عشق یک طرفه

[*سپیده*]

شاید نظراتم تکراری باشه ولی :

1- هرگز مستقیما" بهش ابراز علاقه نکنید. ( در خوشبینانه ترین حالت اگه تو ذوقش نخوره بعدا" اگه به سلامتی مزدوج شدید یک عمر دید منفی و شکاک نسبت به شما خواهد داشت!)

2- اگر واقعا" برای هم مناسب هستید به این زودیا جا نزنید. می تونید دنبال راههای متفاوت باشید .

3- اگر احساس می کنید تو فاز توهم پروانه ای هستید و تناسبی با هم ندارید دنبال راه های راحت تر فراموش کردن و قطع دلبستگی باشید.

--------------------------------------------------------------------------------------------------

راه های وصال!!!:

1- نذر و نیاز.(شوخی نگیرید ! خیلی جواب داده این راه! مخصوصا" نذر زیارت جمکران توصیه میشه.)

2- افزایش ارتباطات جزوه ای - گروهی - درسی-و....( توجه کنید در این ارتباطات هر قدر متین تر برخورد کنید و کاملا" درچارچوب همکار و همکلاسی موفق تر خواهید بود! فراموش نکنید فرمول عشق رو! " گریزونی آویزونه ! آویزونی گریزونه! " ) + ( تا از شما خواستگاری نکرده یا بحث ازدواج رو پیش نکشیده در مورد هیچ موضوع متفرقه ای رو ندید بهش!!! گاهی وقت ها پسرها طرف رو امتحان می کنند.)

3- از طریق یکی از دوستان طرف در موردش تحقیق کنید.از ایمان و شخصیت و تعهدش بپرسید. در آخر از اون دوست خواهش کنید هیچ حرفی از این تحقیقات با طرف نزنه! ( مطمئن باشید که لو میده! ولی برای کار لازمه این تاکید!)

4- سعی کنید شخصیت طرف مقابل رو بشناسید و خودتون رو طوری تغییر بدید که مورد پسند طرف باشه! ( مثلا" اگه مذهبیه هزاری هم چیتان پیتان کنید دلشو که نمی برید هیچ! دلشو می زنید! ) + ( خوندن کتاب های روانشناسی و چگونه همسری میخواهید و .... توصیه میشه! در این کتاب ها با پیدا کردن مختصات طرف مقابل علایق و سلایقش رو خواهید شناخت!)

5- از ارتباطات حتی معمولی با سایر پسرها به شدت خودداری کنید!

6- انشالله عروسی بچه های باشگاه رو هم دعوت کنید!

---------------------------------------------------------------------------------------------------

راه های کات کردن!!!:

1- هرگز به فکرتون اجازه ندید تو رویای طرف غرق بشه! همیشه با افکارتون مبارزه کنید. بین یک تا دو ماه این مبارزه طول خواهد کشید و احتیاج به صبر و استقامت داره!

2- سعی کنید دنبال جایگزین بگردید. بهترین انتخاب خداست. سعی کنید طی مدت یکی دو ماه تو حالت های عرفانی و عشق خدا برید. خیلی جواب میده و کمک می کنه!

3- کتاب های روانشناسی بسیاری در زمینه ی قطع وابستگی های عاطفی وجود داره. حتما" استفاده کنید. راه های علمی و کاربردی بسیاری داره.

4- انشالله خدا یکی بهترشو نصیبتون می کنه. به خودش بسپارید مطمئنم خدا از شما خوش سلیقه تره!

ممنون
واقعا جامع و کامل بود...

 

[MaFia]

سلام سپيده جان .

گفتي هم دانشكده اي هستين و هم رشته هم نيستين !

و اينكه بهش علاقه پيدا كردي...
مطمئن باش هر طوري كه بخواي بري جلو و بهش نزديك شي و رابطه بر قرار كني ،‌ بالاخره اين تويي كه رفتي جلو !
اين چيزي نيست كه جنس مذكر بپسنده...
تو حالت عادي هم وقتي خودشون پاپيش بذارن و كلي هم منت بكشن ، بعد يه ماه ازت سير ميشن ! حالا چه برسه به اينكه از احساس يه خانوم نسبت به خودشون با خبر بشن...
حتي ممكنه انگشت نشون دوستاش هم بشي و بره واسه دوستاش تعريف كنه بگه فلاني خودشو ميچسبونه بهم و هرطوري كه هست ميخواد بهم نزديك بشه منم دارم سر ميدوونمش !

