همین الان داری به چی فکر میکنی؟
- شروع کننده موضوع n_roshan
- تاریخ شروع
ممنون عزیزم
دارم به یک خانواده و مخصوصا بچه ی اون خانواده فکر میکنم.
بچه ها خیلی مظلومن
دیروز توی خیابون سوار ماشین بودم که دیدم توی پیاده رو یه مادری داره پسر بچه هفت هشت ساله ش رو میزنه، بچه از گریه کبود شده بود و با اینکه ماشالله تپل بود و میتونست خیلی راحت از خودش دفاع کنه ولی جلوی مادرش فقط صورتش رو گرفته بود تا مادرش نزنه و گریه میکرد.
قلبم داشت از جاش کنده میشد، کم نمونده بود که پیاده بشم و چهارتا حرف درشت بار اون مادر بکنم، شانس آورد که یه خانومی رفت و واسطه بین اون مادر و بچه ش شد و مادره زدن رو تموم کرد.
زدن بدترین کاریه که یه پدر و مادر میتونن در حق بچشون بکنند
بچه ها خیلی مظلومن
دیروز توی خیابون سوار ماشین بودم که دیدم توی پیاده رو یه مادری داره پسر بچه هفت هشت ساله ش رو میزنه، بچه از گریه کبود شده بود و با اینکه ماشالله تپل بود و میتونست خیلی راحت از خودش دفاع کنه ولی جلوی مادرش فقط صورتش رو گرفته بود تا مادرش نزنه و گریه میکرد.
قلبم داشت از جاش کنده میشد، کم نمونده بود که پیاده بشم و چهارتا حرف درشت بار اون مادر بکنم، شانس آورد که یه خانومی رفت و واسطه بین اون مادر و بچه ش شد و مادره زدن رو تموم کرد.
زدن بدترین کاریه که یه پدر و مادر میتونن در حق بچشون بکنند
به اینکه حتما اون بچه خطای بزرگی کرده که مادرش مجبور شده بزنتش وگرنه مادرها به این راحتی بچشونو نمیزنن
مثلا دزدی کرده و مادر بخاطر اینکه دیگه تکرار نکنه کتکش زده
مثلا دزدی کرده و مادر بخاطر اینکه دیگه تکرار نکنه کتکش زده
حتی توی این موقعیت هایی که گفتین هم هیچ پدر و مادری حق زدن بچه ش رو نداره.
اتفاقا تا دلتون بخواد هستن آدم های مریضی که خیلی راحت دستشون روی بچه هاشون بلند میشه.
من به چشم خودم مادر معتادی رو دیدم که بچه ی نوزادش رو هم معتاد کرده بود، دیگه زدن که خیلی معمولیه.
یه مادر می گیم یه مادر می شنویم
فقط خدا می دونه تو اعماق فکر و روح مادرها چه جراحت هایی هست.
چه سختیها و چه ناراحتی هایی رو چشیده.
وقتی می بینید یک مادر داره بچه اش رو می زنه در واقع داره خودزنی می کنه!
به اینکه اگه بشه یه تیکه طلا بخرم
به اینکه:دخترم دهه هشتادیه هم خودش هم دوستاش مخالف سرسخت ازدواجن .یعنی اینا عجیبن؟
من منظورم این بود که دهه های بعد از دهه 60 خیلی راحتتر دارن ازدواج میکنند، کلا همه ی مسائل و کارهاشون راحتتر از دهه شصتی ها داره پیش میره. یه جورایی انگار دهه 60 یه محل گذار برای نسل بعد از خودش بوده و سپر بلای اونا شده.
به اینکه شب را بیفتم و صبح ناهارخوران باشم یا سحر راه بیفتم تا ظهر اونجا باشم؟
به اینکه فردا ساعت 11 ناهارخوارن کنار آبشار صخره ای تحصن میکنم تا بالاخره خانم مهندس مهدیه با خانوادشون تشریف بیارن
به اینکه کفشم چرا نمی رسه؟
به اینکه:کفشم رسید، خوشگله
به اینکه: برم بخوابم، سکوت خوبی بر خونه حاکمه
به اینکه: برم بخوابم، سکوت خوبی بر خونه حاکمه
Similar threads
| Thread starter | عنوان | تالار | پاسخ ها | تاریخ |
|---|---|---|---|---|
|
:•:•:•: فکر کن همین الان زنگ در خونتون رو بزنن ... :•:•:•: | زنگ تفريح | 117 | |
|
همین الان دلتون چی میخواد ؟ | زنگ تفريح | 1131 | |
|
|
همین الان چکار میکنید ؟! | زنگ تفريح | 1632 | |
| P | همین الان دلتون واسه کدوم دوست هم باشگاهی تنگ شده؟؟ | زنگ تفريح | 187 | |
|
همین الان دوست داشتی کنار چه کسی بودی؟ | زنگ تفريح | 204 |
Similar threads
-
:•:•:•: فکر کن همین الان زنگ در خونتون رو بزنن ... :•:•:•:
- شروع شده توسط MARIA RED
- پاسخ ها: 117
-
-
-
-