العابدين‏ عليه السلام نقل می‌کند که فرمودند: «چون جدم حسين‏ عليه السلام کشته شد، زنان بنی هاشم در ماتم او لباس سياه پوشيدند و آن را در گرما و سرما تغيير ندادند. و پدرم علی بن الحسين‏ عليهما السلام برای آنان در هنگام عزاداری غذا آماده می‌کرد.

لَمَّا قُتِلَ الْحُسَيْنُ بْنُ عَلِی صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَيْهِ لَبِسَ نِسَاءُ بَنِی هَاشِمٍ السَّوَادَ وَ الْمُسُوحَ وَ كُنَّ لَا يَشْتَكِينَ مِنْ حَرٍّ وَ لَا بَرْدٍ وَ كَانَ عَلِی بْنُ الْحُسَيْنِ يَعْمَلُ لَهُنَّ الطَّعَامَ لِلْمَأْتَم‏[3]

2. ابن قولويه به سندش نقل کرده که فرشته‏ای از فرشته‏های فردوس بر دريا فرود آمد و بال‏های خود را بر آن گسترد. آن گاه صيحه‏ای زد و گفت: «ای اهل درياها! لباس‏های حزن به تن کنيد؛ زيرا فرزند رسول خدا ذبح شده است. آن گاه قدری از تربت او را بر بال‏های خود گذارده و به سوی آسمان‏ها برد. و هيچ فرشته‏ای را ملاقات نکرد جز آن که آن را استشمام نمود و اثری از آن نزد او ماند.

اَخْبَرَنِی الْمَشِيخَةُ أَنَّ الْمَلَكَ الَّذِی جَاءَ إِلَى رَسُولِ اللَّهِ صل الله و علیه و آله وَ أَخْبَرَهُ بِقَتْلِ الْحُسَيْنِ بْنِ عَلِی كَانَ مَلَكَ الْبِحَارِ وَ ذَلِكَ أَنَّ مَلَكاً مِنْ مَلَائِكَةِ الْفِرْدَوْسِ نَزَلَ عَلَى الْبَحْرِ وَ نَشَرَ أَجْنِحَتَهُ عَلَيْهَا ثُمَّ صَاحَ صَيْحَةً وَ قَالَ يَا أَهْلَ الْبِحَارِ الْبَسُوا أَثْوَابَ الْحُزْنِ فَإِنَّ فَرْخَ الرَّسُولِ مَذْبُوحٌ ثُمَّ حَمَلَ مِنْ تُرْبَتِهِ فِی أَجْنِحَتِهِ إِلَى السَّمَاوَاتِ فَلَمْ يَلْقَ مَلَكاً فِيهَا إِلَّا شَمَّهَا وَ صَارَ عِنْدَهُ لَهَا أَثَرٌ وَ لَعَنَ قَتَلَتَهُ‏وَ أَشْيَاعَهُمْ وَ أَتْبَاعَهُ[4]

روایات اهل تسنن:

1.ابن ابی الحديد معتزلی سنی از مدائنی نقل می‌کند: چون علی(‌عليه السلام ) وفات يافت، عبداللَّه بن عباس بن عبدالمطلب نزد مردم آمد و گفت: همانا اميرالمؤمنين‏(عليه السلام) وفات يافت، او کسی را به عنوان جانشين خود قرار داده است، اگر او را اجابت می‌کنيد نزد شما می‌آيد و اگر کراهت داريد کسی بر ديگری اصراری ندارد؟ مردم گريستند و گفتند: بلکه به سوی ما بيايد. حسن‏عليه السلام در حالی که لباس مشکی به تن داشت نزد آنان آمد و خطبه‏ای ايراد فرمود.[5]

2. ابی مخنف روايت کرده که نعمان بن بشير خبر شهادت امام حسين‏(عليه السلام) را به اهل مدينه ابلاغ نمود... در مدينه زنی نبود جز آن که از پشت پرده بيرون آمد و لباس مشکی پوشيده، مشغول عزاداری شد.[6]