خيلي ريسكه اگه تو بري جلو...تازه مطمئن هم نيستي اون از تو خوشش بياد يا با كسه ديگه اي نباشه يا از كس ديگه اي خوشش نياد...به هر حال من جاي تو بودم همچي كاري نميكردم...

 

[mr.abooli]

غشق یه طرفه مثه کوچه ورود ممنوعه وارد شدی بله دیگه

 

[b_xxxxxxeman]

سلام سپيده جان .

گفتي هم دانشكده اي هستين و هم رشته هم نيستين !

و اينكه بهش علاقه پيدا كردي...
مطمئن باش هر طوري كه بخواي بري جلو و بهش نزديك شي و رابطه بر قرار كني ،‌ بالاخره اين تويي كه رفتي جلو !
اين چيزي نيست كه جنس مذكر بپسنده...
تو حالت عادي هم وقتي خودشون پاپيش بذارن و كلي هم منت بكشن ، بعد يه ماه ازت سير ميشن ! حالا چه برسه به اينكه از احساس يه خانوم نسبت به خودشون با خبر بشن...
حتي ممكنه انگشت نشون دوستاش هم بشي و بره واسه دوستاش تعريف كنه بگه فلاني خودشو ميچسبونه بهم و هرطوري كه هست ميخواد بهم نزديك بشه منم دارم سر ميدوونمش !

خيلي ريسكه اگه تو بري جلو...تازه مطمئن هم نيستي اون از تو خوشش بياد يا با كسه ديگه اي نباشه يا از كس ديگه اي خوشش نياد...به هر حال من جاي تو بودم همچي كاري نميكردم...

مرسي خوب حرف ميزني.....دقيقا نظره منم همينه

 

[zx1]

خیلی شرایط سختیه!
ولی بچه ها خوبراهنمایی کردن! ولی شاید هیچکدوم حس تو رو نداشته باشن!
من فکر میکنم باید قبلش آمارشو در بیاری! که آیا اونم تورو میخاد یا نه! نگو چجوری آمارشو دربیارم! اگه عاشقی باید زحمت بکشی! جون بکنی!
وقتی فهمیدی دوست داره غیر مستقیم از طریق یکی از دوستاش یا دوستات بهش نزدیک شو! وقتی بهش نزدیک شدی چون میدونی که دوست داره پس منظر باش. بهت پیشنهاد میده!
و اگر پس از مدتی پیشنهاد نداد! بدون که احتمالا یا دوستت نداره یا نمیخوادباهات باشه! پس ولش کن!
سخته ولی حداقل مطمئنی که همه تلاشتو کردی! اون بوده که لیاقت تو رو نداشته!
این نظر من بود! خیلی کلی!

 

[MaFia]

خیلی شرایط سختیه!
ولی بچه ها خوبراهنمایی کردن! ولی شاید هیچکدوم حس تو رو نداشته باشن!
من فکر میکنم باید قبلش آمارشو در بیاری! که آیا اونم تورو میخاد یا نه! نگو چجوری آمارشو دربیارم! اگه عاشقی باید زحمت بکشی! جون بکنی!
وقتی فهمیدی دوست داره غیر مستقیم از طریق یکی از دوستاش یا دوستات بهش نزدیک شو! وقتی بهش نزدیک شدی چون میدونی که دوست داره پس منظر باش. بهت پیشنهاد میده!
و اگر پس از مدتی پیشنهاد نداد! بدون که احتمالا یا دوستت نداره یا نمیخوادباهات باشه! پس ولش کن!
سخته ولی حداقل مطمئنی که همه تلاشتو کردی! اون بوده که لیاقت تو رو نداشته!
این نظر من بود! خیلی کلی!

كنار كوزه نشستي ميگي لنگش كن ؟ ( درست گفتم ضرب المثل رو ؟

)
عزيز من سخته واسش ! غرور داره !
ميفهمي غرور چيه ؟
همين كه بخواد غير مستقيم هم از احساس اون پسر نسبت به خودش با خبر بشه كلي سخته !
ببين تو الان اينو ميگي ، خوب ؟ توي يه دانشكده هزاران نفر هستن كه از كنار هم رد ميشن . شايد پيش بياد كه چشم من يك نفر رو بگيره ، اما دليل نميشه همون يك نفر هم دقيقا چشمش منو بگيره !

تو ميگي برو جلو ببين دوست داره يا نه ؟ اين اصن شدني نيست به نظر من...

