دقیقا شاعرشون را نمی دونم کیه..... تا اون جا که یادمه رشته اش ریاضی بوده.... شایدم صنایع شایدم.... نیدونم... بی خیال.... آقا من امروز امتحان داشتم خراب کردم...!!!!! الان افسردم...
دقیقا شاعرشون را نمی دونم کیه..... تا اون جا که یادمه رشته اش ریاضی بوده.... شایدم صنایع شایدم.... نیدونم... بی خیال.... آقا من امروز امتحان داشتم خراب کردم...!!!!! الان افسردم...
ریاضی مهندسی داشتم...
آخه خیلی گلابی بود...این قدر آسووووووووووون بود..... دیگه بهش فکر نمی کنم مهم نیس......
شما چیکار می کنید..بهتون خوش میذگره؟؟؟
اگه خدا قبول کنه قربه الی الله ترم سه هستم
جدی فکر می کردی من صفر صفرم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
یعنی برای ترم دیگه اینجایی؟؟؟
نه خیرم..... من گفتم صفر آزادم!!!!
خوش به حال دوستات که ترم دیگه در خدمتشونی
خوب....دیگه لحظه ی سخت رفتنه... من با اجازتون مرخص بشم... این طور که پیداست این تاپیک به طور خصوصی شده برای من... هیشکی دیگه نیست....
اين هم يه شعر ديگه از دانشگاه
جانا بيا بشنو فغان در صنعتي در اصفهان
بشنو ز درد بيدلان در صنعتي در اصفهان
از درس و از استادها هرسو بود فريادها
ويران شده بنيادها در صنعتي در اصفهان
رو امتحانها را ببين پرواز جانها را ببين
بي خان و مانها را ببين در صنعتي در اصفهان
مشروطها آواره ها بدبختها بيچاره ها
اخراجها بيکاره ها در صنعتي در اصفهان
مشروطم و بس مبتلا گويم ترا شرح بلا
بنگر به دشت کربلا در صنعتي در اصفهان
سرحال و شادان آمدم از شهر تهران آمدم
خوشحال و خندان آمدم در صنعتي در اصفهان
مشروط وگريان گشته ام بدبخت و نالان گشته ام
بي حال وبي جان گشته ام در صنعتي در اصفهان
آن پهلوانيها چه شد آن قهرمانيها چه شد
آه آن جوانيها چه شد در صنعتي در اصفهان
کو آن جواني آن جهش؟ کو آن نود سانت پرش
بنگر که گشتم دودکش در صنعتي در اصفهان
بنگر به چه زاري شدم انبار بيماري شدم
از غصه سيگاري شدم در صنعتي در اصفهان
اسپک کجا پاسور کو تا سينه روي تور کو
آن قدرت و آن زور کو در صنعتي در اصفهان
اينک بجز ضلع و وتر اصلا نميدانم دگر
دانم شوم زينهم بتر در صنعتي در اصفهان
ورزش فراموشم شده اين قصه در گوشم شده
کز سر بدر هوشم شده در صنعتي در اصفهان
آموزش دانشکده بر جان من آتش زده
برپا شده آتشکده در صنعتي در اصفهان
از دست آموزش چيان هردم مثال عاشقان
آهت رود تا آسمان در صنعتي در اصفهان
آموزشي خوارت کند از غصه بيمارت کند
صد عشوه در کارت کند در صنعتي در اصفهان
از موشک صداميان هرگز نباشد باکمان
وحشت بود از امتحان در صنعتي در اصفهان
از نقليه صدها فغان دارد دل پير و جوان
راننده ها شير ژيان در صنعتي در اصفهان
راننده دشنامت کند در جمع بدنامت کند
صد زهر در کامت کند در صنعتي در اصفهان
چشمان خود را کج کند ابروي خود معوج کند
پيوسته با تو لج کند در صنعتي در اصفهان
وقتي سوارت ميکند صد طعنه بارت ميکند
با طعنه خوارت ميکند در صنعتي در اصفهان
گويد ترا اي بي پدرباشد مگر گوش تو کر
در را ببند آهسته تر در صنعتي در اصفهان
سرويس اگر پيدا شود برگرد آن غوغا شود
هنگامه اي برپا شود در صنعتي در اصفهان
اين ميپرد از پنجره آن در ميان گردد يله
حقا که گردد ولوله در صنعتي در اصفهان
اين مي پرد برروي آن آن يک کند داد و فغان
گويي شده آخرزمان در صنعتي در اصفهان
بيچاره خيل خواهران از ترس اين غوغا گران
لرزند چون برگ خزان در صنعتي در اصفهان
چون پر شود سرويس شب از صد نفر در هر وجب
جان از فشار آيد به لب در صنعتي در اصفهان
چون ساندويچ پيچي بهم اما ندارد درد و غم
زيرا بود سرويس کم در صنعتي در اصفهان
خیلیییییییییییییی قشنگ بود...
اینقدر خندیدم که نمیتونم حرف بزنم
این شعر مال خودتونه یا از کس دیگه ایه؟؟
دستتون درد نکنه، خیلی خندیدم....
خواهش مي كنم . مي تونيد براي خواندن اشعار بيشتر به سايت زير يه سر بزنيد
http://qlad.wordpress.com/
سلام
خیلی ممنون
خیلی قشنگ بود
(ببخشین تشکر ندارم!)
بالاخره شاعر این اشعار خودتونین یا نه؟؟[/quot
سلام
نه شاعرش كه خودم نيستم ،
چرا اینجا همه بچه هایی که مال صنعتی اصفهان هستن میم شیمی هستن؟
بیا منم کامپیوتری!!!!
خوب.... چرا کامل خودتونو معرفی نمی کنید؟؟؟؟
نه که تو خودتو معرفی کردی؟؟؟ علیرضا کامپیوتر 87
سلام من خیلی تصادفی نظرتون رو خوندم و برام خیلی جالب بود چرا اینقدر از دانشگاه ما خوشتون میاد؟ راستش من که اینقدر اذیت شدم که فکر کنم تا آخر عمرم قید اصفهان رفتنم بزنمبه نام خدا
باسلام
واقعا یکی از آرزوهام قبولی در دانشگاه صنعتی اصفهان بود
قدر دانشگاهتونو بدونید
بدرود
سلام من خیلی تصادفی نظرتون رو خوندم و برام خیلی جالب بود چرا اینقدر از دانشگاه ما خوشتون میاد؟ راستش من که اینقدر اذیت شدم که فکر کنم تا آخر عمرم قید اصفهان رفتنم بزنم
شوخی کردم
بله، خداییش پدرمون رو این دانشگاه در آورده
به نظر شما فقط پدرمون را در آورده؟؟؟؟؟
من این ترم مشروط نشم خیلی شاهکار کردمبه جان خودم...
سلام به همه... یکی گفت من بیام اینجا خودمو معرفی کنم...من مرتضی معدنی 87یم.... همین... آها راستی از آشنایی با شما هم خوشبختم و برای همتون آرزوی موفقیت دارم.