4. سختگیری بیش از حد و افراط :
متاسفانه خیلی از ماها عادت کردیم که انقدر به جزئیّات بپردازیم که طرف مقابل از کلیّت هم زده بشه و حتی گاهی اوقات خیلی از مسائلی که ذکر میشه اصلا جایی در دین نداره !
مثلا طرف نماز نمیخونه یا تازه می خواد شروع کنه ، اونوقت بیایم بهش بگیم باید مثل عرب ها تلفظ کنی و ح حلقی باشه و ... :| ... خب واقعا این روند منطقیه ؟! حتی خیلی از اونایی که نماز میخونن هم نمیتونن این موارد رو رعایت کنن چون تمرکز بیش از حد روی همچین مسئله ای در نماز باعث میشه که حضور ذهن و قلبشون رو از دست بدن !
یا مثلا مواردی که اصلا در دین نیومده ، به طور مثال در یکی از پست های تاپیک حجاب فاطمی ، فرقی بین ظاهر دختر مجرد و خانم متاهل آورده شده (اصلاح صورت و ابرو) که ربطی به اسلام نداره و اگر در گذشته هم بوده مربوط به عرف جامعه بوده و نه شرع ! حال اینکه بخوایم این موارد سلیقه ای رو به عنوان شرع جا بزنیم کار صحیحیه ؟!
یا مورد بعدی این عکس که این هم در تاپیک حجاب فاطمی بود ، کجای دین ما گفته که حجاب حتما با لباس تیره حاصل میشه ؟ یعنی الان خانم های روستای ورزنه که چادراشون سفیده حجاب ندارن ؟ زمان صفوی که چادرها رنگی بود حجاب نبود ؟ مادربزرگاتون که چادر سفید و گلدار میپوشیدن حجاب نداشتن ؟ حیا نداشتن ؟ عفاف نداشتن ؟
یه مدت توی صدا و سیما سعی شد چادر رنگی تبلیغ بشه که یه سری از افراطیون جبهه گرفتن که شأنیت چادر به رنگ مشکیشه !!! چیزی که میتونست یه تبلیغ موثر باشه به راحتی نابود شد فقط به خاطر افراط یه عده ! واقعا چرا این همه افراط ؟
مدتی پیش رفته بودم مسجد ، روحانی مسجد شروع کرد به صحبت کردن و در خلال صحبت هاش حدیثی از پیامبر رو بیان کرد با مضمون اینکه زنی که عطر بزنه حکم زناکار رو داره ! و در ادامه گفت که به نظر برخی از علما خانم ها حتی نباید از شوینده های معطر استفاده کنن ! :|
این حدیث خیلی فکرمو مشغول کرد ... دنبالش که گشتم دیدم احادیث و روایات کاملا متضاد هم در این رابطه هست ، و در مقاله ای خیلی جالب تمام این موارد رو در کنار هم آورده بود و نتیجه گرفته بود که عطری برای زن حرامه که با هدف جلب توجه نامحرم استعمال بشه و یا تند و تحریک کننده باشه (مطمئنا عطرهایی که به منظور قرار های عاشقانه و ... هست رو دیدید !) این یعنی که استفاده از عطر های ملایم -که با هدف جلب توجه نامحرم استعمال نشن- ایرادی نداره !
یا مثلا گفته میشه که آرایش کلا حرامه یا لاک زدن و ... ! حال اینکه اگر احادیث ائمه رو ببینید استفاده از سرمه و حنا رو بدون ایراد دونستن!(مسلما متریالش که فرقی نداره ذغال باشه یا سرمه یا خط چشم ! عملکردش مهمه که یکیه !) حتی خوندم که آیت الله مکارم هم فتوا دادن که آرایش یا لاک زدن در حد ملایم که جلب توجه نکنه ایرادی نداره ! اما تبلیغ های ما ....
مگه همه ی ما ادعا نمی کنیم که اسلام دین تعادله ! آیا سختگیری های این چنینی نشانه اعتداله ؟! و آیا همین تندروی ها باعث دین زدگی نمیشه ؟!
درست متوجه منظورتون نشدم ! منظورتون اینه که نباید با حجاب زیبا شد یا نباید هدفمون از حجاب "زیبا شدن" باشه ؟ این دو تا خیلی با هم فرق داره !
