لطفا مباحث مشاوره ای وشخصی خود را دراین تاپیک مطرح فرمایید

urban planing

عضو جدید
راستی قبل عمل یه نخ سیگار بکش برگشتت 50،50 س:D مرگ که دس دکتر نیس خخخخ
واقعا برم بکشم؟:surprised:
من برنگشتم فقط مال و اموالم و به کسی ندین بدین با خودم ببرم!:redface:
منم دقیقااااااااااا ازینجور مشاغل بدم میاد
اما ریاستم دوس ندارم
فقط معمارییییییییییییییییییییییییییییییییی
طراحی کنی شاهد ساختش باشی:hypocrite:

از طراحی هم خوشم نمیاد
از طراحی اصلا خوشم نمیاد!
:redface:
 

wooer-man

اخراجی موقت
آره دیگه ووئر تو رو میگه!
تو فک کردی منو میتونی عمل کنی تازه اونم تو شرایطی که من هوشیارم!!:w25:
هیچی از کله من نمیاد بیرون خیالت تخت!هه
:D


پاک کردم ایول که گذشتیش برام.:smile:
آره این مواد داره اینجا اختلال میکنه بندازینش بیرون مثل که موادم با خودش حمل میکنه تو شب روشن!
:w07:
اتی منو عصبانی نکنا.... چاقو دست منه ... اوکی .... حالا خیلی ریلکس بشین :ی
من بخوام در میارم ههههه
 

Savalancivil

کاربر بیش فعال
ترم پیش درس جامعه شناسی با ی استاد فرهیخته داشتیم ک نگاه منو ب هستی و خدا و همه چی عوض کرد،البته منم بخاطر ی سری اتفاقات خیلیییییییی تلخ آمادگی پذیرششو داشتم
کاش قدرت بیانشو داشتم و میتونستم همشو ب شما منتقل کنم...
نگاهتونو ب خدا عوض کنید
خدا ننشسته اون بالا ک آدمای بدو بذاره سر راه ما
هرچیزی ک واسمون اتفاق میفته فقط و فقط مسببش ماییم
شک نکنید!!
خدا جدا از من نیست،درون منه،من درون اونم
یکی هستیم...
نوری ک در وجودم روشن شدو تا ابد مدیون اون استادمم
الان دیگه بدتریییینها هم واسم اتفاق بیفته نه کفر میکنم،نه گلایه،نه دنبال مقصری جز خودم میگردم
میپذیرمش و این قدرت پذیرش خیلی مهمه،کافیه ی اتفاق یا شخص یا... رو بپذیرید،واقعا و عمیقا،با عقل و منطق نه با احساسات،تا معجزشو ببینید و اون وقته ک ب روی همه چی فقط لبخند میزنید:gol:
خیلی ممنون
شما کاملاً درست میگین
راستش پستتونو دیدم یجوری شدم
از خودم بدم اومد
فک کنم حرفای بدی زدم
نه اینکه بخوام کفر بگم نه فقط نمیدونم چرا اونجوری فکر کردم
شاید از فشار زیاده.
استغفرالله فکنم حرفای بدی زدم.
نا امید شیطانه ولی من نمیدونم چجور به آرامش برسم.
 

Takesh

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
ترم پیش درس جامعه شناسی با ی استاد فرهیخته داشتیم ک نگاه منو ب هستی و خدا و همه چی عوض کرد،البته منم بخاطر ی سری اتفاقات خیلیییییییی تلخ آمادگی پذیرششو داشتم
کاش قدرت بیانشو داشتم و میتونستم همشو ب شما منتقل کنم...
نگاهتونو ب خدا عوض کنید
خدا ننشسته اون بالا ک آدمای بدو بذاره سر راه ما
هرچیزی ک واسمون اتفاق میفته فقط و فقط مسببش ماییم
شک نکنید!!
خدا جدا از من نیست،درون منه،من درون اونم
یکی هستیم...
نوری ک در وجودم روشن شدو تا ابد مدیون اون استادمم
الان دیگه بدتریییینها هم واسم اتفاق بیفته نه کفر میکنم،نه گلایه،نه دنبال مقصری جز خودم میگردم
میپذیرمش و این قدرت پذیرش خیلی مهمه،کافیه ی اتفاق یا شخص یا... رو بپذیرید،واقعا و عمیقا،با عقل و منطق نه با احساسات،تا معجزشو ببینید و اون وقته ک ب روی همه چی فقط لبخند میزنید:gol:

