[FONT="]سلام[/FONT]
[FONT="]راستش بعداز یک غیبت طولانی و البته خداحافظی برگشتم اینجا فکرمیکردم میشه مثل قدیم ندیما دور دوستام باشم خوش باشم اما اشتباه بود اومدنم [/FONT]...[FONT="]اشتباه[/FONT]!!
[FONT="]میدونستم این جا هیچ فرقی بابیرون نداره از هر لحاظش یه اینه تمام رخ جامعه واقعی بیرون باهمه زشتی ها و خوبیها[/FONT] ....
[FONT="]نتونستم دوام بیارم اینجا نتونستم بغض 20 30 ساله خودم از اوضاع و احوال جامعه و این دنیا بخورم و دم نزنم تاب و تحملش [/FONT][FONT="]از من نیست [/FONT]!
[FONT="]انقدر سانسور شدم که دچار خودسانسوری بدی شدم ازخودم بدم میاد.... ازاین وضع[/FONT]....
[FONT="]جهان سوم جایی که ادما واسه یه جرئه ازادی دست بدامان کیبورد و دنیای مجازی میشن[/FONT] !
[FONT="]از مدیرایی امثال افسون و ارامش گله ندارم خدا وکیلی جز یک نفر اونم بالاخره دستش میاد کیف مال کیه[/FONT]!
[FONT="]بهرحال ببخشین اگه به کسی توهین کردم ازهردوطرف تاجایی که به ذهنم میاد توهینی نکردم به بچه های باشگاه اگه موردی بود ازم درمورد بالا دستیا بودش[/FONT]
[FONT="]بزرگترین جهاد گفتن کلام حق دربرابر ظلم و ناعدالتی[/FONT] ......
[FONT="]بگذارین امثال تاپیکای مثل" خوشگل ترین پسر باشگاه و بیایین اسپم کنیم" آپ باشه همیشه تا همه خیالشون جمع بشه و کسی بفکردردو رنج مردم و زخمهای چرکینشون نیفته[/FONT] ..
[FONT="]بگذارین همه با دیدن این تاپیکا خندهای تلخ و سوری رو لباشون نقش ببنده و یاد مشکلاتشون نیفتن حتی برای چند لحظه[/FONT]!!
[FONT="]من به راهی که درپیش گرفتم راسخ تر و جدی تر از گذشته و سرشاراز انگیزه قدم برخواهم داشت و هیچ چیزی مانعم نخواهد شد تا از اعتقاداتم دست بکشم[/FONT]...
[FONT="]هرچی که هست اون بیرونه نه اینجا[/FONT] ...
[FONT="]بچه های قدیمی و دوست داشتنی یک یکشون رفتن کاش منم پشت سرم نگاه نمیکردم و برنمیگشتم! دیروز تاپیک" خداحافظی روسوای جانان "یکی از بچه ها آپ کرد بخودم اومدم سخنان تلخی میزد ولی حق بود همش[/FONT] !!
[FONT="]باخیلیای دیگه اینجا افتخار دوستی داشتم برای تک تکشون احترام خاصی قائلم و همیشه از لطفشون سرشار بوده و بخود می بالم [/FONT]
[FONT="]سرتون درد نیارم پرحرفی کردم[/FONT] ....
[FONT="]دوستون دارم از ته قلبم [/FONT]
[FONT="]محمد [/FONT]
[FONT="]یا علی[/FONT]...
16/07/89
[FONT="]راستش بعداز یک غیبت طولانی و البته خداحافظی برگشتم اینجا فکرمیکردم میشه مثل قدیم ندیما دور دوستام باشم خوش باشم اما اشتباه بود اومدنم [/FONT]...[FONT="]اشتباه[/FONT]!!
[FONT="]میدونستم این جا هیچ فرقی بابیرون نداره از هر لحاظش یه اینه تمام رخ جامعه واقعی بیرون باهمه زشتی ها و خوبیها[/FONT] ....
