معرفی کتاب خزه
«خزه» رمانی از هربر لوپورّیه(۱۹۷۷-۱۹۱۳)، نویسنده و نمایشنامهنویس فرانسوی همراه با ترجمهای از احمد شاملو است. در بریدهای از کتاب میخوانیم: برای این که خانم واتسون از کسی خوشش بیاید دو شرط لازم بود و کافی: یکی این که برای خودش عنوانی داشته باشد تا با آن جمع جور دربیاید و دیگر اینکه جزو مشتریهای دکتر کاوالر باشد؛ که اگر در مورد شرط اول یکی دو استثنائی قابل گذشتبود درمورد شرط دوم زیربار هیچاستثنائی نمیرفت. شرط دوم استثناپذیر نبود. برای آن جمع، کلمهی «معاشرت» با این تصور ذهنی همراه بود که اشخاص از یک سطح معین پائینتر قرار نداشته باشند. موارد استثنائیی این موضوع هم خارجیهائی بودند که به نحوی از انحاء حس کنجکاویی جمع را برانگیخته باشند. این کنجکاوی ممکن بود نقص آن شخص از بابت شرط اول را جبران کند. از میان اهل محل به هیچوجه امکان نداشت آدمهائی از ترازِ مثلا یک نمایندهی ادارهی راهداری، یک سرکار ستوانِ ارتش، یک سردستهی تیم فوتبال، یک فرماندهی گروهِ آتشنشانی، شوهر یک زن پولدارِ آلانسونی و کسانی از این قماش به مجمع خانم واتسون راه پیدا کنند... اینجور آدمها ممکن است راه بیفتند و با سایر مردم برای تماشای مسابقه بروند به میدان. خُب، البته کسی که به یک محل عمومی برود شخصیت والائی نمیتواند داشته باشد. یا مثلا فلان سردستهی بازیکنانِ فوتبال که فرضآ با این جمع آمد و شد دارد، ناگهان در یک مسابقه از دستهی ده همسایه شکست بخورد... شما را به خدا فکرش را بکنید! در عوض، قاضی پاسترناتی که باوجود حقوق بخور و نمیرش اصراری داشت که آنجور مبادی آداب باشد، گو این که برای رسیدگی به کارهایش در محاکم دور و نزدیک حوزه مجبور بود دوچرخه سوار شود یا برای این که وصلهی خشتکش را نبینند چارهئی جز این نداشت که روی آن بنشیند، باز به خانهی مادام واتسون رفت و آمد داشت.