سوال دیگری نیز پرسیدم که جوابی
عرض نکردید .
الان میفرمایم !!
در مورد جمله تان :
اما من ترجیح میدم دنیا رو (حتی ) بطور ناقص و اشتباه بشناسم تا اینکه منفعل و دنباله رو باشم.
باید عرض کنم که ، نقیض اشتباه شناختن و توصیف نکردن دنیا، دنباله رو بودن و منفعل بودن نیست . در دنیای کامپیوتر یا دنیای صفر و یک که منطق می گویند ، یا صفر است یا یک . یا روشن است یا خاموش . ولی این تمام آن چیزی نیست که در حیطه ی شناخت ما از دنیاست . توصیف نکردن به معنای منفعل بودن نیست که البته دریچه ای است بر گریز از انفعال . توصیفات ، اغلب، دنباله رو و پیرو نظریه ها و توصیفات دیگرند . و این خود مبین دنباله روی است . دنیای ما صور بی نهایت دارد و هر انسان در زاویه ی خاص خود با دنیای خود قرار دارد و توصیف مخصوص به خود را از دنیا دارد . توصیفات پیچیده تر و یا ساده تر از یکدیگر هستند ولی همگی توصیف اند . ولی آن چیز که مانع از رویارویی ما با حقیقت دنیا می شود ، همین توصیفات هستند . بسیار علاقمندم تا پاسخ شما یا هریک از دوستان دیگری را که سوال بنده را خواندند بشنوم تا قسمتی از سلسله ی شناخت انسان از دنیا را برایتان ، بیان کنم .
یک مداد یا فنجان یا نمکدان یا هرچیز دیگری را که دوست دارید ، تعریف کنید . تعریفتان بقدری جامع و کافی باشد که اگر شخصی که تا بحال اینها را ندیده است و نمی شناسد ، با خواندن پاسخ شما به بهترین شکل هدایت شود .