رباعی و دو بیتی

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]او را به خدا سپرده ام ، من دیگر . . .[/FONT]
قادر به ادامه نیست این تن دیگر
در آینه ام ، مباد تکرار شود
این قصه ی تلخ دل سپردن دیگر
 

baran-bahari

کاربر بیش فعال
به من گفتی که دل دریا کن ای دوست / همه دریا از ان ما کن ای دوست
دلم دریا شد و دادم به دستت /مکش دریا به خون پروا کن ای دوست
 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
******************
گلچين زمان بَرَد گل خوشبوتر
قیچی اَجَل بُرَد گل خوشروتر
اين جبرزمان را نَبُوَد راه ِگريز
آماج بلا آنكه بُوَد نيكوتر
 

*Afash*

عضو جدید
کاربر ممتاز
جز من اگرت عاشق شیداست بگو ----- ور میل دلت به جانت ماست بگو

ور هیچ مرا در دل تو جاست بگو ----- گر هست بگو، نیست بگو، راست بگو
 

hami_life

عضو جدید
کاربر ممتاز
با دست و دلت بیا مرا یاری کن
در باور سینه ام غزل کاری کن
در دشت جنون هنوز سرگردانم
ای عشق بیا محض خدا کاری کن !
(بهزاد خارستانی)


تو یک ویروس عالم سوز بودی
همیشه زیرک و مرموز بودی
تمام مدت عمر من ای عشق
برایم قوز بالا قوز بودی
( ميلاد عرفان پور)


باید بروم ولی زمان ، کم دارم
یک کوچه به سوی آسمان ، کم دارم
زیباست هزار جان فدایت کردن
اما چه کنم عزیز ، جان ، کم دارم
( ميلاد عرفان پور)


تا کی به نگاه و آه راضی باشیم
سرباز غرور و شاه بازی باشیم
با اینکه نمی رسم ولی دور نشو
بگذار دو خط ولو موازی باشیم
حامد
 

*Afash*

عضو جدید
کاربر ممتاز
هر چند که رنگ و روی زيباست مرا

چون لاله رخ و چو سرو بالاست مرا


معلوم نشد که در طربخانه خاک

نقاش ازل بهر چه آراست مرا

 

afsaneh_k

عضو جدید
ای دل چو حقيقت جهان هست مجاز
چندین چه بری خواری ازين رنج دراز
تن را به قضا سپار و با درد بساز
کاين رفته قلم ز بهر تو ناید باز
 

afsaneh_k

عضو جدید
وقـت سحر است خیز ای مایـه ناز
نرمک نرمک باده خور و چنگ نواز
کانها کـه بجـایند نــپایند کسی
و آن ها که شدند کس نمی آيد باز
 

afsaneh_k

عضو جدید
در دایـره ســپـهر نــاپیدا غــور
می نوش به خوشدلی که دوراست به جور
نوبت چـــو بدور تو رسد آه مکن
جامی است که جمله را چشانند به دور
 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
بر خیز و مخور غم جهان گذران
خوش باش و دمی به شادمانی گذران
در طـبع جـهان اگــر وفـایی بودی
نوبت بـه تو خود نیامدی از دگـران
 

رنگ خدا

عضو جدید
کاربر ممتاز
خوشا اندل که از خود بیخبر بی
ندونه در سفر یا در حضر بی
بکوه و دشت وصحرا همچو مجنون
پی لیلی دوران با چشم تر بی
 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
تو بدری و خورشید تو را بنده شده‌ست
تا ؛ بنده‌ی تو شده‌ست تابنده شده‌ست
زان روی که از شعاعِ نورِ رخِ تو
خورشید منیر و ماه تابنده شده‌ست
 

baran-bahari

کاربر بیش فعال
چون من به خودی نیامدم روز نخست
گر غم خورم از بهر شدن ناید چست
هر چند رهی اسیر در قبضه‌ی توست
زین آمد و شد رضای تو باید جست
 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
هم او نغمه, هم او نای, هم او نی
هم او ساغر, هم او ساقی, هم او می
هو الاول, هو الآخر, هو الحّق
هو الظاهر, هوالباطن, هوالحّی
 

afsaneh_k

عضو جدید
چون حاصل آدمی در اين جای دو در
جز درد دل و دادن جان نيست دگر
خرم دل آن که يک نفس زنده نبود
و آسوده کسی که خود نزاد از مادر
 

afsaneh_k

عضو جدید
افلاک که جز غم نفزايند دگر
ننهند به جا تا نربايند دگر
ناآمدگان اگر بدانند که ما
از دهر چه می کشيم نايند دگر
 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
بی زحمت تو با تو وصالی است مرا

فارغ ز تو با تو حسب حالی است مرا

در پیش خیال تو خیال است تنم

پیوند خیال با خیالی است مرا
 

رنگ خدا

عضو جدید
کاربر ممتاز
ابریق می مرا شکستی ربی
بر من در عیش را ببستی ربی
بر خاک فکندی می گلگون مرا
خاکم بدهان مگر تو مستی ربی
 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
جز من اگرت عاشق شیداست بگو ----- ور میل دلت به جانت ماست بگو

ور هیچ مرا در دل تو جاست بگو ----- گر هست بگو، نیست بگو، راست بگو

 

*Afash*

عضو جدید
کاربر ممتاز
گر مى فروش حاجت رندان روا كند
ايزد گنه ببخشد و دفع بلا كند

ساقى به جام عدل بده باده تا گدا
غيرت نياورد كه جهان پر بلا كند
.
.
 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
هر سبزه که بر کنار جویی رسته است ---- گویی زلب فرشته خویی رسته است

پا بر سر سبزه تا به خواری ننهی ---- کان سبزه ز خاک لاله رویی رسته است

(خیام)
 

رنگ خدا

عضو جدید
کاربر ممتاز
محبت اتشی در جانم افروخت
که تا دامان محشر بایدم سوخت
عجب پیراهنی بهرم بریدی
که خیاط اجل میبایدش دوخت
 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
ای کـــاش دلـــم اســیـــر و بــیـمار نبود
در بـــنـــد نــــگاه او گــــرفــتــار نــبـود
من عاشق واو زعشق من بی خـبر است
ای کــاش دل و دلــبــــر و دلـــدار نـبود
 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
اول به هزار لطف بنواخت مرا
آخر به هزار غصه بگداخت مرا
چون مهره مهر خویش می‌باخت مرا
چون من همه او شدم بینداخت مرا
(مولوی)
 

*Afash*

عضو جدید
کاربر ممتاز
با خیالت غربتم صد ناز دارد بر وطن

جان فدای بیکسی ها کز تو ام تنها نکرد

دامن خود گیر و از تشویش دهر آزاد باش

قطره را تا جمع شد دل، یادی از دریا نکرد

.
 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
«ماییم و می و مطرب و این کنج خراب
جان و دل و جام و جامه، پر درد شراب
فارغ ز امید رحمت و بیم عذاب
آزاد زخاک و باد و از آتش و آب»
 

*Afash*

عضو جدید
کاربر ممتاز
عابدي را گفتم اي دست من و دامان تو
كن دعايي ، تا نهم پايي در اين ميدان تو


گفت از طاعت چه داري ، كوفتم بر سر كه آه
گفت آهت را بمن ده ، هر چه دارم زان تو
 

Similar threads

بالا