راهش اينه كه به كسي بگه كه باهاش صحبت كنه بگه نظرت راجع به فلاني چيه ! كه من بودم نميكردم اين كارو...

 

[*سپیده*]

بچه ها ممنون ولی اون دوستم راست می گفت خیلی سخته خیلیییییییییییی
نمی دونم می فهمین چی می گم یا نه ؟؟؟
ولی می دونید گفتم ما بیشتر از این حرفا همدیگه رو می شناسیم
بذارین از اول بگم
رابطه ما با یه نگاه دو طرفه شروع شد اوایل مطمئن بودم اونم منو می خواد ولی هرچی منتظر موندم نگفت دوستم داره
اوایل با هم کلاس داشتیم محال بود یه کلاس تموم بشه و ما نگاهمون به هم تلاقی نکنه
البته می دونم هر نگاهی رو نباید به حساب عشق گذاشت ولی یه حس خاصی تونگاهش بود که نمی تونم وصف کنم
هر روز منتظر بودم اما ........ البته بچه ها اینم بگم حتی اگه بهم پیشنهاد دوستی میداد قبول نمی کردم
بچه ها می شناسمش با کسی نیست شاید یکی دیگه رودوست داره
امروز فهمیدم بیشتر از این حرفا دوستش دارم
ولی راست می گین من که محاله بهش بگم دوستش دارم تا کی قراره منتظر بمونم .... نمی دونم
باشه حتما سعی می کنم دیگه بهش فکر نکنم

 

[MaFia]

بچه ها ممنون ولی اون دوستم راست می گفت خیلی سخته خیلیییییییییییی
نمی دونم می فهمین چی می گم یا نه ؟؟؟
ولی می دونید گفتم ما بیشتر از این حرفا همدیگه رو می شناسیم
بذارین از اول بگم
رابطه ما با یه نگاه دو طرفه شروع شد اوایل مطمئن بودم اونم منو می خواد ولی هرچی منتظر موندم نگفت دوستم داره
اوایل با هم کلاس داشتیم محال بود یه کلاس تموم بشه و ما نگاهمون به هم تلاقی نکنه
البته می دونم هر نگاهی رو نباید به حساب عشق گذاشت ولی یه حس خاصی تونگاهش بود که نمی تونم وصف کنم
هر روز منتظر بودم اما ........ البته بچه ها اینم بگم حتی اگه بهم پیشنهاد دوستی میداد قبول نمی کردم
بچه ها می شناسمش با کسی نیست شاید یکی دیگه رودوست داره
امروز فهمیدم بیشتر از این حرفا دوستش دارم
ولی راست می گین من که محاله بهش بگم دوستش دارم تا کی قراره منتظر بمونم .... نمی دونم
باشه حتما سعی می کنم دیگه بهش فکر نکنم

اينم بدون فردا روزي از غرورت كه باعث از دست دادن كسي كه بهش علاقه داشتي شده متنفر ميشي...
امكان داره واسه شخصيت خودت هم گرون تموم بشه ! يعني يه جاي ديگه به تلافي اين دفعه ، زود غرورت رو واسه كسي كه ارزششو نداره ببازي...
به ايناشم فك كن اگه ميخواي با احساست بجنگي و بذاريش كنار .

ولی هرچی منتظر موندم نگفت دوستم داره

البته جالبش اينه كه ابراز علاقه كنه و خواهان يه رابطه باشه، نه اينكه خانوم فلاني من دوست دارم به خدا..!

تو احساست رو روي چند تا نگاه بنا كردي و نميدونم به نظرم اين فقط يه بار فكري شده براي شخص خودت !
بهتره يا بري جلو يا خيلي زود از خودت دورش كني...

 

[mehrnaznazemi]

یه سوال رو میتونین جواب بدین تا بعد من نظرم رو در مورد این تاپیک بدم ؟
چرا همیشه ما خانوما باید صبر کنیم که انتخاب بشیم و هرگز نمیتونیم انتخاب کنیم ؟
چه اشکالی داره اگه ما هم مثل اقایون اون کسی رو که دلمون میخواد انتخاب کنیم ؟

 

[mehrnaznazemi]

کسی جواب منو نداد
اشکال نداره
اما اینو بخونین و عبرت بگیرین

 

[mehrnaznazemi]

وقتي سركلاس درس نشسته بودم تمام حواسم متوجه دختري بود كه كنار دستم نشسته بود و اون منو "داداشي" صدا مي كرد.

