یکی از فانتزیای من این بوده که شکلاتمو خوردم .... از این شکلات کاکائویی های باحال،بعد دوباره جلدشو مثل اولش بستم،دادم به معلم فیزیکمون که یه آقای 31 ساله بود
اونم قیافش ایتخوری شد
شانس آوردم معلممون مرد بود وگرنه کتکرو خورده بودم
بعد واسه این که از دل در بیارم یکی دیگه از همون شکلاتا بهش دادم
یکی از فانتزیام اینه که بیام تو باشگاه مهندسان یه تاپیک بزنم بعدش دوستان مخالف بیا و مخالفت کنن بعد مدیرای محترم و عزیز بیان اون تاپیک رو قفل کنن بعدش هر قدر بهشون پیام بدم بگم چرا قفل شد هیچ کس بهم جوابی نده....
یکی از فانتزیای من این بوده که شکلاتمو خوردم .... از این شکلات کاکائویی های باحال،بعد دوباره جلدشو مثل اولش بستم،دادم به معلم فیزیکمون که یه آقای 31 ساله بود
اونم قیافش ایتخوری شد
شانس آوردم معلممون مرد بود وگرنه کتکرو خورده بودم
بعد واسه این که از دل در بیارم یکی دیگه از همون شکلاتا بهش دادم
یکی از فانتزیام اینه که بیام تو باشگاه مهندسان یه تاپیک بزنم بعدش دوستان مخالف بیا و مخالفت کنن بعد مدیرای محترم و عزیز بیان اون تاپیک رو قفل کنن بعدش هر قدر بهشون پیام بدم بگم چرا قفل شد هیچ کس بهم جوابی نده....
یکی از فانتزیای من این بوده که شکلاتمو خوردم .... از این شکلات کاکائویی های باحال،بعد دوباره جلدشو مثل اولش بستم،دادم به معلم فیزیکمون که یه آقای 31 ساله بود
اونم قیافش ایتخوری شد
شانس آوردم معلممون مرد بود وگرنه کتکرو خورده بودم
بعد واسه این که از دل در بیارم یکی دیگه از همون شکلاتا بهش دادم
یکی از فانتزیام اینه که بیام تو باشگاه مهندسان یه تاپیک بزنم بعدش دوستان مخالف بیا و مخالفت کنن بعد مدیرای محترم و عزیز بیان اون تاپیک رو قفل کنن بعدش هر قدر بهشون پیام بدم بگم چرا قفل شد هیچ کس بهم جوابی نده....
امروز رفتم تو تاپیک کلیک کن صلوات بزار
یک شکار از خودمان دیدیم
گویا چندی پیش قصد گذاشتن صلوات داشتیم کپی نشده
عکس قبلی ب جای انpastشده. مشاهده پیوست 166795