رد پای احساس ...

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
چه غروبی است

غروبی که تو باشی اینجا

و ازین قاب شگفت

افق پنجره را بوسه داغ تو روایت بکند...

اگه یه روز یکی با همه ی قلبش دوست داشت

حواست باشه

تو خاص نیستی

اونه که آدم کمیابیه و در حال انقراض

مواظبش باش . . .



 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز

گـاهــﮯ نـدانـسـتـﮧ از یــک نـفـر بـتـﮯ درســت مــیـکـنـﮯ

آنــقـدر بـزرگ کـﮧ از دســت ابـراهـیـم نـیـز کــارـﮯ بـر نـمـﮯ آیـد

__________________
 

aynaz.m

کاربر فعال تالار ادبیات ,
کاربر ممتاز
ارام در گوش باد زمزمه میکنم
دوستت دارم
کمی در سکوت کمی در هیاهو
اما
هر بار
میگویم
تو را
دوست میدارم
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
می خواهم عمرم را...
با دست های مهربان تو...
اندازه بگیـــــــــــــــرم...
برگــــــــــــرد...!
باور کن...
تقصیر من نبود...
من فقط می خواستم...
یکــــــــــ دل سیر...
برای تنهایی هایتــــــــــــ...
گریه کنــــــــــم...
نمی دانستم...
گریه را دوست نداری...
حالا هم هروقت بیایی...
عزیز لحظه های تنهایی منی...
اگـــــــــــر بیایی...
من دلتنگی هایم را ...
بهانه می کنم...
 

aynaz.m

کاربر فعال تالار ادبیات ,
کاربر ممتاز
گاهی قلم نمینویسد
گاهی هم مینویسد
کسی چه میداند
قلم در این دنیا مینویسد یا من
مینویسم
بی خیال
فقط مینویسم
زندگی
زیباست
قدرش را بدانیم
 
  • Like
واکنش ها: imah

ESPEranza

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
به همین سادگی اتفاق می افتد می آید
و توی قــــلــــــبــــــت آرام می نشیند
و دیگر هیچکس را نمی بینی
حالا تـــــــــــــو
اسمش را هرچه می خواهی بگذار....

 

hasan 69

عضو جدید
یاد بگیر ، قدر هر چیزی را که داری بدانی،
قبل از آنکه روزگار به تو یادآوری کند که:
می بایست قدر چیزی را که داشتی، میدانستی ...
 

hasan 69

عضو جدید
بخـنــد

هــرچـنــد

غـمـگینــی

بـبخــش

هــرچـنـد

مـسکینـــی

فـرامـوش کــن

هــرچـنــد

دلــگیــــری



زیستــن اینــگــونـــه زیـبـاسـت ...

بخنـــد

ببخــش

و فرامـوش کـــن

هــرچـنــد میدانم ...
آســـان نــیســـت.
 

hasan 69

عضو جدید
آدمها فقط آدم هستند نه بیشتر...
اگر کمتر از آنچه هستند نگاهشان کنی آنها را شکسته ای...
اگر بیشتر از آن حسابشان کنی آنها تو را می شکنند...
بین این آدما فقط باید عاقلانه زندگی کرد، نه...
عاشقــــــــــانه...
 

hasan 69

عضو جدید
"کار با عشق آنست که پارچه ای را با تار و پود قلب خویش ببافی
بدین امید که معشوق تو آن را به تن خواهد کرد"
"کار با عشق آنست که خانه ای را با خشت محبت بنا کنی
بدین امید که محبوب تو در آن زندگی خواهد کرد"
"کار با عشق آنست که دانه ای را با لطف و مهربانی بکاری
و حاصل آن را با لذت درو کنی
چنان که گویی معشوق تو آن را تناول خواهد کرد"
"و بالاخره کار با عشق آنست که هر چیز را با نفس خود جان دهی
و بدانی که تمام پاکان و قدیسان عالم در کار تو مینگرند"
 

eelhamm

عضو جدید
ای بانـــو!
بیا حواسمان را پرت کنیم
مال هرکس دورتر افتاد
عاشق تر است.
اول خودم ،
حواسم را بده تا پرت کنم...

