دوستداران دکتر علی شریعتی بیان اینجا

ayja

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
این علی شریعتی همش شعر گفته. داد و فریاد داشته اما در نهایت هیچ راهی جلو کسی نذاشته و پیشنهاد هم نکرده. من همه کتاباشو خوندم آخرشم معلومم نشد که این میخواد بگه ما چیکار کنیم؟ فقط حرفای خوب خوب میزنه بدون اینکه بگه تکلیف چیه؟ خودشم نفهمید که آخرش باید چی بگه.
 

ghazaliii

عضو جدید


خدایا کفر نمی‌گویم،
پریشانم،
چه می‌خواهی‌ تو از جانم؟!
مرا بی ‌آنکه خود خواهم اسیر زندگی ‌کردی.
خداوندا!
اگر روزی ‌ز عرش خود به زیر آیی
لباس فقر پوشی
غرورت را برای ‌تکه نانی
‌به زیر پای‌ نامردان بیاندازی‌
و شب آهسته و خسته
تهی‌ دست و زبان بسته
به سوی ‌خانه باز آیی
زمین و آسمان را کفر می‌گویی
نمی‌گویی؟!
اين متنشا من خيلي دوست دارم
 

*mahda*

عضو جدید
باید فراموشت کنم چندیست تمرین میکنم من میتوانم میشود ارام تلقین میکنم
حالم نه اصلا خوب نیست تا بعد بهتر میشودفکری برای این دل ارام غمگین میکنم
من میپذیرم رفته ای و بر نمیگردی دگر خود را برای درک این صد بار تحسین میکنم
کم کم ز یادم میروی این روزگار و رسم اوست
این جمله را با تلخیش صد بار تضمین میکنم.....
 

haydiii

عضو جدید
این علی شریعتی همش شعر گفته. داد و فریاد داشته اما در نهایت هیچ راهی جلو کسی نذاشته و پیشنهاد هم نکرده. من همه کتاباشو خوندم آخرشم معلومم نشد که این میخواد بگه ما چیکار کنیم؟ فقط حرفای خوب خوب میزنه بدون اینکه بگه تکلیف چیه؟ خودشم نفهمید که آخرش باید چی بگه.
مثلا بايد بگه چيكار كنيييييييييييييييييييييييييييييي:eek:
 

MAHDI.VALVE

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
با همه چيز درآميز و با هيچ چيز آميخته مشو
که در انزوا پاک ماندن نه سخت است و نه با ارزش:redface:
 

BATOOO

عضو جدید
من دشمن تو وعقايد تو هستم اما حاضرم جانم را براي آزادي تو وعقايد تو فدا كنم!
 

niloo/s

عضو جدید
مردان به وسعت غیر قابل تصوری نامردند. دراثبات نامردی شان همین بس که در برابر احساس شکست خوردن ِیک زن احساس می کنند که مردند.:mad:
 

علی حسنوند

عضو جدید


زندگی من، مجموعاً، عبارت است از چندین برنامه‌ی پنج‌ساله. همیشه کاری را شروع می‌کرده‌ام و به اوج می‌رسانده‌ام و آخر پنج سال درهم می‌ریخته؛ هر بار از سر: از اول نوجوانی تا 28 مرداد 32 و سقوط دکتر مصدق و آغاز دیکتاتوری، پنج سال. از این دوره تا تشکیل نهضت مقاومت ملی مخفی، که از 1337 به هم خورد و دستگیر شدیم، پنج سال. از 38 تا 43، در اروپا پنج سال. از 43 تا 48، دوره‌ی خاص آوارگی و زندان و مقدمه‌چینی و زمینه‌سازی دانشکده، پنج سال. دوره‌ی کنفرانس‌های دانشگاه‌ها و ارشاد، پنج سال، تا 51. پس از آن، زندان و خانه‌نشینی و خفقان پنج سال

 

علی حسنوند

عضو جدید
من باید فرود آیم،
نباید بنشینم،
سال هاست ، از آن لحظه که پر بر اندامم رویید
و از آشیان ، از بام خانه پرواز کردم
همچنان می پرم. هرگز ننشسته ام،
و دیگر سری نیز به سوی زمین و به شواد پلید شهرها
و بام های کوتاه خانه ها بر نگرداندم،
چشم به زمین ندوختم،
پروازی رو به آسمان،
در راه افلاک
و هر لحظه دورتر و بالاتر از زمین
و هر لحظه نزدیک تر به خدا!!
 

niloo/s

عضو جدید
زندگی حکایت مردیخ فروشی است که از او پرسیدم فروختی ؟ گفت:نخریدند و تمام شد.
 

