سلامدر جوامع امروزی ایران همه هموطنان بلااستثناء فقط به خودشان می اندیشند و مطلقا به حق و حقوق دیگران احترام نمیذارن.
اگه این نظر منو تایید میکنید ، بگید علت ها چی بوده که ما چنین شدیم؟
من که دلیل همه این مسائل رو فقر میدونم.در جوامع امروزی ایران همه هموطنان بلااستثناء فقط به خودشان می اندیشند و مطلقا به حق و حقوق دیگران احترام نمیذارن.
اگه این نظر منو تایید میکنید ، بگید علت ها چی بوده که ما چنین شدیم؟
من که دلیل همه این مسائل رو فقر میدونم.
فقر برای هرچیزی تعریف میشه. ولی به طور مشخص فقر اقتصادی مادر همه فقرهای دیگه ست. که به راحتی باعث میشه ادما دچار فقر فرهنگی، فقر فکری، فقر اجتماعی،فقر درک، فقر شعور و و و بشن.
من که دلیل همه این مسائل رو فقر میدونم.
فقر برای هرچیزی تعریف میشه. ولی به طور مشخص فقر اقتصادی مادر همه فقرهای دیگه ست. که به راحتی باعث میشه ادما دچار فقر فرهنگی، فقر فکری، فقر اجتماعی،فقر درک، فقر شعور و و و بشن.
همین جمله که شما گفتید "در نتیجه ثروتمند هم که بشن" یعنی پس قبلا فقر رو تجربه کردن. پس از حرف شما هم میشه نتیجه گرفت اگر ثروتمندی هم دارای فقر فرهنگی هست دوره ای از زندگیش رو فقیر بوده و به اصلاح عقده هایی رو در وجود خودش از گذشته داره.متاسفانه خیلی از افراد جامعه ی ما طمع کار و نون به نرخ روز خور و.. هستن در نتیجه شرایط شده همین که می بینید!
در نتیجه ثروتمند هم که بشن ، همینه! باید رفتارمون رو عوض کنیم نه وضع اقتصادی رو...
شعور ذاتی هست و نمیشه کسب کرد، یا هست و یا نیست،فقر اون هم از نوع فرهنگی و اطلاعاتی که باید به روز باشه و نیست
و همچنین فقر مالی.
فقر شعوری که حتی برای به دستآوردنش تلاش هم نمیشه
شعور ذاتی هست و نمیشه کسب کرد، یا هست و یا نیست،
اگر تعریف شما از شعور همانی باشد که تو روانشناسی هست ، باید عرض کنم که داشتن شعور ژنتیکی و غریضی است ، که یا هست و یا نیست.خیلی ها بصورت مادر زادی بیشعور بدنیا میآیند.سلام...چرا میگین شعور رو نمیشه کسب کرد؟ پس نقش پدر و مادر چیه؟ یعنی پدر و مادر خوب و تحصیل کرده نمیتونن این شعور رو به فرزندشون انتقال بدن؟
اگر تعریف شما از شعور همانی باشد که تو روانشناسی هست ، باید عرض کنم که داشتن شعور ژنتیکی و غریضی است ، که یا هست و یا نیست.خیلی ها بصورت مادر زادی بیشعور بدنیا میآیند.
بله. منابع کم نیست. برای شروع از شما دعوت میکنم که : کتاب بیشعوری اثر دکتر خاویر کرمنت را که بفارسی هم ترجمه شده , از کتابفروشی ها تهیه و مطالعه فرمایید. میتونید از طریق اینترنت هم پیدایش کنید و دانلود نمایید. مرسی و موفق باشید.من در این مورد براساس هیچ رفرنسی حرف نمیزنم. حرفتون برام جالبه. شما برای این حرفتون منبع یا سایتی دارین؟
شعور با رفتار فرق داره،رفتار اکتسابی هست ولی شعور ذاتی است.سلام
به نظر من از دید بنیادی شعور ذاتی ست. ولی صفر و صدی نیست که بگیم یا هست یا نیست! اینجوری فقط کاره خودمونو راحت کردیم! اینکه دست رو دست بذاریم بگیم یا طرف شعور داره یا نداره و تلاشی برای تغییر این امر نکنیم!
شعور یک امر مشخص نیست. همه رفتار اجتماعی ما به شعور برمیگرده! و کاملا مشخصه که جامعه و اطرافیان نقش بسیار بسیار کلیدی و مهمی توی شکل گرفتن این شعور دارن.