کیکاووس یاکیده
 

BISEI

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز



چه ساده بودم
آن هنگام که می پنداشتم
شکستن دل کسی
ناگوارترین حادثه ی عالم است.
امروز که دلم شکست
عالمی تکان نخورد
به سادگی خودم می خندم !!
 

aynaz.m

کاربر فعال تالار ادبیات ,
کاربر ممتاز
ان لحظه که
چشمانت بارانیست
نفسم میگیرد
بخند برایم
تا
دوباره
بتوانم
نفس بکشم
اه چه سخت میگذرد
اینجا
در لحظاتی که
نیستی
نفسم میگیرد
در هوایی
که نفسهای تو نیست
 

BISEI

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز

"زیادی" دوستـــت داشتم


می دانـــی اشتباه از کجاست ؟


از تو نیــست !


اشتباه از "مــن" است ...


هر جا رنجیـــدم به رویت نیاوردم


"لبخنـــد" زدم


فکر کردی درد نداد


"محکــــم تر" زدی.
 

aynaz.m

کاربر فعال تالار ادبیات ,
کاربر ممتاز
ارام
روی تک تک خاطراتم
راه میروم
کسی چه میداند
به کدامین راه میروم
تنها
به راهی میروم
که
فقط تو را
ببینم
به همین که
گاهگداری
نیم نگاهیم میکنی
قانع کرده ام
دلم را
اما
گاهی دلم میخواست
کامل نگاهم کنی
اینگونه
نیم نگاهت
جز کمی
لبخند
چیز دیگری نیست برایم
ارام لبخند میزنم به تو
تا نفهمی
چشمانم
بخاطرت
بارانی میشود
تا نبینی نگاه
منتظرم را
تا نفهمی
انقدر
برایم عزیز هستی
که با وجود
تمام
دردهایم
باز هم میخواهم
بشوم
مرهم دردهایت
اما برایت
تنها
غریبه ای بیش
نیستم
 

BISEI

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
اندوه که از حد بگذرد

جایش را می‌دهد به یک بی‌‌اعتنایی مزمن !

دیگر مهم نیست..

بودن یا نبودن ؛

دوست داشتن یا نـداشتن ...

آنچه اهمیت دارد

کشداری رخوتناک از حسی است...

که دیگر تـو را به واکنش نمی‌کشاند!

در آن لحظه فقط در سکوت غـرق می شوی

و نگاه می‌کنی و نگاه و نـگــــــــــاه...


 

aynaz.m

کاربر فعال تالار ادبیات ,
کاربر ممتاز
چه زیباست که
تو را
دوست میدارم
و تو نیز نامم را صدا میزنی
انجا که
نامم را صدا میزنی
تنها
میگویمت
جانم
عزیز ترینم
 

HaQiQaT

عضو جدید
کاربر ممتاز
صدایت در پیغامگیر تلفن مهربانتر است...تمام دلتنگی ام را مو به مو گوش میدهد...هر از چند گاهی خانه نباش؛تا سیر درد ودل کنیم...
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
آدم بايد يه " تو " داشته باشه که هر وقت از همه چی خسته و نا اميد بود بهش بگه :
مهم اينه که تو هستی ... بيخيال ِ دنيا ...
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
مرا به هیچ بدادی و من هنوز بر آنم
که از وجود تو مویی به عالمی نفروشم





چقدر دزدیدنِ نگاه تو
از چشمان تو ، لذت بخش است


گویی تیله ای
از چشمم به دلم می افتد
...

بانو !
با مردی که
تیله های بسیار دارد ،
می آیی ؟


کیکاووس یاکیده
 

BISEI

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
[h=5]حــوآســـــت بآشدبآنو

اگـــــربــه مــــردی بــیــش اَزحد بـــها بدهـــی

دیــگـــــربرآی دآشتنــــت تلـــاش نمی کنـــد

نگــــاهـــش ســـــردمی شود..