به به چه زیبا
چشممون به جمال شما و سخنان گهر بارتون روشن گشت
 

MaRaL.arch

کاربر فعال تالار مهندسی معماری ,
کاربر ممتاز
خیلی ممنون
شما کاملاً درست میگین
راستش پستتونو دیدم یجوری شدم
از خودم بدم اومد
فک کنم حرفای بدی زدم
نه اینکه بخوام کفر بگم نه فقط نمیدونم چرا اونجوری فکر کردم
شاید از فشار زیاده.
استغفرالله فکنم حرفای بدی زدم.
نا امید شیطانه ولی من نمیدونم چجور به آرامش برسم.
هی میخوام بحرفم
میترسم بگن رفته رو منبر...
از خدا نترس دوست خوبم،خدا خیلییییییییی عظیم ترازیناس
خدا بی نهایته...
امیدوارم خدا این نورو ب قلب توام بتابونه
هرکی ب من نگاه کنه فک میکنه ک خیلی گرون تموم شده واسم
اما واقعا میارزه ب اینکه همه هستیتو ببازی
به به چه زیبا
چشممون به جمال شما و سخنان گهر بارتون روشن گشت

:razz:
دلتون باید روشن شه مهندس!!
 

fire.boy

کاربر فعال
:gol:
[/QUOTE]

قانون جاذبه در انسانها میگه: هر چیزی که وارد زندگی هر شخص میشه، توسط خود اون فرد جذب میشه. واسه کائنات فرقی نداره که اون فرد به چیزای مثبت فکر میکنه یا منفی. کائنات، همونو سر راهش قرار میده
 

MaRaL.arch

کاربر فعال تالار مهندسی معماری ,
کاربر ممتاز

قانون جاذبه در انسانها میگه: هر چیزی که وارد زندگی هر شخص میشه، توسط خود اون فرد جذب میشه. واسه کائنات فرقی نداره که اون فرد به چیزای مثبت فکر میکنه یا منفی. کائنات، همونو سر راهش قرار میده[/QUOTE]


100%موافقم:gol:
 

fire.boy

کاربر فعال
100%موافقم:gol:[/QUOTE]



...و اینکه "اینکه ما دوست داریم خالق و پروردگاری که مافوق همه چیز باشه وجود داشته باشه،یه قضیه ست و اینکه لحظه لحظه زندگی رو مطلقأ متأثر از خدا بدونیم یه چیز دیگست. بخاطر همینم در بعضی ها، فاصله بین کفر و بندگی از تار مو هم کمتره :gol:
 

MaRaL.arch

کاربر فعال تالار مهندسی معماری ,
کاربر ممتاز



...و اینکه "اینکه ما دوست داریم خالق و پروردگاری که مافوق همه چیز باشه وجود داشته باشه،یه قضیه ست و اینکه لحظه لحظه زندگی رو مطلقأ متأثر از خدا بدونیم یه چیز دیگست. بخاطر همینم در بعضی ها، فاصله بین کفر و بندگی از تار مو هم کمتره :gol:[/QUOTE]


دقیقا
همه اتفاقات زندگیمون متاثر از کارها و رفتارمون در حال و گذشته س
اما ب ما یاد دادن که همه چیو بندازیم گردن خدا و بجای ریشه یابی و سعی در حلش،یا گلایه کنیم یا بریم دخیل ببندیم...
این ها انکار خدا یا متافیزیک نیس
قوانین حاکم بر دنیاییه ک خدا خلق کرده
 

delbaar

کاربر فعال
..ه دقیقا
همه اتفاقات زندگیمون متاثر از کارها و رفتارمون در حال و گذشته س
اما ب ما یاد دادن که همه چیو بندازیم گردن خدا و بجای ریشه یابی و سعی در حلش،یا گلایه کنیم یا بریم دخیل ببندیم...
این ها انکار خدا یا متافیزیک نیس
قوانین حاکم بر دنیاییه ک خدا خلق کرده




ولی من همیشه خودمو مقصر میدونم ولی اینجور آدم بیشتر اذیت میشه :(
 

MaRaL.arch

کاربر فعال تالار مهندسی معماری ,
کاربر ممتاز
ولی من همیشه خودمو مقصر میدونم ولی اینجور آدم بیشتر اذیت میشه :(