MAHDI.VALVE

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
دوستت دارم‌ها را نگه می‌داری برای روز مبادا،

دلم تنگ شده‌ها را، عاشقتم‌ها را…
این‌ جمله‌ها را که ارزشمندند الکی خرج کسی نمی‌کنی!
باید آدمش پیدا شود!
باید همان لحظه از خودت مطمئن باشی و باید بدانی که فردا، از امروز گفتنش پشیمان نخواهی شد!
سِنت که بالا می‌رود کلی دوستت دارم پیشت مانده، کلی دلم تنگ شده و عاشقتم مانده که خرج
کسی نکرده‌ای و روی هم تلنبار شده‌اند!
فرصت نداری صندوقت را خالی کنی.! صندوقت سنگین شده و نمی‌توانی با خودت بِکشی‌اش…
شروع می‌کنی به خرج کردنشان!
توی میهمانی اگر نگاهت کرد اگر نگاهش را دوست داشتی
توی رقص اگر پا‌به‌پایت آمد اگر هوایت را داشت اگر با توhttp://shariati.nimeharf.com/DR-words/%d8%aa%d9%88/ ترانه را به صدای بلند خواند
توی جلسه اگر حرفی را گفت که حرف تو بود اگر استدلالی کرد که تکانت داد
در سفر اگر شوخ و شنگ بود اگر مدام به خنده‌ات انداخت و اگر منظره‌های قشنگ را نشانت داد
برای یکی یک دوستت دارم خرج می‌کنی برا ی یکی یک دلم برایت تنگ می‌شود خرج می‌کنی! یک
چقدر زیبایی یک با من می‌مانی؟
بعد می‌بینی آدم‌ها فاصله می‌گیرند متهمت می‌کنند به هیزی… به مخ‌زدن به از اعتماد آدم‌ها!
سواستفاده کردن به پیری و معرکه‌گیری…
اما بگذار به سن تو برسند!
بگذار صندوقچه‌شان لبریز شود آن‌‌وقت حال امروز تو را می‌فهمند بدون این‌که تو را به یاد بیاورند
غریب است دوست داشتن.
و عجیب تر از آن است دوست داشته شدن…
وقتی می‌دانیم کسی با جان و دل دوستمان دارد …
و نفس‌ها و صدا و نگاهمان در روح و جانش ریشه دوانده؛
به بازیش می‌گیریم هر چه او عاشق‌تر، ما سرخوش‌تر، هر چه او دل نازک‌تر، ما بی رحم ‌تر.
تقصیر از ما نیست؛
تمامیِ قصه هایِ عاشقانهhttp://shariati.nimeharf.com/DR-words/%d8%b9%d8%a7%d8%b4%d9%82%d8%a7%d9%86%d9%87/، اینگونه به گوشمان خوانده شده‌اند
· زنده بودن را به بیداری بگذرانیم که سالها باید به اجبار خفت
 

ensan1

عضو جدید
پدر، مادر!......
مى پرسيدم: امام حسين كى بود؟ و براى چه كشته شد؟
مى گفتى كه: "خودش را فداى امت كرد".
مى پرسيدم: "فداى امت كرد" يعنى چه؟
توضيح مى دادى: يعنى اينكه خودش را آنجا به كشتن داد تا در روز قيامت از امت جدش شفاعت بكند...!

