كارآفريني، نوآوري و خلاقيت،

ofakur

عضو جدید
کاربر ممتاز
كارآفريني، نوآوري و خلاقيت، اقتصاد دانش محور، شركت‌هاي كوچك و متوسط
مقدمه
ساختار اقتصادي دنياي امروز با گذشته به طور اساسي تفاوت دارد. شاخص‌هاي سخت افزاري و دارايي‌هاي مشهود كه ديروز در جايگاه يك بنگاه اقتصادي نقش تعيين كننده داشت جاي خود را به نوآوري، ابداع، خلق محصولات جديد و دارايي‌هاي نرم افزاري داده است. اگر ديروز ثروتمندترين افراد دنيا آن‌هايي بودند كه منابع مالي بيشتري در اختيار داشتند نظير راكفلرها، امروز ثروتمندترين مردم دنيا فردي دانش مدار و كارآفرين مانند بيل گيتس مدير شركت مايكروسافت در آمريكاست. لذا توسعه اقتصادي دنياي امروز برپايه نوآوري وخلاقيت و استفاده از دانش استوار است. اين اقتصاد را اقتصاد مبتني بر دانش يا اقتصاد دانش محور مي‌گويند.
بديهي است توليد علم و دانش جز از راه تحقيق حاصل نمي‌گردد.
رابطه سرمايه گذاري درامر تحقيقات وتوليد علم و رابطه توليد علم با توان اقتصادي و سياسي كشور‌ها يك رابطه مستقيم است. به كارگيري دانش و مديريت در هر جامعه زير بناي نوآوري و خلاقيت‌هاست. بنابراين لازمه رشد اقتصادي در دنياي امروز توسعه مراكز توليد دانش، فنّاوري و مهارت‌هاي فني است كه مهمترين آن‌ها دانشگاه‌ها و مراكز تحقيقاتي هستند (1). دانشگاه‌ها و مراكز تحقيقاتي به عنوان ركن اساسي در توسعه همه جانبه كشور بايد از هر نظر مورد حمايت قرار گيرند و محققان و اساتيد بايد از جايگاه ويژه اي برخوردار باشند تا با آسايش خيال قادر باشند نيروهاي جوان و طالب علم كشور را اهل فكر و نظر، نوآور و خلاق پرورش دهند. در دنياي امروز بزرگترين سرمايه‌هاي يك بنگاه اقتصادي نيروهاي اهل فكر، يادگيرنده و خلاق آن‌ها هستند و اين نيروها كسي جز كارآفرينان نيستند.
كارآفرين كيست؟
اگر بپذيريم كه در قرن حاضر اقتصاد جهان و سرعت رشد اقتصادي بر پايه نوآوري استوار است بايد بستر لازم را براي رشد كساني كه ايده را به محصول، علم و دانش را به صنعت تبديل مي‌نمايند، فراهم سازيم. اينجاست كه نقش كارآفرين و نياز به كارآفرين در جامعه مشخص مي‌شود لذا مي‌توان گفت:
كارآفرين ارتباط دهنده دانش و علوم با صنعت و بازار است.
در قرن شانزدهم ميلادي كارآفريني براي اولين بار مورد توجه اقتصاد دانان قرار گرفت و تاكنون به نحوي كارآفريني را در نظريه‌هاي اقتصادي خود تشريح نموده اند.(2)
نظر به اهميت موضوع و نقش كارآفريني در اقتصاد ملي و جهاني، توليد ثروت و ايجاد اشتغال به تدريج نه تنها اقتصاد دانان بلكه صاحبنظران ساير رشته‌ها از جمله روانشناسان، جامعه شناسان و حتي تاريخ دانان، از زواياي مختلف موضوع را بررسي و به ارائه تعاريفي از كارآفريني پرداختند. اما با تمام تفاوت‌ها در تعاريف تقريباً همگي بر نوآور بودن، تصميم گير بودن، متعهد بودن و مخاطره پذير بودن كارآفرين اتفاق نظر دارند. تعاريف زيادي از واژه كارآفريني به عمل آمده كه هر يك ابعادي از ويژگي‌هاي كارآفريني را ارائه مي‌دهد. اما شاخصه‌هاي كارآفرين به قدري زياد است كه نمي‌توان تمام آن را در يك جمله يا عبارت خلاصه نمود.
كارآفرين، نوآور و خلاق، مخاطره پذير و مسئوليت پذير است. او هدف گرا، واقع گرا و رشدگراست. كارآفرين داراي عزم و اراده، اعتماد به نفس و استقلال طلب است. قدرت تخيل، دورانديشي، خودجوشي، بصيرت، تفكر مثبت، توانمندي در ايجاد ارتباط از ديگر ويژگي‌هاي كارآفرينان است. كارآفرين به چالش‌ها پاسخ مثبت مي‌دهد، با مشكلات و موانع برخوردي مثبت دارد و از دانش به خوبي بهره مي‌گيرد. او تلاش مي‌كند تا دانش توليد شده در مراكز تحقيقاتي را به دانش توليد محصول تبديل نمايد و محصولي قابل رقابت به بازار ارائه دهد.
در يك نگاه كلي مي‌توان كارآفريني را به دو گروه اساسي تقسيم نمود. كارآفريني فردي و كارآفريني سازماني. اگر نوآوري و ساخت محصولي جديد يا ارائه خدماتي نو با توجه به بازار، حاصل كار فرد باشد آن را كارآفريني فردي و اگر حاصل تلاش يك تيم در سازماني باشد آن را كارآفريني سازماني مي‌نامند.
جاذبة اصلي كارآفريني چه در بعد فردي و چه در بعد سازماني آن بي حد بودن نوآوري است. كارآفرينان با ويژگي خلاقيت، براساس فرصت‌ها در زمان‌هاي مناسب قادرند محصولي جديد يا خدماتي نو به بازار ارائه نمايند. نوآوري فرايندي است پايان ناپذير، زيرا نمي‌توان براي توليد علم حد و مرزي قائل گرديد. در اقتصاد مبتني بر دانش، نوآوران و صاحبان فكر سرمايه‌هاي اصلي شركت‌هاي توليدي و كارآفرين هستند. امروزه 70 تا 75 درصد سود در شركت‌هاي نرم افزاري و دارويي از طريق سرمايه‌هاي عقلاني كاركنان حاصل مي‌گردد.(3)
بسياري از كارآفرينان فعاليت خود را در قالب ايجاد شركت‌هاي كوچك و متوسط
2SME)‌ها) شروع مي‌نمايند. اين شركت‌ها سهم به سزايي در توسعه صنايع پيشرفته