3. عمادالدين ادريس قرشی از ابی نعيم اصفهانی به سندش از امّ‏سلمه نقل کرده که چون خبر کشته شدن امام حسين‏عليه السلام به او رسيد خيمه‏ای سياه در مسجد رسول خداصلی الله عليه وآله زد و لباس مشکی به تن نمود.[7]

4. و نيز ابن ابی الحديد از اصبغ بن نباته نقل می‌کند که گفت: «بعد از کشته شدن اميرالمؤمنين‏عليه السلام وارد مسجد کوفه شدم، حسن و حسين را مشاهده کردم که لباس مشکی به تن داشتند.[8]



[1] من لا يحضره الفقيه، ج 2، ص 252
[2] وسائل الشيعة، ج 3، ص 281، باب 20 از ابواب لباس مصلّي، ح 3
[3] بحارالأنوار، ج 45، ص 188
[4] بحارالأنوار، ج 45، ص221،222
[5] شرح ابن ابي الحديد، ج 16، ص 22
[6] مقتل ابي مخنف، ص 222و223
[7] عيون الاخبار و فنون الآثار، ص 109
[8] شرح ابن ابي الحديد.
 

V A H ! D

کاربر فعال تالار مهندسی صنایع ,
کاربر ممتاز
سلام ...

محرم آمد ...

http://www.www.www.iran-eng.ir/showthread.php/322842-السلام-علیک-بااباعبدالله-الحسین-...


لباس مشکی پوشیدن ، یکی از شعائر عزاداری ...

شکی نيست که پوشيدن لباس مشکی خصوصاً در حال نماز نزد برخی از اماميه کراهت دارد ، گاهی ادعای اجماع بر آن نيز شده است. ولی بحث اين است که آيا اين کراهت ذاتی است ، يعنی به لحاظ اين که لباس مشکی است مکروه است يا به جهت اينکه شعار بنی عباس بوده[1] يا چون لباس اهل جهنم است[2]، مکروه می‌باشد؟

از ظاهر برخی ادله استفاده می‌شود که کراهت آن ذاتی نيست و لذا در صورتی که عنوان ديگری به خود گيرد؛ مثل اين که نشان دهنده ی حزن و اندوه ما نسبت به مسیبتی که به اهل بیت علیهم السلام رفته است شود نه تنها کراهت سابق را از دست می‌دهد بلکه داخل در عنوان احيای شعائر الهی شده و مستحب نيز می‌گردد. خصوصاً آن که با مراجعه به اخبار و تواريخ پی می‌بريم که اهل بيت‏عليهم السلام هنگام عزا در مصيبت فقدان يکی از بزرگان، لباس مشکی را می‌پوشيده،يا پوشيدن آن را تایید کرده‏اند. اينک به نمونه‏هايی که در کتب شيعه و اهل تسنن آمده اشاره می‌کنيم:

روایات شیعه:

1.برقی به سندش از امام زين العابدين‏ عليه السلام نقل می‌کند که فرمودند: «چون جدم حسين‏ عليه السلام کشته شد، زنان بنی هاشم در ماتم او لباس سياه پوشيدند و آن را در گرما و سرما تغيير ندادند. و پدرم علی بن الحسين‏ عليهما السلام برای آنان در هنگام عزاداری غذا آماده می‌کرد.

