گفتمان معماری ...

*Lady Eng*

عضو جدید
کاربر ممتاز
باز هم تکرار میکنم در کعبه وتمامی اماکن مذهبی باید حس تقدس وحس زیارت رو ملاک دیگه قرار ندیم چون واقعا این گونه طرح ها آدم رو یاد کاخ هایی می اندازه که ادیان مختلف به مبارزه علیه آنها پرداختند. در کل حس سادگی وبی پیرایگی رو از بنا ها نه تنها در کعبه بلکه زیرات گاه های مذهبی دیگه هم گرفته شده ودیگر مکانی برای همگان به یکسان نیست ومتعلق به ثروتمندان است وبس

اما من با حرف شما که میگین
باز هم تکرار میکنم در کعبه وتمامی اماکن مذهبی باید حس تقدس وحس زیارت رو ملاک دیگه قرار ندیم
مخالف مخالفم
معماری یعنی از هر نظر ایده آل!چه از لحاظ ترکیب مکان-طراحی-مصالح- رنگ- و احساسی ک اون مکان باید به مخاطبش بده
چون روی نوع مکان مصالح و نوع معماری خیلی مهمه.چون اونها هستن که به ادم یه حسو حالی رو میدن که احساس کنه الان وارد مسجد الحرام یا یه مکان مقدس شده یا یه مکان مجلل!
و فکر میکنم مصالح هر چی که به مصالح قدیم نزدیک تر باشه تاثیرش بیشتره
 

et-rt

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
حالا از مسجد الحرام هم بگذریم.
بعضی فرمهای غالب هستن که مرز بین شرق و غرب هستن.
مرز بین ملت ها.
چرا ازشون باید دست کشید.
من خودم در بعضی فیلم های اخر الزمانی دیدم که چهره ی سرزمین های شرقی با گنبد های طلایی نشون داده شده.
پس این یه باور جهانی از شرق و معماری شرقیه.
هوییت معماری ما این نیست که روز به روز در پی دستاورد های جدید باشیم.
دست اورد هایی هستن که قبلا به دست اومدن و همچنان باید باشن.
ما در معماری نظریه نمیدیم که چند سال بعد رد بشه و نظریه جدید بیاد و اسمشو بزاری رهایی از فرم های غالب.
یکی از دوستان گفتند که ماهیت معماری مهمه نه این فرمهای غالب.
به نظر من این فرم ها بخشی از ماهیت معماری ماست.
شاید روزی برسه که گنبد ها نه دهانه ای رو پوشش بدند نه گشایشی ایجاد کنند. ولی حداقل باید تو خط اسمان شهریمون وجود داشته باشن. چون این شناسه ی ماست.
 

farzaneh*memary

کاربر فعال تالار مهندسی معماری ,
کاربر ممتاز
دوستان عزیز نظرات زیادی دادند که مطالعه همه آنها میسر نشد.
ضمنا پاسخ من بدون مطالعه ایده و نظر طراحان ابراز می شود.

نظر من بصورت شخصی، اهمیت کاربری در این مکان است.
نکته اول اینکه این طرح، طرح گسترش مجموعه هست، نه بازسازی. بنابراین قرار بر تخریب مسجد پیشین نیست.
خود صحن مسجدالحرام به اندازه کافی کشش و جذبه ایجاد میکند، پس به تعداد مسلمانانی توجه کنید که در موسم حج در این منطقه حضور دارند و به اهمیت کاربری پی ببرید.
این طرح می تواند سامان بخشی زائران در این زمان را راحت تر کند.

من طرح را مثل کلیت جهانی می بینم که کعبه نگین انگشتری آن است و همین طور حریم دور مسجد را گسترش می بخشد.
دوستانی که مشرف شدند، حتما هتل های بی قواره و فست فودهای 24 ساعته اطراف خیابان های مسجد را دیده اند و اهمیت این حریم را درک می کنند.

ایوان های متفاوت هم جهت گیری مشخص را از طرح ساقط می کند که باز اهمیت جهانی بودن کعبه را می رساند.
اما دوست داشتم در تزئینات کمی المان های اسلامی ببینم و هم چنین رنگ هایی که فقط سفید نیستند.

به هر حال، تا پروژه ای ساخته نشود، و زمان نگذرد، نمی توان قیاس مناسبی داشت و در واقع در عمل مشخص می شود این طرح تا چه اندازه مناسبت خواهد داشت.

ولی اگه ساخته بشه و نتیجه مثبت نباشه چی؟!! می شه یه پروژه ی جدیدو رو هسته ی مرکزی یه مذهب آزمایش کرد؟!! خود صحن "فعلا" کشش و جذبه ی کافی رو داره، ولی مشخص نیست وقتی با یه همچین فضایی احاطه می شه این حس تقویت بشه یا تضعیف!!
به نظر شما این گسترش یه حریمی ایجاد کرده در برابر بناهای جدیدی که بی توجه به موقعیت بنا ایجاد شدن ولی به نظر من این کار ادامه ی همون ساخت و سازهای غیرمرتبط هست، به نظر من همون قدری که اون بناها ناهماهنگ بودن با موقعیت و الان داره مشخص می شه ایجاد مزاحمت می کنن، این سازه هم خودش مزاحم خواهد بود، حالا شاید فعلا ظاهرش موجه و قابل قبول به نظر برسه ولی خب این هتل ها و فست فودها هم که شما مثال زدین قطعا اولش با توجیه آسایش و راحتی زائران ایجاد شدن، البته من امیدوارم نظرم غلط و از سر ناآگاهی باشه، چون به هر حال دیر یا زود این کار تموم می شه و باید باهاش کنار اومد


من تو پستای قبلیم گفتم... بازم میگم ... اگه محور ساخت و ایده گیری یه چیز باشه تمام این مشکلا حل میشه.... همون ایده گیری رو میگم.... لوید رایت با ارایه موزه گوگنهایم خیلی مورد انتقاد قرار گرفت ولی الان موزش مث یه سمبل تو معماری موزه شده.... دانشمیرم همینطور... هم سینماش هم مسجدش مخالفتای زیادی باهاش شد... این طرح مسجد الحرامم همینطور.... فک میکنیم که کار درستی نبوده...... حالا میگم دیگه... بهترین راه حل برای این کارا خلق فضا هستش نه چیز دیگه ای... یعنی خلق فضایی که استفاده کننده توش احساس راحتی کنه و نیازای روحی و مادیش نسبت به اون کاربری رفع شده باشه.... به نظر من این کاری که اینا میکنن خیلی بیشتر خدمت رسانی به معماری میشه تا ما.... که همین که یه موضوعو دادن زود میخوایم ربطش بدیم به قدیمااا.... من خودمم اینجوری شدم... ولی. در مورد نسبت حضور مردم با معماری... اینو مختصر میگم که... معماری الان فرهنگسازه... ما تو خیلی از جاهای دنیا دیدیم که به وسیله نحوه ساخت ساختمون چجوری مردم به اونجا روی مییارن و ساختمونا تبدیل به نشانه میشن... درمورد ایده ها همینو بگم که ما باید برای توجه به معماری و پیشرفت اون به ساختار توجه کنیم و با ساختار کار کنیم نه ظواهرو ببینیم... یه چیزی..ما وقتی میگیم مسجد الحرام... یعنی یه ساختمون تاریخی که 1400 ساله که توش تکاپو هست و این خیلی مهمه... که نگه داری بشه.... ولی به چه قیمت؟؟؟؟ به قیمت فاجعه... ؟؟؟؟ اونجا مردم و دسترسی و استفاده کننده مهمترینند... و همین مردمن که روحو دادن به اون فضا.... وگرنه که اونجا چهارت تیکه چوبو آهنو خشته.... من دلیلامو تو پستای قبلی گفتم که چرا موافق 2آتیشه این طرح ها هستم.... یکیشم این دوران صفوی... دقیقا اومدن دست گذاشتن رو ساختار و تغییر ساختار..... مث عالی قاپو.... قزوین واصفهان... مث هشت بهشت... که منافات داره با ساختار باغات ایرانی قبل خودش.... مث چهل ستون.... مث نقش جهان.... مث مسجد شاه.... مث شاهگلی تبریز که یک شجاعت و جسارت بزرگ تویه تغییر ساختار بود....توی بحث فیزیک کوانتوم هم که یهو به این نتایج نرسید که... اومد گذشته رو نقد و بررسی کرد تا به نتایج پادگذشته رسید.....

خب رایت یه موزه مستقل و جدید ساخت! نه اینکه بیاد یه موزه ی موجود و خیلی مهم رو باب میل خودش عوض کنه، ضمن اینکه موزه متعلق به یه شرکت خصوصی بوده که صاحبش خیلی هم از طرح راضی بوده و یه بنای ملی نبوده که رضایت اولیه ی عموم شرط ساختنش باشه... منم دقیقا همینو می گم، می شد یه مسجد با این ویژگی ها جایی ساخته بشه ولی بناهای موجود رو تحت تاثیر قرار نده و منتظر موند تا جامعه باهاش ارتباط برقرار کنه

***
من هنوز سر مثال قبلیم هستم، کسی از معمارا دست به ساختار واتیکان زده و از این طرحای مبتکرانه اونجا ایجا کرده؟!! تازه همه می دونیم شاید انقدری که مکه برای مسلمانان مهمه واتیکان برای مسیحی ها مهم نباشه... مثلا اسرائیل چرا نیومده مسجدالاقصی رو بده دسته نورمن فاستر تا این طوری گسترشش بده؟!! یعنی قدرت و توانایی شو نداشته؟! من فکر می کنم همه ی دنیا قبول دارن بعضی بناها هستن که باید هویت شون حفظ شه مگر یه عده مث همین سران عربستان که فقط به فکر تجدد هستن به هر قیمتی!... استوپاهای هندی، پاگوداهای چینی و ژاپنی .. من فکر نمی کنم اینا رو همین طوری و بدون توجه به هویت بنا بیان مدرن سازی کنن... اتفاقا من یه مقاله ای برای معماری جهان باید ترجمه می کردم، در مورد همین پاگوداها بود که راه حل هایی رو ارائه می کرد تا مدل سازی 3 بعدی پاگوداهای موجود با دقیق ترین جزئیات ممکن انجام بشه، به نظر من این تلاشی هست برای حفظ هر چه دقیق تر و کاملتر این بناها و گرنه به چه دردشون می خوره این جزئیات؟!... مطمئن باشین اونا هم توانایی مدرن کار کردن دارن و اتفاقا هر چی ما تو ایده های جدید ضعیف باشیم اونا قدرتمندن... ولی بناهای موجود که از گذشته براشون مونده ارزشمنده و نمیان خلاقیت شونو رو بنایی پیاده کنن که چند قرن قدمت داره....

