مشاعرۀ سنّتی

nooshafarin

عضو جدید
کاربر ممتاز
تقدیرچنین بوده یک دم نشد آسوده
تابود چنین بوده این دم نکن آلوده
***my own***
تشكر ميشه بگين شعر از كي بود هرچي گشتم پيداش نكردم
هی فلانی ! زندگی شاید همین باشد
یک فریب ساده و کوچک
آن هم از دست عزیزی که تو دنیا را
جز برای او و جز با او نمی خواهی
من گمانم زندگی باید همین باشد!
 

Aseman Etemaad

عضو جدید
کاربر ممتاز
درد عشقی کشیده ام که مپرس
زهر هجری چشیده ام که مپرس
گشته ام در جهان و آخر کار
دلبری برگزیدهام که مپرس!
 

nooshafarin

عضو جدید
کاربر ممتاز
درد عشقی کشیده ام که مپرس
زهر هجری چشیده ام که مپرس
گشته ام در جهان و آخر کار
دلبری برگزیدهام که مپرس!
سرو در باغ نشانند و ترا بر سر و چشم
گر اجازت دهی ای سرو روان بنشانم
عشق من بر گل رخسار تو امروزی نیست
دیر سالیست که من بلبل این بستانم
 

Aseman Etemaad

عضو جدید
کاربر ممتاز
در آن شبهای طوفانی که عالم زیر و رو می شد
نهانی شبچراغ عشق را در سینه پروردم!






برو بچ من کماکان تشکر ندارم........ باشه طلبتون!;)
 

behnam-t

عضو جدید
مطرب از گفته حافظ غزلی نغز بخوان
تا بگویم که ز عهد طربم یاد آمد

نمیشه اسمان جان من تشکر میخوام:child::child::crying2:
 

nooshafarin

عضو جدید
کاربر ممتاز
در آن شبهای طوفانی که عالم زیر و رو می شد
نهانی شبچراغ عشق را در سینه پروردم!






برو بچ من کماکان تشکر ندارم........ باشه طلبتون!;)

مرا می بینی و هردم زیادت می کنی دردم
تو را می بینم و میلم زیادت می شود هردم
 

گلابتون

مدیر بازنشسته
من بي برگ خزان ديده دگر رفتني ام
تو همه بار و بري تازه بهارا تو بمان

داغ و درد است همه نقش و نگار دل من
بنگر اين نقش به خون شسته نگارا تو بمان
 

Aseman Etemaad

عضو جدید
کاربر ممتاز
نشسته ام در انتظار این غبار بی سوار
دریغ کز شبی چنین سپیده سر نمی زند!




سلام گلاب جون...
 

nooshafarin

عضو جدید
کاربر ممتاز
نشسته ام در انتظار این غبار بی سوار
دریغ کز شبی چنین سپیده سر نمی زند!




سلام گلاب جون...
من نهادم سر به نرده ی آهن باغش
که مرا از او جدا می کرد
و نگاهم مثل پروانه
در فضای باغ او می گشت
گشتن غمگین پری در باغ افسانه...
 

گلابتون

مدیر بازنشسته
ياري كن اي نفس كه درين گوشه قفس
بانگي برآوردم ز دل خسته يك نفس


سلام به روي ماهت آسمان جون ...
 

Aseman Etemaad

عضو جدید
کاربر ممتاز
سحر با باد می گفتم حدیث آرزو مندی
خطاب آمد که واثق شو به الطاف خداوندی
دعای صبح و آه شب کلید گنج مقصودت
بدین راه و روش میرو که با دلدار پیوندی!
 

shanli

مدیر بازنشسته
تا خواسته‌ام از تو ترا خواسته‌ام
از عشق تو خوان عشق آراسته‌ام
خوابی دیدم و دوش فراموشم شد
این میدانم که مست برخاسته‌ام

 

seeemesooo

عضو جدید
تا خواسته‌ام از تو ترا خواسته‌ام
از عشق تو خوان عشق آراسته‌ام
خوابی دیدم و دوش فراموشم شد
این میدانم که مست برخاسته‌ام

منشور اگر كه نور هفت رنگ كند
با قوس قزح به چند نيرنگ كند
هر هفت ز يك آمد و آخر يك شد
يك يك چو شوند روي درجنگ كند
 

tired_poet

عضو جدید
کاربر ممتاز
دیشب حوالی تب و هذیان دلم گرفت
یعنی ازین دیار پریشان دلم گرفت
چون برده ای خطازده در کوچه های مصر
از سرزمین شوم خدایان دلم گرفت
ای کاش سنگ و دست رفاقت نداشتند
از انتفاضه بر سر یک نان دلم گرفت!
این جغد های شوم، که را سنگ میزنند؟
از رقص مرگ بر سر قرآن دلم گرفت
 

Derakht-e-marefat

عضو جدید
یکی از بوی دردش ناقل آمد
یکی از نیم جرعی عاقل آمد
یکی از جرعه ای گردیده صادق
یکی از یک پیاله گشته عاشق
یکی دیگر فروبرده به یکبار
خم و خمخانه و ساقی و میخوار
کشیده جمله و گشته دهان باز
زهی دریادل رند نظرباز
 

Derakht-e-marefat

عضو جدید
یکی درد و یکی درمون پسندد
یکی وصل و یکی هجرون پسندد
مو از درمون ودرد و وصل وهجرون
پسندم آنچه را جانون پسندد
 

tired_poet

عضو جدید
کاربر ممتاز
دیوانگی زین بیشتر؟ زین بیشتر دیوانه جان؟
با ما سر دیوانگی داری مگر دیوانه جان؟
در اولین دیدار هم بوی جنون آمد ز تو
وقتی نشستی اندکی نزدیک تر دیوانه جان
 

Derakht-e-marefat

عضو جدید
تا آب شدم سراب دیدم خود را
دریا گشتم حباب دیدم خود را
آگاه شدم غفلت خود را دیدم
بیدار شدم به خواب دیدم خود را
 
Similar threads
Thread starter عنوان تالار پاسخ ها تاریخ
naghmeirani اولین مسابقۀ "مشاعرۀ سنتی دور همی" با جایزه مشاعره 109
Fo.Roo.GH مشاعرۀ شاعران مشاعره 11

Similar threads

بالا