سلام محسن جان، شاگردی می کنیم در حضور شما دوستان

شما مبنا رو گرفتی قیمت در حال حاضر، در صورتی که بایستی مبنای ثابتی برای این قضیه در نظر گرفته بشه، مثلا کاهش ارزش پولی به نسبت زمانی مشخص، که بهش کاهش زمانی ارزش پول گفته میشه و بایستی نسبت به زمان قبل سنجیده بشه نه زمان حال. و دیگری کاهش ارزش بین المللی پول رایج که میشه نسبت به همون مواردی که در پست قبلی م بهش اشاره کردم. به نظرم مبنای محاسباتت درست نیست.
پ.ن: من هم دلم تنگ شده بود پستی ازت بخونم و گپی باهات بزنم
سلام دوست من

کاملا در مورد تورم منفی و کمتر از یک درست اشاره کردید و ژاپن بایستی تورم مصنوعی ایجاد کنه تا اولا انگیزه رقابت اقتصادی ایجاد بشه و ثانیا انگیزه تولید بالا بره و کاهش تقاضا نداشته باشیم.
در مورد اینکه ارزش پول در مقابل دلار مهم نیست، من با شما موافق نیستم در این زمینه، شما هم در محاسباتتون در مقابل ارزش های خارجی این قضیه رو مطرح کردید اما در این پستتون به تورم داخلی و قدرت خرید داخلی مربوطش کردید، این بخش از استدلال شما مربوط به ارزش زمانی پول میشه و همونطور که شما گفتید به طور مستقیم ارتباطی با ارزش پول در مقابل ارز های خارجی نداره، و مفهوم این هست که مثلا شما یک ساندویج رو مثلا در دهه 60 با در نظر گرفتن حقوق متوسط اونموقع چقدر می خریدید و الان چقدر دریافتی حقوق دارید و اون ساندویج رو با همون کیفیت چقدر می خرید؟
این قضیه مهمی در ارزش زمانی پول هست، فرض کنید در سال 1360 ساندویجی رو 2 تومان می خریدید و الان همون ساندویج رو 2000 تومان می خرید، خب این نشون دهنده چی هست؟ در کنار این میزان نقدینگی و دریافتی حقوقی رو هم باید در نظر بگیرید، همونطور که خودتون اشاره کردید تورمی حدود 2 تا چند درصد و تک رقمی بایستی باشه. مشکل اساسی نرخ تورم بالا در کشور های در حال توسعه هست که بخشی از اون به خاطر تحریم هست و بخش عمده ای به خاطر بزرگ بودن دولت، دخالت دولت در جریان اقتصادی به عنوان مجری و ناظر (در صورتی که بایستی فقط ناظر باشه) و سیاست های غلط اقتصادی و غلط اجرا شدن همین سیاست های غلط.
اینکه مردم چقدر براش ارزش قائل هستند یا دولت چقدر ارزش قائله این ها تعاریفی کلی و کیفی هستند، به نظرم تعاریفی دقیق تر و ملموس و عینی تری مانند تولید ناخالص ملی، تورم و نقدینگی و مواردی که در پست قبلی م اشاره کردم معیار ارزیابی اقتصادی یک کشور هست. تورم معنیش چیزی هست که گفتین ولی نه کاملا اونی که فرمودین. تورم یعنی میزان افزایش قیمت سبد خانوار در یک کشور، بانک مرکزی هر کشور بسته به فرهنگ هر کشور سبد خانواری رو در نظر می گیره و میزان افزایش اون رو فقط حساب می کنه و از روی اون تورم رو محاسبه می کنه. مثلا میزان افزایش قیمت ماشین های لوکس برای کشوری که زیر 5 درصد از این امکان برخوردار هستند کار عاقلانه ای نیست و حتی در علم آمار این داده ها رو به عنوان داده پرت از میانگین گیری خارج می کنند.
نکته دیگه ای که میخوام اشاره بکنم در مورد ارتباط داشتن تورم و ارزش زمانی پول با ارزش پول در مقیاس بین المللی هست، اگر ارزش پول یک کشور در مقابل کشور دیگری و در مقابل ارز های مرجع ضعیف بشه معنی چنین قضیه ای این هست که صادرات به کشور هدف عاقلانه و واردات به اون کاری احمقانه هست، این قضیه باعث میشه کشوری با ارزش پول کم منبع خوبی برای چپاول و استعمار مدرن بشه چون کالا ها ارازان تر در این کشور یافت می شند، اما کشوری که توسعه اقتصادی مطلوبی نداره و جهان اول نیست چه کالایی به صورت درون زا داره که مورد استفاده برای صادرات باشه؟ ساده س: معادن، مواد خام و خدمات مثل کارگر
این ها باعث میشه در کشوری با کاهش ارزش پول در مقابل ارز خارجی مرجع کشور دچار کاهش قدرت خرید، ناپایداری های تورمی و ورشکستگی ها عمده در صنایع تولیدی بشه و در نهایت باعث فروپاشی اقتصادی کشوری با ارزش پولی کم بشه.
مثلا در زیمبابوه همین سیاست اقتصادی و کاهش ارزش بین المللی پول باعث شد کشور های استعماری نفوذ بکنند و فساد سرتاسر اقتصاد این کشور رو فرا بگیره و برای خریدن مثلا یک تلفن افراد این کشور باید بزرگترین اسکناس های رایج رو بار یه وانت کنند تا همچین کالایی بخرند چون تورم چیزی در حدود 100000 درصد هست.