صندلی داغ E.H.S.A.N (مدیر تالار مهندسی معماری و هنـر)

وضعیت
موضوع بسته شده است.

E . H . S . A . N

مدیر تالار مهندسی معماری مدیر تالار هنـــــر
مدیر تالار
صندلی داغ - 08

صندلی داغ - 08

سلام؛ مقدمه که لازم نیس! ولی حضورت رو تبریک می گم، امیدوارم اثر مثبت روی هویت مجازی احسان بگذاریم
ســـــلام ..
اوهوم ، مقدمه لازم نیست. یه دوستی داشتیم هر وقت سلام و علیک و تعارفات معموله رو انجام میدادیم ، می گفت : مگه تو غریبه ای که اینقد سلام و علیک میکنی
:D
خیلی ممنونم . ان شاءالله که همینطور خواهد شد.


1- خاطره اولین روز مدرسه
کلا آدم خاطره بازی نیستم ، برا همینه که شاید برخی خاطره ها به درستی تو حافظه م آرشیو نشده باشه .
( 10 دقیقه تفکر ...)
چیزی که یادمه این بود که توی راه مدرسه به مادرم گفتم که نمیخواد تا جلو مدرسه بیاد و دیگه خودم تنهایی میرم ، برگرده .
یادم میاد که بعضی از والدین سر کلاس درس هم اومده بودن تا بچه هاشون رو آروم کنند و سر کلاس بشینند. البته ما دهه شصتیا زیاد سوسول نبودیم مثل بعضیا .
:D
از همون روزهای اول، دوست پیدا کردم و یه جورایی بچه پرروی مدرسه بودیم با روابط اجتماعی بالا.
یکی دیگه از خاطراتم اینه که یه درخت گردو توی همسایگی مدرسه مون بود که زنگ های تفریح از پشت مدرسه میرفتم رو دیوار و میرفتیم گردو میچیدیم؛ دقیقا یادم نیست چه موقع از سال بود.
اولین خاطره ی کتک خوردن از معلم هم به همون روزهای اول مدرسه برمیگرده که معلم کلاس اولم یه بار، به خاطر شیطونی ِ زیاد با 20 ضربه شلنگ ، حالمو جا آورد
( اون روزا نمیدونستم که مراعات کرده ؛ بعدها که راهنمایی شدیم و اونجا هم از معاون مدرسه شلنگ میخوردیم ، فهمیدم که اون شلنگ روزهای اول چقدر با مهربونی همراه بوده) . اینم بگم که پایه ی علاقه م به ادبیات و کلا درس خوندن ، توسط همون معلم اول دبستان بنا نهاده شد. هنوز هم گاهی می بینم ایشان رو |
:gol:

خیلی وقت بود به اون دوران فکر نکرده بودم :|
یه کم طولانی شد . برا دل ِ خودم نوشتم ...
:w05:

2-خاطره اولین روز دانشگاه
بهمن سال 85 بود ؛
چون تاکید روی روزهای اول هست، روزهای اولش، معمولی تر از اونی بوده که ارزش نوشتن داشته باشه. یعنی هر چقدر که فکر کردم ، خاطره ی قابل تعریفی یادم نیومد.
فکر میکنم باید در مورد اون دوران ها بشینم و وقایع رو بازآفرینی کنم!


3- خاطره اولین دروغت
خردسال بودم ؛ یه بار خواب دیدم که یه اتفاق عجیب افتاده بود برام . بعد اون رو برا دایی م به عنوان یه داستان واقعی تعریف کردم ، و اون فکر میکرد که دروغ میگم . مقصر من بودم ، متوجه نبودم که باید تاکید میکردم که این مورد توی خواب بوده . یعنی یه جورایی خیلی هم واقعی نمود پیدا کرده بود برام .
فکر کنم اولین باری که با مفهوم دروغ آشنا شدم ،اونجا بود . یعنی من نمیدونستم که چرا بهم میگن کار بدی کردی؛ بعدها فهمیدم و باز مصرانه معتقد بودم که دروغ نگفتم . فقط چیزی که در عالم رویا دیدم رو تعریف کردم.



4-خاطره اولین عشقت (عشق، تعدد داره؟ )
با توجه به معنی واژه ی عشق که : احساسی عمیق، علاقه‌ای لطیف و یا جاذبه‌ای شدید است که محدودیتی در موجودات و مفاهیم ندارد و می‌تواند در حوزه‌هایی غیرقابل تصور ظهور کند ؛ لذا به نظرم تعدد پذیر هست ؛ البته اینو هم باید در نظر داشت که مفهوم «عشق» همچون مفهوم «هستی» بدیهیه و قابل تعریف نیست؛ چرا که در هر تعریفی باید از معنا ومفهومی استفاده بشه و چیزی از نظر مفهوم اعم از عشق نیست . نمیشه در این مورد مطلق گویی کرد. کلا عشق و تمایل شدید قلبی ، یک حالت هست که به وقوع پیوستنش ریشه در مفاهیم گسترده ای داره . و باز اینکه ما انواع و اقسام عشق داریم : عشق عرفانی، افلاطونی، مذهبی، خانوادگی، زناشویی، سرگرمی، خوراکی، و ..
با عنایت به این توضیحات، اولین عشقم "تیله بازی" و "فوتبال" بود
:Dبه صورتی که در شبانه روز یا به این یکی مشغول بودم یا اون یکی ؛ خاطره م هم اینه که همیشه توی این بازی ها و کلا توی تمام بازی هایی که کردم ، جزء اولین ها بودم . این اتفاق هم خوب بود و هم بد .

5- خاطره از خفن ترین کاری که توو عمرت کردی و به نفع چند نفری بوده
وقتی کسی یه سوال ازم میپرسه و از صفت تفصیلی استفاده میکنه ، خیلی ذهنم درگیر میشه . از "ترین" استفاده نکنید
:D چون فقط ذهنم مشغول میشه و بعد به این نتیجه میرسم که "ترین"ها رو نمیتونم انتخاب کنم .
تعدادی خاطره دارم که قابل تعریف در این فضا نیست ؛ خیلی خفن بودن
:D و نفعشون هم جمعی بوده و البته تبعاتش ممکنه هنوز هم دامنگیرم باشه :دی
بعضی از کارا هم بوده که به ظاهر خفن نیست ، اما نتیجه ی بزرگی داشته ؛ مثلا :
یه بار، یه هفته وقت و انرژی گذاشتم و موجب شدم که زندگی یک زوج جوان ِ از زندگی سیر شده ، دوباره پیوند بخوره و در حال حاضر بچه دار هم هستن و ظاهرا خوشبختن . به نظرم کار خفنی بوده ؛ خفن از لحاظ نتیجه .
یا اینکه یه بار شخصی رو از خودکشی کردن منصرف کردم ، و در حال حاضر داره فوق لیسانس میخونه و خیلی هم زندگی خوبی داره .
یا باعث مسلمان شدن یک دوست ِ غیرمسلمان شدم ؛ به نحوی که تماک دستورات دینی ش رو مو به مو و خیلی بهتر و بیشتر از خیلی از ما انجام میده .
و مواردی از این دست .
کلا مهم نیست که کاری که انجام میدیم ، چقدر به ظاهر مهم و پر و سر و صداست ؛ مهم نتیجه ای هست که ازش گرفته میشه .



6- بدترین خاطره تو از مجازی
دلگیر شدن دوستان در اثر سوءتفاهمات

7- بهترین اثر مجازی روی تو
یکی از بهترین اثرات این بود و هست که یاد گرفتم که مسئول تک تک کلماتی که مینویسم ، هستم . پس باید بدانم که چه می نویسم و کجا می نویسم و چرا می نویسم.


8- کِی بطور کامل هویت مجازی رو کنار می ذاری؟
مادامیکه فرهنگ جامعه ی ما اقتضا کنه که در برخی فضاها، با هویت مجازی فعالیت کنیم ، همگام با اکثریت به این رویه ادامه میدم .
و البته اخیرا ( در این یکی دو سال اخیر) سعی کردم که در این مورد زیاد سخت گیر نباشم و بیشتر با هویت واقعی فعالیت کنم ، کما اینکه در باشگاه هم همینطور بوده و در جاهایی که نیاز بوده ، از هویت اصلی م نام بردم .
به نظرم فعالیت با هویت جعلی در سایت هایی مثل باشگاه مهندسان و سایر سایت ها مشابه، نشان از ضعف فرهنگی ِ جامعه ی ماست که تا حدودی خودمون هم مقصر هستیم ولی نمیشه همه ی تقصیر ها رو گردن فرد فرد ما انداخت . و الا ما که اینجا چیزی نداریم که بخوایم خودمون رو در پشت القاب و اسامی جعلی مخفی کنیم . و اتفاقا معتقدم که اگر هر کسی با هویت و مشخصات اصلی ش در فضای نت فعالیت کنه ، اولا از خیلی از خطرات حفظ میشه و دوما از خیلی از لغزش های احتمالی هم در امان میمونه ، چون همیشه یه خودش یادآوری میکنه که این ، منم . من ِ واقعی!


9- حضور مجازی ،یکی از زاویه های هویت یک فرد هست، چرا محیط اطراف مدام در حال اثر گذاری روی اون هویتی هستن که سالهاس رشد کرده ولی در بعضی مواقع باعث افول و رکود در برخی زاویه های هویتی بخصوص اخلاقیات می شه؟
در ادامه ی تاپیک، اگر یک بار دیگه خواستی سوال طرح کنی و توی صندلی شرکت کنی ، این سوال رو واضح تر بپرس . متوجه اصل ِ منظورت نشدم .

10- خودتو آدم الکی خوش می بینی؟ یعنی با توجه به آمار و ارقام ماها، ملت غیور ولی الکی خوشی هستیم.
نه فکر نمی کنم ..
الکی خوش نیستم ؛ از 13 سالگی دنبال حقیقت زندگی م بودم و این روحیه ی حقیقت جویی ، همیشه باعث شده که هر چیزی رو به راحتی قبول نکنم . خیلی وقتا باعث شده که اذیت بشم ولی راضی هستم .
یکی دیگه از خصوصیاتم اینه که منتظر کسی هم نیستم ؛ خیلیا هستن که امید ِ به معجزه دارن ، و من به معجزه ی امید و تلاش باور دارم. و کسی که امید و انتظارش به دیگران نباشه، کل دلخوش به وعده ها و آمار و ارقام ها و .. نیست .
با خیالی صلحشان و جنگشان / با خیالی عارشان و ننگشان



1394.05.27
16:20
 

H.N!GHT

کاربر فعال تالار هنر ,
کاربر ممتاز
یک پادگان سخت گیر فصل سردم
سرباز صفر دلخوشی هایم فراری است ..


باید بهتون بگیم کاک احسان یا احسان گیان یا براکم احسان شایدم همه موارد :redface:
سلام...خوب هستین؟این دفعه زود اطلاع رسانی شد رسیدم:)
سوال های قبلی نخوندم اگه تکراری لطفا جواب بدین :دی

1.به نظرتون کودک درونتون چن سالشه؟:))
2.ضایع شدن چه حسی داره ؟و ماجرای آخرین ضایع شدنتون :|
3.تا حالا شده کاری کنین که بعدش مجبور به فرار شین؟
4.آخرین سفرتون کی و به کجا بوده ؟ با ذکر انگیزۀ سفر؟
5.دوست دختراتون فقط دوست بودن براتون یا نه ...!!!
6.جز اون دسته از آقایونی هستین که حوصله شنیدن صحبت زیاد خانم ها رو نداره؟
7.عمو هستین یا دایی ؟ بداخلاق یا خوش اخلاق ؟ پولدار یا بی پول ؟
8.شلوار کردی؟
9.دوست دارین بیاین اینجا عروسی ؟
10 یکی همش بهم میگه دوستت بچه مثبته:D شما بچه مثبتین؟ : D

:gol::gol:
 
آخرین ویرایش:

H.N!GHT

کاربر فعال تالار هنر ,
کاربر ممتاز
عمر زاهد همه طى شد
" به تمناى بهشت "

او ندانست که در
" ترک تمناست " بهشت


1
.حنا دختری در مزرعه :دی
2.بنظرتون تو کشور آزادی بیان هست ؟
3.دچار روزمرگی و دلزدگی شدین؟
4.نظرتون درمورد بچه های معماری؟ آدم های زبون بازی نیستن که احساس هنرمند بودن هم میکنن؟
5.کردهای عراق ؟ دوست دارین یه ایالت خودمختار باشین ؟
6.شیعه و سنی ؟
7.اگه تو یه بحثی کم بیارین و بفهمین حق با شما نیست چقدر شجاعت دارین اشتباهتون رو بپذیرین؟
8.یه عده از بچه های باشگاه ادم های بسی دورو هستند ...تایید می کنید یا تکذیب؟
9. وابستگی در نت چطور مدیریت میکنین حتی اگر از جانب خود شما نباشه از سوی فرد دیگری باشه ؟
10.یکی از سوالات زندگیتون که تا حالا جوابی براش پیدا نکردی چی بوده.

ممنونم ازتون پیشاپیش ،مدیر هنرمند باشگاه :دی :gol::gol:
 

Samaneh

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
سلام مهندس
حال شما چطوره ؟
صندلی شما الان دما سنج داره ؟ اصلا با خوندن و جواب دادن هیچ کدوم از سوالها تا این لحظه به درجه سوخت رسیدید آیا؟

سوالای من :
1. در اولین برخوردتون با یک شخص ، معمولا به چه چیزی دقت می کنی و برای شما مهم هست؟


2. اولین باری که دست به قلم شدید و متوجه شدید می تونید خارج از رفع تکالیف بنویسید چه سنی بود؟


3. اگر روزی شما را دعوت به شرکت در مسابقه ادبی نوشتن کوتاه ترین داستان جهان کنند، داستان کوتاهی که ارائه می دید . . . ؟


4. یکی از خاطراتی که از هم مسیری یا همسفری با یک فرد یا افرادی در تاکسی ، اتوبوس، قطار یا هواپیما برای شما پیش اومده رو تعریف کنید ، اصلا همصحبت همسفرهاتون شدید تا حالا ؟


5. تا به حال شده گوش جان بسپارید به مکالمه تلفنی بغل دستیتون تو تاکسی یا مترو ، به صورت ناخود آگاه جذب موضوع مکالمه بشید ؟ اگر آره یک موردش رو تعریف کنید.


6. اگر می تونستید خوابهای که شبها می بینیم رو خودمون سناریو نویسی کنیم ، دوست داشتید چه خوابی ببینید؟


7. اگر همین الان اراده کنید می تونید شعر بگید؟ ، اگر نه ، آخرین شعری که گفتید رو برامون اینجا قرار بدید.


8. با کلمات زیر یک جمله جداگانه بسازید.

حرمسرای مدرن:
Six pack:
خودشیفته و فخار:
نقد و تخریب:
درخت و اسفند:
موهای جوگندمی:


9. برای همه ی ما که در سنین نزدیک به هم رشد کردیم نوستالژی های مشترکی وجود داشته ، خاطرتون هست پاهای درون حوضِ علی و زهرا ؟


10. نقاشی تکراری که در دوران مدرسه خیلی در کشیدنش ماهر بودید چه شکلی بود ؟ می تونید ترسیمش کنید؟

یکی دیگه هم هست ... .
 
آخرین ویرایش:

Samaneh

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز

11. اگر ظرف رنگ 12 رنگی داشته باشید و قرار باشه درِ ورودی حیاط خونتون رو رنگ کنید ، چه رنگی رو انتخاب می کردین؟

12. تاحالا حس کردید مغز شما در حال انفجار هست و دوست دارید جوری تخلیه مغزی بشید ؟ چطور این تخیله رو انجام می دید؟

13. اگر همین الان اینترنت قطع بشه از روی صندلی بلند بشید ، به سمت کتابخونه برید ، بجز کتاب "حس وحدت" چه کتابی رو انتخاب می کنید برای خوندن؟

14. یه روز که هوا نسبتا گرمه با سرعت تو پیاده رو حرکت می کنید ، همکلاسی که چند سالی هست ازش خبر ندارید رو می بینید که در نگاه اول نمی شناسیش ، از کنار هم می گذرید ، بعد از چند قدم یادش تو ذهنتون جرقه می زنه عکس العملتون چیه ؟

15. اگر یک هفته قرار باشه برای تفریح مکانی رو انتخاب کنی ، اون مکان کجاست ؟

16. سه تا از دلخوشی های زندگیتون که وجودش باعث انگیزه بیشتر هست رو نام ببرید.