***
دقیقا خودتون جمله ی مهمی رو گفتین، معماری فرهنگ سازه... رسالت فرهنگی یه بنای مذهبی با رسالت فرهنگی یه موزه یکی نیست، حتی بناهای مشابه هم متناسب با کاربری هاشون باید شرایط مختلفی داشته باشن، دیگه ما همه می دونیم مثلا مسجد با حسینیه چه فرقی باید داشته باشه، در مورد کعبه و فضاهای مرتبط هم اصلا باید دید هدف از مراجعه چیه؟! حاج آقایی که امروز می ره مکه و برمی گرده اون حاج آقایی نیست که 10 سال پیش می رفت و جای تاسف اینجاست که حاج آقایی که 10 سال بعد می ره هم قراره مث امروزیا نباشه، داریم به سمتی می ریم که مثلا یه نفر مسلمان بره مکه و لائیک برگرده (باور کنین به همچین روزایی می رسیم)... چرا؟ چون رسالت بناها و این شهر نادیده گرفته شده و دخل و تصرف هایی توش انجام شده که کلا مفهوم رو عوض کرده... از اول قرار نبوده سفر حج جایی برای آسایش و رفاه باشه، قرار نبوده مکه این شکلی باشه، قرار نبوده کسی که می ره مکه بیشتر از وقتی که عبادت می کنه به گردش توی شهر و خرید و تفریح و ... برسه ، اونایی که می گن تغییرات اعمال شده متناسب با شرایط اقلیمیه یه سری به نوشته ی کویر دکتر شریعتی بزنن تا قانع بشن همین شرایط اقلیمی موجود بیشتر با هدف فرهنگی مسجدالحرام سازگاره تا شرایط تعدیل شده، اصلا اونجا شما باید تا یه حدی گرما و سختی رو حس کنی، اینکه بیاییم یه سازه بسازیم که کسی گرما رو حس نکنه مث اینه که برای روزه گرفتن غذایی رو بخوریم که 17 ساعت اصلا احساس گرسنگی و تشنگی نکنیم... حالا می شه یه کم وضعیتو عوض کرد که بیش از حد آزار دهنده نباشه ولی دیگه این حد وسیع از تغییرات حتی با توجیه اقلیمی هم برا من قابل قبول نیست چون جنبه های فرهنگی این بنا رو تحت تاثیر قرار می ده
 

Faeze Ardeshiry

کاربر فعال تالار مهندسی معماری ,
کاربر ممتاز
اینا درسته که میگین ولی... تا کی باید درگیرتکرار یک حالت از یک فضا باشیم... ما معماریم... نه شاید کپی گر.... من واسه این حرفم
اره ما نبايد خودمونو درگير تكرار مكررات كنيم اما اينم بايد بدونيم اگه قراره هر مسجدي ،هر موزه اي،هر مكان و فضايي حتي در زير گروه خودشم ثابت نباشه ،يني مسجد به هزار فرم و عملكرد،موزه به هزار فرم و عملكرد و ... پس ما از ساختار اون دور ميشيم
نسل بعد از من شك ميكنه ميگه مگه مسجد اونطوري نبود؟مگه موزه اونطوري نبود
چرا همشون شبيه هم شدن؟
و در نهايت ميرسيم به يك بي هويتي چون وقتي داريم با ماشين شخصي مسافرت ميكنيم و دنبال يه نمازخونه و يه مسجديم يا حتي يه رستوران و حتي يك گالري براي بازديد
نميدونيم جلوي اين بنايي كه ايستاديم حالا كدومشونه؟همشون ميشه باشه
كه ميرسيم به قبل
به پروت ايگو
به تقاطع هاي شبيه به هم كه ميشه مثل يه مارپيچ
حالا مرد باش و بگرد
ما بايد يه سري از هويت ها و حس مكان ها رو نگه داريم حالا اشمال نداره منارش به جاي استوانه 6 ضلعي بشه
اين نظره منه
ضمن اينكه مگه يه مسلمون چن بار ميخاد بره مسجد الحرامو ببينه؟با اقتصاد امروز
بايد يه جايي باشه كه اون حس معنويتو بهش بده
نديديد توي فيلم نوروز امسال اون اقا(شير) با ديدن گنبد و مناره گريش گرفت و كيفي كه دزديده بود رو پس داد؟
حالا چطور ميشه با ديدن يه دايره و 4 تا پره اين حسو توي مسلمونا ايجاد كرد؟
من با اصل تغيير مخالف نيستم اما با تغيير نسنجيده چرا
شايد حرف شما در دراز مدت نتيجه بده
به قول خودت اول بت خانه بوده
ولي اينم در نظر بگير كه اين بتخانه توسط بزرگترين شخصيت اسلام يني پيامبر اكرم شد كعبه ضمن اينكه از بدو ساخت هنگام ابراهيم به منظور خانه ي خدا ساخته شد ،پس يني تغيير كاربري نداشت،مردم شرك اوردن خدا ها عوض شدن
در نهايت
ايا نورمن و زاها ميتونن پيامبر باشن؟يني يه شخصيتي كه 99 درصد مسلمانان قبولش داشته باشن؟؟؟؟


من یه سوال دارم:
چگونه می توان با توجه به ثابت شدن فرم مسجد در نگاه تاریخ و چشمان مردم ، در طراحی فضاها دخالت کرد بطوریکه نیازهای طرح تامین شود و فضایی غریبه برای نمازگزاران شکل نگیرد.
حالا اگه شد من طرحه خودمو که به این نکات فکر کردم اینجا میگذارم.
اگر شد نداريم
اگه بخاي ميشه
لازمم نيست همشو بزاري
توضيح بده كه چطوري ايده دادي
ممنون
سلام... جوابو با سول دلدم چون فک کردم که همین جواب باشه:D ولی

منم با نظر شما موافقم.... قبلنا فرهنگ بود که معماریو میساخت ولی الان معماریه که فرهنگ میسازه تو تالار شهرسازی تو تاپیک take off در مورد این صحبت کردم که چرا و به چه دلیل اینجوریه.....

سلام خدمت همه دوستان....
این طور که معلومه کل بنای مسجدالحرام فعلی تخریب میشه به جز کعبه و این رواق ها به صورت مدولار با یه تقارن مرکزی به صورت کامل به دور کعبه
به هر حال هر ادمي كه وارد يه محوطه بزگ ميشه بيش از همه ذهنش و چشمش متوجه وسعت ميشه
حالا اگه بره تو طبقات كه ديگه فبها
اينم در نظر بگيرين كه در سالهاي اخير و اتي ديگه مراجعين به مكه پيرمرد و پپيرزن نيستن و خيل عظيمي از اونها جوان اند
يه چيزي كه من ميخام بگم اينه كه معمارا وقتي در مورد يه چيزي بحث ميكنن و ميخان حرفاشونو به يكي بزنن كه معمار نيست،حواسشون نيست كه اونا (غير معمارها)به اندازه ي خود معمار از حرفا سر در نميارن
يني برا خاهر من كه معمار نيست مهم نيست فرم مربعه يا دايره
براش مهمه كه راحت باشه
اگه وضعيت نسبت به قبل بهتر شد ميگه اره قبلا چي بود فلان طوري بود نتونستم راحت عبادت كنم اما الان خيلي خوب شده اذيت نشدم
يا بالعكس!
اينو هم در نظر بگيرين
 

Faeze Ardeshiry

کاربر فعال تالار مهندسی معماری ,
کاربر ممتاز
دوستان عزیز نظرات زیادی دادند که مطالعه همه آنها میسر نشد.
ضمنا پاسخ من بدون مطالعه ایده و نظر طراحان ابراز می شود.

نظر من بصورت شخصی، اهمیت کاربری در این مکان است.

من طرح را مثل کلیت جهانی می بینم که کعبه نگین انگشتری آن است و همین طور حریم دور مسجد را گسترش می بخشد.
دوستانی که مشرف شدند، حتما هتل های بی قواره و فست فودهای 24 ساعته اطراف خیابان های مسجد را دیده اند و اهمیت این حریم را درک می کنند.
ایوان های متفاوت هم جهت گیری مشخص را از طرح ساقط می کند که باز اهمیت جهانی بودن کعبه را می رساند.
اما دوست داشتم در تزئینات کمی المان های اسلامی ببینم و هم چنین رنگ هایی که فقط سفید نیستند.
به هر حال، تا پروژه ای ساخته نشود، و زمان نگذرد، نمی توان قیاس مناسبی داشت و در واقع در عمل مشخص می شود این طرح تا چه اندازه مناسبت خواهد داشت.
بله حق با شماست
تا كسي قدم نزاشته باشه تو صحن شايد ندونه گسترش اين مهم چقد اهميت داره
اما حرفتون يكم كليشه ايه
نگين انگشتر
بله كعبه نگين است به شرطي كه بناهاي اطراف رو بهش حاكم نكنيم
ضمن اينكه كعبه خودش اينقد قرب و ارج داره كه لازم به توصيف نيست و هر بنايي هم بسازيم ارزش معنوي خودشو حفظ ميكنه
اما شما ميگيد
به هر حال، تا پروژه ای ساخته نشود، و زمان نگذرد، نمی توان قیاس مناسبی داشت و در واقع در عمل مشخص می شود این طرح تا چه اندازه مناسبت خواهد داشت.