به موهاي مواج و زيباي اون خيره شده بودم و آرزو مي كردم كه عشقش متعلق به من باشه. اما اون توجهي به اين مساله نمي كرد.

آخر كلاس پيش من اومد و جزوه جلسه پيش رو خواست. من جزومو بهش دادم.بهم گفت: "متشكرم"

مي خوام بهش بگم، مي خوام كه بدونه ، من نمي خوام فقط "داداشي" باشم. من عاشقشم. اما... من خيلي خجالتي هستم ..... علتش رو نمي دونم.

تلفن زنگ زد. خودش بود. گريه مي كرد. دوست پسرش قلبش رو شكسته بود. از من خواست كه برم پيشش.

نمي خواست تنها باشه. من هم اينكار رو كردم. وقتي كنارش رو كاناپه نشسته بودم.

تمام فكرم متوجه اون چشمهاي معصومش بود. آرزو مي كردم كه عشقش متعلق به من باشه.

بعد از 2 ساعت ديدن فيلم و خوردن 3 بسته چيپس، خواست بره كه بخوابه، به من نگاه كرد و گفت : "متشكرم "

مي خوام بهش بگم، مي خوام كه بدونه، من نمي خوام فقط "داداشي" باشم. من عاشقشم. اما... من خيلي خجالتي هستم ..... علتش رو نمي دونم .

يه روز گذشت، سپس يك هفته، يك سال ... قبل از اينكه بتونم حرف دلم رو بزنم روز فارغ التحصيلي فرا رسيد، من به اون نگاه مي كردم كه درست مثل فرشته ها روي صحنه رفته بود تا مدركش رو بگيره.

مي خواستم كه عشقش متعلق به من باشه. اما اون به من توجهي نمي كرد، و من اينو مي دونستم، قبل از اينكه كسي خونه بره به سمت من اومد، با همون لباس و كلاه فارغ التحصيلي، و آروم گفت تو بهترين داداشي دنيا هستي، متشكرم

مي خوام بهش بگم ، مي خوام كه بدونه، من نمي خوام فقط "داداشي" باشم. من عاشقشم. اما... من خيلي خجالتي هستم ..... علتش رو نميدونم.

نشستم روي صندلي، صندلي ساقدوش، توي كليسا، اون دختره حالا داره ازدواج ميكنه، من ديدم كه "بله" رو گفت و وارد زندگي جديدي شد.

با مرد ديگه اي ازدواج كرد. من مي خواستم كه عشقش متعلق به من باشه. اما اون اينطوري فكر نمي كرد و من اينو ميدونستم، اما قبل از اينكه از كليسا بره رو به من كرد و گفت " تو اومدي؟ متشكرم"

ميخوام بهش بگم، ميخوام كه بدونه، من نمي خوام فقط "داداشي" باشم. من عاشقشم. اما... من خيلي خجالتي هستم ..... علتش رو نميدونم.

سالهاي خيلي زيادي گذشت. به تابوتي نگاه ميكنم که دختري كه من رو داداشي خودش مي دونست توي اون خوابيده، فقط دوستان دوران تحصيلش دور تابوت هستند، يه نفر داره دفتر خاطراتش رو مي خونه، دختري كه در دوران تحصيل اون رو نوشته. اين چيزي هست كه اون نوشته بود:

"تمام توجهم به اون بود. آرزو مي كردم كه عشقش براي من باشه.

اما اون توجهي به اين موضوع نداشت و من اينو مي دونستم.

من مي خواستم بهش بگم، مي خواستم كه بدونه كه نمي خوام فقط براي من يه داداشي باشه.

من عاشقش هستم. اما .... من خجالتي ام ... نمي دونم ... هميشه آرزو داشتم كه به من بگه دوستم داره."

اي كاش اين كار رو كرده بودم ...

​

کاش همه ما یاد بگیریم که انچه در درون داریم به بیرون بریزیم و همه ناگفته های دلمان را به او که دوستش داریم بگوییم شنیدن یک نه یا یک حرکت و جواب منفی هیچ چیزی از ما کم نخواهد کرد حداقل انکه حرفمان گفته شده و او از سر درون ما خبر دارد و هرگز افسوس و ایکاش در زندگیمان نخواهد ماند ​

حداقل با خودمان رو راست باشیم هر چند که در ابتدای امر کار بسیار مشکلی است ​

دوستت دارم جمله اعجاب انگیزی است که هر کسی توانایی باز گو کردن ان را ندارد پس بگذارید که ما جزو افراد توانا باشیم . ​

 

[cutler]

وقتي سركلاس درس نشسته بودم تمام حواسم متوجه دختري بود كه كنار دستم نشسته بود و اون منو "داداشي" صدا مي كرد.

