دورة آخر الزمان يعني چه؟

كربلايي حسام

اخراجی موقت
به يقين هر آغازي را سرانجامي و هر شروعي را پاياني است جز ذات اقدس خدا كه هم آغاز است و هم انجام، زمان نيز از جملة آفريده شده هاي خداي تواناست و از اين قانون نيز خارج نمي باشد از اين رو برگه هاي پاياني كتاب زندگي را در زمين آخرالزمان مي گويند.[1]
قرآن كريم نيز در ايات متعددي به دوران آخرالزمان اشاره كرده است و در معارف ارزشمند اسلامي نيز بارها اين واژة آخرالزمان در دو معناي كلي به كار رفته است:
[2]
1. مدت زماني كه با ولادت پيامبر اسلام ـ صلي الله عليه و آله ـ آغاز مي شود و با شروع رستاخيز بزرگ پايان مي يابد و از اينرو آن پيامبر رحمت را، پيامبر آخرالزمان نيز ناميده اند.
2. مدت زماني كه با ولادت حضرت مهدي(عج) آغاز مي شود و همة اتفاقات عصر غيبت و عصر ظهور را در دل خود دارد و سپس با شروع قيامت پايان پيدا مي كند. و اينك نيز از واژة آخرالزمان همين معنا را اراده مي كنند و در هين معنا به كار مي رود. و خود اين قسم نيز داراي دو مرحله مي باشد:
الف: دوران نخست كه انسان به مراحل پاياني انحطاط اخلاقي رسيده، فساد اخلاقي و ستم همة جوامع بشري را فرا مي گيرد و به تعبير روايت جهان پر از ظلم و جور مي شود.
ب: دوران دوم وعدة الهي تحقق پيدا مي كند و آن منجي اعظم ظهور مي كند و حكومتي جهاني تشكيل مي دهد و به كفر ستيزي و ظلم ستيزي مي پردازد و هستي را از عدالت پر مي كند، امام رضا ع فرمودند: خداوند زمين را به دست قائم(عج) از هر ستمي پاك گرداند. و از هر ظلمي پاكيزه سازد و ميزان عدل را در ميان مردم نهد..»
[3] اين قطعه از زمان كه آخر الزمان نام گرفته است داراي نشانه هايي است كه به برخي از آنها اشاره مي كنيم گفتني است اين خصايص به دوران نخست از عصر آخرالزمان مربوط مي شود كه انسان در آن عصر به مراحل پاياني انحطاط اخلاقي و ستم مي رسد:
1. روابط سود جويانه و استثماري: انسان در ارتباط با انسان ديگر، به سود و سرمايه مي انديشد و با همين انگيزه به ميدان پيوندهاي اجتماعي گام مي نهد.
پيامبر اكرم ـ صلي الله عليه و آله ـ فرمودند: «... در آخر الزمان اقوامي بر مسلمانان سيطره يابند كه تالب به سخن گشايند آنان را بكشند و اگر لب فرو بندند (خون) ايشان را مباح شمرند تا منابع درآمد آنان (و اموالشان) را ويژة‌خود سازند...»
[4]
2. گريز از دين: پيامبر اكرم ـ صلي الله عليه و آله ـ ويژگي هاي انسان هاي اين دوران را چنين شمرده است: «زماني بر مردم خواهد آمد كه دينشان در همهايشان خواهد بود و همتشان شكمشان و قبله هاشان زنانشان، براي طلا و نقره ركوع و سجود به جاي مي آورند. آن ها همواره در حيرت و مستي خواهند بود؛ نه بر مذهب مسلماني اند و نه بر مسلك نصراني.»
[5]
3. دنيا پرستي:
رسول خدا ـ صلي الله عليه و آله ـ فرمود: «زماني بر امت من مي آيد كه در آن زمان درون هاي مردم پليد مي شود ولي ظاهرشان به طمع مال و دنيا آراسته مي گردد؛ به آنچه در پيشگاه خداوند است دل نمي بندند، كارشان ريا و تظاهر است؛ خوف از خدا به دلشان راه نيايد و خداوند آن ها را به عذابي فراگيرد دچار سازد. آن ها چون غريق خداوند را مي خوانند ولي خداوند دعايشان را مستجاب نمي كند.»
[6]
4. آزمايشهاي بزرگ
يكي ديگر از ويژگي هاي آخرالزمان امتحاناتي است كه انسان ها در اين دوران پشت سر مي گذارند امام علي ـ عليه‎ السلام ـ مي فرمايند: «و آن زماني است كه از فتنه ها نجات نمي يابد مگر مؤمناني كه بي نام و نشانند. اگر در حضور باشند، شناخته نشوند، و اگر غايب گردند، كسي سراغ آن ها را نمي گيرد، آن ها براي سير كنندگان در شب طلماني جامعه ها چراغ هاي هدايت و نشانه هاي روشنند، نه مفسده جو هستند و نه فتنه انگيز، نه در پي اشاعة (فحشايند) و نه مردمي سفيه و لغو گو! اينانند كه خداوند درهاي رحمتش را به سوي شان باز مي كند و سختي ها و مشكلاتي را از آن ها برطرف مي سازد.»
[7]
براي مطالعه بيشتر ر.ك:
1. عصر زندگي محمد حكيمي و مكيال المكارم ترجمه مهدي حائري قزويني
2. دادگستر جهان آيت الله ابراهيم اميني، و كتاب جامعه و تاريخ، شهيد مطهري.
حديث:
حضرت محمد ـ صلي الله عليه و آله ـ فرمود:
مردي از امت من قيام مي كند كه مردم زمين و آسمان او را دوست مي دارند.
[8]


[1] . اديان بزرگ نيز از آخرالزمان پيش گويي هايي كرده اند مثلاً‌ در انجيل آمده است «... و اين را بدان كه اوقات صعب در زمان آخر خواهد رسيد زيرا مرد مي خواهند بود، خود دوست و زرپرست و مغرور و متكبر و كفرگو و نافرمان والدين و حق نشناس و بي دين، كتاب مقدس، ترجمه فاضل خان همداني،‌نامه دوم پولس حواري به تيموئيوس، پاپ سوم.
[2] . مهدويت و مقالات، يادزهمين همايش علمي تحقيقي فجر 78، ص 25، مقاله مهدي موعود در اديان و مذاهب آقاي كاظم اديب، دايرة المعارف بزرگ اسلامي، ج2، ص 134ـ136.
[3] . عصر زندگي، محمد حكيمي، موسسه بوستان كتاب قم، چاپخانة دفتر تبليغات اسلامي، چاپ پنجم، ص 42 به نقل از كمال الدين 2/372.
[4] . همان به نقل از منتخب الاثر، ص 432.
[5] . مستدرك الوسايل، محدث نوري، ج11، ص 379.
[6] . كافي،‌شيخ كليني، ج8، ص 306.
[7] . نهج البلاغه، خطبه 103.
[8] . الشيعه، و الرجعه، ج1، ص 216.
 

Similar threads

بالا