17. و در اخر ، از اونجای که دستی در خوندن دکلمه دارید ، شعر زیر رو دکلمه کنید ، تقدیمی به همسرتون ، بعد اینجا برای یادگار از خودتون آپلود کنید .
طرح اندام تو انگیزه ی معماری هاست
دلت آیینه ی ایــــوان طلاکاری هاست

باید از دور به لبخند تـو قانع باشــــم
اخم تو عاقبت تلخ طمعکاری هاست
جای هر دفتر شعری که در آن نامت نیست
توی تاریک ترین گوشــــه ی انباری هاست

نفس بادصبا مشک فشــان هم بشود
باز بوی خوش تو رونق عطاری هاست
باتو خوشبخت ترین مرد جهان خواهــــم شد
گرچه این خواسته ی قلبی بسیاری هاست

گــاه آرامـم و گاهی نگران ، دنیـــــــــــایـــــم -
شرح آشفته ای از مستی و هشیاری هاست
نیمه ی خالی لیوان مرا پُـــــــــــر نکنید
دل من عاشق اینگونه گرفتاری هاست

.
.
.
امیدوارم صندلی داغ خوبی داشته باشید.
:gol:
 

E . H . S . A . N

مدیر تالار مهندسی معماری مدیر تالار هنـــــر
مدیر تالار
صندلی داغ - 08

صندلی داغ - 08

دیدگاه انسان ها در حال تغییر هستن دوس داشتم دیدگاههاتو جایی ثبت کنی شاید روزی به اونها نگاه کنی و ببینی که دیدگاهت چطوری خشت های رفتار و هویت تو رو می سازه
اوهوم ، کاملا درسته . علتش هم اینه که انسان ، در مسیر تکامل قرار داره ؛ و البته باید در نظر داشت که برخی دیدگاه ها هست که چارچوبش باید حفظ بشه؛ اگر حفظ نشه ، یعنی از مسیر خارج شدیم. ولی در جزئیات و کیفیاتش تغییر ایجاد بشه ، خوب هست .

1- معمولاً چیزی که باعث کج اندیشی یا بدفهمی آدم ها می شه تعاریف آدم های مختلف از مفاهیم هست؛ پس این مفاهیم رو تعریف کن!
این دقیقا لازمه ی ارتباط سالم و صحیح بین افراد هست ؛ رسیدن به زبان ِ مشترک !

* آدم هرزه (منظورم علف هرز نیس، انسان هرزه هست)
اصولا کسی هست که برخی قابلیت های انسانی ش رو فاسد کرده باشه ؛ بعضیا گاهی صداقتشون فاسد میشه ، گاهی عفت و پاکدامنی ،گاهی مردونگی ، و ...؛ خدشه دار کردن کرامت انسانی، باعث میشه که انسان هرز و فاسد بشه .
* آدم بی ادب
کسی که موقعیت شناس نباشه و ندونه که چه حرفی رو کی و کجا باید بزنه ، و چه کاری رو کی و کجا باید انجام بده . ادب، آداب دارد!
* آدم غیر قابل تحمل
کسی که فقط به فکر خودش و انتفاع نفس ِ خودش هست؛ آدمهای خودخواه
*تفاوت پسر با دختر (بیشتر از نظر رفتار متقابلشون به هم منطورم هستن)
در حال حاضر خیلی سخته تشخیصشون :D
* تفاوت زن با دختر (منظورم رفتار آقایی که تو باشی با اونا هست)
تفاوت چندان فاحشی ندارن ؛ فقط به خاطر تجربیات و شرایط زندگی شون ، در گفتگو و رفتار باهاشون باید برخی آداب رو رعایت کرد.
* تفاوت زن نجیب با زن هرزه
با در نظر گرفتن قاعده ی "انسان ِ در موقعیت" ، و همچنین توجه به شرایط اجتماعی و ذاتی شخص، باید اذعان داشت که این مرد هست که باعث نجابت یک زن یا هرز رفتنش میشه.
* آدم بد
کسی که شاخصه های انسانی ش زیر خروارها خاک دفن شده از جمله صداقت، وفاداری، از خود گذشتگی، شفقت و ...
* آدم خوب
کسی که آینه ی دلش صیقلی شده و شاخصه های انسانی ش توی اون آینه منعکس هست و به وضوح دیده میشه از جمله صداقت، وفاداری، از خودگذشتگی، شفقت و ...
یه آدم معمولی..
بعضی تعاریف رو نمیخوام پیچیده کنم.


2- معمار جماعت همه جا رو کج و پر از عیب می بینن؛ اینطوری هستی؟
نه ، فکر نمیکنم که اینطوری باشن و همه جا رو پر از عیب ببینن.
اگر منظورت ساختمان های حال حاضر هست خب به این دلیل هست که واقعا پر از عیب هستن .
من نسبت به معماری و ابنیه ی حال حاضر اون روحیه رو با دُز بالا دارم
:)

3- اگه معماری نمی خوندی، اولویت بعدی برای تحصیل یا کار چی بود؟
چند وقت پیش داشتم فکر میکردم و دوران کودکی م تا به حال رو مورد بررسی قرار دادم ، بعد متوجه شدم که از همون دوران بچگی، انگار برای معماری ساخته شدم . ( هر چند که از همین تریبون اعلام میکنم که هیچ ادعایی در این رشته ندارم و هنوز که هنوزه به ندانستن و بی دانشی ِ خودم معترفم) . همیشه از بچگی به دنبال ایجاد حریم و فضای شخصی بودم ، و این کار رو در هر سنی، با تدابیر خاصی انجام دادم ؛ الان میفهمم که چرا اینطوری بوده ؛ قبلا عالم نبودم بهش .
.
تصور اینکه به جز معماری ، رشته ی دیگه ای رو بخونم ، برام ممکن نیست. واقعا جدی میگما .


4- " در دسترس نبودن " چه حسی داره برات؟
بستگی به فضایی داره که میخوام به کسی دسترسی داشته باشم .
در محیط نت ، به کارهای فوری و فوتی اعتقادی ندارم ، و در دسترس نبودن کسی زیاد نمیتونه فاجعه باشه.
در محیط خارج از نت، حس خوبی نداره . اینکه کسی رو در لحظه ی خاصی و برای منظور خاصی بخوای ، و نباشه .
بعضی اوقات ممکنه ایجاد نگرانی هم بکنه.


5- چه سازهایی رو بلدی بزنی؟
عالم موسیقی، به این نحو هست که اگر کسی یک ساز رو خوب و کامل یاد بگیره ، و استعدادشو هم داشته باشه ، میتونه در زمینه ی یادگیری سازهای دیگه هم پیشرفت داشته باشه. این ویژگی ، باعث شده که من چندین ساز مختلف رو یاد بگیرم ، و البته در این زمینه هم هیچ ادعایی ندارم ؛ اصولا برای دل ِ خودم یاد میگیرم و می نوازم و تا به حال فقط دو بار ، گروهی کار کردیم برای جشنواره ، که متاسفانه به خاطر درس و کار، نتونستم ادامه بدم .
سه تار ، تار ، تنبور ، کلارینت ( متوسط به بالا)
دیوان ، سنتور، تنبک ( متوسط)
نی، هارمونیکا، گیتار ( متوسط به پائین)


6- تا حالا ساز یاد دادی به کسی؟
آره . دوران دانشجویی ، به بعضی از دوستان که علاقه ی زیادی نشون میدادن ، سه تار یاد دادم.
در دوران سربازی هم کلارینت رو آموزش دادم .


7- بهترین سازها از نظر آوایی و سادگی در نواختن؟
سازهای بادی، به علت ِ موثر بودن ِ نفس ِ انسان، یه حی روحانی ِ خاصی دارن ، مثل نی ، قره نی، و ... (بشنو از نی چون حکایت میکند ، از جدایی ها ..... ) ؛
سازهای کوبه ای، طرب انگیز و شادی بخش هستن و برای ضرب گیری در موسیقی خیلی عالی و پر کاربرد هستن.
سازهای زهی به این علت که هنراموز، زودتر نتیجه ی کارش رو می بینه و از شنیدن نوای سازش لذت میبره ، پر مخاطب تر هست و این انگیزه باعث میشه که این سازها برای آموزش ساده تر به نظر بیان .



8- ساز زدن حرومه؟ یعنی چه ایررادهایی از نظر علمی داره؟
راستش من اعتقادی به حرام بودن ندارم . وقتی می بینم که خداوند، یکی از ویژگی های بارز قرآن رو آهنگین بودن آیه ها معرفی میکنه برای اینکه در ضمیر مخاطب بنشینه ، به این نتیجه میرسم که موسیقی به خودی ِ خود بد نیست. استفاده های ما ، ممکنه در برخی جاها مشکل داشته باشه که اون هم مشکل اصلی ما هستیم. برخی از احکام اسلام هم خواستگاه فرهنگی داره؛ یعنی با توجه به شرایط موجود در جامعه ی اون روز، برخی احکام صادر شده که به نظرم باید اون موارد رو ریشه یابی کرد .
موسیقی، از نظر علمی هم ثابت شده هست کما اینکه شاخه ای به اسم "موسیقی درمانی" وجود داره که این زمینه رو حرفه ای تر پیگیری میکنن.
کلا هر چیزی میتونه ضرر داشته باشه ؛ خداوند هرگز نفرموده که وای به حال نوازنده ی ساز! ولی فرموده : وای به حال نمازگزار (فویل للمصلین، الذین هم علی صلاتهم ساهون ) ، وای به حال دروغگو، وای به حال کم فروش ! فکر میکنم باید درس گرفت!


9- معیار در انتخاب راه درست و یا اشتباه افتادن برات به چه صورتیه؟ اگه یک وقتی ندونی که یک کاری که داری می کنی یا راهی که انتخاب کردی درسته یا نه؛ چجوری سعی می کنی راه درست تر رو انتخاب کنی؟
خب خیلی مهمه که این راه، چه راهی باشه!
اگر راه خدا و دین باشه، معیار اصلی هدایت و حمایت از جانب خداست ؛ ( تو با خدای خود انداز کار و دل خوش دار / که رحم اگر نکند مدعی، خدا بکند ) ؛ چرا که وعده داده که :
وَالَّذينَ جاهَدوا فينا لَنَهدِيَنَّهُم سُبُلَنا ۚ ؛
اگر منظور امورات دنیوی هست ، خب یک پروسه ی خاص داره؛ قبل از انجام هر کار و انتخابش سعی میکنم مطالعات کاملی در اون زمینه داشته باشم و بعد سعی میکنم از افرادی که در اون عرصه صاحب نظر هستند مشورت کنم ، و بعد اقدام کنم. اگر وسط راه بفهمم که اشتباه کردم ، قطعا سعی در جبران مافات خواهم داشت.


10- پروف بسته توو مجازی چه تعریفی برای تو داره؟
اگر ببینم کسی پروفایلش رو بسته ، اولین احتمالم اینه که طرف در حال حاضر، با کمبود وقت مواجه هست و میبنده که یه وقت پیام دوستاش بی جواب نمونه .

ممنون از جوابهات
ممنونم از سوال هات | :gol:


1394.05.27
20:50
 

mahsa hf

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
سلااام
یکم دیر اومدم اما مهم اینه که اومدم یوهاهاها : ))
خوشحالم که رو همچین صندلی نشستی ولی اینجوری که جواب دادی فکرنکنم خیلی بسوزی کلا باشرایط کنار میای
من اول نمیدونستم چی بپرسم بعد هی این چشمه میجوشید دیگه گناه داشتی نزاشتم بیشتر از اینا بجوشه
بسم الله

1- تا حالا شده چیزهای زیادی رو دوست داشته باشی و ندونی که کدوم اهمیت بیشتری داره؟ به نظرت آدم چجوری بفهمه بین انبوه چیزهایی که دوست داره علاقه نسبت به کدوم حقیقی تره که بتونه تصمیم بگیره و اونو ادامه بده؟
2- میتونی چندتا کتاب خوبی که خوندی معرفی کنی؟ تو چند زمینه مختلف باشه .. زمینه هاشم با خودت
3- تو درونت آرامش داری؟ به نظرن آدم باید چیکارکنه با وجود همه ی مشکلات و تلاشی که برای رفعشون میکنه کمتر بهم بریزه و آرامش داشته باشه؟
4- چه جاهایی از ایران دیدی ؟ جاهایی که پیشنهاد میکنی اگه تاحالا ندیدم حتما ببینیم کجاست؟
5- به نظرت یه همراه خوب تو زندگی باید چه ویژگی هایی داشته باشه؟
6- ما چشمامونو میبندیم( مثلا :دی) توی 3-4 سطر یک داستان و فضایی رو برامون توصیف کن که ما تجسمش کنیم.. ببینم مارو به کجا میبری!؟
7- چندتا از ویژگی های خوب و بد خودتو نام ببر .
برای از بین بردن اون صفات بد تلاش میکنی دیگه؟ به نظرت آدم باید با چه روش هایی صفت های بدشو کم کم ریشه کن کنه؟
8- حست درباره مرگ چیه؟ قشنگ توضیح بده ! :دی
یه کاری که دوست داری حتما قبل از مرگت انجام بدی چیه؟
9- تا حالا شده با دیدن یه چیز ساده شدیدا حضور خدارو حس کنی... چیزی که شاید کسی ببینه بهت بخنده! مصداقش بگو
10- خواب زیاد میبینی یا نه؟ میتونی یکی از خواب هاتو برامون تعریف کنی؟ خیلی کوتاه نباشه ها نامردی نکن :دی

دیگه کم و کسر داشت به بزرگی خودت ببخش :دی
خیلی ممنون
 

E . H . S . A . N

مدیر تالار مهندسی معماری مدیر تالار هنـــــر
مدیر تالار
صندلی داغ - 09

صندلی داغ - 09

1- حداکثر پنج ویژگی مثبت (کمتر هم میشه) این دوستان رو بگو

ممنون از اینکه تخفیف دادی ؛ من سعی میکنم از هر کدوم ، یک ویژگی بارز و مثبت بگم ؛ قبلش اینو باید یادآوری کنم که هر کس رو بر مبنای برخوردهایی که داشتم ، معرفی میکنم؛ ممکنه من ویژگی بارز یک شخص رو شوخ طبعی معرفی کنم، ولی در واقع اینطوری نباشه .
...scream...
خونگرم و صمیمی
DDDIQ

دلسوز و با پشتکار
YAGHOT SEFID
سخاوتمند (بدون چشمداشت)
آوای علم
پر انرژی
mpb
با مرام و معرفت
دانشجوي كامپيوتر
با استعداد
lovelylinda
جوان و جویای نام
"ALPHA"
پر رمز و راز
F.A.R.Z.A.D
با سواد (عالِم)
E . H . S . A . N
///////////////
2- حالا حداکثر پنج ویژگی (کمتر هم می شه ) که جز نقاط ضعف دوستان می شه و به چشمت خورده، رو بگو
...scream...
////////
DDDIQ
حساس
YAGHOT SEFID
////////
آوای علم
زودرنج
mpb
انتقام جو
دانشجوي كامپيوتر
خیلی مجازی
lovelylinda
//////////
"ALPHA"
//////////
F.A.R.Z.A.D
غالبا اول ِ نوشته هاش، مخاطب رو وادار به نتیجه گیری میکنه. (دیکته ی تفسیر) (هر چی فکر کردم ، نقطه ضعف دیگه ای ندیدم ازت )
E . H . S . A . N
ما سراسر همه عیبیم، تو دیدی و خریدی / زهی کاله ِ بی سود، زهی لطف خریدار

3- دوست داشتی کدوم یک از بچه های مجازی رو از نزدیک ببینی؟ و بخونی؟
دوست دارم همین رفقایی که رابطه ی دوستی ِ نزدیکی داریم رو ببینم و بخونم .

4- دوست داشتی که توو کدوم تاریخ ماضیه زندگی کنی؟ چرا؟
فکر می کنم که در حال حاضر، در بهترین زمان ِ ممکن دارم زندگی میکنم؛ من نه مال قبل هستم و نه بعد .

5-دوست داشتی که کدوم شخصیت تاریخی رو ببینی؟ چه سوالی از اون خدا بیامرز می کردی؟
شمس تبریزی
سوال :
ازش میپرسم که خانه ی دوست کجاست؟!

ای کرده تو مهمانم در پیش درآ جانم
زان روی که حیرانم من خانه نمی‌دانم
ای گشته ز تو واله هم شهر و هم اهل ده
کو خانه نشانم ده من خانه نمی‌دانم
زان کس که شدی جانش زان کس مطلب دانش
پیش آ و مرنجانش من خانه نمی‌دانم
وان کز تو بود شورش می دار تو معذورش
وز خانه مکن دورش من خانه نمی‌دانم
من عاشق و مشتاقم من شهره آفاقم
رحم آر و مکن طاقم من خانه نمی‌دانم
ای مطرب صاحب صف می زن تو به زخم کف
بر راه دلم این دف من خانه نمی‌دانم
شمس الحق تبریزم جز با تو نیامیزم
می افتم و می خیزم من خانه نمی‌دانم


6- اولویت های تو برای برنامه ریختن توو زندگی چیه؟
مهمترین چیزی که بهش توجه میکنم اینه که اون برنامه ، عملی باشه و برای عملی شدن همیشه اول امکان سنجی میکنم .
هیچوقت برای شکست خوردن ، نقشه نمی کشم .