مگه ما چن بار ميتونيم بسازيم و خراب كنيم كه در نهايت به يه ايده ال برسيم؟
طرح بايد از قبل پخته بشه كه دچار اشكال نشيم

 
آخرین ویرایش:

کورش68

عضو جدید
کاربر ممتاز
اما من با حرف شما که میگین
باز هم تکرار میکنم در کعبه وتمامی اماکن مذهبی باید حس تقدس وحس زیارت رو ملاک دیگه قرار ندیم
مخالف مخالفم
معماری یعنی از هر نظر ایده آل!چه از لحاظ ترکیب مکان-طراحی-مصالح- رنگ- و احساسی ک اون مکان باید به مخاطبش بده
چون روی نوع مکان مصالح و نوع معماری خیلی مهمه.چون اونها هستن که به ادم یه حسو حالی رو میدن که احساس کنه الان وارد مسجد الحرام یا یه مکان مقدس شده یا یه مکان مجلل!
و فکر میکنم مصالح هر چی که به مصالح قدیم نزدیک تر باشه تاثیرش بیشتره
بله معماری از هر نظر ایده آل درسته قبول دارم اما از نظر بنده اینکه بخوایم فرمهایی فوق کلاسیک وابر سازه برای این اماکن طراحی کنیم در واقع مفهوم ساده گرایی اون ومفهوم ابتدایی طرح مذهبی رو یادمون رفته من نمیگم طرح گنبدی وسنتی بزنیم نه میشه مدرن کار کرد اما نه فرمال ویه جورایی کاری دیکانست رو بیاریم تو یک طرح مذهبی. در واقع اینکه هرچیزی که زیباست واسه هر جایی میتونه باشه میشه تعریفتون اما خب من این دیدگه رو نمیپسندم نظر شخصیمه
 

کورش68

عضو جدید
کاربر ممتاز
هر 4 موردش مقصرند. از خودمون معمارها شروع میکنم انصافا همگی ما تو طراحی تو کارهای شخصیمون مغروریم تحمل انتقاد نداریم میگیم واسه ما بهترینه اصلا نمیشینیم ببینیم شاید کارمون ایراد داره و تو کار ساخت وساز هم بریم نمونه اش مثل خودم گاها پام رو باید مثل بقیه رو افکار وعقایدم بزارم تا ضرر نکنم تا سود کنم تا زمین نخورم پس حداکثر استفاده ام رو از جیبم میکنم از فکر اقتصادیم میکنم نه فکر خلاقم چون جواب نمیده چون نمیتونی ادامه بدی تو بازار ساخت وساز. حالا این مقصر کیه؟ پیمانکار ها وسازنده هایی که هیچی از معماری نمیدونند وبه فکر جیبشونند وکل بازار رو خراب میکنند مردم هم عمرا بفهمند تو لوله کشی تو اسکلت تو هرچیزی دیگه چه چیزی به کار رفته. مردم یه طرح الکی آب دوخیاری بزنید واسه نمای داخلی وخارجی بدون مفهوم فقط سنگین باشه کلی کیف میکنند بدون اینکه بفهمند هنرمندانه است یا نه تازه تحلیل هم میکنند ودخالت هم میکنند میگند از نظر من اینجوری خیلی عالیه خب سازنده هم واسه پولش باید بگه بله درسته. دولت اینها هم که جای خودش سر منشا اینها. در کل همه این موارد مثل یک زنجیر بهم وصل اند
 

HOTT

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
اگر شد نداريم
اگه بخاي ميشه
لازمم نيست همشو بزاري
توضيح بده كه چطوري ايده دادي
ممنون
توی طرحم من خواستم یه قانون شکنی مسجد کنم
همون طوری که می دونید وقتی از ورودی مسجد گذر می کنید نماد مقصد گنبد میشیه که شما می تونید مسیر یابی کنید
البته این تحلیل شخص خودمه ....
ولی من خواستم محراب رو شاخص مسجدم کنم.... شخصی که از ورودی عبور می کنه به محض دیدن شاخص محراب مسیر یابی خودشو اغاز می کنه
همین طور بعد مناره که خیلی متفاوت تعریفش کردم محراب اوج کار من شد
گنبد ام هم در عین سادگی تعریف کردم تنها اینکه با عناصر چون شیشه و ... اونو از سقف کارم جدا کردم و به صورت معلق نشونش دادم
در مورد فضای زنان و مردان خواستم تفاوت های شاخصی با هم داشته باشن در تعریف فضا این نباشه که یه پرده بکشن و فضا رو جدا کنن ...اصلا معمارانه نیست که...
تو دیدگاه من شخصی که حداقل به پلانم نگاه می کنه باید تفاوت این دو فضا رو بفهمه
و این ایراد رو به معماری سنتی مساجدمون وارد می کنم که زنان درونشون فراموش شدند...
حالا من سعی کردم چیکار کنم:
از بازی نور
از طراحی جداره ها
از رنگ
از خیلی چیزای دیگه سعی کردم این دیدگاه مو اجرایی کنم که برای هر کدومش دلیل داشتم
البته یک ایراد دیگه که من به مساجدمون وارد می کنم نبود استاندارد و ضوابطه که سعی کردم تحقیقات میدانی انجام بدم که تا الان متاسفانه بلد نبودم مقاله اش کنم
و مورد دیگه ای که یادم هست بحث جانشینی مسجد در بعد شهری که خیلی طولانی میشه اگه بنویسم.
6.jpg
نمونه طرح داخلی ام برای زنان
......
راستی رنگ شاخص مسجدم سفید بود که خواستم خلوص رو نشون بدم
.....
3.jpg
.......
اعتراف می کنم که جای ایراد به طرح من هست....چون خیلی تنها بودم سر جمع اوری اش....خوشحال میشم نظراتتون رو بدونم. تا به یه نتیجه درست برسیم
 

Faeze Ardeshiry

کاربر فعال تالار مهندسی معماری ,
کاربر ممتاز
.......
اعتراف می کنم که جای ایراد به طرح من هست....چون خیلی تنها بودم سر جمع اوری اش....خوشحال میشم نظراتتون رو بدونم. تا به یه نتیجه درست برسیم
ممنون
تمايز جايگاه بانوان و اقايان روو چطوري نشون دادي؟
 
  • Like
واکنش ها: mpb

s*architect

عضو جدید
خوبه که فضای بیشتری ساخته بشه حتی با فرم جدید(چه ایده از شرق گرفته بشه یا غرب)،اما هر مکانی این تغییرات پذیرا نیست.کعبه ومساجد قدیمی به خصوص مسجدالحرام هرکدوم تدائی هویت اسلامی و رفتار گذشتگان ما هستند،اگر چنین بناهایی با این فرم از بین برن،در واقع هویت افراد از بین میره و درک و پذیرفتن بنای جدید سخت میشه و شاید هیچ گاه پذیرفته نشه.کعبه داره از بنای زیارتی فاصله می گیره و فقط به مکانی برای کسب درآمد بیشترتبدیل میشه .درسته باید فضا متناسب با جمعیت افراد باشه و با توجه به پیشرفت امروز همه چیز برای رفاه مهیا بشه،اما تغییرات بیش از حد و فاصله گرفتن از فرم اصلی داره باعث از بین رفتن اصالت و فلسفه ی این بنا ها میشه.هر چند بنا توسط معمارای بزرگ وبا فرم های بی نظیرساخته بشن ضامن این نیستن که زائر به احساس تک ومعنوی که هیچ جا نمی تونه بدست بیاره برسه.
 

HOTT

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
ممنون
تمايز جايگاه بانوان و اقايان روو چطوري نشون دادي؟

توی تعریف جداره ها و رنگ ها سعی کردم تمایز ایجاد کنم.
همین طور توی بازی نور
توی تعریف جداره ها برای بانوان از حرکات ظریف تری استفاده کردم.....یا به عبارت دیگه میناتوری تر
چون در نظرم خانم ها خیلی حساس ترند و لطیف تر.....سعی در ایجاد فضاهای لطیف تر کردم....نمونه اش همین رندری که گذاشتم.
من قبول نددارم ترسیم فنی معماریو
اینکه دیوار داخلی قانون هست که 10 سانت و خارجی... جداره باید هویت داشته باشه ....یه جا با ایجاد پهنای بیشتر هویت داره و یه جا با پهنای کم
توی تعریف جداره هام برای جنسیت های مختلف ...بسته به مکان و فضا از تعریف جداره های متفاوتی استفاده کردم در عین حال سعی کردم همه با هم وحدت داشته باشند.
اخ
کار خیلی سختی بود...:sweatdrop:
 

hagir

عضو جدید
کاربر ممتاز
به نظر من معماران کمترین تقصیر رو دارند چون شما اگه تو مسابقات داخلی هم نگاه کنید اعلام میکنند که طرح اجرایی خودشون انتخاب میکنند و میبینی که مثلا کار 4 داره ساخته میشه و همچنین میتونیم تکنولوژی ساخت در حد پایین کشورمون رو مقصر بدونیم و اینکه ما جز کشورهای در حال توسعه هستیم و بیشتر دولت میخواد تو اجرای طرح تسریع کنه ( چقدر هم سریع هستند واقعا ) این نظر شخصی من هست البته سرمایه دارانی که از معماری اصیل ما چیزی نمیدونند من واقعا از کسانی شنیدم فلان سرمایه دار گفته من میخوام ساختمان شرکتم شبیه شرکت فلانی باشه اینو جدی میگم الان انقدر وضع مهندسی خراب شده که مهندس راحت تن میده به این کار
 
سلام دوستان:gol:

اول به عنوانِ یه فردی که فقط می خواد بره تو این بنا و عبادت کنه،اینو بگم که از نظر حلِ چالش های بنا، این طرح از نظرِ بنده بسیار بسیار موفقه!

به چند دلیلِ: اول این که تعداد بیشترِ جمعیتِ نماز گزار رو می پذیره. تو بنای فعلی، رسما ملت رو سر و کولِ همدیگه نماز می خونن و موقع نماز های واجب واقعا فضا "نیست"! علاوه بر این، بنای فعلی قسمتِ زیادش رو "پله" تشکیل می ده، پله هایی که کف پله اشون به اندازه ای نیست که یه آدم بتونه روش نماز بخونه. نتیجه اش این می شه که موقع نماز های واجب ملت پاشون رو یه پله است و محلِ سجده شون، پله ی بالایی.

و مساله ی مهم دیگه ایجادِ سایه ی خوبی یه که تو طرح جدید می بینیم. می دونید که موقعیت جغرافیای عربستان جوری یه که تو تعدادی از روزهای سال، هنگام ظهر "هیچ" سایه ای وجود نداره. و تو بنای فعلی یه اتاقک برای پیش نماز ساختن. بنابراین هنگامِ نمازِ ظهر و بعضا حتی نمازِ عصر، پیش نماز تو سایه است و ملتِ ایستاده تو محلِ طواف، مغزشون در حالِ جوش! تو بنای فعلی تقریبا وسیع ترین فضا برای ایستادن، همون محلِ طوافه ولی تو طرحِ جدید، فضای بیشتری تو سایه قرار گرفته. و این یعنی افرادِ بیشتر، تویِ سایه.

و به نظرم توی طرحِ جدید، بنا کلا دو طبقه است و مساحتِ طبقه ی دوم کمتره از طبقه ی اول! این خوبه چون افرادِ بیشتری همسطحِ کعبه قرار می گیرن، و این خودش حسِ خوبی داره برای نماز گزار. تجربه ی شخصی من اینه که حاضر بودم رو سرِ بقیه نماز بخونم ولی نَرَم طبقه ی دوم و سوم! می دونید، به طوریِ عامیانه می شه گفت لذتی که تو همسطحِ کعبه بودن هست، تو نبودن نیست!:)دی!)