پس اين امام حسين هم كه خودش را، زندگيش را، خانواده اش را، همه چيز و همه كسش را به دم شمشير ستم و زور و جنايت داد و شهادت را انتخاب كرد، براى زندگى من و تو نبود؟! براى اينكه پيروانش از زير بار ظلم و ستم و بيعت دروغ و نظام جور خلاص بشوند نبود؟! و خلاصه براى آزادى مردم و بسط و احياى حق نبود؟! براى اين بود كه ما اينجا گناه بكنيم و بعد بر او گريه بكنيم و درعوض روز قيامت از ما شفاعت كند؟! پس در دنيا بدرد ما نمى خورد؟!
آرى بابا، مثل اينكه تمام كوشش ها اين بود، كه هيچ جاى دين به درد دنيا نخورد، تمامش مصرفهاى اخروى داشته باشد و اين چه موفقيتى براى دنياداران! و چه قرص خوابى براى دردمندان و دنيازدگان!
من، پدر، مادر، بدنبال قهرمانى هستم كه در اين دنيا مرا نجات بدهد و در اين زندگى و سرنوشت محكوم و جهنمى فعلى ام از من شفاعت بكند. براى من و سرنوشت زار من چه نتيجه داشت اين كربلاى تو؟ تو به من يك كتابى را نشان دادى كه تازه در قم تاليف يافته و گفتى مطالب اساسى و مهم را نويسنده اى كه خودش و اخويش متخصص انقلاب كربلايند، اين جا نوشته، من خواندم، كتابى با نامى بزرك و با حجم زياد و قطر زياد، اسمش هم "دفاع از حسين شهيد"!


در اين كتاب نوشته بود: اين قيام حسينى خيلى ارزش داشته براى همه انسانها!
نتيجه هايش دو نوع است:
1
- نتيجه هاى معنوى 2 - نتيجه هاى مادى اما نتايج معنوى، بزرگترينش اين است كه: اگر يك عده محقق جمع بشوند و فهرستى تهيه كنند از اسم تمامى زنها و مردهايى كه بعلت گريه بر امام حسين، در روز قيامت، همه گناهانشان بخشيده شده و به بهشت رفته اند، شمارش از ميليون ها نفر تجاوز مى كند. اين نتيجه معنوى انقلاب!!
اما آثار ماديش از اين هم جالب تر است، و لابد همه اقتصاد دانان و سرمايه داران غرب تعجب مى كنند از اين همه نتايج اقتصادى قيام امام حسين!
پيش خود گفتم قطعا اين قسمتش اين جهانى است و به كار زندگى اجتماعى مى خورد و در توليد كالا، بالا بردن سطح درآمد ملى و رفاه مادى و استخراج منابع توليدى جامعه شيعه نقش مهمى دارد و پيروان خويش را از فقر اقتصادى نجات مى دهد و شيعيان را از سلسله جامعه هاى عقب مانده و دنياى سوم خارج مى سازد!
نويسنده كشف خود را توضيح مى دهد: اين همه زائرى كه هر سال از سبزوار و دهات قزوين و گناباد و يزد و كاشان و كردكوى و محمدآباد و ساير نقاط می روند كربلا، همه از ولايت خودشان يك مقدار اجناس محلى هم با خودشان می برند و آنجا می فروشند، از پول آن يك مقدار اجناس از كربلا سوغات می خرند و بر مى گردانند به ولايت خودشان، در اثر همين صادرات و واردات و نقل و انتقالات اقتصادى دائمى، يك جريان مستمر مادى و مبادلات اقتصادى بوجود آمده بين كربلا و دهات و شهرستان هاى ايران كه در جهان بى سابقه است!...
اين بود آخرين اثر تحقيقى و مفصلى كه در باره بزرگترين حادثه و عالی ترين مظهر عشق و تاريخ و افتخار مذهب تو من خواندم و توقع دارى اين شاهكار علمى و تحليلى و فلسفى و اقتصادى و غيره را كه از شهر قم شما زاييده شده و نيمى از كتاب تهمت و دروغ و جعل و بد زبانى و عقده گشايى هاى ناشى از كمبود همه چيز و افتراهاى بيشرمانه و بى دليل و سند است... و نيمى ديگر تحقيقات خنده دار و روده بر علمى و انقلابى از اين نوع، بخوانم و به حسين جدى بينديشم؟!