7- اگه بگن ابزارهایی مثل خط، صدا، شعر، نوشتن، و ... رو داری برای ابراز خودت. از کدوم فکر میکنی که بهتر برای ابراز خودت استفاده می کنی؟
اول نوشتن
بعد شعر
بلد نیستم با صدا و خط، خودم رو معرفی کنم.


8- اگه یک اسم دیگه بخوان برای کاربریشون بذارن به عهده تو گذاشتن که عوض کنی؛ عوض کن و یه اسم بامسماتر براشون بذار:
...scream...
DDDIQ
YAGHOT SEFID
آوای علم
mpb
دانشجوي كامپيوتر
lovelylinda
"ALPHA"
F.A.R.Z.A.D
E . H . S . A . N

پیشنهاد بعدی م برای نام کاربری ، اسم واقعی هست . فعالیت با هویت ِ واقعی.


9- بیشترین شکلک که اینجا استفاده می کنی چیه؟ چرا؟
:D
با مزه س ؛ میشه باهاش شوخی های زیادی کرد؛
شوخی هایی که گاه در قالب جدیت هست
:D
10- آشپزی بلدی؟ یک دستور پخت خوب بذار! با جزییاتش.:D
آشپزی بلدم و اتفاقا به پروسه ی پخت غذا علاقه دارم . درس های زیادی توش نهفته س .
خب به علت ضیق وقت، دستور پخت نیمرو میزارم ؛ خو اینم یه غذاست دیگه :)
مواد لازم : تخم مرغ + روغن + نمک + نون
ماهیتابه رو روی گاز میزاریم ، حسابی که گرم شد روغن میریزیم ، بعد از داغ شدن و قبل از نیم سوز شدن تخم مرغ رو میشکنیم و ......؛
والسلام
:D


ممنون از پاسخ هات
ممنونم از سوال هات
بازم بیام؟

در خدمت هستیم . سوال تحلیل شخصیت نپرس فقط :razz::D
سطرهای اول پست رو هر کار کردم درست نشد . چندین بار اصلاح کردم اما درست نشد . دیگه ناچارا همونطوری گذاشتم.

1394.05.27
23:45
 
  • Like
واکنش ها: mpb

...scream...

عضو جدید
کاربر ممتاز
سام علیکم :w02:
خستع نباشی داداش
1.چند درصد افراد رو از روی تیپ و ظاهر قضاوت می کنی ؟
2.نظرت در مورد خودت چیه ؟ از وضعیت الانت راضی هستی ؟ اگه نه علتشو بگو ( جواب کلیشه ای ممنوع )
3.شده اینجـا به کسی دروغ بگی ؟ اگه آره کیـه؟ :دی
4.تا الان شده ریا کنی ؟ فقط برای اینـکه فلانی و فلانی بدونن و ببینن کار معنوی انجام بدی ؟
5.تا الان شده حسادت کنی به اموال و دارایی کسی ؟
اومدم بسوزونم برم :دی
 

modir banoo

عضو جدید
کاربر ممتاز
سلام
خسته نباشید :gol:
واقعا لذت بردم از خوندن جواباتون، بسیار کامل و استفاده از بهترین کلمات ممکن برای جواب :gol:
با اجازتون بریم سراغ سوالا ...




1. اگر مدیر تالار معماری و هنر نمی شدید، دوست داشتید مدیریت چه تالاری رو بر عهده بگیرید؟

2. برای هر چه بهتر شدن و ارتقای کیفیت باشگاه مهندسان ایران چه پیشنهادی برای مدیران و کاربران دارید؟

3. به نظرتون مدیران باشگاه چقدر در جهت جذب کاربر تلاش می کنند؟

4. به نظرتون عملکرد کدوم مدیر در باشگاه بهتر از بقیه ست؟ چرا؟

5. کدوم تاپیکتون مثل بچتون می مونه و خیلی دوسش دارید؟ :دی

6. بیشتر چه نوع سوالاتی رو دوست دارید؟



به علت خواب آلودگی فعلا همین چند تا سوال رو تونستم طرح کنم
:w47:، ایشالله در وقتی دیگر با دستی پر از سوال برمیگردم ;)



 

E . H . S . A . N

مدیر تالار مهندسی معماری مدیر تالار هنـــــر
مدیر تالار
صندلی داغ - 10

صندلی داغ - 10

سلام علیکم
و علیکم السلام حاج خانوم آلفا جان

1- اسم کتابهایی که خوندی و لذت بردی؟
-به صورت کلی، خوندن زندگینامه و شرح احوال و آثار بزرگان (هنر،معماری، شعر، عرفان و ... و... ) رو دوس دارم ؛ هر کتابی در این زمینه خوندم، ازش لذت بردم ، از جمله "ملوان بر روی اسب" که در مورد جک لندن بود ؛ یا "داستان کودکی من" در مورد چارلی چاپلین ، یاکتاب هایی نظیر "آلوار آلتو " و "رنزو پیانو" و ...
-رمان های تاریخی رو هم علاقمندم ؛ کتاب هایی نظیر "آتیلا" ، "خورشید تیسفون" ، "دلاور زند" و ...
- کتاب های فلسفی و مبانی نظری رو هم علاقمندم ؛ آخرین کتابهایی که خوندم شرح احولات و آثار ژاک دریدا، کتاب فلسفه روشنگری، کتاب حس وحدت، کتاب معماری راز جاودانگی ِ بنا ، مبادی سواد بصری و ...
- همچنین کتاب هایی که جایزه برده باشند رو هم سعی میکنم هر طور شده بخونم از جمله ی آخرین ها میشه "تصادف شبانه" از پاتریک مودیانو و "کوری" از ساراماگو رو نام برد.
- و کلا کتاب های عرفانی و شعر ( یا کتابهایی که تلفیق این ها باشه از قبیل منطق الطیر، مثنوی و ..) رو هم مرتبا به صورت روزمره مطالعه می کنم. به شعر معاصر هم علاقمندم و همیشه دنبال می کنم.

خلاصه سرتون رو درد نیارم ، هر چی کتاب خوندم ، لذت بردم و همه رو دوست دارم
:D

2-اسم فیلمهایی که دیدی و لذت بردی؟
فیلم هایی زیادی رو دیدم و عموما با دقت بالایی فیلم می بینم ؛ فقط مشکلی که دارم اسم فیلم ها یادم نمیمونه(البته بعضیاشون) .
فیلم هایی که برام خاطره ساز بودند و توی ذهنم موندگار شدند اینا هستن :
ایرانی:
- سوته دلان
- مادر
- یک حبه قند
- ...
خارجی:
- انیه هال
- پدرخوانده
- نجات سرباز رایان
- ...
همین الان فهمیدم که در این زمینه اصلا اصلا حافظه م یاری نمیکنه . باید یه لیست برا خودم تهیه کنم و فیلم هایی که می بینم رو لیست کنم !



3- اسم آدمهایی که خوندی و لازم نیس اسم بگی ، بگو که چی دیدی که روت اثر گذاشته؟ (می تونن مجازی باشن یا واقعی/رفتاری که یاد گرفتی رو بگو)
به صورت کلی پاسخ میدم :
اولین چیزی که توی وجود آدما برام بسیار باارزش و جذاب هست
(یعنی منو مشتاق به ارتباط بیشتر میکنه) ، اینه که بفهمم که خودشون هستن. یعنی به خاطر هیچ چیزی پشت نقاب مخفی نمیشن. از نشانه های این ویژگی، صداقت ِ خالص و عدم تعارف و رودربایستی ِ الکی هست. این آدم ها، هم خودشون بی نقاب هستن ، و هم اینکه طوری هستند که نیازی نیست با اونا نقاب بزنی. یعنی اگر ناراحت هستی، نیازی نیست که الکی نقش آدم خوشحال بازی کنی که یه وقت ناراحت نشه! اگر حوصله نداری، مستقیما بگی حوصله ندارم و درکت کنه و ... و... و.. ؛
دومین صفت استقلال شخصیتی هست ؛ یعنی کسی که شخصیت و افکار مستقلی داره و برای به دست آوردنش زحمت ها کشیده.
سوم انعطاف پذیری هست . از نمودهای انعطاف پذیری ، یکی گذشت و یکی فروتنی هست . و این دو صفت ،از باارزش ترین صفات انسانی هستن .
چهارم خوش مشربی هست؛ یعنی حُسن ِ سلوک دارن . خوش اخلاق هستن . آدمایی که در بدترین شرایط هم میتونن حالت رو خوب کنن ، یا حداقل حالتو بدتر نمیکنن.

بازم میتونم دونه دونه لیست کنم . چون همیشه این مسائل مد نظرم هستن. اما همین چند تا کافیه .


4- اسم چند تا نوشته هات رو بگو
نثر:
- اشتراک در تفاوت ها
- جام وجود
- دعا
- زادروز یک پیامبر
- باور و امید
- کتاب خوانی
- کوری ِ واگیر دار
- راز گل آفتابگران
( در حال تحریر )
- و ...
شعر :
- مهمانم کن
- سرزمین ما
- خدا می نوشت
- مهر در سَما
(خورشید در آسمان)
- و ...


5- اسم آهنگ که گوش میدی؛ همراه آهنگساز یا خواننده ش
غالبا بی کلام گوش میدم، چون همزمان با گوش دادن به موسیقی به کارام هم میرسم و آهنگ های با کلام رو باید با تمرکز و به صورت منفرد گوش کرد.
و بعد ، وقتی که تصمیم میگیرم که موسیقی گوش بدم ، به حالت ِ روحی م و به فضا و مکانی که هستم و همچنین کاری که مشغول انجام دادنش هستم توجه میکنم و بر مبنای اون ، نوازنده یا ساز مورد نظری که دوس دارم بشنوم رو انتخاب میکنم .
قطعات ایرانی : آثار استادان لطفی، علیزاده، مشکاتیان، یاحقی، شهناز، معروفی، پایور، کلهر، ساکت و ..
. ( اینا رو به صورت فول آلبوم دارم) .
قطعات خارجی : آثار استادان بتهوون، شوبرت، شوپن، یانی،ونجلیس، کیتارو، ستریانی، استرلینگ و ...
( اینا رو به صورت فول آلبوم دارم ).
و در این بین هم طبق توضیحی که دادم ، بعضی وقتا بر مبنای ساز موسیقی گوش میدم ؛مثلا یه وقت دلم میخواد کلارینت گوش بدم ، یه وقت پیانو، یه وقت گیتار و
. (نوازنده مهم نیست) .. ؛



6- اسم نویسنده خوب و مورد علاقه ات با زمینه نوشتن مشترک
ایرانی :
دکتر شریعتی ( فکر میکنم به صورت ناخودآگاه توی نوشتن تاثیر زیادی ازش پذیرفتم ؛ مطمئن نیستم اما ).
جمالزاده
محمود دولت آبادی
نادر ابراهیمی
ذبیح الله منصوری ( غالب آثارش ترجمه س ، اما میدونیم که ترجمه کردن بدون آشناسازی و بازتعریف یک رخداد بر اساس فرهنگ مقصد، کار بیهوده ای هست ، در این کار بسیار تواناست) .
خارجی :
ویکتور هوگو
جک لندن
جبران خلیل جبران
چارلز دیکنز
پائولو کوئیلیو
و ...


7- اسم خواننده خوب (ملیتش فرقی نمی کنه)
استاد شجریان

8- اسم چن تا جا یا محل که رفتی و از دیدنش و حضور در اونجا لذت بردی
طبیعت :
-کویر گناباد (خراسان)
-بام سبز لاهیجان ( شمال )
- دریای جنوب ( بندر عباس)
- کوهستان های زاگرس ( ایلام)
معماری :
کلا هر جا که رفتم ، با عشق و علاقه رفتم و لذت بردم .

ناخودآگاه یاد این شعر افتادم الان :
خلوت گزیده را به تماشا چه حاجت است
چون کوی دوست هست به صحرا چه حاجت است
جام جهان نماست ضمیر منیر دوست
اظهار احتیاج خود آن جا چه حاجت است



9- اسم چن تا از اشتباهاتی که مرتکب شدی
- گرفتن طرح 3 با یکی از مدرسین دانشگاه
- نبستن قرارداد قبل از طراحی !
- بسط و گسترش ارتباطات مجازی
- و ...

به صورت کلی :
غیر عشق رخ دلدار غلط بود غلط
هرچه کردیم غیر این کار غلط بود غلط
هر چه گفتیم و شنیدیم خطا بود خطا
جز حدیث لب دلدار غلط بود غلط
ای برادر ز من راست شنو حرف درست
هرچه جز یار و غم یار غلط بود غلط



10- اسم چن تا از چالش هایی که توو ذهنت معمولاً هست!؟
- مدیریت زمان برای پاسخگویی سوالات صندلی داغ
- تاسیس شرکت
- نوسازی مسکن
- ادامه تحصیل
و ...


بازم بیام؟؟


ما در خدمتیم ... :):D


1394.05.28
11:45


 

zohreh91

عضو جدید
سلام مجدد به آقا احسان گل:gol:
چند تا سوال دیگه به ذهنم رسید :smile:اونا رو هم بپرسم :Dتا ببینم بعد چی پیش میاد...
خوب برم سر اصل مطلب:book:
1. طرفدار کدام ورزش و تیم ورزشی هستین؟
2. چقدر نظر دیگران درباره خودتون واستون مهمه؟
3. چقدر به فال اعتقاد دارید؟
4. نظرتون در مورد حافظ و فال حافظ چیه؟
5.در مورد واژه های زیر، اولین کلمه، عبارت، یا جمله ای که به ذهنتون میرسه رو بگید:
ایران:
زندگی:
کار:
دوستی:
عشق:
ازدواج:
باشگاه مهندسان ایران:
صندلی داغ:
6. بیشتر فیلم میبینید یا کتاب میخونید؟
7. وقتی عصبانی میشید چی یا کی یا چه کاری بهتون آرامش میده و چرا؟
8. اگر بخواین به هوش خودتون نمره بدید ، چه نمره ای میدید؟

ممنون از پاسخهاتون:w27:
 

E . H . S . A . N

مدیر تالار مهندسی معماری مدیر تالار هنـــــر
مدیر تالار
صندلی داغ - 11

صندلی داغ - 11

سری دوم :

__\\___\\___ :gol:


11.فرض کن تو ی هواپیما نشستی عازم سفر هستی رو هوایی الان داری بیرون رو نگاه میکنی

یهو ببینی موتوری که سمت توئه اتیش گرفت :| عکس العمل:d
اتفاقا توی همه ی سفرهای هوایی که داشتم ، به همین قضیه فکر کردم . :D
بعد با خودم می گفتم که اگر همچین اتفاقی افتاد، چه کنم ؟ گفتم بهترین و برازنده ترین حالت اینه که آروم و راحت سر جام بشینم و منتظر سانحه باشم . چون کلا ناله کردن رو دوس ندارم و هیچوقت ننالیدم :دی
بعد دوباره با خودم فکر کردم که نشستن روی صندلی و تکون نخوردن، از عهدی یک سنگ هم بر میاد! لذا اگر همچین چیزی شد ، ضمن حفظ خونسردی، به اطرافیانم تا حد امکان کمک کنم ؛ حداقل اینطوری تا آخرین لحظه آدم حس خوبی داره و پیش خودش راضی هست.

همیشه هم آخرین حرفی که زدم این بود :
خوش بود گر محک تجربه آید به میان
تا سیه روی شود هر که در او غش باشد !

یعنی ، هیچ بعید نیست که زیر همه ی این حرفا و تصورات بزنم در اون لحظه . اما خب معمولا به افکارم در تمام شرایط پایبند بودم . نمیدونم.. باید پیش بیاد تا تست کنم
:D

12. اسم خلبانی که به هیروشیما بمب اتم زد کی بود:d
خلبانی که به هیروشیما بمب اتم زد :D

13.بنظرت با کلاس ترین جای ایلام کجاس؟( شهرستان ایلام منظورمه :دی )
مسکونی :
فکر میکنم که یا بولوار آزادی و پشت صداوسیما ، و یا خیابان پاسداران از همه جا برای سکونت بهتر باشه .
تجاری :
سعدی


14.سایز کفشت چقده؟ چه مدلی میپسندی بیشتر؟
سایز 42
مدل کفشم، بستگی به نوع لباس و جایی که قرار برم داره ؛
خب با تیپ مردونه و مجلسی ، قطعا کفش چرم
تیپ اسپورت ، کفش کتونی و اسپورت
حالت عادی ، کفش ِ راحتی ( راحت برای پیاده روی)
به ندرت از دمپایی استفاده می کنم . مگر خروج 10 الی 20 متری از خونه .



15. اسم و ادرس دبیرستانی که اونجا تحصیل کردی؟
دبیرستان دکتر حسابی - بلوار مدرس
هنرستان بشارت - چهار راه رسالت



16.چرا عروسیت دعوتمون نکردی؟ :razz: :دی
هنوز کار به اونجا نکشیده که :D


17:چه فصلی رو از همه بیشتر. دوس داری؟
به ترتیب اولویت : پائیز ، زمستان ، بهار ، تابستان.