اما به طورِ کل، این بنا همون طور که آقا احسان فرمودن، بیشتر شبیه ورزشگاه و سالن اجرای کنسرت هست تا "مسجد". من فکر می کنم این سول مهندس صدیق رو باید این جور جواب داد که: معماری نباید اسیر فرم های غالب باشه؛ اما نه در هر بنایی. این بنا محلی یه برای طیفِ وسیعی از مردم، و خیلی ها درکِ زیباییِ این طرح رو آموزش ندیدن. بنابراین فکر می کنم باید قبله ی جهانِ اسلام رو طوری ساخت که جهانِ اسلام توش احساس راحتی کنه، نه صرفا معمارا و هنرشناسای جهان اسلام.

و در جوابِ دوستانی که با تغییر دادنِ فرمِ بنا مشکل دارن، وقتی فرمِ بنایی به این شمایل رو تغییر می دیم لزوما دلیلِش غرب زدگی، تهاجم فرهنگی و تلاش برای اسم در کردن تو دنیا نیست! می تونه به دلیلِ ساده داشته باشه، که "راحتیِ بیشترِ استفاده کنندگان".

مثالش اتفاقی بود که برای مسجد النبی صلوات الله علیه افتاد، تغییرِ کلی ای که هم باعث بالا بردنِ ظرفیت پذیرش و امکاناتِ بنا شد، و هم انقدر با حس و حالِ مردم جور در می اومد که تقریبا همه ادمایی که داخلش می رن، در نمی یان مگر با کتک.:)دی!)


مرسی از تحملتون...

والسلام:gol:
 

Faeze Ardeshiry

کاربر فعال تالار مهندسی معماری ,
کاربر ممتاز
توی تعریف جداره ها و رنگ ها سعی کردم تمایز ایجاد کنم.
همین طور توی بازی نور

اینکه دیوار داخلی قانون هست که 10 سانت و خارجی... جداره باید هویت داشته باشه ....یه جا با ایجاد پهنای بیشتر هویت داره و یه جا با پهنای کم
توی تعریف جداره هام برای جنسیت های مختلف ...بسته به مکان و فضا از تعریف جداره های متفاوتی استفاده کردم در عین حال سعی کردم همه با هم وحدت داشته باشند.
اخ
کار خیلی سختی بود...:sweatdrop:
ممنون از نظرت
يه حرفي كه ميخام به شما بزنم اينكه من لحظه اي عاشق معماري شدم كه طراحي فني رو فهميدم
يك ادم در هر شرايط وقتي موفقه كه بتونه ذهنيتشو بريزه رو دايره
اگه تاجره بايد داد و ستد بلد باشه
اگه معماره فكرشو بياره رو كاغذ
اينكه قانون كردن جداره 10 سانت براي جاي خودشه،من نميگم طرحو بهم بزنيم به خاطر قانون
من ميگم اصول رو رعايت كنيم براي بقيش دستمووووووووووووووون بااااااااااااااااااز
ممنون ازت

سلام دوستان:gol:

اول به عنوانِ یه فردی که فقط می خواد بره تو این بنا و عبادت کنه،اینو بگم که از نظر حلِ چالش های بنا، این طرح از نظرِ بنده بسیار بسیار موفقه!


و در جوابِ دوستانی که با تغییر دادنِ فرمِ بنا مشکل دارن، وقتی فرمِ بنایی به این شمایل رو تغییر می دیم لزوما دلیلِش غرب زدگی، تهاجم فرهنگی و تلاش برای اسم در کردن تو دنیا نیست! می تونه به دلیلِ ساده داشته باشه، که "راحتیِ بیشترِ استفاده کنندگان".

مثالش اتفاقی بود که برای مسجد النبی صلوات الله علیه افتاد، تغییرِ کلی ای که هم باعث بالا بردنِ ظرفیت پذیرش و امکاناتِ بنا شد، و هم انقدر با حس و حالِ مردم جور در می اومد که تقریبا همه ادمایی که داخلش می رن، در نمی یان مگر با کتک.:)دی!)
والسلام:gol:
اره
حرفات خوبه
من خودم منكر تغييرات نيستم
اتفاقا تغيير پذيرم منتها به وقتش و به جاش
ميتونستن بزرگش كنن ولي نه با اين وضعيت
اصلا من خودم احساس ميكنم انتخاب اين دو معمار توهينه براي اين بناي خاص
بحث غرب زدگي هم نيس
مگه طرح گسترش حرم امام رضا رو اجرا كرديم كسي چيزي گف؟
جا باز تر نشد؟؟فضا بزرگتر نشد؟؟
 

ReD_CoDE

متخصص REVIT
کاربر ممتاز
ببینید نقد در معماری نفی و تایید اثر نیست.
اول باید شرایط طراح رو در نظر بگیریم.
از نظر خوده من طراحی همچین سایه انداز هایی که با زاویه ساخته شدن و روی هم سایه میندازن هوشمندانه بود. بالاخره یه حاجی اگه اونجا مسجد رو حس نکنه گرما رو هم حس نمیکنه.
خط دایره ای هم همینطور.
مطمئنا حرکت و گردش و پلان در این فرم ساده تره.
چیزی که مشخصه اینه که معمار با چالش های موجود در مسجد الحرام بیشتر توجه کرده تا حس و حالش.
حالا اون طاقها میشهه گفت یه تلاش برای شرقی جلوه دادن طرحه. ولی در حد سمبلیک.
پس میشه راحت اولویت های معمار رو تشخیص داد.
به هر حال اگه بخوام با حسم حرف زنم میگم: دوس ندارم مسجد الحرام مثله یه ورزشگاه چند صد هزار نفری باشه.(شخصا فک میکنم فقط ورودی مسجد الحرام عظمتش به این طرح میارزه)
و اگه بخوام معماری حرف بزنم میگم:چه ایده ی بهتری واسه این داری؟
قطعا ایده ی بهتری ندارم چون فقط میتونم بگم که حسه مسجد رو نداره ولی نمیتونم بگم چرا. دلیلش هم هینه که مسجد برای خوده ما هنوز درک نشدس.
کی میتونه بگه چه چیزی در مسجد باید تغییر کنه و چه چیزی ثابت بمونه و چرا؟

دوستان عزیز نظرات زیادی دادند که مطالعه همه آنها میسر نشد.
ضمنا پاسخ من بدون مطالعه ایده و نظر طراحان ابراز می شود.

نظر من بصورت شخصی، اهمیت کاربری در این مکان است.
نکته اول اینکه این طرح، طرح گسترش مجموعه هست، نه بازسازی. بنابراین قرار بر تخریب مسجد پیشین نیست.
خود صحن مسجدالحرام به اندازه کافی کشش و جذبه ایجاد میکند، پس به تعداد مسلمانانی توجه کنید که در موسم حج در این منطقه حضور دارند و به اهمیت کاربری پی ببرید.
این طرح می تواند سامان بخشی زائران در این زمان را راحت تر کند.

من طرح را مثل کلیت جهانی می بینم که کعبه نگین انگشتری آن است و همین طور حریم دور مسجد را گسترش می بخشد.
دوستانی که مشرف شدند، حتما هتل های بی قواره و فست فودهای 24 ساعته اطراف خیابان های مسجد را دیده اند و اهمیت این حریم را درک می کنند.

ایوان های متفاوت هم جهت گیری مشخص را از طرح ساقط می کند که باز اهمیت جهانی بودن کعبه را می رساند.
اما دوست داشتم در تزئینات کمی المان های اسلامی ببینم و هم چنین رنگ هایی که فقط سفید نیستند.

به هر حال، تا پروژه ای ساخته نشود، و زمان نگذرد، نمی توان قیاس مناسبی داشت و در واقع در عمل مشخص می شود این طرح تا چه اندازه مناسبت خواهد داشت.

حالا از مسجد الحرام هم بگذریم.
بعضی فرمهای غالب هستن که مرز بین شرق و غرب هستن.
مرز بین ملت ها.
چرا ازشون باید دست کشید.
من خودم در بعضی فیلم های اخر الزمانی دیدم که چهره ی سرزمین های شرقی با گنبد های طلایی نشون داده شده.
پس این یه باور جهانی از شرق و معماری شرقیه.
هوییت معماری ما این نیست که روز به روز در پی دستاورد های جدید باشیم.
دست اورد هایی هستن که قبلا به دست اومدن و همچنان باید باشن.
ما در معماری نظریه نمیدیم که چند سال بعد رد بشه و نظریه جدید بیاد و اسمشو بزاری رهایی از فرم های غالب.
یکی از دوستان گفتند که ماهیت معماری مهمه نه این فرمهای غالب.
به نظر من این فرم ها بخشی از ماهیت معماری ماست.
شاید روزی برسه که گنبد ها نه دهانه ای رو پوشش بدند نه گشایشی ایجاد کنند. ولی حداقل باید تو خط اسمان شهریمون وجود داشته باشن. چون این شناسه ی ماست.

سلام
سعی کردم تمام پست ها رو بخونم و نظرم رو بگم
به نظر من هم طراح ها سعی کردن در درجه اول پاسخ درستی به شرایط محیطی بدن (گرما، نحوه گسترش مجموعه و ...) و همونطور که گفتن این یه گسرش بوده و سعی شده بناهای اصلی حفظ بشه که خب این برای آیندگان مشخص میکنه که مسجد اولیه با کمی تغییرات چطوری بوده
از طرفی باید دید که از لحاظ مبانی نظری مسجد چه المان هایی داره که باید حفظ بشه؟ گنبد چرا گرده و به یک اوج (نقطه) ختم میشه؟ آیا نمیشه با کمی تغییر همین فرم کثرت و وحدت رو تجلی داد؟ آیا حتما باید المان های یه مسجد المان های هزاران سال پیش باشن؟ تو خود ایران هم یک سری مساجد با طراحی های نوین خلق شدن مثل مسجد شهرک غرب تهران، آیا فاقد زیبایی و حس معمارانه یه مسجد هستن؟
به نظر من خانه کعبه یا مساجد دوران حضرت محمد به دلیل سادگی و بی پیرایگی و افتادگیشون شهره هستن نه عظمت و بزرگی؛ طراح هم این رو خوب حس کرده که باید اینها رو همونطور که هستن نشون بده نه توشون اغراق بکنه
 
اره
حرفات خوبه
من خودم منكر تغييرات نيستم
اتفاقا تغيير پذيرم منتها به وقتش و به جاش
ميتونستن بزرگش كنن ولي نه با اين وضعيت
اصلا من خودم احساس ميكنم انتخاب اين دو معمار توهينه براي اين بناي خاص
بحث غرب زدگي هم نيس
مگه طرح گسترش حرم امام رضا رو اجرا كرديم كسي چيزي گف؟
جا باز تر نشد؟؟فضا بزرگتر نشد؟؟[/QUOTE]

دوستِ گرامی
اولا، منشکرم از وقتی که گذاشتید
ثانیا می شه منظورتونو از کلمه ی وضعیت بفرمایید، به نظرِ شما اشکالِ این طرح چی یه؟(این فقط یه سواله، خواهش می شه با جبهه گیری جواب ندید!)
ثالثا، نمی دونم ولی با کلمه ی توهین موافق نیستم!تا اونجایی که می دونم بنایِ فعلی رو هم یه گروهِ اسپانیایی ساختن. می شد که کسی انتخاب بشه که حس و حال مسجد رو درک کرده باشه، ولی در کل طرح اونقدرها هم پرت نیست.
 

