معماری با مصالحی از جنس دل

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
 

ALIREZA.F.1988

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
رفتم نشستم کنارش گفتم: برای چی نمیری گـُلات رو بفروشی؟
گفت: بفروشم کـه چی؟تا دیروز می فروختم کـه با پولش آبجی مو ببرم پزشک دیشب حالش بد شد و مرد
با گریه گفت: تـو می خواستی گل بخری؟
گفتم: بخرم کـه چی؟تا دیروز می خریدم برای عشقم امروز فهمیدم باید فراموشش کنم…!
اشکاشو کـه پاک کرد، یه گـل بهم داد گفت:
بگیر باید از نو شروع کرد
تـو بدون عشقت..مـن بدون خواهرم ..
 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
[h=1]وقتی خدا می خواست تو را بسازد،

چه حال خوشی داشت،

چه حوصــله ای !

این مـوهــا، این چشم هــا ....

خودت می فهمــی؟

من همه اینها را دوست دارم.
[/h]
 

mohammad azizi

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
گاهی...
فکـر میکنیـم بدتـرین درد

از دسـت دادن کسـی است که دوستـش داریم !

امـا …. حقیقـت این است که

از دست دادن خــودمـون

و از یــاد بردن اینکه کـی هستیـم ! و چقدر ارزش داریم

گـاهی وقتــها خیلــی دردنــاک تـره

 

کلبه تنهایی من

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
تو با قلب ویرانه من چه کردی ؟
ببین عشق دیوانه من چه کردی؟
:cry:

درابریشم عادت اسوده بودم
توبا بال پروانه من چه کردی ؟

ننوشیده از جام چشم تو مستم
خمار است میخانه ی من
چه کردی؟

مگه لایق تیکه دادن نبودم؟
تو با حسرت شانه ی من چه کردی؟

مرا خسته کردی و خودت خسته رفتی
سفر کردی وباخانه من چه کردی؟
:cry:

جهاانم از گریه ات خیس باران
توبا سقف وکاشانه من چه کردی؟.....
:cry:
 
بالا