18.بچگیات عشق میکرو بودی یا سگا؟ (sega)
توی خونه یه دونه میکرو داشتم و کلا خیلی شاخ بودم تو بازیها (چه کامپیوتری چه غیرکامپیوتری ) :D
ولی خب یکی دو تا بازی سگا بود که دوس داشتیم و هر وقت از میکرو خسته میشدیم، میرفتیم کلوپ تو محل ؛ یادمه اون زمونا هر بار بازی کردن 15 الی 25 تومان بود :D


19.دوس داشتی جای ایلام یه شهر. دیگه متولد. بشی؟
از شهرهای ایران نه . فکر می کنم تفاوت فاحشی با هم ندارن. همه جای ایران سرای من است.
اما گاهی تصور میکنم که بهتر بود که توی یه کشور دیگه متولد میشدم ؛ سوئیس، فرانسه، هلند، آلمان، آمریکا، و ..
کیفیت زندگی و تحصیل و کار و به صورت کلی قانون مداری در بعضی کشورها، با اینجا قابل مقایسه نیست! و البته مخالف ِ مهاجرت دائمی یک ایرانی به خارج از کشور هستم .



20. بنظرت مهمترین اصل موفقیت در. زندگی مشترک چیه؟
موفقیت در زندگی ِ مشترک .. ( ههمممم ، شکلک فکر کردن ... )
.
.
.
.
عشق و علاقه ، سلامت جسمی و روحی، صداقت و وفاداری، هم کفو بودن ، درک و احترام متقابل ، انعطاف پذیری و گذشت هدفمند ، داشتن اهداف مشترک، حضور معنویت و تقوا در فضای زندگی، حُسن معاشرت و سلوک و ...؛
خب من برخی آیتم های مهم رو لیست کردم .
حالا توی صورت ِ سوال از صفت تفضیلی استفاده کردی و مهم ترین رو میخوای . پاسخ این سوال خیلی سخت هست. امــــــــــــا من فکر میکنم که همه ی این آیتم ها ،نهال هایی هستند که ریشه شون در زمین ِ "شناخت" قرار داره . بعضیا به خودشناسی مربوط میشه و بعضیا به شناخت طرف مقابل .
اولین خشت ِ بنای خوشبختی در زندگی مشترک، شناخت صحیح و همه جانبه ی کسی هستش که قراره شریک زندگی
(واژه ی شریک زندگی خیلی عمیق و پر بار هست) ما باشه . اگر خشت اول رو درست قرار دادیم ، میشه به ادامه ی کار امیدوار بود، و الا :
خشت اول چون نهد معمار کج / تا ثریا می رود دیوار کج.

پس میشه گفت که مهمترین عاملی که یک پیوند رو به موفقیت و رشد و بالندگی میرسونه ، "شناخت " هست. یک شناخت صحیح و همه جانبه .


بازم میام :) :heart:
در خدمتیم رفیق ...:gol:

1394.05.28
12:25
 

E . H . S . A . N

مدیر تالار مهندسی معماری مدیر تالار هنـــــر
مدیر تالار
صندلی داغ - 12

صندلی داغ - 12

عرض سلام و ادب و احترام دارم خدمت برادر بزرگوار آقا احسان گل:gol:
از سوالات آسون شروع میکنم...:smile:
سلام و ارادت حضور شما زهره جان
ممنونم از حضورتون دوست ِ خوبم
سوالات آسون رو دوس میداریم
:D


1- دوست دارید به کجا سفر کنید که تا حالا موقعیتش پیش نیومده؟
خیلی مهم هست که هدف گردشگری و سفر چه چیزی هست ؛ اگر فرض کنیم که هدف از سفر در صورت سوال "سیاحت و دیدن مناطق دیدنی" هست ، فعلا ترجیح میدم که اول ایران رو بگردم. یک ایرانگردی ِ همه جانبه .برای این منظور فعلا علاقمندم که اول به شمال غرب کشور سفر کنم ( آزربایجان های شرقی و غربی و اردبیل) ، و بعد مرکز و جنوب شرق کشور برم ( یزد،کاشان، اصفهان، سیستان) .


2-وقتی خودتون رو جلوی آینه می بینید چه احساسی دارید؟
یاد این شعر می افتم :
داد حُسنت به تو تعلیم ِ خود آرایی را / زیب ِ اندام ِ تو کرد این همه زیبایی را ........... شوخی می کنم :D
راستش عموما طبق عادت جلو آینه میریم و مرتب کردن موها و .. هم اونقدر روتین و تکراری هست که بدون آینه هم میشه انجام داد ؛
ولی کلا حس خوبی نسبت به خودم دارم .
:)

3-آشپزی بلدین؟چه غذاهایی؟
اوهوم . آشپزی در حد ِ جام جهانی ِ دانشجویان :D
راستش به نظرم بین بلد بودن و تجربه ی پخت و پز در اون زمینه یه کم فرق هست .
از لحاظ بلد بودن ، فکر میکنم که استعداد پختن هر غذایی رو دارم . مثلا من وقتی که خورشت آلو یا خورشت بادمجون بتونم بپزم ، باقی خورشت های مشابه رو هم میتونم ؛ منتها شاید فرصتش پیش نیومده :دی
در نتیجه به جز غذاهای سخت و حساس از جمله قورمه سبزی،خورشت کرفس،فسنجان و غذاهایی از این دست ، فکر کنم همه چی بلد باشم . مخصوصا خوراک ها :دی

.
اما فقط وقتی از این هنر استفاده میکنم که تا شعاع 10 کیلومتری م هیچ بانویی وجود نداشته باشه :D

4-دوست دارید جای کدوم شخصیت کارتونی باشید؟
نمیدونم .. شخصیت ها یادم نمونده . کماندار نوجوان ؟ :دی

5-اگر 10 میلیارد داشتین، باهاش چیکار میکردین؟
اول طرح کارآفرینی م رو احیا میکردم ، و بعد ضروریات زندگی رو مهیا میکردم ، و بعد ادامه تحصیل و کسب مهارت های جانبی ِ میان رشته ای ، و تا جای ممکن به دیگران هم کمک میکردم. ترجیحا ماهیگیری بهشون یاد میدادم و از دادن ماهی تا جای ممکن خودداری میکردم .
بعد از انجام این کارها، و در کنار کسب و کار متداول ِ مورد نظرم، آرزوی دیرینه م در زمینه ی تحقیقات و پژوهش و گردشگری ِ معمارانه رو تحقق می بخشیدم .


6-دوست دارید چه هدیه ای بگیرید و بهترین هدیه ای که تا الان گرفتین چی بوده؟
ترجیحا چیزی که در اون زمان و مکان بهش نیاز داشته باشم و در دسترسم نباشه . ( حالا نوع و ارزشش مهم نیست، مهم رفع نیاز هست) .
بعد از اون، کتاب، عطر و ادکلن، ساعت، و در کنار اینا یک غیرمنتظره ی خوب ؛
به قول شاعر : دلم یک غیرمنتظره ی خوب میخواهد :دی


7-از چه تیپ ادمی و با چه خصوصیات اخلاقی خوشتون میاد؟
آخرین متنی که در این مورد نوشتم رو کپی می کنم :
اولین چیزی که توی وجود آدما برام بسیار باارزش و جذاب هست (یعنی منو مشتاق به ارتباط بیشتر میکنه) ، اینه که بفهمم که خودشون هستن. یعنی به خاطر هیچ چیزی پشت نقاب مخفی نمیشن. از نشانه های این ویژگی، صداقت ِ خالص و عدم تعارف و رودربایستی ِ الکی هست. این آدم ها، هم خودشون بی نقاب هستن ، و هم اینکه طوری هستند که نیازی نیست با اونا نقاب بزنی. یعنی اگر ناراحت هستی، نیازی نیست که الکی نقش آدم خوشحال بازی کنی که یه وقت ناراحت نشه! اگر حوصله نداری، مستقیما بگی حوصله ندارم و درکت کنه و ... و... و.. ؛
دومین صفت استقلال شخصیتی هست ؛ یعنی کسی که شخصیت و افکار مستقلی داره و برای به دست آوردنش زحمت ها کشیده.
سوم انعطاف پذیری هست . از نمودهای انعطاف پذیری ، یکی گذشت و یکی فروتنی هست . و این دو صفت ،از باارزش ترین صفات انسانی هستن .
چهارم خوش مشربی هست؛ یعنی حُسن ِ سلوک دارن . خوش اخلاق هستن . آدمایی که در بدترین شرایط هم میتونن حالت رو خوب کنن ، یا حداقل حالتو بدتر نمیکنن.


8-بزرگترین درسی که توی زندگی گرفتین چی بوده؟
بزرگترین که نه ، اما یکی از بزرگترین درسهای زندگی م اینه که همیشه روی چیزی حساب می کنم که توی دستم هست و دل به هیچ وعده ای خوش نمی کنم و منتظر هیچ معجزه ای نیستم ، بلکه معجزه ی امید و تلاش رو باور داشته باشم.

9-اگه قرار باشه 3 تا از آرزوهاتون همین الان برآورده بشه، اونا چی هستن؟
ممکنه بعضیا این جوابی که میدم رو حمل بر شعار یا اغراق یا ... کنن ، اما واقعا حرف دلم همینی هست که می نویسم :
فکر می کنم لذتبخش ترین حس هایی که یه آدم تجربه میکنه ، حاصل از برنامه ریزی ها و تلاش های مداومش هست که گاهی با توفیق کم یا شکست مواجه شده و پس از زحمت و تلاش بهش دست پیدا کرده . و باز به شدت معتقدم که هر چیزی ، درست در زمانی که شایسته و بایسته هست اتفاق میافته و نباید براش عجله کرد ؛ میوه ای که غیر از زمان مقررش چیده بشه یا گندیده س یا کال . اینه که ترجیح میدم آرزو نکنم و در عوض برای رسیدن به اهدافم برنامه ریزی، بستر سازی و تلاش بی وقفه داشته باشم و قطعا پیروزی با کسی هستش که بُردن رو باور داره.
این طرز فکر، یکهویی به دست نیومده و حاصل تجربیاتم در زندگی هست؛ پاسخ شماره 8 ، شاهد این ادعاست.


پ . ن : یاد یه جمله افتادم ؛ نوشته بود :
مادربزرگم می گفت ، اگر میخوای خدا رو بخندونی ، از آرزوهات براش تعریف کن ..


10-داغی صندلی در چه حدیه؟:D
خیلی زیاد .
راستش تا قبل از اینکه قبول ِ دعوت کنم ، زیاد متوجه نبودم که سختی ش برا چیه . ولی الان متوجه شدم که نصف بیشتر سختی ش ، به خاطر ضیق وقت در پاسخگویی به خیل ِ سوالات هست. مخصوصا با مشغلات ِ زیادی که دارم . این سختی وقتی بیشتر خودشو نشون میده که کلا عادت دارم که یه مقدار روی حرفهایی که میزنم حساس هستم چرا که در قبال تک تک کلماتی که می نویسم ، احساس مسئولیت میکنم همیشه
( نه فقط اینجا، همه جا )
اما در خدمت دوستان هستیم .
:D
یا تبر بردار و مردانه بزن / تو علی وار این در ِ خیبر بکن
یا به گلشن وصل کن این خار را / وصل کن با نار ، نور یار را

:gol:


1394.05.28
13:50

 

E . H . S . A . N

مدیر تالار مهندسی معماری مدیر تالار هنـــــر
مدیر تالار
صندلی داغ - 13

صندلی داغ - 13

سلام
خوش اومدید ..


بهترین هدیه ای که گرفتید؟
کتاب های که هدیه گرفتم ..

اگه امکان سفر به هر جایی رو داشته باشید کجا رو انتخاب میکنید؟
ترجیحا اول از تمام جاذبه های گردشگری ایران دیدن می کنم ، و بعد به مناطق خارج از ایران فکر میکنم . این در صورتی هست که اختیار با خودم باشه . اما اگر مثلا طی ِ یک شرایط خاص شرایطی فراهم بشه که بتونم سایر کشور ها رو برم ، برای مقصد فرانسه، آمریکا، چین و .. رو انتخاب میکنم .
اولویت هم همیشه با آثار باستانی و معماری هست و بعد جاذبه های طبیعی .


اولین اسمی که به ذهنتون میاد؟
ارغوان ( نمیدونم چرا ، همینطوری به ذهنم اومد )

بهترین دوره ی زندگی؟
دوره ای که توش زنده هستم ( زندگی در حال )
به قول ویکتور هوگو :
« و امیدوام اگر جوان كه هستی
خیلی به تعجیل، رسیده نشوی
و اگر رسیده ای، به جوان نمائی اصرار نورزی
و اگر پیری، تسلیم ناامیدی نشوی
چرا که هر سنّی خوشی و ناخوشی خودش را دارد
و لازم است بگذاریم در ما جریان یابند »

خوشحالی و آرامش را در چه میبینید؟
در رضایت و قناعت .
از اونجایی که ما آدما همیشه زیاده خواه و زیاده طلب هستیم و هیچوقت سیر و خسته نمیشیم ، لذا تا زمانی که میل ِ به تحصیل ( به دست آوردن) خواسته های بیشتر و بیشتر داریم، نه آدم ِ خوشحالی خواهیم بود و نه آدمی که در آرامش هست.
به قول سعدی :
چشم ِ تنگ ِ دنیا دوست را / یا قناعت پر کند یا خاک گور


- رضایت از خود و خدا و نزدیکان
- قناعت در داشته ها و دستاورد ها ( که البته قناعت به معنی ساکن بودن و در جا زدن نیست) .


مرسی
زنده باشید .
از حضورتون ممنونم
:gol:


1394.05.28
14:45
 

samira.nanas

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
ســـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــلام ....احسان خوبی ...خَشی :)سلومتی؟:)
آقا من یک راست میرم سر اصل مطلب
خودکار و قلم و ذهن بازت را آماده پاسخگویی باشه...سیم ثانیه مهلت داریا ....:)

1- این امضا کیه توی باشگاه :
یک هُـنـرمـنـدِ بزرگ، جهان نوی را می آفریند که در آن اشیاء آشنا، طوری دیده می شوند که تا به حال هیچکس آنها را آن طور ندیده باشد.
ما باید بتوانیم
جـهـان ِ خـــــاص خود
را بیافرینیم !


2- یه سوال که دوست داری ازت پرسیده بشه طرح کن خودتم پاسخشو بده (صادق باشیا :) )

3- گفتید شاغلید ...البته یه نگاه اجمالی داشتم به سوالات... نظرت درمورد کارمندی چیه(منظورم 5 صبح تا 8 شب)؟؟:w22:!

4- توی زندگی چه هدفی یا چه کسی بهت انگیزه میده؟ و اینکه چی باعث میشه از روزمره گیهای زندگی رها شی؟

5- یه سلفی بذار از خودت ببینیم ...همین الان یهویی :) نخند میگم نخند...من که میدونم عمرا اینکارو انجام بدی ..فکر کن یه درصد :w25:

6- بازگشت به سوال 5 :biggrin:

7- چرا صدیق از وقتی ارشد شده دیگه تحویل نمیگیره :razz:...اصنشم ازش طرفداری نکنیا ....باشه طرفداری کن...(هه هه این سوالو صدیق نبینه ..فقط احسان بخونه :biggrin:)

8- خوب سوال ندارم دیگه ...ته کشید یکی نیست بگه مجبوری مگه میای سوال بپرسی :surprised:...اشکال نداره من میتونم سوالای بهتریم بپرسم باور کن...باورت میشه؟

9- کل زندگیتو در 20 سطر از زمان تولد تا به امروز بنویس ....انگار انشائ مینویس "موضوع: احسان"...زود باش

10- فسقل شیطون دوس میداری آیا؟! از اون نی نی فسقلا که شیطنت ازشون میباره البته یکم نمکین و شیرین زبون خدا نصیبت بکند....آمین.آمیــــــــــــــــــــــــــــــــــــن...