3 (HT) و ايجاد اشتغال داشته و نسبت به شركت‌هاي بزرگ از انعطاف پذيري بالايي برخوردارند. لذا بسياري از دولت‌ها متقاعد شده اند كه بايد بستر رشد را براي واحدهاي كوچك و متوسط در قالب مراكزرشد، پارك‌هاي صنعتي و فنّاوري فراهم سازند و آن‌ها را تا مدت زماني كه بتوانند به صورت يك شركت مستقل وارد بازار شوند حمايت كنند. در كشورهاي جنوب شرقي آسيا %95 كل بنگاه‌هاي اقتصادي و صنعتي كشورهارا «SME‌ها»تشكيل داده و به عنوان ركن اساسي در اقتصاد و اشتغال كشورها تاثير گذارند.(1)
در كشور ما مراكز حمايت از كارآفرينان بسيار محدود و كارآفرين با تمام مشكلات ضمن تلاش جهت تبديل ايده به محصول بايد تمام خطر سرمايه گذاري را خود عهده دار باشد. مراكز حمايت از كارآفرينان به دليل نداشتن پشتوانه مالي و عدم حمايت جدي از طرف نهادهاي ذيربط قادر نيستند پاسخگوي نيازهاي مالي كارآفرينان باشند. كارآفرينان با ايجاد «SME‌ها» با سرمايه محدود خود و گاهي با دريافت مقداري وام وارد يك حركت اقتصادي و صنعتي مي‌شوند و در بسياري از مواقع زندگي و امكانات خود را در راه توسعه صنعتي از دست مي‌دهند. با توليد دانش فني يك محصول، توسط كارآفرين، شركت‌هاي توليدي خارجي توسط عوامل خود در كشور از اين توانايي‌ها اطلاع يافته و قيمت محصول خود را چنان پائين مي‌آورند كه كارآفرين توان رقابت را از دست داده و در مدت كوتاهي هستي خود را از دست بدهد. در اين مواقع اگر كارآفرين حمايت نشود چگونه مي‌توان انتظار داشت كارآفريني و ايجاد « SMEها » در كشور توسعه يابد.
چه بايد كرد ؟ چه نظام كنترلي براي واردات بايد داشت تا ضمن حفظ انگيزه در كارآفرين محصول او نيز چه از نظر قيمت و چه از نظر كيفيت قابل رقابت در بازار باشد؟
نتايج يك تحقيق در رابطه با كارآفريني
مركز تحقيقات گسترش، نتايج اين تحقيق و دستاوردهاي حاصل از آن را در مجموعه اي تحت عنوان « كارنامه كارآفريني شماره 1 به چاپ رسانده است.‍ (4)
اگر به اين نتايج با دقت توجه شود قطعاً ديدگاه‌ها نسبت به كارآفريني تغيير اساسي پيدا خواهد كرد و مسئولان ذيربط مطمئن خواهند شد كه راه شكوفايي اقتصادي و توسعه صنعتي در گروي توسعه كارآفريني است. در اين مقاله خلاصه نتايج حاصل شده از اين تحقيق ارائه و بررسي مي‌شود.
- جمع وام پرداختي به اين 40 كارآفرين توسط اين مركز 25292 ميليون ريال و جمع آوردة (سرماية ) خود كارآفرينان جهت اجراي پروژه‌ها 41833 ميليون ريال است. بنابراين جهت اجراي اين 40 پروژه جمعاً مبلغ 67125 ميليون ريال مورد نياز بوده كه %37 آن از طريق وام كارآفريني تأمين و %63 آن را كارآفرين از منابع داخلي خود تأمين نموده است.
- اين 40 پروژه براي 837 نفر اشتغال مستقيم ايجاده نموده است. يعني كارآفرين به ازاي هر 30 ميليون ريال وام دريافتي يك اشتغال ايجاد نموده و اگر سرمايه خود را هم به اين مبلغ اضافه نمايد تقريباً به ازاي هر 80 ميليون ريال يك شغل ايجاد شده است. طبق اظهارات مسئولين هزينه ايجاد يك شغل در صنعت بيش از 200 ميليون ريال است. اما كارآفرين به عنوان بخش خصوصي مولد و با به كارگيري بهينه منابع اين مبلغ را به 80 ميليون ريال كاهش داده است.
- اين 40 پروژه براي 1456 نفر به طور غير مستقيم شغل ايجاد نموده اگر اين تعداد به اشتغال مستقيم اضافه گردد هزينه ايجاد يك شغل به مراتب كاهش مي‌باشد.
- از اين 40 پروژه 8 مورد آن به ايجاد دانش فني منجر گرديده است. اگر قرار بود دانش فني ايجاد شده از شركت‌هاي خارجي خريداري گردد مبلغي كه مي‌بايد بابت آن پرداخت شود از جمع وام دريافتي به مراتب بيشتر مي‌شود. ضمن اينكه ايجاد دانش فني در كشور، بومي سازي آن را آسان و اعتبار كشور را درجهان افزايش مي‌دهد.
- در اين ميان در 3 مورد كار كاملاً جديد بوده و براي اولين بار در ايران انجام شده است.
- از بخش تحقيق و توسعه شركت‌هاي كوچك و متوسط (SMEها) در 4 مورد حمايت شده كه در هر مورد فرآيندي جديد در توليد يا محصولي جديد به خط توليد اضافه شده است.
- با استفاده از فرايندهاي جديد در ساخت، انجام پروژه‌هاي كارآفريني در 26 مورد منجر به توسعه فنّاوري شده است.
- در اين ميان 11 كارآفرين توانسته اند با ثبت 11 شركت جديد فعاليت صنعتي و اقتصادي خود را در قالب « SMEهاي» ايجاد شده دنبال نمايند.
- با فروش محصولات ‍توليدي كارآفرينان در طول زمان انجام پروژه كارآفريني بيش از 595/6 ميليون دلار صرفه جويي ارزي حاصل شده است كه با ادامه فعاليت كارآفرينان در صنايع ايجاد شده روند صرفه جويي ارزي به طور پيوسته ادامه خواهد يافت.
با نگاهي به نتايج ذكر شده مي‌توان به ميزان موفقيت طرح توسعه كارآفريني پي برد. مهمترين آثار توسعه كارآفريني، افزايش نوآوري، ارتقاي سطح فنّاوري، افزايش تعداد ثبت اختراعات و ابداعات، توليد دانش فني، ايجاد اشتغال و SME‌ها، توليد و توزيع درآمد در سطح جامعه است كه در نتيجه مي‌تواند افزايش ثروت ملي را در برداشته باشد. كدام سرمايه گذاري مي‌تواند در اين حد آثار مثبت اجتماعي و اقتصادي از خود باقي گذارد. آيا براستي مي‌توان مسيري بهتر از مسير توسعه كارآفريني جهت توسعه اقتصادي و صنعتي در كشور يافت. بايد از اين تجربه ارزنده دنيا با توجه نيروهاي مساعد فراوان در كشور بخوبي استفاده و با جديت براي توسعه كارآفريني برنامه ريزي كنيم.