DDDIQ

مدیر ارشد
بخش اول : موضوع کلی ...

سلام دوستان خوبم با سپاس از اینکه تا به حال با شرکت در بحث با بیان نظرات و دیدگاه خودتون همراهی کردین ...
همانطور که پیش تر در عرائضم اشاره داشتم هدف گفتگو کلی تر بود و منظورم از اشاره به این نمونه ( طرح گسترش مسجدالحرام ), نشان دادن تنها قسمتی از چالش ها و مسائلی بود که میتواند پیش روی یک معمار قرار بگیرد! که قسمت کوچکی از اون رو میتونیم از بین نظرات و دیدگاه های مختلف خودمون به عنوان چند معمار که معماری رو از منابع تقریبا مشترکی خوندن ببینم...!!


شاید یکی از معیارهایی را که برای یک طراحی موفق در نظر می گیرند هماهنگی با تلقی و ذهنیت غالب مردم جامعه با آن بنا باشد ...
- به نظر شما یک معمار تا چه حد میتواند با شناخت خود از الگوها و مفاهیم معماری در طراحی خود پا را از این ذهنیت فراتر بگذارد!؟
- شما تا چه میزان معماران را اسیر ذهنیات غالب و شناخت حاکم بر جامعه از یک الگو می دانید !؟
- تا چه حد یک معمار با مطالعه مفاهیم معماری میتوانند به شناخت کامل الگوهای یک معماری و فرهنگ دست پیدا کند و آن را در فرم های خود به کار گیرند !!؟
و سوالاتی دیگر ...


حتی شاید پاسخ این سوالات رو تا در شرایطش قرار نگیریم نتوانیم به خوبی درک کنیم!! ولی تنها همین فکر که طرح و ایده ما در اجرا تا چه میزان میتواند در جامعه بازخورد پیدا کند...


___________________________________________________________________________________________________________

___________________________________________________________________________________________________________



بخش دوم :
بررسی نمونه موردی تحت عنوان سوالات بالا که در صحبت های دوستان به خاطر اهمیت آن مورد تاکید بیشتری قرار گرفت و پر رنگ تر بود ؛


همین ابتدا عرض میکنم من هم به دلیل اعتقادات مذهبی که دارم طبیعتا دلبستگی خیلی زیادی به این مکان دارم ....






میخوام حرفهام رو خیلی ساده و خودمونی بگم ؛ یک عکس از شکوه و عظمت این مکان ....
دلیل این شکوه و آرامش چه چیزهایی میتونه باشه ؟





بنا اطراف کعبه یا... !؟ یا ایمان مسلمانان و پرستش معبود...؟
کمی با دقت تر ببنیم شاید خود این عکس میتونه دلیلی باشه بر الزام بازسازی مسجد !؟ چه تعداد از زائرین و نمازگزان روی پشت بام و در کوچه های اطراف مسجد مشغول عبادت هستند!؟ آیا 100 سال قبل پیش بینی این جمعیت میشد !؟







برای 50 سال آینده ؟ یا 100 سال اینده ....!! تا چه زمانی همین بنا رو میتونیم از اطراف اضافه کنیم !؟
حالا این بنا فعلی را که در دوران معاصر ساخته شده به فرض انتقال بدیم به مکانی دیگر !! به طور مشخص اگر تزئینات اسلامی رو هم از دیوارها حذف کنیم و حجم خام رو پیش روی خودمون بذاریم چه مشخصه ای از معماری مساجد اسلامی جز چند مناره در جهاتی متفاوت میتونیم ببنیم !؟ تقارن ؟ هندسه ؟ سلسله مراتب؟ ریتم ؟ تکرار ؟ و ....!؟
به نظر اینکه بدون نقشه و پلان جامع اولیه برای گسترش تنها با توجه به نیاز و افزایش ناگهانی زائرین به دلیل پیشرفت دنیا ملحقاتی از سمت های مختلف به بنا اضافه شده که در شرایط حاضر دیگه امکان گسترش بنا نیست ....

وقتی به سیر تحول و تکامل مساجد و معماری اسلامی نگاه میکنیم , مفاهیم بنا ( تقارن , هندسه , ریتم, تکرار و...) از اهمیت بیشتری نسبت به فرم ( گنبد , مناره و ...) برخوردار بوده و در دوران های مختلفی الگوهای مختلفی و تکامل الگوهای پیشین برای نشان دادن این مفاهیم در بنای مساجد نمود پیدا کرده است ! و معماران اسلامی ترسی از تجربه کردن فرم های جدید با محوریت مفاهیم اسلامی نداشتن و از آخرین پیشرفت های دانش زمان خود برای نمود مفاهیم اسلامی استفاده کردن ...
در دوران کنونی نیز دو راه پیش رو داریم یکی باز آفرینی فرمی ... ! راه دیگر تکامل پویا و نمود الگوها ارزش های اسلامی در فرم های جدید بر پایه و مبنا مفاهیم اسلامی ؛

چندان نمیخوام طرح ارائه شده فعلی رو تحلیل کنم؛ به نظرم طرح قابل دفاعی هست !!!! دوستان اشارات خوبی داشتند و نمیخوام تکرار مکررات کنم ... این طرح میتواند به تعبیری تکامل طرح های پیشین با مفاهیم اسلامی تقارن هندسه ریتم تکرار باشد ! و چه طرحی بهتر از این؟ به نظرم مسجدالحرام به دلیل این مرکزیت هیچ مشابه ای در دنیا نداره ! و با این طرح رو به همه سویی و جهات درهای حرم الهی باز شده و نشان از یک قبله جهانی داره ؛با عبور از این پل ها به دنیای دیگر وارد میشیم و تکرار همان طاقهای پیشین در جهات مختلف ( نشان از مفهوم قبله ) مثل صدفی که مرواریدی سیاه چون کعبه رو در میان گرفته و با شیب ملایم به سمت کعبه گویی خود بنا هم همچون نمازگزارن به سمت کعبه سجده میکنه ...!!!
طرح خیلی ساده هست و با وجود این سادگی مفاهیم اسلامی زیادی رو هم میشه به این طرح نسبت بدیم ....!!! ( جز امکانات و تدابیر اقلیمی دیگری که برای ساختمان در نظر گرفته شده هر چند که انتظار داشتم تزئیات اسلامی بیشتری دیده بشه ولی به نظرم در طرح ارائه شده حجم خام بدون تزئینات ارائه شده )

نکته ای که به نظرم اومد تو این نقاشی قدیمی زیر و یا خطوط روی زمین در اطراف کعبه که در عکسهای قدیمی هم مشخص هست به نوعی برای من این طرح ارائه شده فعلی در نظرم اومد .....!!!





ولی باز هم شاید همانطور که دوستان اشاره داشتند احساسات و دلبستگی و اعتقادات مذهبی ما یه مقدار دیدن نکات قوت و شاید به قولی الزام این طرح رو مشکل کرده و به دل خیلی و بر میگردیم به خط اول که شاید یکی از معیارهایی را که برای یک طراحی موفق در نظر می گیرند هماهنگی با تلقی و ذهنیت غالب مردم جامعه با آن بنا باشد ... ....
 
آخرین ویرایش:

هدیه.

مدیر تالار مهندسی شهرسازی
مدیر تالار
سلام به همه دوستان
راستش من فرصت نکردم همه صحبت ها و نظرات رو بخونم . امیدوارم حرفام تکراری نباشه.

اولین چیزی که باید بگم اینه که شاید انحراف این بحث از موضوع اصلی به دلیل نمونه موردیشه. نمونه موردی باید از حداقلی از جامعیت و عمومیت برخوردار باشه . مسجدالحرام مسجدیه که تکرار شدنی نیست و به نظر من به صرف این که اسم مسجد رو یدک میکشه نمیشه با بقیه مساجد تو یک سطح قرارش داد ، شاید برای همینه که نظرات بین تغییر معماری یک مسجد و تغییر معماری یک نماد مردد میمونه.

اما جدا از این بحث ،به نظر من ، این طرح طرح قوی و جالبیه . از همه جهاتی که دوستان هم اشاره کردن ( یکی از نکات جالب اون اینه که همه افراد از طبقات مختلف ویوی کعبه رو دارند)
فاز اول این طرح خیلی خوبه ، خیلی فکر قوی و مبتکرانه ای پشتش هست اما ادامه این طرح که باعث حذف شدن قسمت های تاریخی این مسجد میشه اصلا جالب نیست. خودشون تو معرفی طرحشون در ابتدا حفظ ورودی اصلی و تاریخی مسجدالحرام رو جزو نکات مثبت طرحشون اعلام کردن اما در ادامه طرح این قسمت رو حذف میکنن . ولی مگه نشانه های یک مسجد چی میتونه باشه؟ گنبد، گلدسته ، محراب ، و ...که مسجد الحرام فقط گلدسته ها رو داره ، حالا با حذف این گلدسته ها چی از مفهوم مسجد باقی میمونه؟ یکی از دوستان اشاره کردن حس بودن تو یه استادیوم به انسان دست میده !!