این که گاهی خانم ها به حجاب زیبا تشویق میشن به جهت تبلیغ صورت میگیره ، اتفاقا می تونه مؤثر هم باشه ! شما یکدفعه که نمی تونید چادر مشکی سر یه خانوم بی حجاب بکنید ! این دقیقا مثل همونه که به یه بی نماز بگید باید تجوید رو رعایت کنی :|
حجاب به معنای زشت بودن هم نیست ! دین اسلام خودآرایی رو حرام اعلام نکرده ! بلکه اون چیزی که حرامه خودنماییه ! بر خلاف تصور برخی ها ، زن هم آدمه و زیبایی و زیبا بودن رو دوست داره و لزوما برای دل ِ نامحرم به سر و وضعش نمیرسه بلکه خودشم دل داره !!! اسلام هم منعشون نکرده ولی براشون حد و مرزی قائل شده ! و در اصل از تبرّج کردن و جلب توجه کردن برای نامحرم منع شدن ! حال اینکه اگر لباسی زیبا بپوشن و آراسته باشن منافاتی با حدود شرع و حیا نداره ! و خودنمایی هم نیست و جلب توجهی هم در کار نیست !
(واقعا نوع بستن روسری یا چهار تا نگین روی آستین -این مورد در یکی از تاپیک های حجاب به عنوان مصداق جلب توجه اومده بود - توجه نامحرم رو جلب نمی کنه و این ها مصداق سخت گیری های بیش از حده )
اتفاقا بارها در روایات و احادیث به آراستگی و مرتب بودن توصیه شده و این حق مردم نسبت به ماست که مارو آراسته ببینن ! و کلام معصومین تعارضی با زیبایی و آراستگی نداره فقط این آراستگی نباید تبدیل به تبرّج بشه !
این هم جالبه :
متاسفانه خیلی از ماها عادت کردیم که انقدر به جزئیّات بپردازیم که طرف مقابل از کلیّت هم زده بشه و حتی گاهی اوقات خیلی از مسائلی که ذکر میشه اصلا جایی در دین نداره !
مثلا طرف نماز نمیخونه یا تازه می خواد شروع کنه ، اونوقت بیایم بهش بگیم باید مثل عرب ها تلفظ کنی و ح حلقی باشه و ... :| ... خب واقعا این روند منطقیه ؟! حتی خیلی از اونایی که نماز میخونن هم نمیتونن این موارد رو رعایت کنن چون تمرکز بیش از حد روی همچین مسئله ای در نماز باعث میشه که حضور ذهن و قلبشون رو از دست بدن !
یا مثلا مواردی که اصلا در دین نیومده ، به طور مثال در یکی از پست های تاپیک حجاب فاطمی ، فرقی بین ظاهر دختر مجرد و خانم متاهل آورده شده (اصلاح صورت و ابرو) که ربطی به اسلام نداره و اگر در گذشته هم بوده مربوط به عرف جامعه بوده و نه شرع ! حال اینکه بخوایم این موارد سلیقه ای رو به عنوان شرع جا بزنیم کار صحیحیه ؟!
یا مورد بعدی این عکس که این هم در تاپیک حجاب فاطمی بود ، کجای دین ما گفته که حجاب حتما با لباس تیره حاصل میشه ؟ یعنی الان خانم های روستای ورزنه که چادراشون سفیده حجاب ندارن ؟ زمان صفوی که چادرها رنگی بود حجاب نبود ؟ مادربزرگاتون که چادر سفید و گلدار میپوشیدن حجاب نداشتن ؟ حیا نداشتن ؟ عفاف نداشتن ؟
یه مدت توی صدا و سیما سعی شد چادر رنگی تبلیغ بشه که یه سری از افراطیون جبهه گرفتن که شأنیت چادر به رنگ مشکیشه !!! چیزی که میتونست یه تبلیغ موثر باشه به راحتی نابود شد فقط به خاطر افراط یه عده ! واقعا چرا این همه افراط ؟
مدتی پیش رفته بودم مسجد ، روحانی مسجد شروع کرد به صحبت کردن و در خلال صحبت هاش حدیثی از پیامبر رو بیان کرد با مضمون اینکه زنی که عطر بزنه حکم زناکار رو داره ! و در ادامه گفت که به نظر برخی از علما خانم ها حتی نباید از شوینده های معطر استفاده کنن ! :|
این حدیث خیلی فکرمو مشغول کرد ... دنبالش که گشتم دیدم احادیث و روایات کاملا متضاد هم در این رابطه هست ، و در مقاله ای خیلی جالب تمام این موارد رو در کنار هم آورده بود و نتیجه گرفته بود که عطری برای زن حرامه که با هدف جلب توجه نامحرم استعمال بشه و یا تند و تحریک کننده باشه (مطمئنا عطرهایی که به منظور قرار های عاشقانه و ... هست رو دیدید !) این یعنی که استفاده از عطر های ملایم -که با هدف جلب توجه نامحرم استعمال نشن- ایرادی نداره !
یا مثلا گفته میشه که آرایش کلا حرامه یا لاک زدن و ... ! حال اینکه اگر احادیث ائمه رو ببینید استفاده از سرمه و حنا رو بدون ایراد دونستن!(مسلما متریالش که فرقی نداره ذغال باشه یا سرمه یا خط چشم ! عملکردش مهمه که یکیه !) حتی خوندم که آیت الله مکارم هم فتوا دادن که آرایش یا لاک زدن در حد ملایم که جلب توجه نکنه ایرادی نداره ! اما تبلیغ های ما ....