آره مسلما اذیت میشی
اما باید ازین احساس منفی ک بوجود میاد استفاده کنیم،من یکی ازون اتفاقات رو اول مینداختم گردن عالم و آدم،همه بجز هودم
بعدش منصفانه نشستم با خودم خلوت کردم،دیدم فقط و فقط مقصرش خودمم
اولش افسرده شدم یجورایی
اما بعدش تصمیم گرفتم ازین شکست،واسه ی گام مثبت تو زندگیم استفاده کنم
تا هم اون اشتباهو جبران کنم،هم از دست داده هامو
خداروشکر موفق شدم در حالی ک میتونستم ب ی مرده متحرک تبدیل شم الان پراز شور زندگی و انرژی ام
یادآوری اون حادثه حالا فقط باعث میشه تا ازین ببعد قدم هامو آگاهانه تر بردارم
 

MaRaL.arch

کاربر فعال تالار مهندسی معماری ,
کاربر ممتاز
آقا من کم آوردم با این بیان زیبا
چشم من بیشتر دقت میکنم.
اتفاقاً امروز یکم باهاش دردو دل کردم یکم سبک شدم.
حالا فکر نکنید که چه زود متحول شدم نه من خودم اون حرفایی رو که زدین متوجه بودم اما مشکلات آدمو بد جور فیتیله پیچ میکنه ادم راهشو اشتباه میره.
ممنون که دلمو روشن کردین.:gol:
امیدوارم کمکی کرده باشم
باید خدارو حس کنیم،باور کنیم
نه اینکه ازش بترسیم و مث آدما تصورش کنیم ک مثلا چون من فلان حرفو زدم پس خدا این اتفاقو گذاشت سر راهم،یا ازم ناراحت شد و بام قهره و دیگه حرفامو نمیشنوه و ...
خدا این دنیا رو با قوانین بسیااار دقیقی خلق کرده و ب انسانها هم اختیاراتی در محدوده قوانین دنیا داده
هر اتفاقی هم ک میفته حاصل عمل ما و قوانین کائناته
خدا هم درهر قدمی ک برمیداریم در ما و با ماست
حضورشو حس کنی،دلت آروم میگیره،و راهی ک با روح و روان آروم و مطمئن( و صد البته آگاهانه) طی بشه حوادث و خطرات کمتری داره
 

t3teknik

عضو جدید
کاربر ممتاز
دوستان من مصاحبه شغلی پیش رو دارم
چند تا مشکل دارم که میترسم تخت تاثیر اون به چیزی که آرزومه نرسم
ممنون میشم راهنماییم کنید
راستش من جدیدا متوجه شدم وقتی توی موقعیت های جدید قرار میگیرم
نفس هام به شماره میوفته و قدرت صحبت کردن بدون لرزش صدا از من ساقط میشه
حتی بعضی وقتا که الان داره بیشتر هم میشه،توی این موقعیت ها گونه هام شروع میکنن به پرش!!!
که متاسفانه بدترین حالته که حتی نمیتونم کنترلش کنم و متاسفانه موردی هم هست که طرف به عینه میبینه و کار رو خراب میکنه
راستش خودم میدونم اگه مسلط باشم به تمامی مطالب و کم و کیف اون هیچکدوم از این اتفاق ها نمیفته و حتی خیلی هم خوب اجراش میکنم
اما الان واقعا نمیدونم چه جوریه اون محیط و آدم هاش میترسم این اتفاق ها رخ بده
در کل به نظرتون چطور آرامش خودم رو حفظ کنم توی اون چند دقیقه تا بتونم خود واقعیم و توانایی هام رو صحیح نشون بدم؟
بازهم ممنونم
.... سلام ..
.. در ابتدا دعا می کنم که پذیرفته شین ....

این عدم تسلط شما بر می گرده به روابط عمومی ضعیف ... با احتمال زیاد شما زیاد در جمع های تازه شکل گرفته فعال نیستین ....
خب پیشنهاد زیاد هست ، یکیشو میزارم ... تجربی.