به موهاي مواج و زيباي اون خيره شده بودم و آرزو مي كردم كه عشقش متعلق به من باشه. اما اون توجهي به اين مساله نمي كرد.

آخر كلاس پيش من اومد و جزوه جلسه پيش رو خواست. من جزومو بهش دادم.بهم گفت: "متشكرم"

مي خوام بهش بگم، مي خوام كه بدونه ، من نمي خوام فقط "داداشي" باشم. من عاشقشم. اما... من خيلي خجالتي هستم ..... علتش رو نمي دونم.

تلفن زنگ زد. خودش بود. گريه مي كرد. دوست پسرش قلبش رو شكسته بود. از من خواست كه برم پيشش.

نمي خواست تنها باشه. من هم اينكار رو كردم. وقتي كنارش رو كاناپه نشسته بودم.

تمام فكرم متوجه اون چشمهاي معصومش بود. آرزو مي كردم كه عشقش متعلق به من باشه.

بعد از 2 ساعت ديدن فيلم و خوردن 3 بسته چيپس، خواست بره كه بخوابه، به من نگاه كرد و گفت : "متشكرم "

مي خوام بهش بگم، مي خوام كه بدونه، من نمي خوام فقط "داداشي" باشم. من عاشقشم. اما... من خيلي خجالتي هستم ..... علتش رو نمي دونم .

يه روز گذشت، سپس يك هفته، يك سال ... قبل از اينكه بتونم حرف دلم رو بزنمروز فارغ التحصيلي فرا رسيد، من به اون نگاه مي كردم كه درست مثل فرشته هاروي صحنه رفته بود تا مدركش رو بگيره.

مي خواستم كه عشقش متعلق به من باشه. اما اون به من توجهي نمي كرد، و مناينو مي دونستم، قبل از اينكه كسي خونه بره به سمت من اومد، با همون لباسو كلاه فارغ التحصيلي، و آروم گفت تو بهترين داداشي دنيا هستي، متشكرم

مي خوام بهش بگم ، مي خوام كه بدونه، من نمي خوام فقط "داداشي" باشم. من عاشقشم. اما... من خيلي خجالتي هستم ..... علتش رو نميدونم.

نشستم روي صندلي، صندلي ساقدوش، توي كليسا، اون دختره حالا داره ازدواج ميكنه، من ديدم كه "بله" رو گفت و وارد زندگي جديدي شد.

با مرد ديگه اي ازدواج كرد. من مي خواستم كه عشقش متعلق به من باشه. امااون اينطوري فكر نمي كرد و من اينو ميدونستم، اما قبل از اينكه از كليسابره رو به من كرد و گفت " تو اومدي؟ متشكرم"

ميخوام بهش بگم، ميخوام كه بدونه، من نمي خوام فقط "داداشي" باشم. من عاشقشم. اما... من خيلي خجالتي هستم ..... علتش رو نميدونم.

سالهاي خيلي زيادي گذشت. به تابوتي نگاه ميكنم که دختري كه من رو داداشيخودش مي دونست توي اون خوابيده، فقط دوستان دوران تحصيلش دور تابوت هستند،يه نفر داره دفتر خاطراتش رو مي خونه، دختري كه در دوران تحصيل اون رونوشته. اين چيزي هست كه اون نوشته بود:

"تمام توجهم به اون بود. آرزو مي كردم كه عشقش براي من باشه.

اما اون توجهي به اين موضوع نداشت و من اينو مي دونستم.

من مي خواستم بهش بگم، مي خواستم كه بدونه كه نمي خوام فقط براي من يه داداشي باشه.

من عاشقش هستم. اما .... من خجالتي ام ... نمي دونم ... هميشه آرزو داشتم كه به من بگه دوستم داره."

اي كاش اين كار رو كرده بودم ...

