من یه سوتی دیگه دارم بهش که فکر میکنم سردرد میگیرم وگرنه براتون میگفتم فضا تعدیل شه..........
چی؟چی؟چی؟
منم میخوام
شکلک نخود آش
بگو منم برات بفرستم بوگو بوگو خجالت زده تر از من که نمیشی!!!
من یه سوتی دیگه دارم بهش که فکر میکنم سردرد میگیرم وگرنه براتون میگفتم فضا تعدیل شه..........
چی؟چی؟چی؟
منم میخوام
شکلک نخود آش
میر حسین حالا که دوس جون شدی( شکلک ادمای بی جنبه)
یکی از سوتیای فجیعی که جلوی استاده ساطع کردم خصوصی برات بفرستم ؟؟
هااااااااااا نگو ما اصلا دوست نداریمو نداشتیمو نخواهیم داشت بفهمیم موردش در چه حد بوده ...
الان ماهیت پلید ما واست روشن شد؟؟
الان حس میکنی میخوای این جمعو کلا کات کنی؟؟
من یه سوتی دیگه دارم بهش که فکر میکنم سردرد میگیرم وگرنه براتون میگفتم فضا تعدیل شه..........
بزار جلو جلو توجیه کنم
من بی ادب نیستم نااخوداگاه گفتم
یه سوتی دیگه
مسببش من نبودم دعفام نکنین ها اگه بد پاکش کنم
سوم دبیرستان که بودیم سر حسابان یکی از بچه ها رفت پا تابلو مسئله رو حل کنه
خیلی با ارامش کامل و خونسردی داشت نمودارش رو میکشید
وقت هم تنگ بود
یهو معلممون عصبانی شد داد زد : د بکش پایین
دختره هم گفت : خانم چی رو!؟!؟!؟
یه سوتی دیگه
مسببش من نبودم دعفام نکنین ها اگه بد پاکش کنم
سوم دبیرستان که بودیم سر حسابان یکی از بچه ها رفت پا تابلو مسئله رو حل کنه
خیلی با ارامش کامل و خونسردی داشت نمودارش رو میکشید
وقت هم تنگ بود
یهو معلممون عصبانی شد داد زد : د بکش پایین
دختره هم گفت : خانم چی رو!؟!؟!؟
یه سوتی دیگه
مسببش من نبودم دعفام نکنین ها اگه بد پاکش کنم
سوم دبیرستان که بودیم سر حسابان یکی از بچه ها رفت پا تابلو مسئله رو حل کنه
خیلی با ارامش کامل و خونسردی داشت نمودارش رو میکشید
وقت هم تنگ بود
یهو معلممون عصبانی شد داد زد : د بکش پایین
دختره هم گفت : خانم چی رو!؟!؟!؟
چرا ولی سوتی های بی مورد زود از یاد ادم میره
تو اصولا سوتی بی مورد سراغ نداری؟
الان حس بچه مثبتا بهم دس داد یه لحظه...نیست سوتیایی که خودم سراغ دارم..........
این که دیگه کار من نبود
در حد تیمه ملی اونم نه ایران اسپانیابگو ببینیم موردش در چه حد بوده ؟
آره بیا وسطچرا دیگه کسی سوتی تعریف نمیکنه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
خودم بیام وسط؟؟؟؟؟؟؟؟
صبر کن تا یادم بیاد برمیگردم تعریف میکنم
یه سری رفته بودم پمپ بنزین . کارتو زدم بعد شلنگ بنزین رو برداشتم . حواسم نبود به جایی که در باک رو باز کنم در عقب ماشین رو باز کردم . میخواستم بنزین رو بریزم تو ماشین داداشم گفت دیوونه چی کار داری میکنی؟ خلاصه کلی سوژه شدیم اونجا و خندیدیم
فکر کنم بنزین 100 تومنی داشتی ذوق کرده بودی
یه سری رفته بودم پمپ بنزین . کارتو زدم بعد شلنگ بنزین رو برداشتم . حواسم نبود به جایی که در باک رو باز کنم در عقب ماشین رو باز کردم . میخواستم بنزین رو بریزم تو ماشین داداشم گفت دیوونه چی کار داری میکنی؟ خلاصه کلی سوژه شدیم اونجا و خندیدیم
شوخی شوخی با عبدالمالک هم شوخی؟؟؟!!این خاطره ای که می خوام بگم مال خدمت سربازیه.
