دست در حلقه ی آن زلف دوتا نتوان زد
تکیه بر عهد تو و باد صبا نتوان زد
شعر گفتم که ز دل بردارم[FONT="]يكي را دست حسرت بربناگوش[/FONT]
[FONT="]يكي با آنكه مي خواهد درآغوش[/FONT]
[FONT="]تشکر از بالایی[/FONT]
[FONT="]ای قوم به حج رفته، کجایید کجایید؟[/FONT][FONT="]"[/FONT]
[FONT="]"[/FONT][FONT="]معشوق همین جاست، بیایید بیایید[/FONT][FONT="]"[/FONT]
[FONT="]"[/FONT][FONT="]معشوق تو همسایه دیوار به دیوار[/FONT][FONT="]"[/FONT]
[FONT="]"[/FONT][FONT="]در وادی سرگشته، شما در چه هوایید؟[/FONT][FONT="]"[/FONT]
[FONT="]"[/FONT][FONT="]گر صورت بی صورت معشوق ببینید[/FONT][FONT="]"[/FONT]
[FONT="]"[/FONT][FONT="]هم خانه و هم خواجه و هم کعبه شمایید[/FONT][FONT="]"[/FONT]
دل داده ام بر باد ، بر هر چه باداباد
مجنون تر از لیلی ، شیرین تر از فرهاد
[FONT="]دل من حالش خوشه اصلا بلد نیست بگیره[/FONT][FONT="]
[/FONT][FONT="]ولی خیلی تنگ می شه گاهی میترسم بمیره[/FONT]
نه دل مفتون دلبندی نه جان مدهوش دلخواهیرو درد گزین درد گزین درد گزین
زیرا که دگر چاره نداریم جزین
دلتنگ مشو که نیستت بخت قرین
چون درد نباشدت از آن باش حزین
یاری اندرکس نمیبینم یاران را چه شد
دوستی اندر کس نمیبینم دوستاران را چه شد
تا دم از شام سر زلف تو هر جا نزننددیرین زمانه رفیقی که خالی از خلل است
صراحی می ناب و سینه ی غزل است ...
تا دم از شام سر زلف تو هر جا نزنند
با صبا گفت وشنیدم سحری نیست که نیست
شکسته گشت چو پشت هلال قامت منتو را دیدم هنگام نیایش
که میکردی ز رب یزدان ستایش ...
شکسته گشت چو پشت هلال قامت من
کمان ابروی یارم چو وسمه باز کشید
شکسته گشت چو پشت هلال قامت من
کمان ابروی یارم چو وسمه باز کشید
در دیر مغان امد یارم قدحی دردستدوستان شرح پريشاني من گوش کنيد
داستان غم پنهاني من گوش کنيد
قصه بي سر و ساماني من گوش کنيد
گفت وگوي من و حيراني من گوش کنيد
نو بهارست در ان کوش که خوشدل باشیدر زمستانی سرد با دلی رفته زه دست
زیر لب میخوانم کاش می شد به تو گفت که تو تنها سخن عشق منی
تو نرو دور مشو از بر من
تو نرو تا که نمیرد دل من ...
Thread starter | عنوان | تالار | پاسخ ها | تاریخ |
---|---|---|---|---|
اولین مسابقۀ "مشاعرۀ سنتی دور همی" با جایزه | مشاعره | 109 | ||
مشاعرۀ شاعران | مشاعره | 11 |