مراحل "
" چندین متن گزینش پیدا کنین و به سوالایی که درش هست پاسخ کامل بدین ...برای مثال شما تا چه حد با این سازمان اشنایی دارید.... به صورت رسمی در ذهن و سپس به زبان بیارید ... جواب بایدخیلی روان و بدور از کلمات دوستانه باشه .

"" یک دوربین دورادور از یک میز و صندلی بزارید....بشینید ..... خیلی مرتب و با شخصیتی که در افکارتون هست .... خودتون باشین ... راحت ولی با اقتدار ...
""" شرو به حرف زدن کنین ... از خود برای گزینش گر خیالی حرف بزنین ... به سوال های خیالی پاسخ کامل بدین ... این مرحله باید کاملا توسط دوربین ضبط بشه ....

نکات /حرکت دادن دست ها قدرت تکلم شمارو زیاد می کنه .... ظاهر اراسته و شیک خیلی موثره هم در گزینش هم در بالابردن اعتماد به نفس ..


موید باشید.
 

kadoo

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
Re: لطفا مباحث مشاوره ای وشخصی خود را دراین تاپیک مطرح فرمایید

.... سلام ..
.. در ابتدا دعا می کنم که پذیرفته شین ....

این عدم تسلط شما بر می گرده به روابط عمومی ضعیف ... با احتمال زیاد شما زیاد در جمع های تازه شکل گرفته فعال نیستین ....
خب پیشنهاد زیاد هست ، یکیشو میزارم ... تجربی.

مراحل "
" چندین متن گزینش پیدا کنین و به سوالایی که درش هست پاسخ کامل بدین ...برای مثال شما تا چه حد با این سازمان اشنایی دارید.... به صورت رسمی در ذهن و سپس به زبان بیارید ... جواب بایدخیلی روان و بدور از کلمات دوستانه باشه .

"" یک دوربین دورادور از یک میز و صندلی بزارید....بشینید ..... خیلی مرتب و با شخصیتی که در افکارتون هست .... خودتون باشین ... راحت ولی با اقتدار ...
""" شرو به حرف زدن کنین ... از خود برای گزینش گر خیالی حرف بزنین ... به سوال های خیالی پاسخ کامل بدین ... این مرحله باید کاملا توسط دوربین ضبط بشه ....

نکات /حرکت دادن دست ها قدرت تکلم شمارو زیاد می کنه .... ظاهر اراسته و شیک خیلی موثره هم در گزینش هم در بالابردن اعتماد به نفس ..


موید باشید.

سلام
ممنونم
تقریبا درست میگید
ممنون از راهنمایی هاتون.حتما تا حد توان عملیش میکنم
 

₪آمیتریس₪

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
آبجی جونم منم برای کنفرانسا دقیقا همین کار رو میکنم دوستام رو هم بیچاره میکردم از بس جمعشون میکردم برا توضیح دادن.تسلطم هم برای ارائه خوب بود یعنی عالی بود
البته میدونم اگه تسلطم رو زیاد کنم میتونم حتما خوب خودم رو نشون بدم
اما برای مصاحبه اینجا چندنفر هستن و مبحث هم تخصصیه .یه جور جو سنگین میشه
ولی آبجی جون این رو از پسش بر میام میدونم چون من به این مباحث علاقه زیاد دارم میتونم سریع تسلط پیدا کنم

به نظرم در کنار تمرین روی مباحث برای بیشتر شدن تسلطت ...

سعی کن به اندازه شب قبلش استراحت کنی ... غذای سبک بخوری ... صبحانه هم بخوری ... یه شکلاتم قبلش بخور قندت نیوفته :دی

شب قبل آهنگ ملایم و آرامش بخش گوش کن ... خوندن کتاب ، خوندن شعر ، قرآن خوندن ، نماز خوندن یا هر کار دیگه ای که معمولا آرومت میکنه رو انجام بده ...

چون تا حدودی میشناسمت فکر میکنم روی فاز معنویت کار کنی خوبه برات :دی

ان شاءالله موفق باشی عزیزم ...
 

kadoo

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
Re: لطفا مباحث مشاوره ای وشخصی خود را دراین تاپیک مطرح فرمایید

به نظرم در کنار تمرین روی مباحث برای بیشتر شدن تسلطت ...