کاش همه ما یاد بگیریم که انچه در درون داریم به بیرون بریزیم و همه ناگفته های دلمان را به او که دوستش داریم بگوییم شنیدن یک نه یا یک حرکت و جواب منفی هیچ چیزی از ما کم نخواهد کرد حداقل انکه حرفمان گفته شده و او از سر درون ما خبر دارد و هرگز افسوس و ایکاش در زندگیمان نخواهد ماند ​

حداقل با خودمان رو راست باشیم هر چند که در ابتدای امر کار بسیار مشکلی است ​

دوستت دارم جمله اعجاب انگیزی است که هر کسی توانایی باز گو کردن ان را ندارد پس بگذارید که ما جزو افراد توانا باشیم . ​

چی میگی رفیق..............مطلب خیلی جالبی بود.......من که لذت بردم اما میخوام یه چیزی رو بهت بگم من یه بار غرورم و هر چه که داشتم و نداشتم رو رو راست گذاشتم جلوی یک نفر اما اون با تمام غرورش لهش کرد حالا من جوری زمین خوردم که نمیتون از جا پاشم داغون شدم ........حال تو میگی رو راست باشیم با کی با...........نمیگی یه درده میگی هزار درده ...........لامسب عشق و عاشقی بد چیزیه من اسم رو گذاشتم مثلث برمودا شاید رفتن توش دست خودت باشه اما برگشتش............

 

[*سپیده*]

تو احساست رو روي چند تا نگاه بنا كردي و نميدونم به نظرم اين فقط يه بار فكري شده براي شخص خودت !..

می دو نی عزیزم
من اصلا این جور ادمی نیستم که مثلا با چند تا نگاه عاشق بشم
تا حالا براتون پیش اومده یکی رو ببینین و احساس کنین چه قدر شبیه شماست و چه قدر می شناسینش
این همون حسیه که من نسبت به اون دارم من کاملا خصوصیات اخلاقیشو می شناسم
و عاشق رفتار و اخلاقشم
غرورش و طرز برخوردش با دخترا رو دوست دارم .....

 

[Farasystem]

به نظر من اول مطمئن شو که احساس اون نسبت به تو چیه. اگه دوست داره که چه بهتر. اگه هم نداره که بیخیالش شو.
ولی مواظب باش بازیچه ی دستش نشی.

 

[Farasystem]

می دو نی عزیزم
من اصلا این جور ادمی نیستم که مثلا با چند تا نگاه عاشق بشم
تا حالا براتون پیش اومده یکی رو ببینین و احساس کنین چه قدر شبیه شماست و چه قدر می شناسینش
این همون حسیه که من نسبت به اون دارم من کاملا خصوصیات اخلاقیشو می شناسم
و عاشق رفتار و اخلاقشم
غرورش و طرز برخوردش با دخترا رو دوست دارم .....

انقدر واسه من پیش اومده. توی همه ی موارد هم فقط دهن من سرویس شده.

 

[nobody!]

بابا میگم که این عشق یه طرفس
باید چکار کنم اون از من خوشش بیاد؟

عشق؟؟ اسمش عشق نیس!


اگرم مثلا عشق باشه مطمئن باش اولین و اخرین نفر که لطمه روحی ببینه دختره.
چون به اصطلاح عشقت یکطرفه هست...مسیرتون اشتباهه.

 

[mehrnaznazemi]

چی میگی رفیق..............مطلب خیلی جالبی بود.......من که لذت بردم اما میخوام یه چیزی رو بهت بگم من یه بار غرورم و هر چه که داشتم و نداشتم رو رو راست گذاشتم جلوی یک نفر اما اون با تمام غرورش لهش کرد حالا من جوری زمین خوردم که نمیتون از جا پاشم داغون شدم ........حال تو میگی رو راست باشیم با کی با...........نمیگی یه درده میگی هزار درده ...........لامسب عشق و عاشقی بد چیزیه من اسم رو گذاشتم مثلث برمودا شاید رفتن توش دست خودت باشه اما برگشتش............