ادامه سوالت در پست بعد....دعا کن سوالتم پیشرفته تر بشه آبرومو بردی با این صندلی داغت به این واقعیت رسیدم که اصلا بلد نیستم سوال بپرسم :w04:بذار در ادامه با سوال پرسیدن بیشتر خودمو کشف کنم :w15:

امضاء:سمیر
 

E . H . S . A . N

مدیر تالار مهندسی معماری مدیر تالار هنـــــر
مدیر تالار
صندلی داغ - 14

صندلی داغ - 14

به نام خدا
.
.
سلام خدمت مهندس احسان عزیز
خب واقعا نمیدونم چه سوالایی بپرسم برا شروع ولی سوالام ساده و راحته:D
مریم که سوالی برا ما نذاشته...:)از همین مسایل باشگاه میپرسم:دی


سلام سیما جان ، خوش اومدی دوست ِ خوبم
سوال هر چه ساده تر ، کامرواتر
:D


1.اخرین شکاری که ازتون شد از کی و چی بود؟:دی
آخرینش از شما بود که باعث سر و سامان گرفتن تالار گردشگری شد :D
تاپیکی رو با محتوای جهانگردی، توی تالار ایرانگردی ارسال کرده بودم که البته اون زمان همون یه تالار بود و چون از قبل برای تاسیس یه تالار به اسم جهانگردی برنامه ریزی کرده بودیم ، مطالب مرتبط رو ارسال میکردیم که شما به عنوان شکار ثبت کردی و بعد منجر به آبادی اون تالار شد :دی
توی پست های قبل در موردت نوشتم : جوان و جویای نام ( اشاره ی مختصری به این جریان هست و بحث تغییرات ِ وعده داده شده در آینده :دی )



2. آیا تا بحال براتون پارتی بازی کردن تو باشگاه؟مثلا سره رفاقت با ارشدا.....دیگه خوده شما بهتر میدونی:دی
یکی از ویژگی های خوب مدیران ارشد قبلی و فعلی این هست که امورات سایت رو با دلسوزی پیگیری میکردن و می کنند. به صورت کلی هیچوقت هیچ کاری رو بر خلاف مصلحت سایت انجام ندادند و نمیدن. خب پس نتیجه می گیریم که اگر هم موردی بوده ، منفعت جمعی داشته و خط و مشی کلی باشگاه مد نظر بوده . به طور مثال همین بحثی که در مورد سوال شماره 1 هست ، مصداق بارزش هست.
با وجود دوستی ِ بسیار نزدیک و صمیمیتی که با مدیران قبلی و فعلی داشتم و دارم، هیچوقت کاری که سود شخصی ِ خودم توش باشه رو نخواستم ، هر چی بوده در جهت پیشرفت تالارها و باشگاه بوده و هست.


3. بیشترین تعداد پیامی که تاحالا داشتین چندتا بوده؟منظورم اون چهار میلیاد نیستاا درحالت واقعی:D
راستش دقیق یادم نیست ، فکر کنم تا 700 رسیده ؛ بر میگرده به زمانی که یک ماه باشگاه نبودم . در حال حاضر هم یه کم زیاده . خیلیاش قدیمی تر هست و غیرضروری ( چون گاهی که نمیرسم باشگاه بیام، از طریق ایمیل پیام ها رو چک میکنم و اگر مورد مهمی باشه ، بعد از ورود میرم سراغشون ، اگر هم ضروری و کاری و مدیریتی نباشه ، میزارم برا فرصت مناسب تر ) .
برعکس چیزی که شاید بعضیا فکر میکنن ، خیلی به پیام ها حساس هستم و سعی میکنم در اولین فرصت پاسخ بدم ، حتی اگر شده در حد یک خط که طرف مقابلم تصور نکنه برای پیامش ارزش قائل نبودم. ولی خب گاهی واقعاپیش میاد که اصلا فرصت نمیشه پیام ها رو بخونم. و بر فرض مثال از روی صفحه ی پیام ها به عناوین نگاه میکنم و هر کدوم بدونم فوری هست یا در راستای گفتگوهای اخیرم با کسی، اول اونا رو مطالعه میکنم.
در هر صورت، بعد از ورودم به باشگاه، اولویتم گشتن توی تالارهای تحت مدیریتم و دیدن ارسال های جدید هست و زیاد اشتیاقی برای دیدن پیام هام ندارم ( چون میدونم وقت گیر هستن :D ) .


4. درادامه سوال صدیق عزیز باکیا خارج از باشگاه ارتباط دارین؟
برخی سوالات هست که وارد شدن به جزئیاتش و شرح کاملش تنها در اختیار من نیست . یعنی در پاسخ دادنش فقط من ذیاالحق و صاحب اختیار نیستم مربوط به حق و حقوق دیگران هم میشه .
من شخصا مشکلی ندارم که از دوستان به صورت تک تک اسم ببرم ، ولی ممکنه در این بین کسی از دوستان باشه که علاقه نداشته باشه که اسمش برده بشه (حالا به هر دلیل) .
اینه که در این موارد و موارد ِ مشابه سعی میکنم تلویحا اشاره کنم و پای اشخاص حقیقی رو به بحث باز نکنم که مشمول ذمه ی کسی نشم
:D


واما سوال پنج:بازم بیام؟ازچی بپرسم؟سخت یا راحت؟:)
آره ، چرا که نه .
هیچ آداب و ترتیبی مجو / هر چه می خواهد دل تنگت بگو ...


اقا از اتاق فرمان کامنت اومد سوالام راحت بود انشالله بصورتیکه نمیخواستیم و دوستان درجریان هستن برمیگردم
من هی سعی میکنم مهربون باشم نمیذارن...شاهد باشید که من تصمیم گرفته بودم کسیو اذیت نکنم نذاشتن
:D
:gol:
من با اون اهالی اتاق فرمان در آینده کارها خواهم داشت . حالا فعلا دست ِ ما کوتاه و خرما بر نخیل! :D
:gol:
در این پست ، و از این پست به بعد ، شیوه ی نوشتنم رو تغییر میدم .
گرافیک و پرزانته ی این پست رو ترجیح میدم به پست های قبلی. :)
فکر میکنم اگر با همون فونت و شیوه ای که همیشه مینویسم ، بنویسم ، خیلی بهتر و خواناتر هست .

1394.05.28
15:45
 
  • Like
واکنش ها: Sima

_*Bahar*_

کاربر فعال تالار مهندسی معماری ,
کاربر ممتاز
سلام آقای مدیر :gol:
1- تا حالا شده این طور فکر کنید که معماری رشته ای که وقتی درگیرش میشی فقط دنیا رو جدی گرفتی؟ :w28:
2- وقتی دانشجو بودید، استادی داشتید که بی دلیل از طرحهاتون ایراد بگیره و اونا رو تایید نکنه؟ اگه آره؛ عکس العملتون چی بود؟ :)

3- به نظرتون دانشجوهای پزشکی باهوش ترن یا دانشجوهای معماری ؟ :w10:

4- توی صحبت کردن همیشه کلمات ثقیل به کار میبرین ؟ :huh:

5- این جمله از کیست؟" زندگی حس غریبیست که یک مرغ مهاجر دارد" :smile:

6- سالی چند بار سفر میرین؟


7- چه ورزشی میکنید؟


8- اسم کتاب زندگیتون چیه؟ :que:

9- توی زندگیتون کسی رو داشتین یا دارید که موفقیتهاتون رو مدیون راهنماییهاش باشین؟

10- تعریف خدا؟ :gol:



ممنون از جواب هاتون
 

samira.nanas

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
خوب بذار آستین هامو واسه تایپ بدم بالا ...خوب حله دارم تایپ میکنم....منو کیبورمو یهویی (تجسم کن دیگه امکانات نیست عکس بذارم) :)

سلام یادم رفت...بذار از اول ....1 ...2...3

ســـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــلام به گرمی آتش صندلیت و سلام و سلام هزارو شنصدصدتا سلاممممممممم

1 نه 11- تا حالا ادمینو از نزدیک دیدی؟ هدفش چیه این همه مدیر داره هان؟ این دَدی ادمینم یه کارایی میکنه الان یه عالمه مدیر داریم
:surprised:

12- جواب این سوالو بده من کیم؟ (راهنمایی : من نه خودت میگم )

13- منو میشناسی (من یعنی خودم میگم ) اصلا خاطره ای داری از من تعریف کنی...بعید میدونم اما سوال دیگه سخت نگیر...:)

14- این عکس پروف کیه؟




http://www.www.www.iran-eng.ir/customprofilepics/profilepic237230_1.gif

15- سخترین مرحله زندگی چی؟

16- آیا معتاد باشگاه مهندسان شدی؟ انکار نکن...همه معتاد شدن...شما که مدیری بدتر:)

17- رجوع شود به سوال 5 :)

18- یه سوال از من بپرس ( راهنمایی جواب نمیدم چون صندلی شماست اصن درست نیست هر سوالی پاسخ داشته باشه) ...در ادامه رجوع شود به سوال 5
:w15:

19- این لینک برو بازی کن از امتیازت عکس بگیر تا .....

تست بسیار عالی بینایی چشم و قدرت تشخیص رنگ و تمرکز ذهن شما
مربع غیر همرنگ را کلیک کنید
نتیجه حوالی 25 الی 30 نرمال و بالای 30 عالیست
http://106.186.25.143/kuku-kube/en-3/

20- یه نوشته از ته قلبت به همه اونهایی که توی باشگاه میشنایشون بزن... من اسمشو میذارم قلب نوشت (هرچی دوستداری بگو ...فقط تملق نکنیا):cool:

هدف من از اومدن اینجا فقط این بود که یه خاطره برات بسازم ...اگه سوالات آبکی بود خوشحال باش خواستم آتیش خاموش کنم وگرنه منو دسته کم نگیر والا :)...بخند بخند که خندیدن زیباست ....این جمله هم تقدیم به خودت ...
:gol::gol::gol::gol:


مطمـئن
باشید که خداوندشما را عاشقانه دوست دارد ؛

چون در هر بهار برايتان گل مي فرستد و هرروز صبح آفتاب را به شما هديه مي کند ..

به ياد داشته باشید که پروردگار عالم با اين که مي تواند در هر جائي از دنيا باشد ،

قلــب شما را انتخاب کرده و تنها اوست که هر وقت بخواهيد چيزي بگوئيد ، گوش مي کند ...

امضاء:سمیر
 

samira.nanas

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
ای بابا اصن نمیشه سوال نپرسید...

بازگشت دوباره من ....افتخار دادما :biggrin:

21- این قشنگه
....خوشم اومد الان دقت کردم آخر پستها اینو میذاری ....چرا آخر پستها اینو میذاری؟
22- چرا به ما شیرینی نمیدی .... خسیس خان:razz: علوس خانم در چند خط تعریف کن بذار آشنا شیم...:)
23- یه شکلک که فکر مکیکنی به من شبیه بذار ....:)
24- دوستداری کی بشینه روی صندلی داغ یا صندلی داغه کی دوباره برگزار بشه؟ دلیل و سبب لطفا!
25- اگه توی دنیا مثل هر بازیی برای هر انسانی یه دکمه خروج وجود داشت که کلا هروقت خواستی انصراف بده ...و الان این حقو شامل شمام میشد در این زمان ازش استفاده میکردی؟ چرا؟ اگه نه بازم چرا؟
26- کلمه "باران" بخش کن ...به یاد کلاس اول :) یادش بخیر...راستی از اون بچه ها بودی که میخواست مدادشو بتراشه اجازه میگرفت میرفت پیش سطل آشغال...یادش بخیر با دوستام دور سطل آشغال جمع میشیدیم مدادمون میتراشیدیم ریز ریزم میخندیدیم ...:) یا مثلا بگی آقا اجازه فلانیو دعوا کنید:) یا للی لی بازی میکردین؟ یه خاطر از اون روزها بگو ...
27- بنظرت پسر مودبی هستی؟ به مادر و بزرگترت احترام میذاری ؟(صادق باشیا) ...(سوء تفاهم نشه توی دنیای مجازی واقعا آدم خوبی هستی جدی میگم از اینکه توی لیست دوستامی خوشحالم :) ) ...یه اخلاق بدتو بگو
28- به همین باشگاه قسم دیگه سوالام ته کشید... نظرت درمورد آب و هوا و ابرهای شهرتون چیه :eek:
29- دلم برات سوخت باید به این سوالای آب دوغ خیاری جواب بدی ...فقط طنز وار جواب بده بخندیم...میدونم که میتونی :) خوب آقا معمار عکس اتاقت بذار ببینیم نمونه کار دیگه :)
30- آخیش تموم شد...(نه اینکه مجبورم اسلحه گذاشتی رو سرم:) ) خصوصیات تمام افرادی که توی ادلیستت هستنو بنویس( خوب این تقصیر خودته باید همشونو بشناسیو بنویسی همینی که هست :) یه شکلکم که شبیه شون بذار) اگه جواب ندی شکایت میکنم به دَدی ادمین :) :biggrin:

پیروز باشی
1394-05-28
17:14
سمیر
 

Tik TAAk

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
سلام مجدد خدمت احسان عزیز (م) :gol:

خب جواب ها رو خوندم که بنظرم جالب بود و همین هم باعث شد سوال های جدید توی ذهنم بیاد |

از پست اول و ادرس خونتون :دی باید بگم که تقریبا هم محله ایی هستیم

پست دوم رو هم خوندم نکته ی جالبی که داشت این بود که منم مثه شما دوتا دبیرستان درس خوندم که اتفاقا یکیش همین

هنرستان بشارت بود ( سال اول سال ۸۴) و دیگری دبیرستان خواجه نصیرالدین طوسی نزدیک خونتون ::دی

فک کنم این سری فامیل بشیم :d

سری سوم :

____\\____\\___:gol:


21. اسرار آمیزترین مکان کره ی زمین کجاست؟ دوست داری اونجا سفر کنی؟

22.شگفت انگیز ترین سازه معماری ساخت بشر رو کجا میدونی؟

23. چه سالی در هنرستان بشارت تحصیل کردی؟ :d و چگونه شد که اونجا رو برای تحصیل انتخاب کردی؟ سال چند بود؟

24. نظرت رو راجب آقای خاتونی ( مدیر مدرسه) و اقای عباسی ( معاون مدرسه ) اگه اشتباه نکنم بگو :d

25.از کلاس درس چه دبیری خوشت میومد؟ و کدوم خوشت نمیومد؟:d

26. یک خاطره خوب از اون دوران بگو دور. همی بخندیم :d

27. اگه قرار. باشه بسلامتی عروسی کنی :redface: کدوم تالار. عروسی میرید خدمت برسیم؟ :d

28. ی سوال فنی که همیشه ذهنم و به خودش مشغول کرده اینه که اسم ادمین چیه؟ :w20:

29.فرض کن یه سفر دریایی داشتی که متاسفانه کشتی که سوال اون شدی غرق شده و چندین روز سوار بر یک تکه چوب در دریا

خسته و گرسنه به ساحل یک جزیره رسیدی و دنبال غذا میگردی ناگهان متوجه میشی ساکنین جزیزه ادم خوار هستن و تورو شکار

میکنن برای نهار فرداشون :| واکنش؟ :d

30. نام تنها کشور یا جزیره ای که جزو متصرفات ایالات متحده امریکاست کجاست؟ ( راهنمایی: این کشور در. اقیانوس ارام واقع است)

موفق باشی احسان جان :gol:
 

E . H . S . A . N

مدیر تالار مهندسی معماری مدیر تالار هنـــــر
مدیر تالار
صندلی داغ - 15

صندلی داغ - 15

1.چند تا از بدجنسیات از دوران کودکی تا الان رو بگو:
حالا فعلا 3 تاش رو میگم ، اگر باز مشتاق بودی ، بگو تا برات تعریف کنم :دی
علی رغم ِ علاقه ی زیادی که به خواهرام داشتم ، ولی نمیدونم چرا همیشه این محبت با خشونت و بدجنسی بروز پیدا میکرد
:D بیشتر از همه خواهر کوچیکترم (من کوچکترین عضو خانواده هستم) ؛ از جمله بدجنسی هایی که در حق ایشون کردم این بود که تازه عروسک سخنگو توی بازار اومده بود و براش خریده بودن ؛ فکر کنم 6 یا 7 سال داشتم ؛ عروسک از اینا بود که پستونکش رو در میاوردی گریه میکرد و حرف میزد و میخندید و اینا . ایشون خیلی عروسکش رو دوست داشت . منم از لج و بدجنسی یه پمپ سم پاشی داشتیم که توش سم ِ درخت و .. بود و خیلی هم بد بو بود ؛ تمام سم رو روی عروسک خالی کردم ، به نحوی که بعد از خشک شدن ، از فاصله صد متری بوی بدش آدم رو آزار می داد :|
یکی دیگه از بدجنسی هام این بود که مشق هایی که می نوشتن رو خط خطی میکردم .
یکی دیگه بردن پول از داخل قلقشون بود .
خلاصه اینکه علی رغم ِ الان که آروم به نظر میام ، دوران طفولیتم خیلی طوفانی و پرشیطنت بوده
:D
سعی کردم اون روزها رو جبران کنم و فکر کنم موفق بودم . در حال حاضر عزیز دل ِ داداششون هستن و شامل اعلاء ترین حد ِ محبت ِ من | :heart::gol:

2.حیوانات مورد علاقت رو نام ببر:
- اسب
- عقاب
- گرگ

3.از انگشتات چند تا هنر میباره؟چه مهارت هایی رو بلدی و دوست داری چه مهارت هایی رو یاد بگیری؟
راستش بدون اغراق ذهنیتی که از خودم دارم ، حد اعلای بی هنری هست . عوالم هنر، اونقدر ژرف و عمیق هست که همه چیز رو در خودش غرق میکنه و ما و منی باقی نمیزاره.
ما سراسر همه عیبیم ، تو دیدی و خریدی / زهی کاله ِ بی سود ، زهی لطف خریدار..
مهارت هایی که تا حدودی آشنا هستم : طراحی - نوازندگی - معرق کاری چوب و فلز ( معرق ِ خط ) - خوشنویسی ( در اثر عدم تمرین خیلی ضعیف شدم) -
نویسندگی (گاهی مینویسم) .
مهارت هایی که قصد دارم به صورت حرفه ای تر یاد بگیرم : زبان انگلیسی - عکاسی - نرم افزارهای گرافیکی(اونایی که بلد نیستم) - رنگ شناسی - هندسه ی کاربردی - مهارت بچه داری
:D