مهندس صدیق اشاره خوبی به فرم و مفاهیم بنا کردند اما آیا مفاهیم مستتر در یک بنا به تنهایی میتونه معرف خوبی از یک مکان باشه؟ باز هم به نظر من حذف این فرم ها که اصالت یک بنا رو مشخص میکنه کار درستی نیست هرچند با تغییر این شکل این فرمها و ساختار شکنی در اونها موافقم. مثل مساجد زیادی که در کشورهای عربی ساخته شده و فرم گلدسته هایی بسیار متفاوت از اون چیزی که تو ذهن ما هست رو به وجود آورده.

اما اگر برگردیم به سوال اصلی ؛

من به شخصه به شدت موافق ساختار شکنی تو معماری هستم البته به شرط این که روح و فرهنگ رو از بین نبریم و با یک طرح قوی ، هر دو بعد کالبد و روح مکان رو مورد توجه قرار
بدیم. تمامی بناهای ماندگاری که داریم در اثر همین خلاقیت و ساختار شکنی معمارانشون بوده که موندگار شدن.

اما اینجا سوالاتی پیش میاد که به نظر من باید بهش پاسخ داد :

ایا اصلا معمار باید پاش رو فراتر از ذهنیت شکل گرفته مردم از یک بنا بذاره ؟ یا میتونه هنرش رو به شکلی ابراز کنه که هم نو باشه و هم اثری از ذهنیت مردم توش باشه؟

ایا مردم باید به معماران ایده بدن یا این که معمار باید خوراک رو اماده کنه و در اختیار ذهن مردم بذاره؟ ایا اگر مجاز به این کار باشه تا چه حد میتونه و اجازه داره که خرق عادت کنه؟
چه کسی این حد رو تعیین میکنه؟ اصلا معمار باید برای طرحش حدی رو قائل بشه یا نه؟


و...
 
سلام به همه دوستان
راستش من فرصت نکردم همه صحبت ها و نظرات رو بخونم . امیدوارم حرفام تکراری نباشه.

اولین چیزی که باید بگم اینه که شاید انحراف این بحث از موضوع اصلی به دلیل نمونه موردیشه. نمونه موردی باید از حداقلی از جامعیت و عمومیت برخوردار باشه . مسجدالحرام مسجدیه که تکرار شدنی نیست و به نظر من به صرف این که اسم مسجد رو یدک میکشه نمیشه با بقیه مساجد تو یک سطح قرارش داد ، شاید برای همینه که نظرات بین تغییر معماری یک مسجد و تغییر معماری یک نماد مردد میمونه.

اما جدا از این بحث ،به نظر من ، این طرح طرح قوی و جالبیه . از همه جهاتی که دوستان هم اشاره کردن ( یکی از نکات جالب اون اینه که همه افراد از طبقات مختلف ویوی کعبه رو دارند)
فاز اول این طرح خیلی خوبه ، خیلی فکر قوی و مبتکرانه ای پشتش هست اما ادامه این طرح که باعث حذف شدن قسمت های تاریخی این مسجد میشه اصلا جالب نیست. خودشون تو معرفی طرحشون در ابتدا حفظ ورودی اصلی و تاریخی مسجدالحرام رو جزو نکات مثبت طرحشون اعلام کردن اما در ادامه طرح این قسمت رو حذف میکنن . ولی مگه نشانه های یک مسجد چی میتونه باشه؟ گنبد، گلدسته ، محراب ، و ...که مسجد الحرام فقط گلدسته ها رو داره ، حالا با حذف این گلدسته ها چی از مفهوم مسجد باقی میمونه؟ یکی از دوستان اشاره کردن حس بودن تو یه استادیوم به انسان دست میده !!

مهندس صدیق اشاره خوبی به فرم و مفاهیم بنا کردند اما آیا مفاهیم مستتر در یک بنا به تنهایی میتونه معرف خوبی از یک مکان باشه؟ باز هم به نظر من حذف این فرم ها که اصالت یک بنا رو مشخص میکنه کار درستی نیست هرچند با تغییر این شکل این فرمها و ساختار شکنی در اونها موافقم. مثل مساجد زیادی که در کشورهای عربی ساخته شده و فرم گلدسته هایی بسیار متفاوت از اون چیزی که تو ذهن ما هست رو به وجود آورده.

اما اگر برگردیم به سوال اصلی ؛

من به شخصه به شدت موافق ساختار شکنی تو معماری هستم البته به شرط این که روح و فرهنگ رو از بین نبریم و با یک طرح قوی ، هر دو بعد کالبد و روح مکان رو مورد توجه قرار
بدیم. تمامی بناهای ماندگاری که داریم در اثر همین خلاقیت و ساختار شکنی معمارانشون بوده که موندگار شدن.

اما اینجا سوالاتی پیش میاد که به نظر من باید بهش پاسخ داد :

ایا اصلا معمار باید پاش رو فراتر از ذهنیت شکل گرفته مردم از یک بنا بذاره ؟ یا میتونه هنرش رو به شکلی ابراز کنه که هم نو باشه و هم اثری از ذهنیت مردم توش باشه؟

ایا مردم باید به معماران ایده بدن یا این که معمار باید خوراک رو اماده کنه و در اختیار ذهن مردم بذاره؟ ایا اگر مجاز به این کار باشه تا چه حد میتونه و اجازه داره که خرق عادت کنه؟
چه کسی این حد رو تعیین میکنه؟ اصلا معمار باید برای طرحش حدی رو قائل بشه یا نه؟


و...

مهندس هدیه ی گرامی!

در جوابِ سوالِ دومِ شما، شخصا فکر می کنم معمار باید به چند چیز تو جامعه ای که قراره براش معماری کنه توجه کنه.

اول، فرهنگ، اداب و رسوم، روزمرگی و علایق مردم.
یعنی معمار باید ببینه مردمِ جامعه اش چه سنت هایی رو رعایت می کنن؟ چه تفریحات و سرگرمی هایی دارن؟ اقشار مختلف جامعه، بیشتر روزشون رو به چه کارهایی و در چه فضاهایی مشغولن؟ برنامه ها و اهدافِ بلند مدتِ مردم چیه؟ علاقه ی بزرگشون چی یه؟

دوم، به سطح سلیقه. این که مردم چه جور هنرهایی رو می پسندن؟ بیشتر به شاخه های نوین هنر گرایش دارن، یا هنر بومی و محلی؟
فی المثل، غالب جامعه ی ما نقاشی طبیعت گرا و رئال رو می پسنده، به سبک هایی مثل مدرنیسم و کوبیسم علاقه ی زیادی نشون نمی ده. همچنین که تو مجسمه ساری، کانسپچوئال ارت به شدت مهجوره.

سوم به شرایط جامعه. وضع معیشت، سیاست و مذهب. معمار باید به "خوراک فکری" مردم توجه کنه.

حالا با مشاهده این موارد و خیل موارد دیگر، معمار ضرورت این رو احساس می کنه که باید یه اثر جدید خلق بشه. فکر می کنم دلیل اصلیِ هر معمار برای شکستن قواعد پیشین، ارتقا بخشیدن به سطح سلیقه و شناخت مردم و تلاش برای آشنا کردن اون ها با این مساله است که می شه کاربریِ آسان تر، زیباییِ بیشتر و روش هایِ اجرای ِجدید تر رو جایگزین معماری قدیمی کرد.

این قضیه کاملا درست و قابل قبوله، اما به شرطی که معمار اون "توجهات اولیه" رو تو کارش لحاظ کنه. به زبونِ ساده منظورم اینه که بنا نباید وصله ی ناجور باشه رو تن شهر، نباید بنا به انسان این حس رو بده که غریبه است باهاش.

در واقع، درک و استفاده از سنت هایِ جاری، و سوق دادنِش به سمتِ بهبود و پیشرفت. نه خراب کردن و فراموش کردن و دور ریختنِ گذشته، بلکه درس گرفتن از گذشته و حرکت به سوی آینده.

اینجوریه که فی المثل بنایی ساخته می شه مثل تاتر شهر. مثل موزه هنرهای معاصر.

بنایی که صمیمیه اما مثلِ قبلی ها نیست!



همین...:gol::gol::gol:
 

Negar architect

عضو جدید
این کار اقای نورمن فاستر و خانم زاها حدید در نهایت به شکل چشم جهان بین در میاد یعنی پشت این ایده اونها یه فکر دیگه وجود داره.ادم با نگا کردن به این فرم ناخوداگاه به یاد ساختمونای مدرنی میفته که بیشتر اسایش و راحتی مد نظرشونه,ولی اینجا یه مکان مذهبیه و هدف ایجاد اون حس معنویس.به غیر از اینها ساختمون باید با محیط پیرامونش هماهنگ باشه.
نمیدونم ولی ادم احساس میکنه تکنولوژی حتی اینجام و بر زندگی معنوی ادم غلبه کرده.در کل نسبت به این طرح حس خوبی ندارم!
 

هدیه.

مدیر تالار مهندسی شهرسازی
مدیر تالار
مهندس هدیه ی گرامی!

در جوابِ سوالِ دومِ شما، شخصا فکر می کنم معمار باید به چند چیز تو جامعه ای که قراره براش معماری کنه توجه کنه.

اول، فرهنگ، اداب و رسوم، روزمرگی و علایق مردم.
یعنی معمار باید ببینه مردمِ جامعه اش چه سنت هایی رو رعایت می کنن؟ چه تفریحات و سرگرمی هایی دارن؟ اقشار مختلف جامعه، بیشتر روزشون رو به چه کارهایی و در چه فضاهایی مشغولن؟ برنامه ها و اهدافِ بلند مدتِ مردم چیه؟ علاقه ی بزرگشون چی یه؟

دوم، به سطح سلیقه. این که مردم چه جور هنرهایی رو می پسندن؟ بیشتر به شاخه های نوین هنر گرایش دارن، یا هنر بومی و محلی؟
فی المثل، غالب جامعه ی ما نقاشی طبیعت گرا و رئال رو می پسنده، به سبک هایی مثل مدرنیسم و کوبیسم علاقه ی زیادی نشون نمی ده. همچنین که تو مجسمه ساری، کانسپچوئال ارت به شدت مهجوره.

سوم به شرایط جامعه. وضع معیشت، سیاست و مذهب. معمار باید به "خوراک فکری" مردم توجه کنه.

حالا با مشاهده این موارد و خیل موارد دیگر، معمار ضرورت این رو احساس می کنه که باید یه اثر جدید خلق بشه. فکر می کنم دلیل اصلیِ هر معمار برای شکستن قواعد پیشین، ارتقا بخشیدن به سطح سلیقه و شناخت مردم و تلاش برای آشنا کردن اون ها با این مساله است که می شه کاربریِ آسان تر، زیباییِ بیشتر و روش هایِ اجرای ِجدید تر رو جایگزین معماری قدیمی کرد.

