ای همه هستی ز تو پیدا شده
خاک ضعیف از تو توانا شده
دلی که غیب نمای است و جام جم داردای ساربان آهسته ران کارام جانم می رود
وان دل که با خود داشتم با دلستانم می رود
نالم چو نای من اندر حصار ناردانی که چیست دولت؟ دیدار یار دیدن
در کوی او گدایی بر خسروی گزیدن...
هر دم از این باغ بری می رسد
تازه تر از تازه تری می رسد
رشته جان ها که در این گوهر است
مرسله از مرسله زیباتر است...
تشنه بادیه را هم به زلالی دریاب
به امیدی که در این ره به خدا میداری
دل ببردی و بحل کردمت ای جان لیکن
به از این دار نگاهش که مرا میداری
ساغر ما که حریفان دگر مینوشند
ما تحمل نکنیم ار تو روا میداری
یار بی پرده از در و دیوار
در تجلی است یا اولی الابصار...
Thread starter | عنوان | تالار | پاسخ ها | تاریخ |
---|---|---|---|---|
اولین مسابقۀ "مشاعرۀ سنتی دور همی" با جایزه | مشاعره | 109 | ||
مشاعرۀ شاعران | مشاعره | 11 |