4.بارز ترین ویژگی های اخلاقی خودت هم خوب هم بد رو بگو؟
خوب ها :
- //////////

بد ها :
- دقت و ریزبینی فوق العاده [ توضیح : این ، یک صفت بینابین هست ، هم خوب و هم بد ؛ بعضی جاها این صفت خوبی نیست و باید تعدیل بشه . به عبارتی دارم به تکنولوژی ِ استفاده ی صحیح از این ویژگی دست پیدا می کنم . ببینیم چی میشه :دی ]
- خیلی صبور هستم ، امـــــــا اگر "کس یا چیزی" با رفتارهای که برام آزار دهنده هست ، منو به حدِ جاری شدن و گسیختگی (یک اصطلاح در علم ایستایی ساختمان) برسونه و از چشمم بیافته یا دلم رو بزنه ، دیگه نمیتونم باهاش صاف بشم. و البته این اتفاق وقتی میافته که اون "کس یا چیز " صبر و آرامش منو به مرز گسیختگی برسونه نه در حالت عادی . از این بدتر اینه که در ظاهر با اون شخص با ادب و احترام برخورد میکنم !! بخش اول این صفت نقص محسوب میشه ، اما طبیعی هست ، چون هر کسی یه حدی داره ؛ ولی بخش دوم خیلی بد تر هست و از این صفت خودم بدم میاد و فکر میکنم یک ویژگی اخلاقی ِ بد هست.
- خیلی درگیر نت و مشغلات مجازی هستم و این گاهی منو از انجام بعضی مسئولیت های زندگی م غافل میکنه ! از این وضعیت خودم راضی نیستم :|
- علی رغم صداقت و صراحت زیادی که در موقعیت های خاص دارم ، امــــــــــا در بعضی شرایط خیلی اهل رودربایستی هستم و این ضعف هست!
- بعضی از دوستان به صورت یکصدا می گن خودشیفته ای .
:D ؛ خودم بهش اعتقادی ندارم . به نظر خودم معمولی هستم. شاید یک انسان ِ معمولی ِ خاص! نمیدونم .

چقدر بدم من :|


5. حاضری یک پروانه زیبا رو بکشی و بال هاشو بکنی و در عوض به یک تعطیلات یک هفته ای مجانی هر جای دنیا که مایل باشی بری؟
آره چرا که نه .
فکر می کنم اگر من یه هفته هر جای دنیا که بخوام و بتونم برم ، خیلی میتونم برا دنیا مفید تر باشم تا اینکه یک پروانه زنده بمونه و دو سه روز بعد زیر دست و پای یه بچه ی شیطون ِ سر به هوا له بشه و بمیره . همیشه چیزی که مهم هست اینه که باید بررسی کرد که چه چیزی رو به دست میاریم و چه چیزی رو از دست میدیم . اگر ارزشش رو داشته باشه ، چرا که نه .
فکر کردی الان میگم : وای نه ، این جنایت است ، این هست کیلی کیلی بد (با لهجه ی فینگلیش بخون)
:biggrin:

6.چه فصلی رو دوس داری؟
پادشاه فصل ها ، پائیز

7.چقدر اهل پیچوندنی؟ وقت ندارم و اینا:D
خیلی زیاااااااد:D . البته واقعا به خاطر کمبود وقت هست و گاهی از خستگی ِ کاری . خیلی بدم میاد علی رغم میلم به کاری واداشته بشم. این ، بیشتر از هر چیزی خسته م میکنه.

8.درمسائل مشورت می کنی؟ ازون دسته آدما نیستی که مشورت همراه با ارجحیت دادن فکر خودشون دارن؟:D
تو که خودت میبُری و میدوزی و پیش پیش قضاوت میکنی .:D
توی امورات ، مخصوصا موارد مهم سعی میکنم همیشه مشورت بگیرم از کسانی که نسبت به اون قضیه اطلاعاتی دارن.
این مشورت گرفتن در خیلی از موارد، بیشتر به خاطر بررسی گزینه های متعددی هست که ممکنه در اون برهه ی خاص به ذهن خودم خطور نکنه . بعد از شنیدن نظرات و آراء، تصمیم نهائی رو خودم میگیرم و در اغلب موارد هم موفق بودم . چون توی اون چیزی که مشورت میگیرم ، هیچکس به اندازه ی خودم در بطن اون قضیه نیست.
این نوع مشورت، طبق توصیه ی خداوند به حضرت رسول (ص) هستش که در قرآن موجوده.


9.در زمان عصبانیت معمولا رفتارت چه طوریه؟
خب بستگی به موضوعی داره که موجب جوشش خشم و عصبانیتم هست، و همچنین موقعیتی که توش قرار دارم، و همچنین طرف مقابلم که چه کسی هست .
به صورت کلی، معتقدم هر تصمیمی که در حال خشم و عصبانیت گرفته بشه ، پشیمانی به بار میاره چون در اون لحظه عقل زایل میشه. در نتیجه سعی میکنم در اون حالت عمس العمل نشون ندم و طبق توصیه ی بزرگان دین، تغییر وضعیت بدم یا محل رو موقتا ترک کنم . بعد از فروکش کردن عصبانیتم، قضیه رو با آرامش و تدبیر پیگیری میکنم (اگر نیاز به پیگیری داشته باشه ) و الا فراموش میکنم.
نمونه ی این رفتار رو در محیط مجازی و در ارسال پست ها و پیام ها هم داشتم و دارم و خیلی از دوستان نزدیک ، شاهدش بودن .
آخرین باری هم که عصبی شدم و در حال عصبانیت دو جمله نوشتم ، چند شب پیش بود در گفتگوی با یکی از دوستان ؛ که دقیقا بعد از 5 دقیقه بهش گفتم که : نباید اجازه میدادم خشم و عصبانیتم رو تحریک کنی ؛ و ازش معذرت خواستم ( حالا بماند حق با چه کسی بود
:D ) .

10. حضور در کدوم فضا بهت حس بهتری رو القا میکنه:
کوچه پس کوچه هایی با بافت قدیمی و خانه های تاریخی یا یک خیابان با ساختمون های مدرن و زیبا؟

کوچه پس کوچه هایی در یک بافت قدیمی که دارای خانه های تاریخی هست و عرض کوچه نهایتا دو متر هست و دیوارها کوتاه و کاهگلی هستند به نحوی که گستره ی آسمان آبی رو در تمام لحظات میشه حس کرد و ارتباط زمین و آسمان و خاک و افلاک فراهم هست ؛ و من ، در طول مسیر این کوچه، گهگاه با یک درخت انار ِ شیطون که از دنیای پاکی ها، چند تا جوانه ی قرمز و زیبای انار به ارمغان آورده مواجه بشم که سرش رو از دیوار خم کرده باشه تو کوچه ؛ و چند پیرمرد در یک پیرنشین در انتهای کوچه نشسته باشند و مشغول تعریف خاطرات ایام جوانی شون باشند ، و صدای شیطنت چند پسربچه ی سر به هوا آرامش بخشی از اون محله رو به هم بزنه و شیطنت هاشون منجر به پرواز چند گنجشکی بشه که کمی قبل تر، روی درخت چنار پیر ِ قدیمی ِ اول کوچه دیدیم . چشم هام رو میبندم ، و با یک نفس عمیق ، عطر خاک ِ نم خورده و بوی دیوارهای کاهگلی رو تا عمیق ترین حفره های ریه هام فرو می برم و به این فکر می کنم که : قرن ما شاعر که نه ، معمـــــــار اگر داشت ، هوا بهتر بود...
:w05:

1394.05.28
19:25


 

yas87

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
1 . معماری رو تعریف کنید (1 نمره)
2.شما به عنوان یک مدیر دقیقا چیکار می کنین؟ (1 نمره)
3.بنظر شما چرا اینقدر دوستان :دی میگن ؟ (3 نمره):surprised:
4.تخصص هاتون خیلی زیاده تو نوازدندگی خوشحالین ؟ :smile: (نیم نمره)
5.تفاوت رو احساس کردین ؟ (1نمره)
6.کی گفتی oh my god ؟(1 نمره )
7.با کسی لج کنی چیکار میکنی ؟ (1 نمره)
8.هنر نزد ایرانیان هست ؟ (1و نیم نمره)
.....................
کلا ده نمره :D
 

E . H . S . A . N

مدیر تالار مهندسی معماری مدیر تالار هنـــــر
مدیر تالار
صندلی داغ - 16

صندلی داغ - 16

ااقا من دیر رسیدممممم
شما که همه سووالارارو پرسیدین من چی بپرسم حالا

رسیدن بخیر و خوش آمدید ..
دیر و زود نداره ، مهم سوخت و سوزه :D

1_نام اولین دختر زندگی شما:
دختر همسایه :D

2_سربازی رفتین؟ بد ترین خاطره سربازی ؟
بلی . خاطره ی بدی ازش ندارم ؛ به جز القاء حس ِ بیهودگی! البته در اون بخشی که بودم خیلی مفید بودم و یک نیروی متخصص محسوب میشدم، اما در کل از زندگی ِ کاری و حرفه ای م دور شدم و این بدترین دستاوردش بود . و البته مزایایی هم داره که نمیشه نا دیده گرفت .
تاحالا ازبابا یا مادرتون کتک خوردین؟ سرچی؟
مگه میشه دهه شصتی بود و مزه ی کتک رو نچشید :دی
سر شیطنت های بیش از حدی که داشتم.
کلا دوران بچگی طوری بودم که تا شعاع 20 کیلومتری م هر خرابکاری ای که می شد، منو مسئولش میدونستن :دی

3_بزرگترین مشکلی که الان درحال حاضر فکرت مشغول کرده چیه؟ بدون سانسور بگو
من بازه ی زمانی ِ کلمه ی "حال حاضر" ِ موجود در صورت ِ سوال رو از الان تا 80 روز دیگه قلمداد میکنم. با توجه به این نکته :
یه سری اقدامات در دست برنامه ریزی و اجرا دارم که بزودی باید استارت بخوره ان شاءالله ؛ حالا برای یک بخش از این اقدامات نیاز به تأمین اعتبار و بودجه هست که از یک محل مشخص قرار هست تهیه بشه ؛ این قضیه و روند ِ شروع تا پایان اون برنامه هام، کمی تا قسمتی فکرم رو درگیر میکنه .

4_کجا میخوای بری مسافرت؟ باکی؟ ذکر محل و نام افراد الزامیه
یک مأموریت کاری هست؛ مقصد و همراهان و تعدادشون مشخص نیست ، فقط احتمالا یا تهران باید باشه یا کرمان.

5_اگه زن زندگیت بزنه تو گوشت چیکارش میکنی؟
اگه اینطوری بود که زن ِ زندگی ِ من نمی شد؛ :)
حالا فرض میکنیم که مثلا قراره بپرسید که : اگر حالا به هر صورت بشه؟
اگر هم بشه ، از اون لحظه به بعد دیگه نیست.
چون یک گلدان شکسته ، حتی اگر چسب هم بخوره، یک گلدان شکسته ی چسب خورده س . برخی حرمت ها هست اگر شکسته بشه ، دیگه قابل ترمیم نیست.
این حرمت رو برای خودم هم قائل هستم نسبت به طرف مقابلم .

6_الان داری این سواالارو جواب میدی حالت چجوریه؟ توصیفش کن
خوابم میاد.
امشب هم شیفت هستم و باید برگردم سر کار و تا صبح بیدار باشم. و قطعا موقع برگشتن هم باید پاسخگوی سوالات صندلی داغ باشم.
پیشنهادم اینه که به خاطر شرایط خاص کاری، صندلی رو برام تمدید کنند. دو هفته :D رفقا اینو در مراجع ذیاالصلاح قانونی پیگیری کنند :دی


دراخر هم ممنونم دوست عزیز که جواب دادی
ایشالا همیشه از صندلی داغ زندگیت سربلند بیرون بیای

خیلی ممنونم .
سپاس از حضور ِ شما
شاد و تندرست باشید | :gol:

1394.05.28
20:01

 
  • Like
واکنش ها: mpb

E . H . S . A . N

مدیر تالار مهندسی معماری مدیر تالار هنـــــر
مدیر تالار
صندلی داغ - 17

صندلی داغ - 17

سلام بر مدیر گل و عزیز
ان شاءلله که تا الان با سوالات دوستان خوب سوخته باشی :D
اول یه به نام یزدان بگو و سه بار از روی دو مصرع زیر بنویس، بعد سوالات رو جواب بده :D
افتادگی امور ، اگر طالب فیضی
هرگز نخورد آب، زمینی که بلند است


به به ، سلام مریم جان ِ گل
خوش اومدی..
دلم نمیخواد الکی وانمود کنم که صندلی داغ، هیچ تاثیری روم نداشته؛ دروغ چرا، تمام زندگی و برنامه هام و مختل کرده ؛ سوختم ، خاکسترم را باد برد :D
به نام یزدان..
1 . نظرت در مورد حکایت زیر چیه؟ چقدر این امر رو در زندگی لحاظ کردی ؟

لقمان را گفتند :
- حکمت از که آموختی؟
گفت :
- از نابینایان! که تا جای نبینند، پای ننهند. مردی ات بیازمای، وانگه زن کن!
هر که گردن به دعوی افرازد / خویشتن را به گردن اندازد
سعدی، افتاده یی است آزاده / کس نیاید به جنگِ افتاده
اول اندیشه، وآنگهی گفتار / پای بست آمده است و پس دیوار


در این مورد باید بگم که : رنگ ِ رخساره گواهی دهد از سرّ درون ..
یعنی فکر میکنم نگفته پیداست که تا جایی نبینم ، پای ننهم.
و در مورد مردی آزمایی که من اسمش رو "شناخت خود" میزارم هم فکر میکنم خیلی بهش توجه کردم و بارها خودم رو محک زدم و قبل از گرفتن تصمیمات بزرگ از جمله موارد ِ مورد اشاره در نثر و شعر، به یقین رسیدم که به اون بلوغ ِ همه جانبه که باید ، رسیدم .
و در مورد مفهوم سوم هم کاملا صحیح هست . امیدوارم تلاشم برای رعایتش استمرار داشته باشه . چون فروتنی، چیزی نیست که همیشه و همه جا همراه ما باشه . باید اونقدر تمرین کرد و در استمرار زمان ازش بهره برد تا ملکه ی دل و فکر و روح بشه .


2. چقدر طول میکشه تا از موضوعی عصبانی بشی یا اعصابت خورد بشه؟ تحملت زیاده؟ (می خوام بدونم چند بار دیگه باید پاک کردن عکس ها رو یادآوری کنم تا عصبانی بشی :دی)
خیلی زیاااااااد ...
برای مطالعه ی داستان عصبانیتم به صندلی داغ شماره 15 - پاسخ سوال شماره 9 مراجعه کن .
برا اون مسائل که اصلاااااااا عصبی نمیشم :D

3. چرا همه ی انسان های روی زمین بلا استثنا میگن انعطاف پذیریم ولی در عمل و واقعیت بی نهایت یک دنده هستن؟!! (مدیونی فکر کنی منظورم شمایی :دی)
این موضوع، فقط مربوط به انعطاف پذیری نیست ؛ مربوط به همه چیز هست . مشکل اصلی وقتی شروع میشه که نتونیم فرق قائل بشیم بین چیزی که هستیم و چیزی که باید باشیم ، و اکثرا ما یک عادت سهوی یا عمدی داریم که چیزی رو که هستیم با چیزی رو که باید باشیم ، خلط می کنیم !
ما آدما فکر میکنیم که هیچ عیب و نقصی نداریم و همه ی صفات خوب در وجود ما نه تنها بالقوه ،بلکه بالفعل هستن.
در این مواقع هست که باید گفت :
خوش بود گر محک ِ تجربه آید به میان / تا سیه روی شود هر که در او غش باشد ..


