خلوتی با خدا

***##***

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
 

بهار00

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
[FONT=Times New Roman (Arabic)]خدایا آنقدر خرابم ...

[/FONT]
[FONT=Times New Roman (Arabic)]که...

[FONT=Times New Roman (Arabic)]هیچ مرهمی آرامم نمی کند
!

[FONT=Times New Roman (Arabic)]مرا در آغوش خود بگیر...[/FONT]


[FONT=Times New Roman (Arabic)]دلم آرامشِ خدایی می خواهد...:cry:[/FONT]


[/FONT][/FONT]
 

رجایی اشکان

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز

خـــــــــدا گفت : او را به جهنم ببریـــــــــــد...!
برگشت و نگاهی به خـــــــدا کــرد...
خــــــدا گفت : صبــــــــر کنید ؛ او را به بهشت ببریـــــــــــد!!
فرشتگان ســـــــــؤال کردند : چــــــــــــرا؟؟
جــــواب آمـــــــــــد...:
چــــــــون او هنوز به من امیدوار است...
خدایا من هم هنوز بهت امیدوارم ...
:cry:
 

***##***

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
دختری با پدرش میخواستند از یک پل چوبی رد شوند. پدر رو به دخترش گفت: دخترم دست من را بگیر تا از پل رد شویم.
دختر رو به پدر کرد و گفت: من دست تو را نمیگیرم تو دست مرا بگیر.
پدر گفت: چرا؟ چه فرقی میکند؟ مهم این است که دستم را بگیری و با هم رد شویم.
دخترک گفت: فرقش این است که اگر من دست تو را بگیرم ممکن است هر لحظه دست تو را رها کنم،
اما تو اگر دست مرا بگیری هرگز آن را رها نخواهی کرد!
این دقیقا مانند داستان رابطه ما با خداوند است؛
هر گاه ما دست او را بگیریم ممکن است با هر غفلت و ناآگاهی دستش را رها کنیم،
اما اگر از او بخواهیم دستمان ما را بگیرد، هرگز دستمان را رها نخواهد کرد!
و این یعنی عشق...
"دعا کنیم فقط خدا دستمونو بگیره"
 

***##***

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
وقتی خدا داشت بدرقم میکرد بهم گفت جایی که میری مردمی داره که می شکننت نکنه غصه بخوری من همه جا با تو هستم تو تنها نیستی تو کوله بارت عشق میزارم که بگذری. قلب میذارم که جا بدی. اشک میدم که همراهیت کنه و مرگ که بدونی برمی گردی پیشم.
 

رجایی اشکان

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
من از خدا خواستم تا به من خوشبختی دهد
خدا گفت: نه
من به تو برکت می دهم
خوشبختی به خودت بستگی دارد.
من از خدا خواستم تا از درد ها آزادم سازد
خدا گفت: نه
درد و رنج تو را از این جهان دور کرده و به من نزدیک تر می سازد
من از خدا خواستم تا روحم را رشد دهد
خدا گفت: نه
تو خودت باید رشد کنی ولی من تو را می پیرایم تا میوه دهی.
من از خدا خواستم به من چیزهائی دهد تا از زندگی خوشم بیاید
خدا گفت: نه
من به تو زندگی می بخشم تا تو از همۀ آن چیزها لذت ببری.
من از خدا خواستم تا به من کمک کند تا دیگران را همان طور که او دوست دارد، دوست داشته باشم
خدا گفت: ... سرانجام مطلب را گرفتی.
خدایا پس واقعا کمکم کن که چنین کاری بدون کمک تو کاری ناشدنیست

 

پسر بهاری

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
اول سپاسگذاری بابت همه چیزایی ک میدونم و قادر ب شکرگذاریشون نیستم و نمیدونم و توانایی شمارششون رو ندارم

دوم دعا میکنم حاجت روا کنی همه بنده های خوبت رو........

سوم ببخش و بیامرز همه رفتگان رو

چهارم ldai ;l;l ;kd k,v odgd n,vi odgd ph[j v,hl ;k livf,kl
پنجم کمکون کن راه کمال و انسانیت رو پیدا کنیم

شیشم تنهامون نگذار

هفتم دعا میکنم واسه اونی که تو رو تو زندگیش نداره ... دعا میکنم لذت با تو بودن رو حس کنه و با تو ب آرامش برسه .....هرکی بوده و هست ولی خواهد بودش بشه بنده خوبت........

آمین یا رب العالمین:heart::gol:
 

رجایی اشکان

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز

ﻧَﻔـــَﺲ ﻫﺎﯼِ ﺁﺧَــﺮﻡ ﺭﺍ ﻣﯿڪِـﺸَﻤـــ
ﻧِﻤﯿـــﺪﺍنَـــﻢ ﻓــﺮﺩﺍیے
ﺑَﺮﺍﯾَﻢ ﻫَـــﺴﺘــــــــــ
ﺗَــــﻤﺎﺍﺍﺍﺍﻡِ ﻋُـــﻤﺮَﻡ ﺭَﻓـﺘــــ...
ﺑـــہ ڪُــــــــــــــﺠﺎ
ﻧــِــﻤﯿـــﺪﺍﻧَـــــﻤـــ
بــہ زانـــو درامــدم
ﺩﻟﮕـــــﯿﺮﻡ
ﺍﺯ ﺩُﻧــــﯿﺎ ...
ﺍﺯ ﺁﺩﻣﻬـــــﺎ ...
ﺍﺯ ﺧـــــﻮﺩﻣـــ ...
ﺍﺯ ﺳﺎﯾــــہ ﺍﻣـــ ...
ﺍﺯ ﺳَــﺮ ﻧِﻮِﺷــﺘـَﻤــ ...
ﻭَ ﺍﺯ ﺗــــــــــــــــﻮ ...
ﺍِے ﺧـــــــُـــــــــــﺪﺍ ...
:cry:
 