لَمَّا قُتِلَ الْحُسَيْنُ بْنُ عَلِی صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَيْهِ لَبِسَ نِسَاءُ بَنِی هَاشِمٍ السَّوَادَ وَ الْمُسُوحَ وَ كُنَّ لَا يَشْتَكِينَ مِنْ حَرٍّ وَ لَا بَرْدٍ وَ كَانَ عَلِی بْنُ الْحُسَيْنِ يَعْمَلُ لَهُنَّ الطَّعَامَ لِلْمَأْتَم‏[3]

2. ابن قولويه به سندش نقل کرده که فرشته‏ای از فرشته‏های فردوس بر دريا فرود آمد و بال‏های خود را بر آن گسترد. آن گاه صيحه‏ای زد و گفت: «ای اهل درياها! لباس‏های حزن به تن کنيد؛ زيرا فرزند رسول خدا ذبح شده است. آن گاه قدری از تربت او را بر بال‏های خود گذارده و به سوی آسمان‏ها برد. و هيچ فرشته‏ای را ملاقات نکرد جز آن که آن را استشمام نمود و اثری از آن نزد او ماند.

اَخْبَرَنِی الْمَشِيخَةُ أَنَّ الْمَلَكَ الَّذِی جَاءَ إِلَى رَسُولِ اللَّهِ صل الله و علیه و آله وَ أَخْبَرَهُ بِقَتْلِ الْحُسَيْنِ بْنِ عَلِی كَانَ مَلَكَ الْبِحَارِ وَ ذَلِكَ أَنَّ مَلَكاً مِنْ مَلَائِكَةِ الْفِرْدَوْسِ نَزَلَ عَلَى الْبَحْرِ وَ نَشَرَ أَجْنِحَتَهُ عَلَيْهَا ثُمَّ صَاحَ صَيْحَةً وَ قَالَ يَا أَهْلَ الْبِحَارِ الْبَسُوا أَثْوَابَ الْحُزْنِ فَإِنَّ فَرْخَ الرَّسُولِ مَذْبُوحٌ ثُمَّ حَمَلَ مِنْ تُرْبَتِهِ فِی أَجْنِحَتِهِ إِلَى السَّمَاوَاتِ فَلَمْ يَلْقَ مَلَكاً فِيهَا إِلَّا شَمَّهَا وَ صَارَ عِنْدَهُ لَهَا أَثَرٌ وَ لَعَنَ قَتَلَتَهُ‏وَ أَشْيَاعَهُمْ وَ أَتْبَاعَهُ[4]

روایات اهل تسنن:

1.ابن ابی الحديد معتزلی سنی از مدائنی نقل می‌کند: چون علی(‌عليه السلام ) وفات يافت، عبداللَّه بن عباس بن عبدالمطلب نزد مردم آمد و گفت: همانا اميرالمؤمنين‏(عليه السلام) وفات يافت، او کسی را به عنوان جانشين خود قرار داده است، اگر او را اجابت می‌کنيد نزد شما می‌آيد و اگر کراهت داريد کسی بر ديگری اصراری ندارد؟ مردم گريستند و گفتند: بلکه به سوی ما بيايد. حسن‏عليه السلام در حالی که لباس مشکی به تن داشت نزد آنان آمد و خطبه‏ای ايراد فرمود.[5]

2. ابی مخنف روايت کرده که نعمان بن بشير خبر شهادت امام حسين‏(عليه السلام) را به اهل مدينه ابلاغ نمود... در مدينه زنی نبود جز آن که از پشت پرده بيرون آمد و لباس مشکی پوشيده، مشغول عزاداری شد.[6]

3. عمادالدين ادريس قرشی از ابی نعيم اصفهانی به سندش از امّ‏سلمه نقل کرده که چون خبر کشته شدن امام حسين‏عليه السلام به او رسيد خيمه‏ای سياه در مسجد رسول خداصلی الله عليه وآله زد و لباس مشکی به تن نمود.[7]

4. و نيز ابن ابی الحديد از اصبغ بن نباته نقل می‌کند که گفت: «بعد از کشته شدن اميرالمؤمنين‏عليه السلام وارد مسجد کوفه شدم، حسن و حسين را مشاهده کردم که لباس مشکی به تن داشتند.[8]