خیلی خوشحالم که کسی اینجاست که برای احساس خودش ارزش قائل بوده و اونو رک و روراست گذاشته کف دست کسی که دوستش داشت .
ولی متاسفم از این که فکر میکنی غرورت شکست . واقعا فکر میکنی غرورت شکسته ؟
نه اون زمانی غرورت میشکنه که به احساست بی توجه باشی و از ترس نه شنیدن گامی به جلو نذاری و برای احساست ارزش قائل نشی وگرنه گفتن و ابراز احساسات کردن نه زیر پا گذاشتن غروره ونه خوار شدن .
قشنگه که ادم به احساسش توجه کنه و به سمت کسی که کشیده میشه بیانش کنه اون ادم هر برخوردی که داشته باشه باز تو فاتحی چون اونقدر قدرتمند بودی که بابیان احساست اونو متوجه کنی .
عشق مثلث برمودا نیست
عشق قشنگه و معرفت میخواد صفا میخواد صمیمیت و بی ریایی میخواد . عشقت رو تقدیم کسی کن که این کلمات رو درک کنه و یا اونقدر قدرتمند باش که بهش یاد بدی با صفا و صمیمی و با معرفت باشه .
زندگی یعنی ساختن و رقصیدن نه رقصیدن به هر سازی که زندگی میزنه بلکه رقصیدن به اون سازی که خودت میزنی پس برای زدن این ساز باید بجنگی پس مرد جنگ باش و اون کاری رو بکن که دلت میگه و اون راهی رو برو که دلت میخواد اگر اخرش هم شکست باشه از نظر ظاهری در درونت میدونی که پیروزی چون تلاش کردی و مردونگی و همت خرج کردی و این نهایت سرافرازیه .
من میگم ... همه ی احساسم رو به اونی که دوستش دارم میگم با این که مرد نیستم اما اینکار رو کردم نتیجه از دست دادن بود اما خوشحالم که مردتر از اونی بودم که اون منو زن میدید شکستی در کار نیست فقط از دست دادن بود و من سرمست و شاد از این که بیان احساس کردم . کار بزرگیه که هر کسی از پس اون بر نمیاد فقط بزرگی میخواد و دریا دلی پس بیا برزرگ باشیم و دریا دل اصلا مهم نیست که طرف مقابل چه فکری میکنه اون مجازه هر جور که دوست داره فکر کنه اگر شعور داشته باشه که به احساس احترام میذاره و اگر نه دیگه منو تو مقصر نیستیم
تو برنده ای رفیق
تو سر بلند و مغرور تر از قبلی
اینو باور کن
خوشحالم که ابراز کردی
امیدوارم که به همه ی ارزوهات با همین روش چنگ بندازی و اونی رو که میخوای بدست بیاری وگرنه یه عمر مجبوری با چیزی که خودش میاد بسازی و این یعنی مرده ی متحرک . پوچی . بی هدفی . پشت پا زدن به ارمانها .
زندگی یعنی چکیدن همچو شمع از گرمی عشق
زندگی یعنی لطافت گــم شدن در نرمــی عشق
زندگی یعنی دویــدن بی امــان در وادی عشق
رفتن و اخـــر رسیـــدن بـــر در ابــادی عشق

 

[*کشاورزی]

سلام دوست عزیز ببین این که چطور بگی و چطور بهش بفهمونی یه جورایی بستگی به شناخت تو از طرفته راستش اگه یه ذره اشتباه کنی همه شخصیت و پاکدامنیتو زیر سوال میبری اگه از من بپرسی بهتره که از یه جزوه رد وبدل کردن و سوالات درسی و رفع اشکال بهش نزدیک بشی اگه یه ذره نسبت به تو احساساتی بشه اون موقع معلومه که میتونی پیشرفت کنی وگر نه اصلا از ذهنت بیرونش کن .
چون منم یه پسرم که یه دختری همین مشکلو با من داشت ولی متاسفانه من نسبت به اون نتونستم احساسی داشته باشم
اینم بگم که خیلی از پسرا هم هستن که با چشمشون عاشق نمیشن و با گوششون عاشق میشن

واستون دعا میکنم تا مشکلتون حل بشه از خداوند میخوام اونی که قسمته و با اون خوشبخت میشیو بهت بده
برای ازدواج زود تصمیم نگیر وگرنه پشیمونیش خیلی زجر آوره

 

[hamid ed]

سلام
به نظر من هیچ عاشقی (عشق واقعی )تو دنیا به معشوقه اش نرسیده فقط از خدا میخوام شما برسید

 

[kia_martan]

عشق؟؟ اسمش عشق نیس!


اگرم مثلا عشق باشه مطمئن باش اولین و اخرین نفر که لطمه روحی ببینه دختره.
چون به اصطلاح عشقت یکطرفه هست...مسیرتون اشتباهه.

بروبابا دلت خوشه
از دختر نامردتر پیدا میشه؟
اسم پسرای بیچاره بد رفته ولی این دختران که نامردن
به قول یکی این دخترا زود عاشق میشن وخیلی زودتر عشقشون رو عوض میکنند چون طرف تکراری میشه ودلش رو میزنه
!