مهمترين آثار توسعه كارآفريني، افزايش نوآوري، ارتقاي سطح فنّاوري، افزايش تعداد ثبت اختراعات و ابداعات، توليد دانش فني، ايجاد اشتغال و SME‌ها، توليد و توزيع درآمد در سطح جامعه است كه در نتيجه مي‌تواند افزايش ثروت ملي را در برداشته باشد.
مركز كوفما كه رابطه با مسائل كارآفريني فعاليت دارد وضعيت كارآفريني را در 29 كشور جهان ارزيابي كرده و اطلاعات بسيار با ارزشي در گزارش خود ارائه داده است.
بررسي دقيق اين گزارش مي‌تواند در برنامه ريزي جهت توسعه كارآفريني با ارزش باشد. اين مركز حداقل با 2000 نفر كارآفرين در هر كشور تماس گرفته، به بررسي وضعيت آن‌ها پرداخته و با بيش از 950متخصص ملي در امور كارآفريني گفتگو داشته و حجم وسيعي از اطلاعات استاندارد شده ملي هر كشور مورد بهره برداري قرارداده است. پس از بررسي‌هاي عميق، جمعيت كارآفرين را در كشورها از نظر سطح فنّاوري و نوع فعاليت به دو گروه اساسي دسته بندي نموده است.
1- فعاليت‌هاي كارآفريني بر اساس ضرورت‌ها
2- فعاليت‌هاي كارآفريني بر اساس فرصت‌ها
- اين مطالعات نشان مي‌دهد كه حدوداً 4/1 ميليارد نفر نيروي كار در محدوده سني 20 تا 64 سال در اين كشور‌ها زندگي مي‌كنند كه از اين جمعيت 150 ميليون نفر (بيش از %10 نيروي كار) درگير فعاليت‌هاي مرتبط با كارآفريني هستند.
- در اين گزارش اشاره شده است كه %54 از كارآفرينان (حدود 80 ميليون نفر كساني هستند كه بر اساس «فرصت‌ها» فعاليت‌هاي صنعتي و كسب كار مورد علاقه خود را ايجاد نموده اند. اغلب اين افراد در كشورهاي توسعه يافته يا در بخش‌هاي توسعه يافته كشورهاي در حال توسعه فعاليت خود را دنبال مي‌نمايند. براي مثال در يك كشور توسعه يافته، كارآفرين تلاش مي‌كند با افزايش توانمندي مثلاً دستگاه تلفن‌همراه تمام نيازمندي‌هاي ارتباطي و اطلاعاتي مشتري را تأمين نمايد، لذا با توسعه فنّاوري توانمندي محصول را بالا برده و در نتيجه بازار و فرصت‌هاي جديد براي فروش محصول خود به وجود مي‌آورد.
بر اساس همين گزارش %43 از كارآفرينان (حدود 63 ميليون نفر) كساني هستند كه بر اساس «ضرورت‌ها» فعاليت‌هاي كارآفريني خود را دنبال مي‌كنند. اغلب اين افراد در كشورهاي در حال توسعه يا توسعه نيافته مشغول به فعاليت اند. در اين كشورها نيازهاي اوليه و ضرورت‌ها، مبناي فعاليت‌هاي كارآفريني قرار مي‌گيرد. لذا سطح فنّاوري و نوع خدمات كارآفريني بر اساس فرصت‌ها و ضرورت‌ها بسيار متفاوت است.
كارآفرينان مرد %70 جمعيت كارآفرينان را تشكيل مي‌دهند. به عبارت ديگر مردان كارآفرين دو برابر زنان هستند. در دو كشور ايتاليا و نيوزلند تعداد كارآفرينان مرد و زن تقريباً برابرند.
- افراد 25 تا 44 سال بيشترين جمعيت كارآفرين (%55) و افراد 18 تا 24 سال %23 و افراد 45 سال به بالا %22 كارآفرينان را تشكيل مي‌دهند.
سرمايه گذاري خطرپذير يكي از عوامل مهم در توسعه كارآفريني و منابع تامين آن از اهميت ويژه‌اي برخوردار است. در كشورهاي مورد مطالعه سرمايه مورد نياز كارآفرين از دو منبع اصلي تامين مي‌گردد.
1- سرمايه خطر پذير كلاسيك
اين سرمايه‌ها از طريق منابع رسمي كشور تامين و در اختيار كارآفرين قرار مي‌گيرد. مانند سازمان‌هاي حمايت كننده از كارآفرينان و بانك‌هاي مرتبط با توسعه صنايع.
2- منابع مالي غيررسمي
اين بخش از سرمايه توسط خود كارآفرين، بستگان، دوستان و ساير افرادي كه مي‌خواهند در پروژه مشاركت داشته باشند تامين مي‌گردد. اين بخش از منابع مالي در سراسر جهان از اهميت بيشتري برخوردار است.
به طور متوسط به ازاي هر يك دلار سرمايه گذاري از نوع سرمايه خطر پذيري كلاسيك مقدار 6/1 دلار سرمايه گذاري از نوع منابع مالي غيررسمي وجود دارد ميانگين سرمايه گذاري غيررسمي در كشورهاي مورد مطالعه %1/1 توليد ناخالص داخلي (GDP ) كشورهاست حداكثر آن %7/3 در كره و حداقل آن %14/0 در برزيل است.
در گزارش مذكور عوامل موثر در كارآفريني به صورت نمودار و جدول نشان داده شده و كشورهاي مورد مطالعه با يكديگر مقايسه شده اند. در پايان گزارش وضعيت هر يك از كشورها به طور مستقل ارزيابي شده و نكات كليدي كه باعث رونق كارآفريني يا كاهش سطح كارآفريني در كشور شده است را بيان مي‌كند. اين گزارش مي‌تواند براي علاقمندان به موضوع كارآفريني بسيار با ارزش باشد.
بحث و نتيجه گيري
بررسيها نشان مي‌دهد در كشورهايي كه زيرساخت‌ها و قوانين حمايتي مناسبي دارند، قانون مالكيت معنوي رعايت مي‌شود و هزينه قابل ملاحظه اي در بخش تحقيقات و بخش‌هاي تحقيق و توسعه (R&D ) صرف مي‌شود. كارآفرنيي داراي سطح بالاتري براساس
فرصت‌هاست. در كشورهاي وارد كننده صنايع پيشرفته (HT) سطح كارآفريني اغلب پائين و فعاليتهاي كارآفريني براساس ضرورت‌ها شكل مي‌گيرد.
كارآفرين نوآور و خلاق، مخاطره پذير و مسئوليت پذير است. او هدف گرا، واقع گرا و رشدگرا است. كارآفرين داراي عزم و اراده، اعتماد به نفس و استقلال طلب است. قدرت تخيل، دور انديشي، خودجوشي، بصيرت، تفكر مثبت، توانمندي در ايجاد ارتباط از ديگر ويژگي‌هاي كارآفرينان است.
 