کلـــامش بـــی روح

دستـــآنش یخ زده

حــرف هــآیَــش بــوی دل مردگـــــی می گیــــــــــرد!!

وآغــــوشش بوی هوس..
[/h]
 

shiba.s.a

کاربر فعال مهندسی کشاورزی ,
مهربان من،

آهنگ حضورت در کنارم آنقدر لطیف و شاعرانه است که من را مدهوش میکند…
"تو تنها کسی هستی"
که برای من ارزش فکر کردن را داری!!!




 

aynaz.m

کاربر فعال تالار ادبیات ,
کاربر ممتاز
حــوآســـــت بآشدبآنو

اگـــــربــه مــــردی بــیــش اَزحد بـــها بدهـــی

دیــگـــــربرآی دآشتنــــت تلـــاش نمی کنـــد

نگــــاهـــش ســـــردمی شود..

کلـــامش بـــی روح

دستـــآنش یخ زده

حــرف هــآیَــش بــوی دل مردگـــــی می گیــــــــــرد!!

وآغــــوشش بوی هوس..

حواست باشد بانو
مردی
اگر تو را بخواهد
برای داشتنت
حاضر هست
هر کاری بکند
حتی با
خودت هم
بجنگد تا
بپذیری دوست داشتنش را
اگر تو را نخواهد
تنها
با
بی تفاوتی
از کنارت عبور میکند
ان لحظه
خودت را کوچک نکن
فقط برو
و بگذار
او با همانی باشد
که حاضر هست
بخاطر
داشتنت
از همه دنیا
بگذرد
شاید دلت بشکند
اما او را دوست داری
پس بگذار شاد زندگی کند کنار
همان که
خودش میخواهد
بانو
خودت را
به زور
به دل مردی وارد نکن
جا نمیشوی
تنها
خودت را حقیر میکنی در نظرش
بگذار
مغرور بخواند تو را
ولی هرگز
سر جلوی مردی فرو نیاورم
اخر روزی
که
از تو خسته شد
میگذارد میرود
بی انکه
یادش
باشد
چه در گوشت میخواند
اخر تو را عاشق نبود
و حال عاشق شده
بگذار
عاشقی کند با معشوقه اش
اری تو معشوقه اش نیستی
دلت میگیرد میشکند
اما تو نیز
روزی
معشوقه مردی میشوی
که بخاطر
داشتنت
حاضر هست
هر فداکاری بکند
بانو
یادت باشد
اگر خودت را جلو مرد
حقیر کنی
هرگز
بزرگ نمیبیند تو را
و هر بار
تحقیرت میکند
با امدنها و رفتنهایش
اگر مردی
راحت از تو میگذرد و با دیگری میرود
و هر از گاهی
به سراغت میاید
بدان
تنها
هوس داشتنت در سرش بوده همین
پس خودت
را زجر نده چرا نخواست میدانم بانو
هر بار در سرت
پر از چرا میشود
چرا دوستم نداشت
چرا رفت
چرا
مگر من
نازیبا بودم
چرا
تنها
یک دلیل دارد
دلش را زدی همین
بگذار همچین مردانی
بروند
تا روزی
که
مجبور شدند
جلوی زنی التماس کنند
یاد
اشکهایت خواهند
افتاد
ان وقت
هست که
خواهند فهمید
چه کرده اند
با تو
بانو
 

shiba.s.a

کاربر فعال مهندسی کشاورزی ,
بی تـــــــــــ ـ ـ ـــــو
حتــــــــ ـ ـ ـــی بـــــ ـاران هـــــــ ـ ـ ـم
بـــ ـوی
تـــ ـ ـــــــشنگی مــــ ــ ـیدهد
 
Similar threads
Thread starter عنوان تالار پاسخ ها تاریخ
M *** ♥♥♥ در خلوت احساس ♥♥♥ *** ادبیات 2235

Similar threads

بالا