به قول بی باک

همه دخترا پستن

همشون دورو هستن
من خستم
بس من بازنده بودم و شکستم
گوش کن این حرفای واقعی رو
باش یه کم تو واقع بین و توبه کن
بی خیال عاشقی شو
از این مشکلات واسه همه پیش میاد
اما بدون که اصلا دختر مهم نیست زیاد
پس بیا پس بزن پس بیا

بیاد بگیر بشین ببین من چی میگم از این قصه
غصه بسه
خستست دل من
نکن دست دست بده من
اون قاب قاب عکس رو
آره اون عکس رو باید پاره کنی
اون یه روز کرد قصد و
آوردش به دست و
ولی ول کرد یهو دست رو
چرا نمیگیری درس تو
پس تو
چرا نمیفهمی تنها نیستی
خدا با تو هست و منو داری
دنیا تموم نشده
فرض کن رویات حروم نشده
قرض کن یه دل دست نخورده از خدا
و بس کن اشک و
درک کن حرف و
ترک کن درد و
رابطتو با اون کم کن
قطع کن
حذف کن غم رو
من رو ببین و زندگیمو عبرتی واسه درس کن


​

 

[silent1818]

م

م

بابا میگم که این عشق یه طرفس
باید چکار کنم اون از من خوشش بیاد؟

به نظرم درست ارزشش خيلي بيشتر از اون پسره است
پسرا ارزش هيچيو ندارند
پس درستو تموم كن و به اين احساست جواب منفي بده
اگه گير احساساتت بيفتي ديگه اصلا نميتوني كاري كني
همش مي خواي خودتو بهش نزديك كني و اونم همش ازت دور و دورتر ميشه
بعدا كه به اين قضيه نگاه مي كني ميفهمي چه بحران مسخره اي رو پشت سر گذاشتي
بعدشم مگه هركي رو مي بيني بايد قلبتو بروش باز كني تا اين اتفاق بيفته؟

 

[nice_Alice]

اگر روزي بشر گردي
ز حال ما خبر گردي
پشيمان مي شوي از قصه خلقت
از اين بودن از اين بدعت
خداوندا
نمي داني که انسان بودن و ماندن در اين دنيا
چه دشوار است
چه زجري مي کشد آنکس که انسان است
و از احساس سرشار است

 

[parichehr16]

سلام دوستان
یه سوال داشتم
اگه یه دختر به یه پسر علاقمند باشه چی کار بکنه؟؟؟
راستی پسره فقط هم دانشکده ایه
حتی رشتمونم یکی نیست

برودسته گل بگير ...اجازه بگير 5شنبه بروخونشون!!!!!!!!!!!

 

[MaFia]

می دو نی عزیزم
من اصلا این جور ادمی نیستم که مثلا با چند تا نگاه عاشق بشم
تا حالا براتون پیش اومده یکی رو ببینین و احساس کنین چه قدر شبیه شماست و چه قدر می شناسینش
این همون حسیه که من نسبت به اون دارم من کاملا خصوصیات اخلاقیشو می شناسم
و عاشق رفتار و اخلاقشم
غرورش و طرز برخوردش با دخترا رو دوست دارم .....

اما من يه عشق تو نگاه اول اعتقاد دارم

به شرطي كه هر روز اتفاق نيفته...فقط يه بار !

و در مورد صحبت هاي ديگت...
آها خوب ببين كلا ما خانوما وقتي ببينيم يه پسر سر كلاس غرور خاصي در برخورد با خانوما داره ، طبيعتا توي دلمون ميگيم ايول ! اما بين خودمون ميگيم نگاش كن فك كرده چه خبره . و مسخرش هم ميكنيم...
و اين احساس در شما طبيعيه .
در مورد اون جملت ، كه گفتي : "و احساس کنین چه قدر شبیه شماست"
به نظر من شبيه بودن اخلاقش نميتونه كمكت كنه ، دنبال كسي باش كه اخلاقش كمي متضاد با تو باشه . منظورم اينه كه شما رو كامل كنه..!

ولي اينكه شما توي يه عشقي افتادي كه از احساس طرف مقابل خبر نداري ، يه شرايط سخته كه اميدوارم به زودي اين بار فكري از روي دوشت برداشته بشه...
اگه قرار باشه به هم برسين كه يه جوري ميرسين كه هيچ موقع فكرش رو نميكردي...منظورم راست و ريست كردن كارها توسط اوسا كريمه...

كلا ديگه...موفق باشي

 

[گل شقایق]

سلام امیدوارم خوب باشی!
به نظر من نباید هیچ وقت بهش بگی که دوسش داری چون به قول خودت ممکنه بعدا بگه تو امدی سراغ من.از قدیم گفتن هرچی قسمت باشه همون میشه.
امیدوار باش عزیزم