این قضیه کاملا درست و قابل قبوله، اما به شرطی که معمار اون "توجهات اولیه" رو تو کارش لحاظ کنه. به زبونِ ساده منظورم اینه که بنا نباید وصله ی ناجور باشه رو تن شهر، نباید بنا به انسان این حس رو بده که غریبه است باهاش.
در واقع، درک و استفاده از سنت هایِ جاری، و سوق دادنِش به سمتِ بهبود و پیشرفت. نه خراب کردن و فراموش کردن و دور ریختنِ گذشته، بلکه درس گرفتن از گذشته و حرکت به سوی آینده.

اینجوریه که فی المثل بنایی ساخته می شه مثل تاتر شهر. مثل موزه هنرهای معاصر.

بنایی که صمیمیه اما مثلِ قبلی ها نیست!



همین...http://www.www.www.iran-eng.ir/images/smilies/icon_gol.gif:gol::gol:

تقریبا کاملا موافقم با نظراتتون و منم چیزی غیر از این نگفتم. همه این هایی که بهش اشاره شد میشه فرهنگ مردم یک جامعه که به نظر من باید اصل توجه معمار به اون باشه و بعد با هنر خودش طرحی رو ارائه بده که ضمن حفظ ارزش های فرهنگی بتونه به بالا تر بردن فرهنگ جامعش کمک کنه .

البته به نظر من یک هنرمند میتونه سطح سلیقه جامعه رو تغییر بده. یعنی شما نمیتونین مطمئنا بگین که ایرانیان در 20 سال اینده هم نسبت به مدرنیسم بی علاقه هستند . همینطور که الان هم میبینین جامعه جوان ما علاقه زیادی به مدرن آرت دارن . پس میشه سلیقه جامعه رو به سمت و سوی مشخص سوق داد و این خیلی مهمه که آگاه باشیم که چه خوراکی و با چه هدفی داره به یک جامعه خورانده میشه. و یا این که بدونیم هدف چیه و چه خوراکی باید برای رسیدن به اون باید تهیه کنیم.

:gol:
 
آخرین ویرایش:
تقریبا کاملا موافقم با نظراتتون و منم چیزی غیر از این نگفتم. همه این هایی که بهش اشاره شد میشه فرهنگ مردم یک جامعه که به نظر من باید اصل توجه معمار به اون باشه و بعد با هنر خودش طرحی رو ارائه بده که ضمن حفظ ارزش های فرهنگی بتونه به بالا تر بردن فرهنگ جامعش کمک کنه .

البته به نظر من یک هنرمند میتونه سطح سلیقه جامعه رو تغییر بده. یعنی شما نمیتونین مطمئنا بگین که ایرانیان در 20 سال اینده هم نسبت به مدرنیسم بی علاقه هستند . همینطور که الان هم میبینین جامعه جوان ما علاقه زیادی به مدرن آرت دارن . پس میشه سلیقه جامعه رو به سمت و سوی مشخص سوق داد و این خیلی مهمه که آگاه باشیم که چه خوراکی و با چه هدفی داره به یک جامعه خورانده میشه. و یا این که بدونیم هدف چیه و چه خوراکی باید برای رسیدن به اون باید تهیه کنیم.

:gol:

دقیقا...منم همین رو میگم. مثلا تو همین قصه ی مدرن آرت، مساله ای که داره اینه که خوب به جامعه شناسونده نشده؛ و طبیعتا توسط توده پس زده شده. در حالی که فی المثل می شه یه معمار بیاد و بنایی براساس سبک ذکر شده بسازه که انقدر خوب سبک مدرن رو معرفی کنه که همه بپذیرنش!

مساله مهم اینه که نباید یک دفعه همه چیز رو خراب کرد و ریخت دور. اتفاقی که توی نمونه موردی که تو این تاپیک بررسی شد نیافتاده؛ و این قطعا نقطه ی قوته برای هر طرح مدرنِ سنت شکن. در واقع "باید" از این خط مشی پیروی کنه تا پذیرفته بشه.

:gol::gol::gol:
 

mahshid shz

عضو جدید
بله حق با شماست
تا كسي قدم نزاشته باشه تو صحن شايد ندونه گسترش اين مهم چقد اهميت داره
اما حرفتون يكم كليشه ايه
نگين انگشتر
بله كعبه نگين است به شرطي كه بناهاي اطراف رو بهش حاكم نكنيم
ضمن اينكه كعبه خودش اينقد قرب و ارج داره كه لازم به توصيف نيست و هر بنايي هم بسازيم ارزش معنوي خودشو حفظ ميكنه
اما شما ميگيد
به هر حال، تا پروژه ای ساخته نشود، و زمان نگذرد، نمی توان قیاس مناسبی داشت و در واقع در عمل مشخص می شود این طرح تا چه اندازه مناسبت خواهد داشت.

مگه ما چن بار ميتونيم بسازيم و خراب كنيم كه در نهايت به يه ايده ال برسيم؟
طرح بايد از قبل پخته بشه كه دچار اشكال نشيم


متاسفانه دوست دیگری هم بدون مطالعه کامل صحبتم، همین نتیجه را گرفته است. انگار تنها سطر آخر خوانده شده است!
صحبت شما در واقع در ادامه نظر من هست. اصلا نمیگم که طرح باید چندباره ساخته بشود، بلکه با اتکا به تجربه ای که از این فضا به عنوان معمار و به عنوان مسلمان داشتم، با این الگو موافق هستم.
جهان اسلام مخصوص کشورهای شمال آفریقا و خاور میانه نیست، نمونه مساجد چینی، روسی و ... را ببینید تا تنوع در المان های مذهبی اسلامی را درک کنید و اینکه نمی توان همه را در یک سازه جمع آوری کرد.
اگر شیب مکه را در نظر بگیرید، تشابه با مثال مورد نظر را می فهمید، از داخل صحن چیزی که چشم گیر است آسمان بالای سر است و چندان سازه های دیگر به چشم نمی رسد؛ و البته که در مثال مناقشه نیست.
به هر روی مطمئنا همگی معتقد هستید که خیلی از پروژه ها روی کاغذ دلربا هستند و وای به روزی که اجرا شوند و همین طور بالعکس.
با این همه اگر طرح خواسته ها و نیازهای خواسته شده برگزارکنندگان حج را به خوبی پاسخ دهد، طرح مناسبی است و این آزمون به نتیجه نمی رسد مگر در اجرا.
 

draz

عضو جدید
سلام به دوستاندر یه کلام در طراحی کردن نباید به چیزی که دیدم بسنده کنیم چون دنیای شما خیلی فراتر از آن است که فکر میکنید تقلید معنایی ندارد که دانشجویان برای اسانی کارشون به سراغ آن میروند اگر به منبع درونی خود بیندیشند بهترین طرحهایی که فکرش را میکنید کشیده خواهد شد مثل در طراحی اماکن مذهبی ماباید به فضا فکر کنیم نه کالبد که حس روحانی آن را منتقل کنیم این اشتباه اکثر ما معماران است که تنها به کالبد فکر میکنیم ونسبت به اصل موضوع بی توجهیم صرفا به یه سری موضوعات همیشگی فکر میکنیم وپیش خودمان فکر میکنیم اصل همین است
 

mojtaba hashemi

عضو جدید
مشکل ساختاری است، خصوصا در قالب فرهنگی . و اینکه امکان رقابت با تازه های معماری و یا تلفیق با اون خیلی دور از انتظاره
 

ReD_CoDE

متخصص REVIT
کاربر ممتاز
مطالب رو خوندم و چند تا سوال برام پیش اومد:

1- اینکه نمادهای مسجد چیا هستن؟ این بحث بر میگرده به مبانی نظری و شاید کتاب حس وحدت که در مورد مسجد هم بحث کرده منبع مناسبی باشه.
حتی محراب جزو اصلی و نماد اصلی مسجد نیست و بعدها اضافه شده، حتی گلدسته که ما مسجد رو با گلدسته می شناسیم، حتی گنبد هم نماد مسجد نیست و تو تارخ معماری میخونیم که گنبد هم از آتشکده های ساسانی برگرفته شده اما به درستی؛ چون نماد درستیه از دنیا و عالم ماورا، دایره نماد جهان و گردش فصول و بطور کل کثرته و هرچی به بالا عروج میکنه از کثرتش کاسته میشه و به وحدت (یگانگی) میرسه

2- متاسفانه یه جریان ذهنیی توسط یه تعدادی شروع شد که هر چیزی رو ربط میداد به فراماسونری، یه سری اطلاعات درست رو با یه سری اطلاعات نادرست تلفیق کردن و دادن به خورد جامعه، متاسفانه یع عده ای از مردم بدون تحقیق مسائلی رو پذیرفتن که حتی عالمان این موضوع هم در مورد این مسائل تو شک و تردید هستن، لابلای حرف بعضی از دوستان آثار این نوع نگرش کاملا مشخصه

3- تو این طرح هم باز جنگ و دعوای دو مکتب معماری یعنی مدرنیسم و پست مدرنیسم دیده میشه؛ و از اونجایی که تو ایران ما مدرنیسم و پست مدرنیسم معتدل (اون چیزی که ایجادکنندگان این مکاتب مدنظرشون بود) هرگز پا نگرفت و تو هر دو مکتب به شیوه افراطی باهاشون برخورد کردیم و میکنیم، همین نگرش افراطی در مورد هر بنای داخلی و خارجی همواره تجلی کرده و میکنه