سعی کن به اندازه شب قبلش استراحت کنی ... غذای سبک بخوری ... صبحانه هم بخوری ... یه شکلاتم قبلش بخور قندت نیوفته :دی

شب قبل آهنگ ملایم و آرامش بخش گوش کن ... خوندن کتاب ، خوندن شعر ، قرآن خوندن ، نماز خوندن یا هر کار دیگه ای که معمولا آرومت میکنه رو انجام بده ...

چون تا حدودی میشناسمت فکر میکنم روی فاز معنویت کار کنی خوبه برات :دی

ان شاءالله موفق باشی عزیزم ...

ممنونم از راهنمایی هات
چشم حتما انجامش میدم
ممنونم التماس دعای فراوون دارم عزیز:)
 

delbaar

کاربر فعال
چرا مشقوله
ب چی فکر میکنی

من اصلا نمیدونم که که خودم چی میخوام
دلم خیلی نا آرومه

میخوام یه چیزی رو از ذهنم پاک کنم ولی نمیتونم
هر چی بیشتر تلاش میکنم کمتر نتیجه میده
بیشتر فکرم درگیر میشه
 

پرنیان23

عضو جدید
فکرم خیلی مشغوله...خیلی مدام فکر وخیال ..جوری که همش حواسم پرته خیلی اذیتم
باید چکار کنم؟؟؟؟
دلم خیلی گرفته
آخه نمی دونم این گرفتگی دل چیه که سراغ همه میاد ....
حکمتش چیه خدا می دونه ...
جوش نزن خودم درس می خونم ......فیلسوف میشم ...........پادزهرش رو برات کشف می کنم .....
نگی نوش دارویه ها ...
 

delbaar

کاربر فعال
آخه نمی دونم این گرفتگی دل چیه که سراغ همه میاد ....
حکمتش چیه خدا می دونه ...
جوش نزن خودم درس می خونم ......فیلسوف میشم ...........پادزهرش رو برات کشف می کنم .....
نگی نوش دارویه ها ...

خیلی خسته میشم همش بیرون که هستم دانشگاه که میرم با دوستام میگم و میخندم ولی همش میخوام خودمو گول بزنم تو سینه ام همش غمه
 

t3teknik

عضو جدید
کاربر ممتاز
فکرم خیلی مشغوله...خیلی مدام فکر وخیال ..جوری که همش حواسم پرته خیلی اذیتم
باید چکار کنم؟؟؟؟
دلم خیلی گرفته
ایام بهار و این حس و حال

بگردین ... سعی کنید از ازوا دور شید ... روزگار را به شادکامی بگزارنید ، گاهی به خرید گاهی به ....
 

etnn

عضو جدید
کاربر ممتاز
چاره کارت اینه که با افراد پرانرژی و شاد نشست و برخاست کنی..معجزه میکنه :D
 

delbaar

کاربر فعال
ایام بهار و این حس و حال

بگردین ... سعی کنید از ازوا دور شید ... روزگار را به شادکامی بگزارنید ، گاهی به خرید گاهی به ....

به بهار ربطی نداره
خیلی خودم مشغول میکنم...خیلی سعی میکنم شاد باشم از ته دل شاد نمیشم
 

etnn

عضو جدید
کاربر ممتاز
من خودم از اون آدمای پر انرژی ام یه جوری که همیشه بقیه از بودن با من لذت میبرن


پرانرژی صرفا منظورم خنده رو و الکی خوش نیستاا..

از اونایی که از تک تک لحظاتشون واقعا لذت میبرن..از حداقل شرایط ..

من چندوقتیه با چند نفر اینجوری آشنا شدم ...روحیاتم دگرگون شده اصن یه وضی :D
 

پرنیان23

عضو جدید
خیلی خسته میشم همش بیرون که هستم دانشگاه که میرم با دوستام میگم و میخندم ولی همش میخوام خودمو گول بزنم تو سینه ام همش غمه
می تونی منبع ناراحتیتو پیدا کنی ...یه چیزی که تو دلت بوده و خواستی که حذفش کنی یا فراموشش کنی ...شاید یه خواسته ...شاید یه کاستی ...شاید یه دلخوری و....
بعد کم کم رفعش کنی ...قدمهای کوچک ...ولی همین که بدونی داری بهش نزدیک میشی بهت آرامش میده ...
اوه چه حرفای قلمبه ای زدم :thumbsup2:
 

Similar threads

بالا