ofakur

عضو جدید
کاربر ممتاز
کارآفرینی و مفاهیم آن :

کارآفرینی و مفاهیم آن :

کارآفرینی و مفاهیم آن :

کسب و کار :

مقالات آموزشی :

نکات کسب و کار :

منابع کسب و کار :

قلب مديريت کارآفرينانه برخورد دائم با موضوعات مديريتی زير است که لازمست در نشریه بطور کامل به خوانندگان آموزش داده شوند.که بنام چرخه فکری کارآفرينی نامیده شده.
• ايده متهورانه شما چيست؟ (مأموريت و ارزشها)
• قرار است اين ايده به کجا برسد؟ (اهداف و مقاصد)
• روش رسيدن به اهداف چيست؟ (استراتژی رشد)
• چه چيزهايی مورد نياز است تا بتوان به اين اهداف رسيد؟ (افراد و منابع مالی)
• چه ساختاری برای آن بهتر است؟ (ظرفيتهای سازمانی)
• چه مقدار سرمايه و چه زمانی نيازمند است؟ (استراتژی مالی)
• چه زمانی به مقصد نهايی می رسد؟ (چشم انداز موفقيت)
 

ofakur

عضو جدید
کاربر ممتاز


1. چالشهاي SME ها در پذيرش و استفاده از ICT و تجارت الكترونيكي

شواهد آماري نشان مي‌‌دهد كه دو نوع شكاف ديجيتالي در زمينه تجارت الكترونيكي وجود دارد:
- شكاف ديجيتالي منطقه‌ اي كه از تفاوت در ميزان پيشرفت در توسعه تجارت الكترونيكي در ميان كشورهاي مختلف ناشي مي‌‌شود.
- شكاف ديجيتالي بين شركت‌ها با توجه به اندازه آنها كه در نتيجه وجود فاصله معني‌داري بين SMEs و شركت‌هاي بزرگ در شكل‌‌هاي پيشرفته‌اي از تجارت الكترونيكي به خصوص در زمينه ادغام در تجارت الكترونيكي و مهارتهاي مربوطه ناشي مي‌شود. تأثير اين دو نوع شكاف حالت انباشته[1] دارد و بنابراين، اين فاصله وسيع‌تر مي‌شود.
هر چند بين SMEs و كسب و كارهاي كوچكتر از آنها (صنايع خرد) نيز در زمينه استفاده از تجارت الكترونيكي فاصله وجود دارد، اما اين فاصله چندان زياد نيست و بر همين اساس زياد مد نظر قرار نگرفته ‌است. حقيقت امر اين است كه ميان SME ها و كسب و كارهاي بزرگ شكاف ديجيتالي بسيار نمايان است و به همين دليل است كه توجه خاصي به اين مسأله شده و طرح‌‌هاي اجرايي مختلفي در كشورهاي جهان جهت حل اين مشكل به كار گرفته شده است.
اين بخش از شكاف ديجيتالي بيشتر در نتيجه وجود موانعي است كه SMEs را از ورود به اقتصاد ديجيتالي[2] باز مي‌دارد. اين موانع به صورت بالقوه براي همه كسب و كارها وجود دارد، اما SMEs را به صورت جدي‌تري نسبت به شركت‌هاي بزرگ تحت تأثير قرار مي‌دهند. سياست‌هاي اتخاذي در حمايت از پذيرش و استفاده از تجارت الكترونيكي و ICT توسط SMEs بايد بر پايه آگاهي ازمزايا، موانع و مشكلات باشند تا بتوانند فوايد بالقوه بيشتري براي SMEs داشته باشند. قبل از پرداختن به اين مساله، مزاياي استفاده از تجارت الكترونيكي در SMES بحث مي‌شود.

6-1 مزاياي استفاده از تجارت الكترونيكي در[3] SMES

برخي از مزاياي تجارت الكترونيكي براي شركتهاي كوچك و متوسط عبارتند از:
1- ارتقاء سطح خدمات مشتري و مبادله اطلاعات با ارزش افزوده گسترده‌تر
2- انتظارات بالاي مشتريان و در نتيجه ايجاد رقابت
3- توانايي ارايه اطلاعات 24 ساعته
4- دستيابي به صادرات بازار بهتر با توجه به محدوديتهاي بازار داخلي و GNP[ كمتر
5- كاهش هزينه تبليغات و هزينه سربار
6- ارتباط يك به يك و بازاريابي انبوه با مشتريان همچنين استفاده از علايق بين‌المللي
7- پرداخت on-line
8- ارتقاء مديريت زنجيره ارزش
9- عمليات بدون واسطه و در زمان
10- كالاها و خدمات جديد
11- خدمات پس از فروش سريعتر
12- كارايي درعمليات سازمان
اين در حاليست که صنايع كوچك در كشورهاي در حال توسعه (Staley 1960) دارای مزاياي زير هستند:
1- پتانسيل اشتغال‌زدايي بالا
2- نياز كمتر به واردات
3- توزيع منابع درآمد و كاهش شكاف درآمدي
4- جمع‌آوري و استفاده از كارآفرينان و نوآوران پراكنده و پس‌اندازهاي كوچك جهت سرمايه‌گذاري و استفاده كامل از منابع و مواد خام محلي.
 