4. با توجه به سه سوال بالا چقدر رو اعصابتم ؟ :D
نه ، طوری نیست . اتفاقا سوالای خوبی بود .. :)
اینم سوال خوبی بود (شکلک بدجنسی)

4. از کدوم یکی از بچه های باشگاه خیلی بدت میاد ؟ و از کدومشون خیلی خوشت میاد؟
سعی میکنم در مواقع هوشیاری، از شخص بیزاری و تبری نجویم و اگر قرار هست که کسی رو نقد کنم، صفتِ بدی که داره رو مد نظر قرار بدم ، نه خود شخص رو .
با این اوصاف، نه از بچه های اینجا بلکه از هیچکس ِ دیگه بدم نمیاد . پس همه چیز متوجه صفت بد هست.
از صفتی که بدم میاد اینه که شخص، تمام زحمات یه نفر دیگه رو نادیده بگیره و خودش رو داناترین و بهترین آدم قلمداد کنه و از همه بدتر در گفتگو، به هیچ صراطی مستقیم نباشه. این صفت ، صفت غیر قابل تحملی هست. یکی دیگه اینه که کسی، با دیدن یک کوتاهی از کسی، تمام خوبی هاش رو فراموش کنه و متاسفانه اکثر ما اینطوری هستیم !
از کسی خوشم میاد که اینطوری نباشه .

5. نظرت در مورد اینکه میگن "با هر کسی باید در حد خود شخص حرف زد، نه کمتر و نه بیشتر" چیه؟ کار درستی ست آیا؟
یه جمله ی خوب هست که میگه : با آدم احمق گفتگو نکن؛ چون اون اول تو رو تا حد خودش پائین میاره ، و بعد باهات مباحثه میکنه.
یه شعر هست که میگه : چون که با کودک سر و کارت فتاد / پس زبان ِ کودکی باید گشاد
و یه حدیث هست که میگه : کلم الناس قدر عقولهم ..
نتیجه گیری و دیدگاه من :
با هر کسی ، باید در حد ِ فهمش حرف زد نه در حد عکس العملش ؛ خیلی مهم هست که این حد کجاست ؛ گره اصلی ، فهمیدن این حد در شرایط مختلف هست.
بر فرض مثال، اگر یک آدم بی ادب هستش، حد گفتگو باهاش باید جایی باشه که ما رو هم مثل خودش آلوده ی بی ادبی نکنه. از یه حدی به بعد نیازی به گفتگو نیست و خاموشی و بی محلی بهترین راه هست .
یه مثال دیگه : من میخوام با یه بچه ، در حد فهمش صحبت کنم ؛ باید طوری باشم که تجربیات و مفاهیم ذهنم رو اونقدر ساده و خلاصه کنم که اون بچه بفهمه منظور منو. ولی این به این معنی نیست که من فهم خودمو مثل فهم اون کودک کنم و نفهم بشم .
امیدوارم خوب توضیح داده باشم..

6. اگه در لاتاری برنده بشی ... با اون پول چیکار می کنی؟
این لاتاری همون جایزه ی کنگره ی آمریکاست که منجر به اخذ گرین کارت میشه؟ یعنی به جز اقامت ، پول هم میدن ؟ مبلغش چقدره؟ و خیلی سوالات ِ دیگه :D
آخرین متنی که در مورد اینکه اگر یه پول قلمبه به دستم برسه چه میکنم ، اینه :
اول طرح کارآفرینی م رو احیا میکردم ، و بعد ضروریات زندگی رو مهیا میکردم ، و بعد ادامه تحصیل و کسب مهارت های جانبی ِ میان رشته ای ، و تا جای ممکن به دیگران هم کمک میکردم. ترجیحا ماهیگیری بهشون یاد میدادم و از دادن ماهی تا جای ممکن خودداری میکردم .
بعد از انجام این کارها، و در کنار کسب و کار متداول ِ مورد نظرم، آرزوی دیرینه م در زمینه ی تحقیقات و پژوهش و گردشگری ِ معمارانه رو تحقق می بخشیدم



7. اگه همین الان بهت بگن یه آرزو بکن که برآوردش کنیم، چه آرزویی می کنی؟
آخرین متنی که در این مورد نوشتم اینه :
ممکنه بعضیا این جوابی که میدم رو حمل بر شعار یا اغراق یا ... کنن ، اما واقعا حرف دلم همینی هست که می نویسم :
فکر می کنم لذتبخش ترین حس هایی که یه آدم تجربه میکنه ، حاصل از برنامه ریزی ها و تلاش های مداومش هست که گاهی با توفیق کم یا شکست مواجه شده و پس از زحمت و تلاش بهش دست پیدا کرده . و باز به شدت معتقدم که هر چیزی ، درست در زمانی که شایسته و بایسته هست اتفاق میافته و نباید براش عجله کرد ؛ میوه ای که غیر از زمان مقررش چیده بشه یا گندیده س یا کال . اینه که ترجیح میدم آرزو نکنم و در عوض برای رسیدن به اهدافم برنامه ریزی، بستر سازی و تلاش بی وقفه داشته باشم و قطعا پیروزی با کسی هستش که بُردن رو باور داره.
این طرز فکر، یکهویی به دست نیومده و حاصل تجربیاتم در زندگی هست؛ پاسخ شماره 8 ، شاهد این ادعاست.

پ . ن : یاد یه جمله افتادم ؛ نوشته بود :
مادربزرگم می گفت ، اگر میخوای خدا رو بخندونی ، از آرزوهات براش تعریف کن ..


8. با خانومت چه جوری آشنا شدی؟ خودت انتخاب کردی یا خانواده؟
یکی از سوال هات زیاده . مجوز پاسخ به بیش از 10 سوال رو ندارم ؛ تشخیص دادم که یک سوالت رو حذف کنم و پاسخ ندم :D

9. بزرگترین دروغی که تا حالا به دوستان یا خانواده گفتی، چی بوده؟
آدم دروغگویی نیستم ؛ اگر هم گاهی پیش بیاد که آدم حقیقت رو بر خلاف جلوه بده ، اونقدر بزرگ نیست که مشمول ِ بزرگترین بشه :D
چیز خاصی مد نظرم نیست . صادقانه میگم..

10. بزرگترین سوتی که در دوران دانشجویی یا دانش آموزی دادی، رو بگو!
بزرگترین سوتی به نظرم آخرین خاطره ی دانشجویی م هست . یعنی تحویل ِ طرح نهائی .
همه چیز اوکی بود . بیشتر از یک سال روی پایان نامه م کار کرده بودم و خلاصه با تمام قوا آماده دفاع بودم ..
آخرین آیتمی که مونده بود ، شیت بندی بود . شب آخر که فرداش ساعت 10 جلسه دفاع بود و باید تحویل میدادم . تا صبح ، کارای باقیمانده رو انجام دادم و حینش، شیت بندی میکردم که مطمئن بودم تا صبح تموم میشه و میرم پلات میگیرم و والسلام . یه موردی رو داشتم روی فایل فوتوشاپ شیت هام تست میکردم که کلا همه چیز نابود شد :|
هر کار که کردیم و با هر ترفندی که ممکن بود ، نتونستیم فایل فوتوشاپ رو باز یا ریکاوری کنیم . حتی چند جا هم بردم بیرون .
خلاصه بعد از کلی زحمت و استرس و اعصاب خردی ( اونم کسی مثل من که از یک اندازه گیری ساده تو پلاناش نمی گذشت) تصمیم گرفتم که یه دفترچه رندر طراحی کنم و پلات بگیرم وبه جای شیت ارائه بدم . یه سوتی و اشتباه بزرگ !
خلاصه با پررویی تمام و با مدارک ِ فوق العاده کامل اما بدون شیت رفتم دانشکده . وقتی کارارو نشون دادم و سایر مراحلی که آدم در اون روز انجام میده ، استادم گفت : شیت ها؟!!!
گفتم : پرید :D داستان رو تعریف کردم و گفتم که وضعیت اینطوریه . همه تون هم میدونید که چطور دانشجویی بودم و اهل پیچوندن تو طراحی و ... نیستم.
خلاصه میکنم ..
با توجه به کیفیت سایر مدارک و اطمینان از کارام و سوابق قبلی م قرار شد که نمره ی موقت بدن و دو روز بعد شیت ها رو ببرم که بردم و نهایتا 18.75 شدم .
:w05:


داغ بود ؟! ... من که بازم میام نیاز به سوال نیست ... :D:gol:
خوب بود . آفرین ..
در خدمتیم خانوم مهندس :دی
:gol:



1394.05.28
21:21



 

Maryam.PZ

کارشناس ارشد مرمت ابنیه
کاربر ممتاز
من بازم اومدم ... :D

همه ی سوالها رو که میپیچونی ... :razz: فکر نکن حواسمون نیست، مسئولین رسیدگی کنن لطفا (فقط 10 تا سوال پرسیدم، بیشتر از 10 تا نبود که!)


با توجه به فضای حاضر شما میتونید از این طریق منو "شکنجه ی اینترنتی" بدید :
منو به گفتگو با شخصی غیر منعطف وادار کنید که فکر میکنه همه چیز بلده ، در حالیکه فقط اسیر توهمات و جهل مرکب هست و با هیچ برهان و بینه ای هم پی به اشتباه یا برداشت غلطش نمیبره.
:w22:

بالاخره فهمیدم چه حوری تلافی کنم :w11: (از این آدما زیاد میشناسم، معرفی می کنم حتما)


1. چرا اکثر کسانی که چند تا کتاب خوندن، صاحب نظر میشن و دوست دارن دیگران رو هم متقاعد به نظراتشون کنن؟ آیا کمبودی دارن؟ یا به اعتقاداتشون شک دارن؟
2. با توجه به سوال 1 آیا خوندن کتاب لزوما شعور میاره؟
3. یا توجه به دو سوال قبل خودت رو فرد باشعوری میدونی؟ و چرا؟
.... سوال مربوط به خانومت رو که جواب ندادی :razz:، حالا این سوال ها رو جواب بده :

4. چقدر به عدالت در زندگی مشترک معتقد هستی؟
5. با توجه به سوال قبل : فرض کن خانومت بگه مهریه نمی خواد و در عوض حق طلاق و حق حضانت فرزند رو داشته باشه، آیا قبول می کنی؟ عکس العملت چیه؟
6. حاضری تو کدوم یکی از کارهای خونه به خانومت کمک کنی؟ (آشپزی، شستن ظرف ها، تمیزکاری و ...)
7. طرز تهیه میرزاقاسمی رو بگو! زود، تند، سریع

8. منو که زیاد نمیشناسی، ولی در همین حد که میشناسی ... یک صفت خوب و یک صفت بد من رو بگو!



پ.ن : سوال کمتر از 10 تا پرسیدم که نتونی بپیچونی
سوختی یا بازم هیزم بیارم ... ؟ :w01:
..........
جدا از شوخی مرسی از جوابات و اینکه تجربیاتت رو در اختبار ما میزاری
 

onia$

دستیار مدیر تالار مدیریت
سلام
دوست داشتید چه سوالی بپرسن که نپرسیدن؟
اهل بازی هستید؟!مثلا چی؟
اهل کتاب خوندن هستید؟!کدوم کتاب به دیگران پیشنهاد میدین بخونن؟
مدیر بودن اینجا چه مزایا و معایبی دار؟
چرا مدیر بودن سخته:cool:
شما دوست دارید شغلتون چی می بود؟
خداقوت ویزه مدیرجان
 

E . H . S . A . N

مدیر تالار مهندسی معماری مدیر تالار هنـــــر
مدیر تالار
صندلی داغ - 18

صندلی داغ - 18

سلاممم بر دوست گرامی احسان قشنگم
من کمر دردم تازه خوب شد.اصلا صندلی مناسبی نیست
پاسخ دادن به هر پست تقریبا 1 ساعت طول میکشه.با توجه به عمق سوالات.تو هم که مثل من حساسی در پاسخ گویی
من زیاد مزاحمت نمیشم و فقط یه سری سوال میکنم.اگه لازم شد یه سری دیگه هم میپرسم که ازم راضی باشی
سعی میکنم سوالام کاربردی هم باشه
از رنگ فونت و نوشته من هم استفاده نکن.متفاوت باش​

سلاااام فرزاد ِ عزیزم ، خوش اومدی ، ممنونم از حضورت رفیق ..
خو باید این تجربیات رو قبلا به من می گفتی نه الان:D ؛ دقیقا میانگین پاسخگویی به هر پست یک الی یک و نیم ساعت هست .
راستش توی پست های اول سعی کردم از لحاظ رنگ و فونت طبق روال مرسوم در پرزانته صندلی داغ ها پیش برم ، ولی باز ترجیح دادم که همونطوری که همیشه می نویسم ، بنویسم . خواناتر و بهتر هست .
آره مشخصه که کاربردی هستن . پیشنهاد میدم دوستانی که علاقه به چاپ کتاب و مقاله دارن ، سوال و جواب های این پست رو تبدیل به رشته تحریر در بیارن . قطعا یه کتاب ازش در میاد :)
شکلک های اون چند خط بالا رو حذف کردم . ارور داد.

بریم ببینیم چه خبره ...
بسم الله..

1-شارلاتانیزم رو تعریف کن...چرا به دریدا لقب شارلاتان رو دادن؟
شارلاتان، به کسی گفته میشه که با حیله و نیرنگ و با چرب زبانی دیگران رو فریب میده . کی که یک حقیقت رو وارونه جلوه میده .
جریان شارلاتانیزم یک پدیده ی نوظهور نیست و به نظرم از ابتدای تاریخ بشر بوده و هست و خواهد بود . با هر اصل ، یک اصل نما وجود داره . با هر موسی، یک فرعون هست که ادعاهایی فراتر از موسی داره ؛ با هر ابراهیم یک نمرود هست که به واسطه در دست داشتن قدرت و رابطه و قالتاق گری، سعی در مُحق نشون دادن خودش داره . و با هر امام حسین، 40هزار عالم ِ درباری هست که رو منبر میرن و با استفاده از نام رسول الله و تهییج اذهان عمومی امام حسین رو خارجی و خارج از دین جدش معرفی میکنن.
این داستان تا فیهاخالدون تمام عرصه های جوامع رسوخ کرده ، از هنر گرفته تا ادبیات و دین و عرفان و ورزش و سیاست و ... ؛
کار پاکان را قیاس از خود مگیر
گر چه ماند در نبشتن شیر و شیر
آن یکی شیر است که آدم می خورد
وین یکی شیر است که آدم ، می خورد
این داستان رو بخونید . (بخش های خاصی از این داستان مد نظرم هست)

تمام این موارد رو در جامعه ی معماری به وضوح میشه دید. میشه دید که خیلی ها با شارلاتان بازی عرصه رو برای کسانی که نابغه ی واقعی هستن تنگ کردن و مجال نفس کشیدن نمیدم. در سینما، در شعر، در معماری ، در هر انچه که که می بینیم .
از جمله ابزار بسیار کاربردی این عزیزان ِ شارلاتان در تمام عرصه ها، ایجاد یک فضای وهم آلود هست. من ِ مخاطب به خاطر این وهم ِ غلیظ نمیتونم محصول تولیدی و ارائه شده رو درک کنم ، اما اگر بگم که این چرا اینطوریه ، هزار تا برچسب نفهمی و بی سوادی و عقب ماندگی میخورم ( اینو در معماری به خاطر ندارید ؟ ) .

در مورد دریدا:
نشنیدم که همچین چیزی بهش بگن . نمیگم گفته نشده ها ، میگم من نشنیدم .
باید اول نقدی که وارد هست رو ببینم و مطالعه کنم ، بعد نظر بدم .

2-نظرت در مورد اشخاصی که اول شمارو بعنوان دوست اد میکنن بعد میبینن عقایدت باهاشون فرق داره و حذفت میکنن از لیستشون چیه؟
راستش انگیزه ی دوستی های باشگاه رو نمیتونم کامل تشریح کنم ، و فکر میکنم برای هر شخصی با توجه به ماهیت فعالیت ها و ارتباطاتش متفاوت هست .
در هر صورت ، اگر شخص دلیل حذف کردنش رو به آدم بگه ، به نظرم اشکالی نداره ؛ چون حداقل در یک فضای مجازی هر کسی این آزادی و اختیار رو داره که با هر کس که تمایل داشت دوست باشه و با هر کس که نخواست ، قطع رابطه و برخورد کنه .
اما اگر اون توضیح نباشه ، به نظرم زشت و دور از شأن هستش.