هیچوقت نمیشه بنایی رو نقد کرد، بدون اینکه نظرات طراحان اون رو شنید
 

milad-karimi

عضو جدید
این یه فقره رو یام رفت بنویسم... در مورد واتیکان و کعبه..... اگه از لحاظ باستان شناسی نگاه کنیم میبینیم که کلیسلی سنپیتروی واتیکان و اطرافش مال چند دوره معماری از بیزانس و رنسانسو ایناس که قدمت تاریخی داره.... ولی بنای قدیمی مسجد الحرام دیگه بجز کعبه و صحن اطرافش دیگه وجود خارجی نداره و کاملا از بین رفته....مسجد فعلی دور کعبه هم حد اکثر قدمتش مربوط به 50 سال پیش تا به امروز میشه که هرساله دارن گسترشش میدن.... پس بنای دور کعبه ارزش تاریخی نداره..... و مصالح جدید بوده..... این گفته من با عکسایی که DDDIQ توی صفحه 5 گذاشتن تایید میشه..... خودم میخواستم این عکسارو بزارم که دیدم ایشون زحمتشو کشیدن.... ما فک میکنیم که پس واقعا اون مسجد دور کعبه قدمت تاریخی داره... ممکنه گفته بشه که بعد چندین سال ممکنه اینم دیگه برا جمعیت جوابگو نباشه... ولی بنظر من فاسر و همکاران خلیلی خوب و هوشمندانه به این پاسخ دادن... اون یه فرم محوری و مرکز گرا رو انتخاب کردن که برای ایجاد گسترشم دیگه به مشکل بر نمیخوره...
ولی اگه ساخته بشه و نتیجه مثبت نباشه چی؟!! می شه یه پروژه ی جدیدو رو هسته ی مرکزی یه مذهب آزمایش کرد؟!! خود صحن "فعلا" کشش و جذبه ی کافی رو داره، ولی مشخص نیست وقتی با یه همچین فضایی احاطه می شه این حس تقویت بشه یا تضعیف!!
به نظر شما این گسترش یه حریمی ایجاد کرده در برابر بناهای جدیدی که بی توجه به موقعیت بنا ایجاد شدن ولی به نظر من این کار ادامه ی همون ساخت و سازهای غیرمرتبط هست، به نظر من همون قدری که اون بناها ناهماهنگ بودن با موقعیت و الان داره مشخص می شه ایجاد مزاحمت می کنن، این سازه هم خودش مزاحم خواهد بود، حالا شاید فعلا ظاهرش موجه و قابل قبول به نظر برسه ولی خب این هتل ها و فست فودها هم که شما مثال زدین قطعا اولش با توجیه آسایش و راحتی زائران ایجاد شدن، البته من امیدوارم نظرم غلط و از سر ناآگاهی باشه، چون به هر حال دیر یا زود این کار تموم می شه و باید باهاش کنار اومد




خب رایت یه موزه مستقل و جدید ساخت! نه اینکه بیاد یه موزه ی موجود و خیلی مهم رو باب میل خودش عوض کنه، ضمن اینکه موزه متعلق به یه شرکت خصوصی بوده که صاحبش خیلی هم از طرح راضی بوده و یه بنای ملی نبوده که رضایت اولیه ی عموم شرط ساختنش باشه... منم دقیقا همینو می گم، می شد یه مسجد با این ویژگی ها جایی ساخته بشه ولی بناهای موجود رو تحت تاثیر قرار نده و منتظر موند تا جامعه باهاش ارتباط برقرار کنه

***
من هنوز سر مثال قبلیم هستم، کسی از معمارا دست به ساختار واتیکان زده و از این طرحای مبتکرانه اونجا ایجا کرده؟!! تازه همه می دونیم شاید انقدری که مکه برای مسلمانان مهمه واتیکان برای مسیحی ها مهم نباشه... مثلا اسرائیل چرا نیومده مسجدالاقصی رو بده دسته نورمن فاستر تا این طوری گسترشش بده؟!! یعنی قدرت و توانایی شو نداشته؟! من فکر می کنم همه ی دنیا قبول دارن بعضی بناها هستن که باید هویت شون حفظ شه مگر یه عده مث همین سران عربستان که فقط به فکر تجدد هستن به هر قیمتی!... استوپاهای هندی، پاگوداهای چینی و ژاپنی .. من فکر نمی کنم اینا رو همین طوری و بدون توجه به هویت بنا بیان مدرن سازی کنن... اتفاقا من یه مقاله ای برای معماری جهان باید ترجمه می کردم، در مورد همین پاگوداها بود که راه حل هایی رو ارائه می کرد تا مدل سازی 3 بعدی پاگوداهای موجود با دقیق ترین جزئیات ممکن انجام بشه، به نظر من این تلاشی هست برای حفظ هر چه دقیق تر و کاملتر این بناها و گرنه به چه دردشون می خوره این جزئیات؟!... مطمئن باشین اونا هم توانایی مدرن کار کردن دارن و اتفاقا هر چی ما تو ایده های جدید ضعیف باشیم اونا قدرتمندن... ولی بناهای موجود که از گذشته براشون مونده ارزشمنده و نمیان خلاقیت شونو رو بنایی پیاده کنن که چند قرن قدمت داره....

***
دقیقا خودتون جمله ی مهمی رو گفتین، معماری فرهنگ سازه... رسالت فرهنگی یه بنای مذهبی با رسالت فرهنگی یه موزه یکی نیست، حتی بناهای مشابه هم متناسب با کاربری هاشون باید شرایط مختلفی داشته باشن، دیگه ما همه می دونیم مثلا مسجد با حسینیه چه فرقی باید داشته باشه، در مورد کعبه و فضاهای مرتبط هم اصلا باید دید هدف از مراجعه چیه؟! حاج آقایی که امروز می ره مکه و برمی گرده اون حاج آقایی نیست که 10 سال پیش می رفت و جای تاسف اینجاست که حاج آقایی که 10 سال بعد می ره هم قراره مث امروزیا نباشه، داریم به سمتی می ریم که مثلا یه نفر مسلمان بره مکه و لائیک برگرده (باور کنین به همچین روزایی می رسیم)... چرا؟ چون رسالت بناها و این شهر نادیده گرفته شده و دخل و تصرف هایی توش انجام شده که کلا مفهوم رو عوض کرده... از اول قرار نبوده سفر حج جایی برای آسایش و رفاه باشه، قرار نبوده مکه این شکلی باشه، قرار نبوده کسی که می ره مکه بیشتر از وقتی که عبادت می کنه به گردش توی شهر و خرید و تفریح و ... برسه ، اونایی که می گن تغییرات اعمال شده متناسب با شرایط اقلیمیه یه سری به نوشته ی کویر دکتر شریعتی بزنن تا قانع بشن همین شرایط اقلیمی موجود بیشتر با هدف فرهنگی مسجدالحرام سازگاره تا شرایط تعدیل شده، اصلا اونجا شما باید تا یه حدی گرما و سختی رو حس کنی، اینکه بیاییم یه سازه بسازیم که کسی گرما رو حس نکنه مث اینه که برای روزه گرفتن غذایی رو بخوریم که 17 ساعت اصلا احساس گرسنگی و تشنگی نکنیم... حالا می شه یه کم وضعیتو عوض کرد که بیش از حد آزار دهنده نباشه ولی دیگه این حد وسیع از تغییرات حتی با توجیه اقلیمی هم برا من قابل قبول نیست چون جنبه های فرهنگی این بنا رو تحت تاثیر قرار می ده
 
آخرین ویرایش:

هدیه.

مدیر تالار مهندسی شهرسازی
مدیر تالار
این یه فقره رو یام رفت بنویسم... در مورد واتیکان و کعبه..... اگه از لحاظ باستان شناسی نگاه کنیم میبینیم که کلیسلی سنپیتروی واتیکان و اطرافش مال چند دوره معماری از بیزانس و رنسانسو ایناس که قدمت تاریخی داره.... ولی بنای قدیمی مسجد الحرام دیگه بجز کعبه و صحن اطرافش دیگه وجود خارجی نداره و کاملا از بین رفته....مسجد فعلی دور کعبه هم حد اکثر قدمتش مربوط به 50 سال پیش تا به امروز میشه که هرساله دارن گسترشش میدن.... پس بنای دور کعبه ارزش تاریخی نداره..... و مصالح جدید بوده..... این گفته من با عکسایی که DDDIQ توی صفحه 5 گذاشتن تایید میشه..... خودم میخواستم این عکسارو بزارم که دیدم ایشون زحمتشو کشیدن.... ما فک میکنیم که پس واقعا اون مسجد دور کعبه قدمت تاریخی داره... ممکنه گفته بشه که بعد چندین سال ممکنه اینم دیگه برا جمعیت جوابگو نباشه... ولی بنظر من فاسر و همکاران خلیلی خوب و هوشمندانه به این پاسخ دادن... اون یه فرم محوری و مرکز گرا رو انتخاب کردن که برای ایجاد گسترشم دیگه به مشکل بر نمیخوره...

مخالف نظراتتون نیستم اما اون مسجد ، دور کعبه نیست. کعبه و محوطه اطرافش مسجد هستند . یعنی کعبه خودش قسمتی از مسجده که به اون مسجدالحرام میگن. تو عکسی که گذاشته شده هم یک مناره بوده که مناره اصلی اونجا محسوب میشه. اگر با معماری مساجد سنی اشنا باشین میدونین که اغلب اونها تک مناره هستند .
 

همراهی

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
سلام خدمت عزیزان
من میخواستم بیشتر در مورد این قسمت صحبت کنم

شاید یکی از معیارهایی را که برای یک طراحی موفق در نظر می گیرند هماهنگی با تلقی و ذهنیت غالب مردم جامعه با آن بنا باشد ...
- به نظر شما یک معمار تا چه حد میتواند با شناخت خود از الگوها و مفاهیم معماری در طراحی خود پا را از این ذهنیت فراتر بگذارد!؟
- شما تا چه میزان معماران را اسیر ذهنیات غالب و شناخت حاکم بر جامعه از یک الگو می دانید !؟
- تا چه حد یک معمار با مطالعه مفاهیم معماری میتوانند به شناخت کامل الگوهای یک معماری و فرهنگ دست پیدا کند و آن را در فرم های خود به کار گیرند !!؟

ببینید مسجد الحرام یه جامعه ی بزرگ هست و نمیشه به یک فرهنگ و مردم خاص محدودش کرد . حتی میتونم بگم جز معماری جهانی حساب میشه که استفاده کننده هایش با دید های مختلف، فرهنگها، هویت ها و معیارهای زیبایی شناسی متفاوت به ان نگاه میکنند .البته هدف حضور در این فضا مشترکه همچنین ما چیزی به اسم معماری اسلامی نداریم ینی حد و مرزی که مشخص کنه ،نداریم.
وقتی صحبت از الگو میشه ؛ طراح باید چه ساختاری ارائه بده که مشترک باشه بین این همه ادم؟؟که حالا بخواد پا از این ذهنیت هم فراتر بذاره؟
در حالت کلی (نه این نمونه ذکر شده) نظرم اینه که معماران بهتره طبق ویژگی های همون منطقه رفتار و زیاد سنت شکنی نکن چراکه مردم اون جامعه ان را قبول دارن و تغییرات در چارچوب درست و منطقی خودش اتفاق بیفته
و یه سوال دیگه بنظرتون مدولار بودن این طرح خوبه؟

حرفم رو کوتاه میکنم تا حوصله ی خواننده هم سر نره/ممنون:gol:
 

Similar threads

بالا