ofakur

عضو جدید
کاربر ممتاز
چطوری میشه یه کار آفرین موفق بود؟

SMEها علاوه بر نداشتن تخصص و آگاهی لازم وهمچنين عدم آشنايی با تکنولوژی در شروع استفاده از ICT و تجارت الكترونيكي با هزينه‌هاي ثابتي روبرو مي‌شوند كه در مقايسه با اندازه آنها بسيار بالاست در حالي‌كه براي كسب و كارهاي بزرگ اين چنين نيست. اين هزينه‌ها عبارتند از هزينه‌هايي مانند ايجاد وب سايت، استفاده از تجارت الكترونيكي و هزينه‌‌هاي مربوط به راه‌ اندازي طرح هاي حراج الكترونيكي، موتورهاي جستجو و موارد مشابه. در حاليكه هزينه‌هاي مربوط به راه‌اندازي تجارت الكترونيكي و تكنولوژي‌هاي پيشرفته ICT براي صنايع و كسب و كارهاي بزرگ چندان قابل توجه نيست. اينها مسائلي هستند كه باعث مي‌شوند گروه وسيعي از SMEs تكنولوژي‌هاي ديجيتالي را براي كسب و كار خودشان مرتبط ندانند و كالاها و خدمات خود را مناسب براي تجارت الكترونيكي نشمارند. (E-Business Policy Group 2002)
2. SMEs اغلب بايد شرايط بازار را بپذيرند و آنها در وضعيتي نيستند كه مانند شركت‌‌‌هاي بزرگ شرايط بازار را شكل دهند (اين بحث‌‌‌ به مسأله شركت‌هاي رهبر و پيرو در بازار مربوط مي‌‌شود). علاوه بر اين، بي‌‌ثباتي‌ها (مانند ناامني مالي در SMEs) و ريسك‌هاي احتمالي كه در تجارت الكترونيكي وجود دارد، ممكن است بسياري از SMEs را به ريسك‌گريزي و انتخاب سياست‌هاي محافظه‌كارانه متمايل نمايد و در واقع آنان سياست «انتظار و مشاهده» را در پذيرش فناوري ديجيتالي اتخاذ نمايند. براي بسياري از SMEs عدم اطمينان قابل توجهي در زمينه فرصت‌ها و فوايد پذيرش ‌ICT و تجارت الكترونيكي وجود دارد و هنوز اين فرصت‌ها برايشان اثبات نشده است. همين مسأله باعث مي‌شود كه آنها نسبت به پذيرش كامل مدل‌هاي تجاري جديد و تكنولوژي تجارت الكترونيكي بي‌ميل شوند.
3. شركتهاي كوچك و متوسط بخاطر محدوديتهايي نظير سرمايه كم، فقدان آزمايشگاه، توان كمتر براي برقراري ارتباط با مشاوران خارجي و... با مشكلات جدي‌تري براي آزمايش شيوه‌هاي جديد كسب و كار مواجهند. اگر چه محدوديت مالي مهمترين اين محدوديت‌ها مي‌باشد ولي مواردي چون زمان كمتر، منابع كمتر و ... نيز به اين تشكيلات اقتصادي تحميل مي‌شود. استفاده از تكنولوژي نوين ICT و تجارت الكترونيكي در واقع روش نويني است كه SMEs را با ريسك اساسي روبرو مي‌سازد. بر اين اساس مي‌توان گفت كه استفاده از ‌‌ICT در تشكيلات اقتصادي به اندازه بنگاه بستگي دارد. در بنگاه‌ها و كسب و كارهاي بزرگ به دليل وجود كارشناسان متخصص و گروه‌هاي R & D به راحتي فناوري نوين پذيرفته مي‌شود ولي براي SMEs به خاطر مديريت کسب و کار ضعيف و کمبود راههای استراتژيکی يا ديدگاههای موجود برای آن، امكان به روزرساني فناوري كمتر است.
4. SMEs معمولا بازارهاي مشخص و تعريف شده‌اي دارند كه در محدوده جغرافيايي خاصي قرار دارند. اين امر باعث مي‌شود كه اين تشكيلات نياز چنداني به ارتباط با مناطق ديگر احساس نكنند و حتي چنين ديدگاهي بوجود آيد كه استفاده از اين روش‌ها ارتباطات را مشكل‌تر مي‌نمايد. زيرا در اين حالت مهارت‌ها و امكانات جديدي لازم مي‌شود. اين مسأله به نوعي به پارادكس رشد «كوچك زيباست»در بسياري از SMEs برمي‌‌گردد. بازارهاي فروش موجود براي بسياري از SMEs بر پايه مجاورت جغرافيايي، اعتماد و روابط با ثبات استوار است و در واقع قوانين در آنها معنی چندانی پيدا نمي‌کند. تغيير در نوع روابط در اين بازارها بايد بيشتر حالت تكاملي داشته باشد تا حالت دگرگوني.
 