3-چه زمانی از تکنیک mass information در مباحثه استفاده میکنی؟
هر جایی که فضا و زمان اقتضا کنه و البته خیلی خیلی به مخاطب بستگی داره؛ میدونی که : مستمع صاحب سخن را بر سر ِ ذوق آورد .
اگر اون مستمع و مخاطب سرحال و مشتاق باشه ، اصلا اینفورمیشن خود به خود میجوشه ، آدم تبدیل به "نی" میشه.
بعضیا میگن من از این تکنیک استفاده میکنم...آیا درست میگن؟نزنم تو دهنشون؟
آره ، راست میگن:D
نه نمیخواد بزنی . به بمباران ادامه بده . می پسندیم:D


4-چرا انسان ها به این سطح از پوچی رسیدن؟آیا واقعا زندگی و عالم پوچه؟
خب دلایل زیادی داره و شرح و بسطش خیلی مفصل هست ؛ از یک منظر خاص اگر نگاه کنیم به نظرم این پوچی ناشی از بی اصالتی هست . اینکه انسان اصل و اساس و اصالت خودش رو فراموش کرده و نمیخواد عمیق درک کنه که نقطه ی شروعش از کجا بوده و ریشه ش توی چه زمینی هست. درختی که ارتباط ریشه ش با زمین کم و کمرنگ باشه ، محکوم به پوچی و بی ثمری و فناست .
یکی دیگه از دلایل، تنبلی ِ انسان معاصر هست. در حال حاضر ما تبدیل به موجوداتی شدیم که فقط مصرف کننده ایم و حاضر نیستیم برای تولید هیچ چیزی به خودمون زحمت بدیم. مهمترین تولیدات بشری، در کارخانه ی تعقل ، طی ِ فرآیند تفکر به دست میاد و برای همین هست که در مفاهیم دینی ما ،تفکر یک ساعت رو گاهی با عبادت "الف سنه" یعنی هزار سال برابر میدونن. وقتی که پیغمبر وجود ( قوه ی تعقل ) رو در سیاه چال های خمودگی و انجماد اسیر کنیم، دیگه چه امیدی به بشارت و پیام آوری و ارتباط با منشاء عالم هست؟! هیچ !
میشه در این مورد خیلی بیشتر صحبت کرد اما خب در یک مجال دیگر.
در موردی پوچی ِ زندگی و عالم هم باید بگم نه .
وَ ما خَلَقْنَا السَّمآءَ وَ الاْءَرْضَ وَ ما بَيْنَهُما لاعِبينَ ( 16 ) لَوْ أَرَدْنآ أَنْ نَتَّخِذَ لَهْوًا لاَتَّخَذْناهُ مِنْ لَدُنّآ إِنْ كُنّا فاعِلينَ ( 17 ) - سوره انبیاء

چرا سینماگرای ما پوچن بیشتر؟

در مورد شارلاتانیزم صحبت کردیم . باید بگم که با کمی تعمق و بررسی متوجه میشیم که این پدیده در عالم هنر رسوخ بیشتری داره و در این بین سینما نقش پررنگ تری داره .
کلا به نظرم باید اول خود ِ سینما رو مورد نقد و بررسی قرار داد و بعد سراغ سینماگران رفت و پس از اون "سینماگر نما ها" یا شارلاتان های سینمایی.
به اطراف خودمون یه نگاه بندازیم ..
چرا همیشه در تمام تاریخ ، کسانی که اهل حق و حقیقت (در هر عرصه ای ) بودن در انزوا و خاموشی و بایکوت ِ مطلق خبری بودن؟ به این دلیل که :
فلک به مردم ِ نادان دهد زمام ِ مراد / تو اهل فضلی و دانش، همین گناهت بس !
از خودمون بپرسیم که چرا اکثر بزرگان (در هر عرصه ای ) همیشه بعد از مرگ شناخته میشن؟! به این دلیل که وقتی کسی بمیره ، دیگه خطر چندانی نداره و نمیتونه مانع استحمار و استعمار و استثمار شارلاتان ها (در هر عرصه ای ) بشه و لذا همیشه وقتی یکی میمیره در بهترین حالت میرن سراغ نوشته ها و آثارش و اگر خیلی خوش شانس باشه یه کتابی چیزی ازش چاپ میشه و خلاص. حالا کی میخواد مثلا اون کتاب رو بخونه ، جای سوال و تفکر و شاید لبخند داره :smile:
از مقصود سخن دور شدیم ..
علت فساد و پوچی ِ سینما اینه که این هنر در ذات خودش به عنوان یک "دیدار" نازل ترین و دم ِ دستی ترین وسیله ی انتقال مفاهیم و حقایق هست. حالا تنبلی ِ بشر معاصر ( که در ابتدای همین سوال بهش اشاره کردم ) رو تصور کنیم ؛ متوجه میشیم که خواسته ش بر مبنای "هلو برو تو گلو" هست و به همین دلیل این هنر جز پر مخاطب ترین و جذاب ترین و تاثیرگذارترین هنر هاست و دست اندرکاران ِ این عرصه خیلی خیلی خیلی بیشتر از اهالی ِ موسیقی و شعر و نقاشی و سایر هنرها، کارشان به کام است و عیششان مدام . و با سرعت نور پله های ترقی و معروفیت رو طی میکنند و درآمدهای آنچنانی دارن . هر جا هم که درآمد هنگفت باشه محلی هست برای استثمار ؛ و اینجاست که زمینه ی ظهور شارلاتان ها در انواع و اقسام مختلف فراهم میشه و فعالیت های خودشون رو آغاز میکنند . در این شرایط میشه فهمید که وقتی هدف پوچ و حقیر باشه، محصول هم پوچ و حقیر میشه .
من شخصا به این قضیه که ما سینما داریم یا نه ، مشکوکم.
شاید نباید اینقد بی پرده سخن می گفتم .

تنفس اعلام میکنم ..:w22:

5-خودآگاهی تاریخی رو تعریف کن و بگو چقدر خودآگاهی تاریخی داری؟آیا هر کی که خودآگاهی تاریخی داره لزوما میتونه نسخه بپیچه برای دیگران؟
خودآگاهی تاریخی : خوانش و سنجش تاریخ بر پایه ظرفیت های زمان.
گفتن ِ اینکه "چقدر" خود آگاهی تاریخی دارم ، گفتاری عبث هست ، چون یک کمیت ِ قابل اندازه گیری نیست و این مورد باید در میان دیدگاه ها، عقاید و نوشتار من دیده و سنجیده بشه. پیش از این ، در پست های قبل در خصوص بحث ِ "انسان ِ در موقعیت" صحبت کرده بودم و تقریبا در تمام قضاوت های اجباری که میخوام انجام بدم، سعی میکنم این قاعده ی "انسان ِ در موقعیت" رو مد نظر قرار بدم . این قضیه در خصوص اتفاقات تاریخی هم صادق هست . به طور مثال صحبت هایی که با برخی دوستان در زمینه ی "واقعه کربلا" داشتیم ، همیشه یادآوری میکردم که هیچوقت با قاطعیت در مورد عملکرد شخصیت های اونجا نباید قضاوت کرد و نظر داد و خودمون رو جای اونا قرار ندیم. چون در حال حاضر و در اکنونیتی که هستیم با علم و آگاهی کامل و هزارساله داریم اون اتفاقات رو بررسی میکنیم ؛ و باز : خوش بود گر محک ِ تجربه آید به میان / تا سیه روی شود هر که در اون غش باشد .
یعنی اگر در همین زمان ، همچنین اتفاقی دوباره بخواد رخ بده ، هیچ تضمینی نیست که ما در لشکر یزید زمان نباشیم !

نسخه پیچی، فقط در یک حالت خوب و پسندیده س که توسط انسان کامل زمان که طبیب حاذق هست پیچیده بشه ؛ یعنی کسی که از غیب خودش رو به غیب مطلق آورده باشه و مشمول "وَعَلَّمَ آدَمَ الأَسْمَاء كُلَّهَا " شده باشه . به جز در این مورد، هیچ نسخه پیچی ای رو به صورت مطلق قبول ندارم .


6-مولوی انسان بزرگیه.حافظ و دیگر شعرای ما هم کسانی بودن که لقب حکیم برازندشونه.اما چرا مولوی و به تبع اون بقیه مصیبت جنگ و صلح رو برامون بوجود آوردن؟ما نباید اصلاح کنید این اشتباه رو؟چرا اساتید ما متوجه این اشتباه نشدن؟
خب قضاوت در این مورد نیازمند بررسی های بیشتری هست و قطعا برای نظر دادن در این مورد نیاز به مطالعه ی دیدگاه های منتقد و آثار مرتبط ِ مورد انتقاد هست ؛
به طور مثال،فرض کن که یک محقق رفته و در مورد واژه های جنگ و صلح در متون ادبی عرفای قرن ششم و هفتم هجری تحقیقاتی کرده و 20 جلد کتاب خونده و با ده نفر مصاحبه کرده و در اخر مثلا به این نتیجه رسیده که برخی از این بزرگان با کاربردهای خاص برخی کلمات، از قبیل جنگ و صلح مصیبت به بار آوردن.
خب تکلیف ِ من چیست ؟
اولین تکلیف اینه که قضاوت ِ بدون دانش نداشته باشیم و متون و منابع مرتبط رو مطالعه کنم و پس از تحقیقات لازم در این مورد تفکر کنم و به نتیجه برسم.
طبق این توضیحات، بدون شنیدن و مطالعه ی نظرات طرفین نمیتونم قضاوت کنم و نظر بدم.

7-نظرت در مورد حرفای پایانی که قبل خداحافظی در آخرین دیدارمون بهت در مورد درخت معرفت زدم چیه؟
به صورت کلی دیدار خوبی بود که در کنار اون خوب بودن، ثمره های زیادی داشت که از جمله ی اون ثمرات گفتگوهای ما در مورد مسائل مختلف بود که فکر میکنم روی هر دوی ما تاثیر گذار بود.
اگر قسمت باشه و در سفر پیش ِ رو در هفته ی آینده عازم اونجا باشم ، قطعا باز ملاقات خواهیم داشت و ادامه خواهیم داد.
دقت کردی چطوری نگاهمون میکردن بعضیا؟! :D ؛ با خودشون میگفتن اینا دارن چی میگن ! چقد تفت میدن :D

8-زیبایی و استتیک نسبیه.مفهومی رو سراغ داری که در رابطه با مسئله زیبایی حرف مطلقی بزنه؟این چیست در انسان که بدنبال زیبائیه؟حقیقت اون زیبایی چیه؟
حکم قطعی صادر نمی کنم اما فکر میکنم یکی از مفاهیمی که در بحث زیبایی شناسی میشه به صورت مطلق در موردش صحبت کرد ، بحث "تناسبات" هست . یعنی تناسبات، همیشه و همه جا تضمین کننده ی زیبایی هست ؛ دلیل این حرفم هم اینه که خداوند توی قرآن وقتی که در مورد خلق انسان صحبت میکنه یه جایی اشاره میکنه که در بهترین و و زیباترین شکل ممکن خلق کرده( "خلق الانسان علی صورته" اگر اشتباه نکنم) ، و در جای دیگری بحث متناسب بودن این خلقت هست. ( متاسفانه آیات مورد نظر در خاطرم نیست که بخوام ارجاع بدم ) .
در مورد علت زیبایی دوستی، باز به نظرم میشه به جمله ی " ان الله الجمیل و یحب الجمال" استناد کرد به این معنی که خداوند مظهر الجمیل هست، و طبق اظهارات قبلی م انسان رو به شکل خودش خلق کرد و همچنین با عنایت به "نفخت فیه من الروحی" متوجه میشیم که تمام اون صفات رو در انسان نیز به ودیعه گذاشت با دُز کمتری. پس روح انسانی هم میتونه مترنم این مقال باشه که " الانسان الجمیل، و یحب الجمال" ؛
به صورت کلی، کمال نوع بشر در سه کلمه خلاصه هست : دانایی، زیبایی ، نیکویی.

پ . ن : اظهارات فوق، صرفا دیدگاه شخصی هست و هیچ منبع موثقی نداره . :)

9-این جمله که میگه"خوب بودن ربطی به دین نداره و انسان های خوب در هر صورت کار خوب میکنن و انسان های بد کار بد و ..." رو چطوری برای خودت تجزیه و تحلیل میکنی؟چقدرش حقه و چقدرش باطل؟
کار خوب انجام دادن ، با خوب بودن متفاوت هست . و خوب بودن هم با کمال تفاوت داره .
عده ای هستن که این موضوعات رو خلط میکنند. و تصور میکنند که کسی که کار خوبی انجام میده، با کسی که به کمال نوع رسیده یکی هست و برابرند.
آدما میتونن دین داشته باشند و کارهای دور از شأن انسانیت انجام بدن از جمله ظلم و دزدی و اختلاس و رباخواری و دروغگویی و ..
و آدما میتونن دین نداشته باشند و کارهای انسانی انجام بدن از جمله کمک به هم نوع ، صداقت در رفتار و گفتار، از خودگذشتگی و ..
خیلی بحثش مفصله . واقعا جمع کردنش سخته . بزار خلاصه کنم .
خلاصه اینکه در ذات هر انسانی ، روح الهی به ودیعت گذاشته شده ، و مادام که اون روح در زیر خروارها خاک دفن نشده باشه، انسان ها با منبع خیر مطلق در ارتباط هستند ، حتی اگر از این ارتباط غافل باشند و ردّش کنند و از فعلی نیکی که از اونا صادر میشه برای اتصال با اون فیضی هست که به صورت دائم در جریان هست . و خداوند هم هر عمل خیری که نفعش به دیگران برسه رو پاداش میده و از دین و آئین در این مورد سوال نمیپرسه . پاداش هم صرفا اخروی نیست.
اما این رویه، متضمن رسیدن به تعالی و کمال نوع نیست و یگانه شاهراه تحقق این امر، طی طریق بر مسیر فطرت و حس خداجویی هست که به واسطه ی دین به تکامل میرسه و این کمال هم یک مرحله ی آماده سازی برای زندگی در عوالم بعدی است .
امیدوارم تونسته باشم خوب توضیح بدم . یه کمی خسته هم شدم از نوشتن :دی

10-نظرت در مورد من چیه؟بنظرت میتونم بدون تو زندگی کنم؟:)
حرف نداری .. یه دونه ای ..
فکر نمیکنم .
ترسم ای فصاد گر فصدم کنی / تیغ را بر چهره ی لیلی زنی :دی
فدای تو
:heart::gol:

اگه نپیچونی دیگه مزاحمت نمیشم.ولی خدای نکرده اگه بپیچونی میام بازم:)
کاش میپیچوندم . اما نشد :D
مطمئنم هیچ کس حوصله خوندن این همه نوشته رو نداره . هر کس همه رو خوند، صادقانه توی متن امتیازی که به این پست میده، اعلام کنه . :D


1394.05.29
14:00
 

fati24

کاربر فعال تالار هنر ,
کاربر ممتاز
لام بر احسان عزیز
فک کنم بچه ها تمام سوالایی که لازم بود رو پرسیدن...
حالا منم یه چنتایی سوال ازت میپرسم....
1-چرا هوا انقدر گرم شده؟؟؟هان؟؟؟؟:(
2-چه نوع بستنی دوس داری؟؟؟:tooth:
3-تو زندگیت به اهدافت رسیدی؟؟؟
4-اهداف شوم داشتی که بهش رسیده باشی؟؟:w07:
5-چرا متنایی که من واسه دکلمه انتخاب میکنم مورد قبولت واقع نمیشه؟؟؟؟:D
6-چرا اسمون ابیه؟؟؟
7-نظرت راجع به من چیه؟؟؟
8-یه شخصیت کارتونی که دوس داشتی رو بگو..
9-زمین و دوس داری یا اسمونو؟؟؟:redface:
10-یه چیزی واسه خاتمه بگو...
 

Maryam.PZ

کارشناس ارشد مرمت ابنیه
کاربر ممتاز
اینم سری آخر سوالات من .... خسته نباشی مدیر جان .... نمی دونم راجع به سرعتت نظر بدم ... ندم ...



1- شعر زیر از کیست ؟ (به یاد امتحان دوران دبیرستان) (بدون اینکه تو گوگل سرچ کنی باید جواب بدیا! :دی)

غم دل با که بگویم که مرا یاری نیست / جز تو ای روح روان هیچ مددکاری نیست
غم عشق تو به حان است و نگویم به کسی / که در این بادیۀ غم زده غمخواری نیست
غم دل را نتوانم به کسی بگشایم / که در این دیر مغان راز نگه داری نیست
ساغی از ساغر لبریز ز می بربندد / که در این می کدۀ می زده هوشیاری نیست

2- رادیو گوش میدی ؟ کدوم رادیو ؟
3- شاهنامه ی بایسنقری رو بگو چه شاهنامه ای است؟ (بدون سرچ)
4- میرزا عبدالله روزی که داشت گوشه ی حجاز رو برای اولین بار می نواخت، ناهار چی خورد؟ :دی (اینو دوست داشتی میتونی سرچ کنی :دی)
5 - یک نصیحت به زبان کردی بگو و معنی اش رو به زبان فارسی بنویس ..
6- در حین شیظنت های بچگی شده دست، سر و پای کسی رو هم بشکونی؟ :دی
7 - این شعر هم اگه تونستی بگی از کیه دیگه واقعا جایزه داری :دی :

من گنه کار و ندارم اثری بهتر از این / پیش عقوِ تو ندارم هنری بهتر از این
پرتو شمع چو اندر دل پروانه رسید / سوخت یکسر همه جانش نظری بهتر از این
چند سالی به جهان خدمت جانان کردم / چون در این بحر ندیم گُهری بهتر از این
خدمت خلق نمائید که در هر دو جهان / نزد خلّاق نباشد ثمری بهتر از این

8 - با توجه به سوال 1 و 7 ، چقدر سوختی؟

خوب دیگه فکر کنم به اندازه کافی سوخته باشی .... خسته هم نباشی، همیشه به شادی
 
وضعیت
موضوع بسته شده است.

Similar threads

بالا