و اما زینبی که تو به من نشون دادی عبارت از این بود که از صبح عاشورا شروع میشد از خیمه میامد بیرون روی شهیدی ناله میکرد گریه میکرد میرفت تو خیمه از بعد از ظهر هم گمش کردیم هم من هم تو هم کتاب هم تاریخ هم همه دیگه نمیدونیم چی شد ..خب هر خواهری برای مصیبت برادرش گریه میکنه،ناله میکنه حتی خودش رو آتش میزنه ...چیزی دیگه گفتی به من به من گفتی که بعد از عاشورا چه کرد به من گفتی که قبل از عاشورا چه بود؟من نمیشناسم تو هم نمیشناسی کتاب هم ننوشته...در برخی از کتب علمای بزرگ هست خب به من چه به تو چه؟ چیز دیگه گفتی به من بگو کتابی هست معرفی کن به من بگو برم بخرم....
 

masoomeh.bnv

عضو جدید
دکتر علی شریعتی :
« کلاس پنجم که بودم پسر درشت هیکلی در ته کلاس ما می نشست
که برای من مظهر تمام چیزهای چندش آور بود آن هم به سه دلیل؛
اول آنکه کچل بود،
دوم اینکه سیگار می کشید .
و سوم – که از همه تهوع آور بود- اینکه در آن سن و سال، زن داشت!
… چند سالی گذشت یک روز که با همسرم از خیابان می گذشتیم ،
آن پسر قوی هیکل ته کلاس را دیدم در حالیکه :
زن داشتم ،سیگار می کشیدم وکچل شده بودم.
وتازه فهمیدم که خیلی اوقات آدم از آن دسته چیزهای بد دیگران که ابراز انزجار می کند
ممکن است در خودش بوجود آید
==========================================
لطفا اگر سخنانی از استاد دارید،شنیدید که جالبه تواین تاپیک بنویسید
واقعا مرسی!!!! بعدا واستون چندتا متن از دکتر شریعتی میذارم!!! شما هم اگه دارید بذارید لطفا!!!
 

ensan1

عضو جدید
فراموش نکنیم یکی از نخستین کسانی که بر سرگذشت حسین بزرگ گریست عمرسعد بود و نخستین کسی که بر این گونه "گریستن بر حسین" ملامت کرد ،شخص زینب بزرگ!
 

جواد111

عضو جدید
فراموش نکنیم یکی از نخستین کسانی که بر سرگذشت حسین بزرگ گریست عمرسعد بود و نخستین کسی که بر این گونه "گریستن بر حسین" ملامت کرد ،شخص زینب بزرگ!


حالا کو گوش شنوا، البته همه میشنوند ولی خدشون رو زدن به کریییییییییییییییییییییییییییییییییییی

اونجای که پای منافع شخصی در میون باشه، همه کورند و کرند.
 

ensan1

عضو جدید
حالا کو گوش شنوا، البته همه میشنوند ولی خدشون رو زدن به کریییییییییییییییییییییییییییییییییییی

اونجای که پای منافع شخصی در میون باشه، همه کورند و کرند.


دوست عزیز ما وظیفه خودمون رو باید انجام بدیم به نتایج هم نگاه نمیکنیم حقیقیت را باید گفت حتی اگر هیچ کس گوش ندهد...
 

جواد111

عضو جدید
دوست عزیز ما وظیفه خودمون رو باید انجام بدیم به نتایج هم نگاه نمیکنیم حقیقیت را باید گفت حتی اگر هیچ کس گوش ندهد...


آره موافقم....
ولی بعضی وقتها فک میکنم آب در هاون کوبیدنه، چون کسی رو که خوابیده میشه بیدار کرد. اما کسی که خودش رو به خواب زده..............
 

ensan1

عضو جدید
آره موافقم....
ولی بعضی وقتها فک میکنم آب در هاون کوبیدنه، چون کسی رو که خوابیده میشه بیدار کرد. اما کسی که خودش رو به خواب زده..............

آره در بحث دو نفره صد در صد درسته خلاصه تربیت کردن تربیت پذیری هم میخواد
اما هنگامیکه مخاطب شما عموم هستند باید گفته بشه....
 