المیرا.ف

عضو جدید
تشکر

تشکر

كارآفريني، نوآوري و خلاقيت، اقتصاد دانش محور، شركت‌هاي كوچك و متوسط


مقدمه
ساختار اقتصادي دنياي امروز با گذشته به طور اساسي تفاوت دارد. شاخص‌هاي سخت افزاري و دارايي‌هاي مشهود كه ديروز در جايگاه يك بنگاه اقتصادي نقش تعيين كننده داشت جاي خود را به نوآوري، ابداع، خلق محصولات جديد و دارايي‌هاي نرم افزاري داده است. اگر ديروز ثروتمندترين افراد دنيا آن‌هايي بودند كه منابع مالي بيشتري در اختيار داشتند نظير راكفلرها، امروز ثروتمندترين مردم دنيا فردي دانش مدار و كارآفرين مانند بيل گيتس مدير شركت مايكروسافت در آمريكاست. لذا توسعه اقتصادي دنياي امروز برپايه نوآوري وخلاقيت و استفاده از دانش استوار است. اين اقتصاد را اقتصاد مبتني بر دانش يا اقتصاد دانش محور مي‌گويند.
بديهي است توليد علم و دانش جز از راه تحقيق حاصل نمي‌گردد.
رابطه سرمايه گذاري درامر تحقيقات وتوليد علم و رابطه توليد علم با توان اقتصادي و سياسي كشور‌ها يك رابطه مستقيم است. به كارگيري دانش و مديريت در هر جامعه زير بناي نوآوري و خلاقيت‌هاست. بنابراين لازمه رشد اقتصادي در دنياي امروز توسعه مراكز توليد دانش، فنّاوري و مهارت‌هاي فني است كه مهمترين آن‌ها دانشگاه‌ها و مراكز تحقيقاتي هستند (1). دانشگاه‌ها و مراكز تحقيقاتي به عنوان ركن اساسي در توسعه همه جانبه كشور بايد از هر نظر مورد حمايت قرار گيرند و محققان و اساتيد بايد از جايگاه ويژه اي برخوردار باشند تا با آسايش خيال قادر باشند نيروهاي جوان و طالب علم كشور را اهل فكر و نظر، نوآور و خلاق پرورش دهند. در دنياي امروز بزرگترين سرمايه‌هاي يك بنگاه اقتصادي نيروهاي اهل فكر، يادگيرنده و خلاق آن‌ها هستند و اين نيروها كسي جز كارآفرينان نيستند.
كارآفرين كيست؟
اگر بپذيريم كه در قرن حاضر اقتصاد جهان و سرعت رشد اقتصادي بر پايه نوآوري استوار است بايد بستر لازم را براي رشد كساني كه ايده را به محصول، علم و دانش را به صنعت تبديل مي‌نمايند، فراهم سازيم. اينجاست كه نقش كارآفرين و نياز به كارآفرين در جامعه مشخص مي‌شود لذا مي‌توان گفت:
كارآفرين ارتباط دهنده دانش و علوم با صنعت و بازار است.
در قرن شانزدهم ميلادي كارآفريني براي اولين بار مورد توجه اقتصاد دانان قرار گرفت و تاكنون به نحوي كارآفريني را در نظريه‌هاي اقتصادي خود تشريح نموده اند.(2)
نظر به اهميت موضوع و نقش كارآفريني در اقتصاد ملي و جهاني، توليد ثروت و ايجاد اشتغال به تدريج نه تنها اقتصاد دانان بلكه صاحبنظران ساير رشته‌ها از جمله روانشناسان، جامعه شناسان و حتي تاريخ دانان، از زواياي مختلف موضوع را بررسي و به ارائه تعاريفي از كارآفريني پرداختند. اما با تمام تفاوت‌ها در تعاريف تقريباً همگي بر نوآور بودن، تصميم گير بودن، متعهد بودن و مخاطره پذير بودن كارآفرين اتفاق نظر دارند. تعاريف زيادي از واژه كارآفريني به عمل آمده كه هر يك ابعادي از ويژگي‌هاي كارآفريني را ارائه مي‌دهد. اما شاخصه‌هاي كارآفرين به قدري زياد است كه نمي‌توان تمام آن را در يك جمله يا عبارت خلاصه نمود.
كارآفرين، نوآور و خلاق، مخاطره پذير و مسئوليت پذير است. او هدف گرا، واقع گرا و رشدگراست. كارآفرين داراي عزم و اراده، اعتماد به نفس و استقلال طلب است. قدرت تخيل، دورانديشي، خودجوشي، بصيرت، تفكر مثبت، توانمندي در ايجاد ارتباط از ديگر ويژگي‌هاي كارآفرينان است. كارآفرين به چالش‌ها پاسخ مثبت مي‌دهد، با مشكلات و موانع برخوردي مثبت دارد و از دانش به خوبي بهره مي‌گيرد. او تلاش مي‌كند تا دانش توليد شده در مراكز تحقيقاتي را به دانش توليد محصول تبديل نمايد و محصولي قابل رقابت به بازار ارائه دهد.
در يك نگاه كلي مي‌توان كارآفريني را به دو گروه اساسي تقسيم نمود. كارآفريني فردي و كارآفريني سازماني. اگر نوآوري و ساخت محصولي جديد يا ارائه خدماتي نو با توجه به بازار، حاصل كار فرد باشد آن را كارآفريني فردي و اگر حاصل تلاش يك تيم در سازماني باشد آن را كارآفريني سازماني مي‌نامند.
جاذبة اصلي كارآفريني چه در بعد فردي و چه در بعد سازماني آن بي حد بودن نوآوري است. كارآفرينان با ويژگي خلاقيت، براساس فرصت‌ها در زمان‌هاي مناسب قادرند محصولي جديد يا خدماتي نو به بازار ارائه نمايند. نوآوري فرايندي است پايان ناپذير، زيرا نمي‌توان براي توليد علم حد و مرزي قائل گرديد. در اقتصاد مبتني بر دانش، نوآوران و صاحبان فكر سرمايه‌هاي اصلي شركت‌هاي توليدي و كارآفرين هستند. امروزه 70 تا 75 درصد سود در شركت‌هاي نرم افزاري و دارويي از طريق سرمايه‌هاي عقلاني كاركنان حاصل مي‌گردد.(3)
بسياري از كارآفرينان فعاليت خود را در قالب ايجاد شركت‌هاي كوچك و متوسط
2SME)‌ها) شروع مي‌نمايند. اين شركت‌ها سهم به سزايي در توسعه صنايع پيشرفته
3 (HT) و ايجاد اشتغال داشته و نسبت به شركت‌هاي بزرگ از انعطاف پذيري بالايي برخوردارند. لذا بسياري از دولت‌ها متقاعد شده اند كه بايد بستر رشد را براي واحدهاي كوچك و متوسط در قالب مراكزرشد، پارك‌هاي صنعتي و فنّاوري فراهم سازند و آن‌ها را تا مدت زماني كه بتوانند به صورت يك شركت مستقل وارد بازار شوند حمايت كنند. در كشورهاي جنوب شرقي آسيا %95 كل بنگاه‌هاي اقتصادي و صنعتي كشورهارا «SME‌ها»تشكيل داده و به عنوان ركن اساسي در اقتصاد و اشتغال كشورها تاثير گذارند.(1)