[1] من لا يحضره الفقيه، ج 2، ص 252
[2] وسائل الشيعة، ج 3، ص 281، باب 20 از ابواب لباس مصلّي، ح 3
[3] بحارالأنوار، ج 45، ص 188
[4] بحارالأنوار، ج 45، ص221،222
[5] شرح ابن ابي الحديد، ج 16، ص 22
[6] مقتل ابي مخنف، ص 222و223
[7] عيون الاخبار و فنون الآثار، ص 109
[8] شرح ابن ابي الحديد.
 

tahoora62

کاربر بیش فعال
عشق بابا خسته شدن نداره
دست كوچیك بسته شدن نداره
سه ساله دختر كه كتك نداره
اون كه قباله فدك نداره
جسم كوچیك لگد زدن نداره
گوش كوچیك پاره شدن نداره
بچه كوچیك تازیونه نمى خواد
كشیدن وحشیونه نمى خواد
سر زده از موى سرم سپیده
یه تار موها مو كسى ندیده
 

tahoora62

کاربر بیش فعال
در بین روضه از ته دل توبه می كنم
ضامن میان من و خدایم محرم است
رفتم پی طبیب و چنین نسخه ام نوشت
دردم محرم است و دوایم محرم است
هر كس گذاشت نام و نشانی پس از ممات
من جاودانگی و بقایم محرم است
ختم كلام ، حرف دگر مختصر كنم
مهر برات كرببلایم محرم است
 

MehD1979

متخصص زراعت و اگرواکولوژی
کاربر ممتاز
عرش مي لرزيد وقتي خاک مي شد بسترت
آسمان واکرد چتري از محبت بر سرت
حنجر جبريل هم با نام تو تطهير شد
تا رسيد آن تيغ بي شرم و حيا بر حنجرت


نخلهاي تشنه از تنهايي ات خم مي شدند
تا شنيدند از لبانت ربناي آخرت
اي همه مظلوميت ، سيمرغ قاف عاشقي!
رنگ غربت داشت از روز ازل بال و پرت
در دل رود فرات از ماهيان بايد شنيد
مرثيه بر آن گلوي تشنه ي از خون ترت
اي خداي زخمهاي آشنا و ناگزير
وحي تو شد (هل من ...) و يک قافله پيغمبرت
کوفه کوفه شرمساري مانده در تاريخ و باز
کربلا در کربلا ماييم و زخم پيکرت!
 

MehD1979

متخصص زراعت و اگرواکولوژی
کاربر ممتاز
هلال من چرا پر از خاکستری
زروی نیزه ها دلم را می بری
چراغ محمل من تمام حاصل من تو حل کن مشکل من
حسین جانم حسین حسین جانم حسین
*****

هلال من ببین هلالم کرده ای
ا لف بودم ولی تو دا لم کرده ای
چراغ راه زینب بسوزی ماه زینب زدودآه زینب
حسین جانم حسین حسین جانم حسین
*****
تو قرآن می کنی تلاوت یا حسین
گرفته محملم طراوت یا حسین
تویی ماه منیرم به گیسویت اسیرم دعا کن من بمیرم
حسین جانم حسین حسین جانم حسین
*****
ببین ای دلبرم چه کردی با دلم
ببین خون می چکد ز چوب محملم
شده بسته دو دستم بسوزد بود و هستم سر خود را شکستم
حسین جانم حسین حسین جانم حسین
*****
ببین از روی نی به چشمان ترت
بروی دامنم نشسته دخترت
زده آتش بجانم ربوده او توانم تو را داده نشانم
حسین جانم حسین حسین جانم حسین
 

(✿◠‿◠) Darya

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
[FONT=tahoma,arial,helvetica,sans-serif]كاروانی كه سر قبر شما آورده ام

نیمه جانهایی است تا كرب و بلا آورده ام

من نیابت دارم از مادر زیارت آمدم

من وصیتهای مادر را به جا آورده ام

كی رود از یاد وقتی آمدم در قتلگاه

نیزه بیرون از تن تو بارها آورده ام

روی نی ما را تو میدیدی كجا ها می برند

دخترانت را ز بازار جفا آورده ام

دسته گلهای بنفشی كه به همراه من اند

از حراج كوفه و شام بلا آورده ام

بار ها شد حرمله خندید بر اشك رباب
[/FONT][FONT=tahoma,arial,helvetica,sans-serif]