baran270

عضو جدید
کاربر ممتاز
منم خودم يكي از طرفداران دكتر شريعتي هستم
جمله هاش آرامبخشه

اشعار دكتر علي شريعتي
[FONT=arial,helvetica,sans-serif]ینجا آسمان ابریست ، آنجا را نمیدانم... اینجا شده پائیز ، آنجا را نمیدانم... اینجا فقط رنگ است ، آنجا را نمیدانم... اینجا دلی تنگ است ، آنجا را نمیدانم. وقتي كه بچه بودم هر شب دعا ميكردم كه خدا يك دوچرخه به من بدهد. بعد فهميدم كه اينطوري فايده ندارد. پس يك دوچرخه دزديدم و دعا كردم كه خدا مرا ببخشد. هی با خود فکر می کنم ، چگونه است که ما ، در این سر دنیا ، عرق می ریزیم و وضع مان این است و آنها ، در آن سر دنیا ، عرق می خورند و وضع شان آن است! ... نمی دانم ، مشکل در نوع عرق است یا در نوع ریختن و خوردن.[/FONT]
 

ensan1

عضو جدید
منم خودم يكي از طرفداران دكتر شريعتي هستم
جمله هاش آرامبخشه

اشعار دكتر علي شريعتي
ینجا آسمان ابریست ، آنجا را نمیدانم... اینجا شده پائیز ، آنجا را نمیدانم... اینجا فقط رنگ است ، آنجا را نمیدانم... اینجا دلی تنگ است ، آنجا را نمیدانم. وقتي كه بچه بودم هر شب دعا ميكردم كه خدا يك دوچرخه به من بدهد. بعد فهميدم كه اينطوري فايده ندارد. پس يك دوچرخه دزديدم و دعا كردم كه خدا مرا ببخشد. هی با خود فکر می کنم ، چگونه است که ما ، در این سر دنیا ، عرق می ریزیم و وضع مان این است و آنها ، در آن سر دنیا ، عرق می خورند و وضع شان آن است! ... نمی دانم ، مشکل در نوع عرق است یا در نوع ریختن و خوردن.


سلام هم رشته ای گرامی

خوشم میاد بیشتر کسایی که میان در این موارد پست میذارن بچه های معماری هستن

تعصبی نگفتما...علت داره آقا جان
 

جواد111

عضو جدید
سلام هم رشته ای گرامی

خوشم میاد بیشتر کسایی که میان در این موارد پست میذارن بچه های معماری هستن

تعصبی نگفتما...علت داره آقا جان

دیگه حالا زیادم خودتون رو تحویل نگیرید...............
:D

حالا که این جور شد من امشب رو نمیخوابم و تو این تاپیک میشنم و فقط پست میزارم
 

baran270

عضو جدید
کاربر ممتاز
امانت آدم
خدا ، انسان و عشق ؛
اين است "امانتي " كه بر دوش آدم ، سنگيني مي كند
واين است آن " پيماني "
كه در نخستين بامداد خلقت با خدا بستيم ،
و " خلافت " او را در كوير زمين تعهد كرديم .
ما براي همين " هبوط " كرديم ،
و اين چنين است كه به سوي او باز مي گرديم .

 

baran270

عضو جدید
کاربر ممتاز
[FONT=times new roman, times, serif]دوست داشتن
در هم نگريستند اما سرشار از مهرباني .
چشم ها شان هر كدام پياله ي پر از شراب سرخ
كه در كام تشنه ي چشمان هم مي ريختند
و كم كم بر هر دو لب
لبخندي آهسته باز مي شد ،
لبريز از محبت ،
سيراب از دوست داشتن ،
نه عشق ،
دوست داشتن !
لحظاتي اين چنين ،
خوب و شيرين و نرم و خاموش گذشت .


[/FONT]
 

ensan1

عضو جدید
امانت آدم
خدا ، انسان و عشق ؛
اين است "امانتي " كه بر دوش آدم ، سنگيني مي كند
واين است آن " پيماني "
كه در نخستين بامداد خلقت با خدا بستيم ،
و " خلافت " او را در كوير زمين تعهد كرديم .
ما براي همين " هبوط " كرديم ،
و اين چنين است كه به سوي او باز مي گرديم .


جلوه ای کرد رخش، دید ملک عشق نداشت*** عین آتش شد از این غیرت و بر آدم زد
 

جواد111

عضو جدید
مطلب خاصی از دکتر الان به خاطرم نمیرسه ولی وقتی یاد کتاب کویرش میفتم حس و حال خاصی بهم دست میده

این کتاب خدایش هم از نظر ادبی و هم از دید عرفانی واقعا شاهکاره.........
 

Similar threads

بالا