در كشور ما مراكز حمايت از كارآفرينان بسيار محدود و كارآفرين با تمام مشكلات ضمن تلاش جهت تبديل ايده به محصول بايد تمام خطر سرمايه گذاري را خود عهده دار باشد. مراكز حمايت از كارآفرينان به دليل نداشتن پشتوانه مالي و عدم حمايت جدي از طرف نهادهاي ذيربط قادر نيستند پاسخگوي نيازهاي مالي كارآفرينان باشند. كارآفرينان با ايجاد «SME‌ها» با سرمايه محدود خود و گاهي با دريافت مقداري وام وارد يك حركت اقتصادي و صنعتي مي‌شوند و در بسياري از مواقع زندگي و امكانات خود را در راه توسعه صنعتي از دست مي‌دهند. با توليد دانش فني يك محصول، توسط كارآفرين، شركت‌هاي توليدي خارجي توسط عوامل خود در كشور از اين توانايي‌ها اطلاع يافته و قيمت محصول خود را چنان پائين مي‌آورند كه كارآفرين توان رقابت را از دست داده و در مدت كوتاهي هستي خود را از دست بدهد. در اين مواقع اگر كارآفرين حمايت نشود چگونه مي‌توان انتظار داشت كارآفريني و ايجاد « SMEها » در كشور توسعه يابد.
چه بايد كرد ؟ چه نظام كنترلي براي واردات بايد داشت تا ضمن حفظ انگيزه در كارآفرين محصول او نيز چه از نظر قيمت و چه از نظر كيفيت قابل رقابت در بازار باشد؟
نتايج يك تحقيق در رابطه با كارآفريني
مركز تحقيقات گسترش، نتايج اين تحقيق و دستاوردهاي حاصل از آن را در مجموعه اي تحت عنوان « كارنامه كارآفريني شماره 1 به چاپ رسانده است.‍ (4)
اگر به اين نتايج با دقت توجه شود قطعاً ديدگاه‌ها نسبت به كارآفريني تغيير اساسي پيدا خواهد كرد و مسئولان ذيربط مطمئن خواهند شد كه راه شكوفايي اقتصادي و توسعه صنعتي در گروي توسعه كارآفريني است. در اين مقاله خلاصه نتايج حاصل شده از اين تحقيق ارائه و بررسي مي‌شود.
- جمع وام پرداختي به اين 40 كارآفرين توسط اين مركز 25292 ميليون ريال و جمع آوردة (سرماية ) خود كارآفرينان جهت اجراي پروژه‌ها 41833 ميليون ريال است. بنابراين جهت اجراي اين 40 پروژه جمعاً مبلغ 67125 ميليون ريال مورد نياز بوده كه %37 آن از طريق وام كارآفريني تأمين و %63 آن را كارآفرين از منابع داخلي خود تأمين نموده است.
- اين 40 پروژه براي 837 نفر اشتغال مستقيم ايجاده نموده است. يعني كارآفرين به ازاي هر 30 ميليون ريال وام دريافتي يك اشتغال ايجاد نموده و اگر سرمايه خود را هم به اين مبلغ اضافه نمايد تقريباً به ازاي هر 80 ميليون ريال يك شغل ايجاد شده است. طبق اظهارات مسئولين هزينه ايجاد يك شغل در صنعت بيش از 200 ميليون ريال است. اما كارآفرين به عنوان بخش خصوصي مولد و با به كارگيري بهينه منابع اين مبلغ را به 80 ميليون ريال كاهش داده است.
- اين 40 پروژه براي 1456 نفر به طور غير مستقيم شغل ايجاد نموده اگر اين تعداد به اشتغال مستقيم اضافه گردد هزينه ايجاد يك شغل به مراتب كاهش مي‌باشد.
- از اين 40 پروژه 8 مورد آن به ايجاد دانش فني منجر گرديده است. اگر قرار بود دانش فني ايجاد شده از شركت‌هاي خارجي خريداري گردد مبلغي كه مي‌بايد بابت آن پرداخت شود از جمع وام دريافتي به مراتب بيشتر مي‌شود. ضمن اينكه ايجاد دانش فني در كشور، بومي سازي آن را آسان و اعتبار كشور را درجهان افزايش مي‌دهد.
- در اين ميان در 3 مورد كار كاملاً جديد بوده و براي اولين بار در ايران انجام شده است.
- از بخش تحقيق و توسعه شركت‌هاي كوچك و متوسط (SMEها) در 4 مورد حمايت شده كه در هر مورد فرآيندي جديد در توليد يا محصولي جديد به خط توليد اضافه شده است.
- با استفاده از فرايندهاي جديد در ساخت، انجام پروژه‌هاي كارآفريني در 26 مورد منجر به توسعه فنّاوري شده است.
- در اين ميان 11 كارآفرين توانسته اند با ثبت 11 شركت جديد فعاليت صنعتي و اقتصادي خود را در قالب « SMEهاي» ايجاد شده دنبال نمايند.
- با فروش محصولات ‍توليدي كارآفرينان در طول زمان انجام پروژه كارآفريني بيش از 595/6 ميليون دلار صرفه جويي ارزي حاصل شده است كه با ادامه فعاليت كارآفرينان در صنايع ايجاد شده روند صرفه جويي ارزي به طور پيوسته ادامه خواهد يافت.
با نگاهي به نتايج ذكر شده مي‌توان به ميزان موفقيت طرح توسعه كارآفريني پي برد. مهمترين آثار توسعه كارآفريني، افزايش نوآوري، ارتقاي سطح فنّاوري، افزايش تعداد ثبت اختراعات و ابداعات، توليد دانش فني، ايجاد اشتغال و SME‌ها، توليد و توزيع درآمد در سطح جامعه است كه در نتيجه مي‌تواند افزايش ثروت ملي را در برداشته باشد. كدام سرمايه گذاري مي‌تواند در اين حد آثار مثبت اجتماعي و اقتصادي از خود باقي گذارد. آيا براستي مي‌توان مسيري بهتر از مسير توسعه كارآفريني جهت توسعه اقتصادي و صنعتي در كشور يافت. بايد از اين تجربه ارزنده دنيا با توجه نيروهاي مساعد فراوان در كشور بخوبي استفاده و با جديت براي توسعه كارآفريني برنامه ريزي كنيم.
مهمترين آثار توسعه كارآفريني، افزايش نوآوري، ارتقاي سطح فنّاوري، افزايش تعداد ثبت اختراعات و ابداعات، توليد دانش فني، ايجاد اشتغال و SME‌ها، توليد و توزيع درآمد در سطح جامعه است كه در نتيجه مي‌تواند افزايش ثروت ملي را در برداشته باشد.