مادری پاره جگر در نینوا آورده ام

پشت خیمه روی خاكستر به دنبال علی است

بر سر قبر پسر صاحب عزا آورده ام

دخترت لطمه به پهلو خورده زیر خاك رفت
[/FONT][FONT=tahoma,arial,helvetica,sans-serif]

بس حكایت ز آن شب پر ماجرا آورده ام[/FONT]

[FONT=tahoma,arial,helvetica,sans-serif]شد رقیه پیش مرگ حضرت زین العباد (ع)

تربتی از قبر او بهر شما آورده ام

ناله اش چون ناله مادر میان كوچه بود

خاطره از قدرت آن با وفا آورده ام

تا كه دیگر تازیانه ور بیفتد جان سپرد

گفت با خود همت خیر النسا آورده ام

تا كه با چشم كنیزی بر سكینه ننگرند

گفت جان خویش را به فدا آورده ام

غیرتش آیینه میر و علمدار تو بود

من از او شرمندگی خویش را آورده ام

پاسبان حرمت شیر خدا در شام شد

داد پیغامی به من تا كربلا آورده ام

گفت : ای بابا شبیهت بی كفن تدفین شدم

رسم عشق و عاشقی را من به جا آورده ام
[/FONT]​

" شاعر : جواد حیدری "
 

سروش7

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
پیراهن مشکی ام را می پوشم.
مشقهایم را یکی یکی خط می زنم.
می نویسم که :
بابا نیامد.
بابا با اسب نیامد.
اسب آمد.
اسب بی بابا آمد.
----
خواهرش را که دید
با خودش فکرکرد
کاش این گودال این همه عمیق
و آن تل ّ این همه بلند نبود.
----
نیزه داشت خم می شد
می شکست از غم ...
سر شش ماهه ای بر فرازش بود.
------
علی آرام گرفته بود.
چه آرام گرفتنی...!
که تاب از حسین - علیه السلام - برد
ـــــــ
پی نوشت :
بر مشامم می رسد...
بر دلم ترسم بماند....
 

سروش7

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
عیسی اگر در آخر عمرش به عرش رفت
قنداقه حسین شرف عرش اعظم است
با یوسفش مقایسه کردم نگار گفت
او شاه مصر باشدو این شاه عالم است
باشد قرار و وعده ی ما جنت الحسین
اینجا برای سینه زدن جای ما کم است
 

naemeh5

عضو جدید
یا حسین

یا حسین

51hossain001.jpg
اصلا "حسین "جنس غمش فرق میکند!
این راه عشق پیچ و خمش فرق میکند
اینجا گدا همیشه طلبکار میشود
این در که آمدی کرمش فرق میکند
صد مرده زنده میشود از ذکر "یا حسین"
عیسای اهل بیت دمش فرق میکند!
 

سروش7

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
در قلبمان برای شما جا نداشتیم

اصلاً هوای فاصله ها را نداشتیم

تا این كه ما عبور كنیم از مسیرتان

آماده بود جاده ولی پا نداشتیم

در عرصه ی گناه جسورانه تاختیم

شرم از نگاه حضرت زهرا نداشتیم

از بس صدا زدیم شب و روز،این و آن

وقتِ اَدای لفظِ ((خدایا !)) نداشتیم

معلوم نیست گریه ی ما چند میخَرند

حالا كه قطره آمد و دریا نداشتیم

ماه محرّم آن دهه ی اوّلش عزاست

انگار بعد از آن غم عظمی نداشتیم




فلسفه قیام امام حسین (ع)http://www.ahlulbaytclub.com/HtmlFiles/Art0000201_Content.htm
 
آخرین ویرایش:
بالا