ما معمولا اگه روزی افسر نگهبان یا افسر عملیات نبودیم بعد از ظهرها و شب ها استراحت می کردیم.در آنجا یک اتاق خوابگاه افسران وظیفه بود و من و 4 نفر از دوستانم در اون اتاق بودیم.اتفاقا اون شبم بازی بارسلونا و رئال بود از قبل برای اون بازی برای همدیگه کل کل می کردیم.سوت بازی که زده شد از شانس ما آماده باش اعلام شد.ما هم که ضد حال خورده بودیم شروع کردیم پشت سر فرمانده فحش دادن و ....به خاطر اعلام آماده باشی که کرده بود.اون قدر در حین لباس نظامی پوشیدن غرق در تماشای تلویزیون و اراجیف گفتن پشت سر فرمانده بودیدم که متوجه نشدیم کسی وارد اتاق شده.همون جوری که جلوی تلویزیون وایساده بودم یکی گفت جناب سروان آماده شو.منم فکر کردم یکی از این سرباز صفراست که از طرف فرمانده فرستاده شده بدون اینکه برگردم ببینمش گفتم برو بابا ,.............................
بعد یه لحظه برگشتم دیدم خود فرمانده است.خشکم زد.فقط نگاش می کردم.
مونده بودم چی بگم که سرهنگ گفت افسرا زود آماده بشن و بیان بیرون سوار هلیکوپتر بشن خبر رسیده عبدالمالک ریگی قصد حمله داره...
اون که از ترس دلاور مردانی چون من جرات نکرد اون شب بیاد...........شوخی شوخی با عبدالمالک هم شوخی؟؟؟!!
بیچاره باباش.خدا نکرده تصادف که نکرده بود؟دوست من هميشه با خودش از اين ايينه كوچيكا كه همه دخترا ميزارن تو كيفشون دوس نداشت چون كوچيك به نظرش ميومد. ايينه جلو ماشينه باباشو كنده بود هميشه اونو ميذاشت تو كيفش بعد خودشو تو اون نگاه ميكرد. يك روز تو ايسگاه اتوبوس نشسته بوديم كه از شانس بد ما خيليم ايسگاه شلوغ بود يكي ازش پرسيد ببخشيد خانوم تو كيفتون ايينه ندارين؟ اونم گفت چرا سريع اون ايينه ماشينو دراورد تا دراورد همه ايسگاه اتبوس بعد همه زدن زير خنده من و دوستمم از خجالت اب شديم
بیچاره باباش.خدا نکرده تصادف که نکرده بود؟
ی بار خانواده رفته بودن پارک(من نرفته بودم)خواهرم تعریف میکرد نشسته بودن،ماشین رو هم دورتر پارک کرده بودن،بابام میره از توی ماشین چیزی بیاره بعده چن دقیقه میبینن ماشینمون همینجوری داره بوق میزنه،ممتد!!!هر چی صب کرده بودن قطع نمیشه داداشم میره ببینه قضیه چیه میبینه بابام همینجوری دستش رو بوقه،هاج و واج دور و برش رو داره نگا میکنه ببینه کیه اینجوری داره بوق میزنه!!!!!!!!!!!!!
Thread starter | عنوان | تالار | پاسخ ها | تاریخ |
---|---|---|---|---|
بسلامتی هر کی تاپیکو میخونه | زنگ تفريح | 1 | ||
Д | هر کی اسپم انگلیسی بلده بیاد کل کل کنه.................... | زنگ تفريح | 4 | |
هر کی دلش تنگه بیاد...!!! | زنگ تفريح | 42 | ||
هر کی دلش تنگه بیاد...!!! | زنگ تفريح | 1 | ||
هر کی آخر پست بده برندس!!!! | زنگ تفريح | 7 |