مركز كوفما كه رابطه با مسائل كارآفريني فعاليت دارد وضعيت كارآفريني را در 29 كشور جهان ارزيابي كرده و اطلاعات بسيار با ارزشي در گزارش خود ارائه داده است.
بررسي دقيق اين گزارش مي‌تواند در برنامه ريزي جهت توسعه كارآفريني با ارزش باشد. اين مركز حداقل با 2000 نفر كارآفرين در هر كشور تماس گرفته، به بررسي وضعيت آن‌ها پرداخته و با بيش از 950متخصص ملي در امور كارآفريني گفتگو داشته و حجم وسيعي از اطلاعات استاندارد شده ملي هر كشور مورد بهره برداري قرارداده است. پس از بررسي‌هاي عميق، جمعيت كارآفرين را در كشورها از نظر سطح فنّاوري و نوع فعاليت به دو گروه اساسي دسته بندي نموده است.
1- فعاليت‌هاي كارآفريني بر اساس ضرورت‌ها
2- فعاليت‌هاي كارآفريني بر اساس فرصت‌ها
- اين مطالعات نشان مي‌دهد كه حدوداً 4/1 ميليارد نفر نيروي كار در محدوده سني 20 تا 64 سال در اين كشور‌ها زندگي مي‌كنند كه از اين جمعيت 150 ميليون نفر (بيش از %10 نيروي كار) درگير فعاليت‌هاي مرتبط با كارآفريني هستند.
- در اين گزارش اشاره شده است كه %54 از كارآفرينان (حدود 80 ميليون نفر كساني هستند كه بر اساس «فرصت‌ها» فعاليت‌هاي صنعتي و كسب كار مورد علاقه خود را ايجاد نموده اند. اغلب اين افراد در كشورهاي توسعه يافته يا در بخش‌هاي توسعه يافته كشورهاي در حال توسعه فعاليت خود را دنبال مي‌نمايند. براي مثال در يك كشور توسعه يافته، كارآفرين تلاش مي‌كند با افزايش توانمندي مثلاً دستگاه تلفن‌همراه تمام نيازمندي‌هاي ارتباطي و اطلاعاتي مشتري را تأمين نمايد، لذا با توسعه فنّاوري توانمندي محصول را بالا برده و در نتيجه بازار و فرصت‌هاي جديد براي فروش محصول خود به وجود مي‌آورد.
بر اساس همين گزارش %43 از كارآفرينان (حدود 63 ميليون نفر) كساني هستند كه بر اساس «ضرورت‌ها» فعاليت‌هاي كارآفريني خود را دنبال مي‌كنند. اغلب اين افراد در كشورهاي در حال توسعه يا توسعه نيافته مشغول به فعاليت اند. در اين كشورها نيازهاي اوليه و ضرورت‌ها، مبناي فعاليت‌هاي كارآفريني قرار مي‌گيرد. لذا سطح فنّاوري و نوع خدمات كارآفريني بر اساس فرصت‌ها و ضرورت‌ها بسيار متفاوت است.
كارآفرينان مرد %70 جمعيت كارآفرينان را تشكيل مي‌دهند. به عبارت ديگر مردان كارآفرين دو برابر زنان هستند. در دو كشور ايتاليا و نيوزلند تعداد كارآفرينان مرد و زن تقريباً برابرند.
- افراد 25 تا 44 سال بيشترين جمعيت كارآفرين (%55) و افراد 18 تا 24 سال %23 و افراد 45 سال به بالا %22 كارآفرينان را تشكيل مي‌دهند.
سرمايه گذاري خطرپذير يكي از عوامل مهم در توسعه كارآفريني و منابع تامين آن از اهميت ويژه‌اي برخوردار است. در كشورهاي مورد مطالعه سرمايه مورد نياز كارآفرين از دو منبع اصلي تامين مي‌گردد.
1- سرمايه خطر پذير كلاسيك
اين سرمايه‌ها از طريق منابع رسمي كشور تامين و در اختيار كارآفرين قرار مي‌گيرد. مانند سازمان‌هاي حمايت كننده از كارآفرينان و بانك‌هاي مرتبط با توسعه صنايع.
2- منابع مالي غيررسمي
اين بخش از سرمايه توسط خود كارآفرين، بستگان، دوستان و ساير افرادي كه مي‌خواهند در پروژه مشاركت داشته باشند تامين مي‌گردد. اين بخش از منابع مالي در سراسر جهان از اهميت بيشتري برخوردار است.
به طور متوسط به ازاي هر يك دلار سرمايه گذاري از نوع سرمايه خطر پذيري كلاسيك مقدار 6/1 دلار سرمايه گذاري از نوع منابع مالي غيررسمي وجود دارد ميانگين سرمايه گذاري غيررسمي در كشورهاي مورد مطالعه %1/1 توليد ناخالص داخلي (GDP ) كشورهاست حداكثر آن %7/3 در كره و حداقل آن %14/0 در برزيل است.
در گزارش مذكور عوامل موثر در كارآفريني به صورت نمودار و جدول نشان داده شده و كشورهاي مورد مطالعه با يكديگر مقايسه شده اند. در پايان گزارش وضعيت هر يك از كشورها به طور مستقل ارزيابي شده و نكات كليدي كه باعث رونق كارآفريني يا كاهش سطح كارآفريني در كشور شده است را بيان مي‌كند. اين گزارش مي‌تواند براي علاقمندان به موضوع كارآفريني بسيار با ارزش باشد.
بحث و نتيجه گيري
بررسيها نشان مي‌دهد در كشورهايي كه زيرساخت‌ها و قوانين حمايتي مناسبي دارند، قانون مالكيت معنوي رعايت مي‌شود و هزينه قابل ملاحظه اي در بخش تحقيقات و بخش‌هاي تحقيق و توسعه (R&D ) صرف مي‌شود. كارآفرنيي داراي سطح بالاتري براساس
فرصت‌هاست. در كشورهاي وارد كننده صنايع پيشرفته (HT) سطح كارآفريني اغلب پائين و فعاليتهاي كارآفريني براساس ضرورت‌ها شكل مي‌گيرد.
كارآفرين نوآور و خلاق، مخاطره پذير و مسئوليت پذير است. او هدف گرا، واقع گرا و رشدگرا است. كارآفرين داراي عزم و اراده، اعتماد به نفس و استقلال طلب است. قدرت تخيل، دور انديشي، خودجوشي، بصيرت، تفكر مثبت، توانمندي در ايجاد ارتباط از ديگر ويژگي‌هاي كارآفرينان است.
عالی بود واقعا خسه نباشید :gol:
 

ayja

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
حیف نیست این تاپیک بره اون ته و فراموش بشه. دمش گرم . خدابیامرز خیلی خوب نوشته.
 

Similar threads

بالا