***##***

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
خدایا، آن دم که تو را ندا می کنم، صدایم را بشنو و چون تو را می خوانم، پاسخم ده و چون با تو راز می گویم، مرا دریاب که به سوی تو گریخته ام و پیش روی تو ایستاده ام. پریشان و گریان و امیدوار، چشم امید به سوی تو دوخته ام، به سوی تو که از درونم آگاهی و از راز دلم با خبری. خدایا، اگر من لایق رحمت تو نیستم، ولی تو سزاوار لطف و کَرَم بی پایانی
پس مرا از لطف و کَرَمت بی نصیب مساز،
ای مهربان ترین:gol:
 

P a N a H

عضو جدید
کاربر ممتاز
ﺧﺪاوﻧﺪا!
دﻧﯿﺎی آﺷﻔﺘﻪ ی دروﻧﻢ را ﮐﻪ ﺗﻨﻬﺎ از ﻧﮕﺎﻩ ﺗﻮ ﭘﯿﺪاﺳﺖ ، ﺑﺎ ﻻﻻﯾﯽ ﻣﻬﺮﺑﺎن ﺧﻮد ، آرام ﮐﻦ . . .
ﺗﺎ وﺟﻮد داﺷﺘﻨﺖ و ﺑﻮدﻧﺖ را ﺑﻪ زﯾﺒﺎﯾﯽ اﺣﺴﺎس ﮐﻨﻢ.
 

رجایی اشکان

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
آغــــــوش میگشــــــــــــــــاید زمین
لبخـــــــــــــــــــند میزند خــــــــــــــــــــــدا
بار الهـــــــــــــــــی به اوج تمام آســـــــــــــــمانت
به سنگیـــــــــــنی شانه های زمــــــــــینت
صبری عـــــطا فرما و قدرت اشـــــکی
که ببـــــــارانم دلتــــــــــــنگیم را
و باز بارانی شود احساســم
 

(رها)

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
ﯾـــﻤـــﺎﻥ ﺩﺍﺭﻡ...
ﮐــﻪ ﻗﺸﻨـﮕـﺘــﺮﯾﻦ ﻋﺸــﻖ...
ﻧﮕــﺎﻩ ﻣﻬــﺮﺑـــﺎﻥ ﺧــﺪﺍﻭﻧـــﺪ ﺑـﻪ ﺑﻨـﺪﮔـﺎﻧـﺶ
ﺍﺳــتـــــــــ
ﺯﻧـــﺪﮔــﯽ ﺭﺍ ﺑـــﻪ ﺍﻭ ﺑﺴــــﭙﺎر...
ﻭ ﻣﻄـﻤﺌـــﻦ ﺑـــﺎﺵ ﮐﻪ ﺗــﺎ ﻭﻗﺘـــﯽ ﮐــﻪ ﭘﺸﺘــﺖ
ﺑــﻪ ﺧـــﺪﺍ ﮔــﺮﻡ ﺍﺳــتــــــــــ
ﺗﻤـــﺎﻡ ﻫــﺮﺍﺱ ﻫـــﺎﯼ ﺩﻧﯿـــﺎ ﺧـﻨـــﺪﻩ ﺩﺍﺭ
ﺍﺳــتــــــــ
 

(رها)

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
امروز خدا را دیدم که در کوچه ها قدم می زد...
امروز خدا را دیدم در لبخند مهربان خواهرم صبح ِ زود
وقتی به سوی محل ِ کارش روانه بود...

امروز خدا را دیدم در سادگی چهره ی مادر وقتی برای صبحانه با حوصله چای دَم می کرد...

امروز خدا را دیدم که حیاط را آب و جارو می کرد...

امروز خدا را در آبی آسمان و درخشش خورشید دیدم...

خدا را دیدم که با صدای یک کودک می خندید...

امروز خدا را در آواز یک پرنده شنیدم...

امروز خدا را بارها و بارها در آغوش گرفتم و چشمانم جُز خدا را نمی دید!

خدا چقدر بزرگ است که در همه چیز جا می شود...!!
 

***##***

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز

باران که شدى مپرس، اين خانهٔ کيست
سقفِ حرم و مسجد و ميخانه یکيست
باران که شدى، پياله ها را نشمار
جام و قدح و کاسه و پيمانه يکيست
باران ! تو که از پيش خدا مى آیی
توضيح بده عاقل و فرزانه يکيست...
بر درگه او چونکه بيفتند به خاک
شير و شتر و پلنگ و پروانه يکيست
با سوره ى دل ، اگر خدارا خواندى
حمد و فلق و نعره ى مستانه يکيست
اين بى خردان،خويش ، خدا مى دانند
اينجا سند و قصه و افسانه يکيست
از قدرت حق ، هرچه گرفتند به کار
در خلقت حق، رستم و موریانه يکيست
گر درک کنى خودت خدا را بينى
درکش نکنى، کعبه و بتخانه یکیست...
مولانا
 

Similar threads

بالا