مثلا یک جامعه موفق میتونه بسیار از بی شعورها رو تا حد بالایی از بی شعوریشون کم کنه. همونطور که میبینیم فرهنگ اجتماعی در کشورهای اروپایی خیلی خوب شکل گرفته و همش به خاطر توجهات فراوان اونها به این مسائل هست. (ولی اون بی شعوری بالاخره یه جاهایی خودش رو نشون میده)
و خلاف این قضیه هم درسته. یک جامعه ضعیف از شعور بسیاری از افراد با شعور کم میکنه. مثلا نمونه بارزش شعور رانندگی هست که خیلی از ماها واقعا میخوایم همه قوانین رو رعایت کنیم. ولی وقتی توی جامعه قرار میگیری اونقدر بی شعوری میبینی که نمیتونی با شعور رانندگی کنی و یک جورایی جامعه مجبورت میکنه به رفتاری بی شعور معابانه!
پس از این دیدگاه به نظرم شعور درصد بالاییش اکتسابی هست.
در جوامع امروزی ایران همه هموطنان بلااستثناء فقط به خودشان می اندیشند و مطلقا به حق و حقوق دیگران احترام نمیذارن.
اگه این نظر منو تایید میکنید ، بگید علت ها چی بوده که ما چنین شدیم؟
هرگز هیچ کس کاری را به خاطر دیگری انجام نمی دهد.
تمام کارها متوجه جهت خود آدم است.
تمام خدمات برای خود، و تمام عشق ها عشق به خود است.
حتی اگر به عزیزترین و نزدیک ترین کس خود فکر کنید و عمیق فکر کنید پی خواهید برد که کسی که شما دوست دارید او نیست. چیزی که شما دوست دارید، احساس مطبوعی است که چنین عشقی در شما بیدار می کند.
آدم در نهایت عاشق آرزوها و اشتیاق های خود است.
وقتی نیچه گریست/ اروین_ د_ یالوم
ظاهرا دیگر خبری از اشتیاق درونی نیست ' البته به نظر من همین اشتیاق درونی هم توسط سیستم های حکومتی و بر اساس منافع اونا خط داده میشه. مفهوم هویت بخشی هم دقیقا داره در راستای منافع حاکمان جهت داده میشه.~اشتیاق ، آرزو ...خواستن و اراده کردن ....
بشر امروزی چقدر به آرزو و رؤیاهای شخصیش می پردازه؟
اراده ی مارو رسانه ها تحریک میکنند یا هنوز اشتیاقی درونمان و از جنس خودمان مانده است؟
خود مفهوم به فکر خویش بودن ،نمیتونه یک القای اقتصادی باشه؟
...بیشتر تلاش کن ...از دیگران جلو بزن...اونا رو زیر پات له کن ...پیشرفت کن!
ما داریم از چی فرار میکنیم؟
پیشرفت کردن ،احساس مطبوع ،هیجانات ، چه دردی رو در ما فرو می نشانند ؟
ظاهرا دیگر خبری از اشتیاق درونی نیست ' البته به نظر من همین اشتیاق درونی هم توسط سیستم های حکومتی و بر اساس منافع اونا خط داده میشه. مفهوم هویت بخشی هم دقیقا داره در راستای منافع حاکمان جهت داده میشه.
کاملا درسته.بیاین و نقش خودمون رو در این همدستی بررسی کنیم
این ما هستیم که بدمان نمیاد در مقابل عمل انجام شده ، مورد تجاوز قرار بگیریم
اگه از الگوی (به فکر خویش پیروی میکنیم) لابد میگیم: همه اینکارو میکنن و این به یک هنجار تبدیل شده
انگار اینجوری مسؤولیت از دوشمون برداشته میشه
بله درسته. سئوال اینه که چرا اینطوری شده ؟تا منفعت کسی رو تامین نکنی به فکرت نخواهند بود .
کاملا درسته.
راستی از حضور گرم شما در تالار گفتگو خیلی خوشحال شدم. مشتاق نکته نظر های خوب و بجای شما و ارائه رویکرد شما در این حوزه ها هستیم. که خیلی هم ضروری هست.
و اما در مورد ادامه مطلب عرض میکنم که ؛ بررسی نقش خودمون در این همدستی حداقل شخص منو با چالش های زیادی روبرو میکنه. خیلی عالی میشه که بیایم بکمک شما بررسی کنیم که چرا ما بدمان نمیاد که در مقابل عمل انجام شده مورد تهاجم (یا بقول شما مورد تجاوز) قرار بگیریم. یعنی چه ها بر ما رخ داده که اینچنین شدیم ؟