مگه همه ی ما ادعا نمی کنیم که اسلام دین تعادله ! آیا سختگیری های این چنینی نشانه اعتداله ؟! و آیا همین تندروی ها باعث دین زدگی نمیشه ؟!
نکته دیگه اینکه اصلا معنی حجاب یعنی اینکه خوشگل نباشی برای نامحرم. اول برای زیاد شدن حیا و عفت خود زن هست و بعد مردمقابل.
پس چرا میخایم اصرار کنیم که حجابی داشته باشید که قشنگتون میکنه؟ اصلا قشنگی و خوشگلی در کار نیست. ولی متاسفانه میبینیم که همش سعی بر
این هست که روسری رو جوری بپوشن که خوشگل بشن. خب اگر بعد از یک مدت خوشگلیش دل آدمو زد، خب در میارن تا خوشگل تر بشن.
باید روی حیا و عفت کار بشه تا صرفا حجاب.
درست متوجه منظورتون نشدم ! منظورتون اینه که نباید با حجاب زیبا شد یا نباید هدفمون از حجاب "زیبا شدن" باشه ؟ این دو تا خیلی با هم فرق داره !
این که گاهی خانم ها به حجاب زیبا تشویق میشن به جهت تبلیغ صورت میگیره ، اتفاقا می تونه مؤثر هم باشه ! شما یکدفعه که نمی تونید چادر مشکی سر یه خانوم بی حجاب بکنید ! این دقیقا مثل همونه که به یه بی نماز بگید باید تجوید رو رعایت کنی :|
حجاب به معنای زشت بودن هم نیست ! دین اسلام خودآرایی رو حرام اعلام نکرده ! بلکه اون چیزی که حرامه خودنماییه ! بر خلاف تصور برخی ها ، زن هم آدمه و زیبایی و زیبا بودن رو دوست داره و لزوما برای دل ِ نامحرم به سر و وضعش نمیرسه بلکه خودشم دل داره !!! اسلام هم منعشون نکرده ولی براشون حد و مرزی قائل شده ! و در اصل از تبرّج کردن و جلب توجه کردن برای نامحرم منع شدن ! حال اینکه اگر لباسی زیبا بپوشن و آراسته باشن منافاتی با حدود شرع و حیا نداره ! و خودنمایی هم نیست و جلب توجهی هم در کار نیست !
(واقعا نوع بستن روسری یا چهار تا نگین روی آستین -این مورد در یکی از تاپیک های حجاب به عنوان مصداق جلب توجه اومده بود - توجه نامحرم رو جلب نمی کنه و این ها مصداق سخت گیری های بیش از حده )
اتفاقا بارها در روایات و احادیث به آراستگی و مرتب بودن توصیه شده و این حق مردم نسبت به ماست که مارو آراسته ببینن ! و کلام معصومین تعارضی با زیبایی و آراستگی نداره فقط این آراستگی نباید تبدیل به تبرّج بشه !
این هم جالبه :
امام موسی صدر به دخترها خیلی اهمیت میداد. یک بار به برادرم صدری گفت اگر شرایطی پیش بیاید که ناچار به اولویتبندی تحصیل فرزندانم شوم، این اولویت را به دخترهایم میدهم تا پسرها.
حورا صدر، دختر امام موسی صدر با این مقدمه سراغ خاطراتی از دوران نوجوانی و تحصیلش در فرانسه می رود و می گوید: در سیزده سالگی به خواست پدر، برای ادامه تحصیل به فرانسه رفتم. یادم هست قبل از آنکه پیش برادرهایم بروم، به آنها سفارش کرده بود مبادا وقتی حورا میآید کارها را به دوش او بیندازید؟ کارها را تقسیم کنید تا کسی خسته نشود. این شد که فقط آشپزی به من افتاد و خرید خانه، جارو زدن، شستن لباسها و… به برادرانم محول شد.
هیچ وقت یادم نمیآید که درباره نماز و حجاب به من تذکر داده باشد. تنها تاکید ایشان بر شیکپوشی و مرتب بودن در عین سادگی بود. به همین خاطر وقتی در یک دورهای نسبت به آراستگی و پوششم بیتوجه شده بودم، یادآور شد که حجاب تو باید مردم را جذب کند. باید شیک باشد نه اینکه مردم از دیدن نوع پوششت خسته و دلزده شوند.پدر تأکید زیادی به دور هم بودن اعضای خانواده حتی برای ساعاتی محدود، داشت. وقتی که سفر نبود، در ایام تعطیل حتماً همه کنار هم بودیم و امام موسی صدر نیز، به کارهایش میرسید. بعضی وقتها هم از شهر بیرون میرفتیم و در یک جای خوش آب و هوا استراحت میکردیم.