[FONT="]نتونستم دوام بیارم اینجا نتونستم بغض 20 30 ساله خودم از اوضاع و احوال جامعه و این دنیا بخورم و دم نزنم تاب و تحملش [/FONT][FONT="]از من نیست [/FONT]!
[FONT="]انقدر سانسور شدم که دچار خودسانسوری بدی شدم ازخودم بدم میاد.... ازاین وضع[/FONT]....
[FONT="]جهان سوم جایی که ادما واسه یه جرئه ازادی دست بدامان کیبورد و دنیای مجازی میشن[/FONT] !
[FONT="]از مدیرایی امثال افسون و ارامش گله ندارم خدا وکیلی جز یک نفر اونم بالاخره دستش میاد کیف مال کیه[/FONT]!
[FONT="]بهرحال ببخشین اگه به کسی توهین کردم ازهردوطرف تاجایی که به ذهنم میاد توهینی نکردم به بچه های باشگاه اگه موردی بود ازم درمورد بالا دستیا بودش[/FONT]
[FONT="]بزرگترین جهاد گفتن کلام حق دربرابر ظلم و ناعدالتی[/FONT] ......
[FONT="]بگذارین امثال تاپیکای مثل" خوشگل ترین پسر باشگاه و بیایین اسپم کنیم" آپ باشه همیشه تا همه خیالشون جمع بشه و کسی بفکردردو رنج مردم و زخمهای چرکینشون نیفته[/FONT] ..
[FONT="]بگذارین همه با دیدن این تاپیکا خندهای تلخ و سوری رو لباشون نقش ببنده و یاد مشکلاتشون نیفتن حتی برای چند لحظه[/FONT]!!
[FONT="]من به راهی که درپیش گرفتم راسخ تر و جدی تر از گذشته و سرشاراز انگیزه قدم برخواهم داشت و هیچ چیزی مانعم نخواهد شد تا از اعتقاداتم دست بکشم[/FONT]...
[FONT="]هرچی که هست اون بیرونه نه اینجا[/FONT] ...
[FONT="]بچه های قدیمی و دوست داشتنی یک یکشون رفتن کاش منم پشت سرم نگاه نمیکردم و برنمیگشتم! دیروز تاپیک" خداحافظی روسوای جانان "یکی از بچه ها آپ کرد بخودم اومدم سخنان تلخی میزد ولی حق بود همش[/FONT] !!
[FONT="]باخیلیای دیگه اینجا افتخار دوستی داشتم برای تک تکشون احترام خاصی قائلم و همیشه از لطفشون سرشار بوده و بخود می بالم [/FONT]
[FONT="]سرتون درد نیارم پرحرفی کردم[/FONT] ....
[FONT="]دوستون دارم از ته قلبم [/FONT]
[FONT="]محمد [/FONT]
[FONT="]یا علی[/FONT]...
16/07/89
مرا از باور یک گیاه بیاویزید و
بگویید ملحد بود و
خدا را کفر می کرد
من در چند قدمی نارون
در گلوی قناری
خدا را خنده بر لب می دیدم
بیاویزیدم
از شاخه درختی که به نور حقیقت رو آورد
من درمعصومیت قطره اشک یخ زده کودک بی سر پناهی انعکاس گریه خدا را می بینم
آری من کافر به معبد و
مسجد و
کلیسا را بیاویزید
از بلندای باورهایم مرا بیاویزید
بگویید ملحد بود و
خدا را کفر می کرد
من در چند قدمی نارون
در گلوی قناری
خدا را خنده بر لب می دیدم
بیاویزیدم
از شاخه درختی که به نور حقیقت رو آورد
من درمعصومیت قطره اشک یخ زده کودک بی سر پناهی انعکاس گریه خدا را می بینم
آری من کافر به معبد و
مسجد و
کلیسا را بیاویزید
از بلندای باورهایم مرا بیاویزید
آخرین ویرایش: