اولین قدم از پروسه ی مطالعات ِ معمـــــــــــــاری
اولین قدم از پروسه ی مطالعات ِ معمـــــــــــــاری
کـــــــــــاروان رفت و تو در خواب و بیابان در پیش / کــِی روی ؟ ره ز که پرسی ؟ چه کنی ؟ چون باشـــــــــــی ؟!
__________________________________
خب منم به نوبه ی خودم ، چند خطی در رابطه با یکی از شیوه های مطالعاتی ِ خودم می نویسم ، و البته نوشتارم رو با مقدمه ی کوتاهی شروع می کنم :
به نظر ِ من ، به تعداد ِ مسیر هایی که برای طراحی وجود داره ( که خیلی هم کثیر هستش ) ، شیوه های مختلف ِ مطالعاتی هم وجود داره ؛ در ابتدای تاپیک ( پست اول ) نوشتم که : تا ندانی ، نتوانی ؛ بدان ، تا بتوانی . و حقیقت امر هم چنین است ؛
با توجه به
تحقیقاتی که داشتم متوجه شدم که اکثر ِ قریب به اتفاق بچه های معماری ، مطالعات رو به عنوان یک تکلیف ِ تحمیلی از جانب استاد قلمداد میکنن ، و نتیجه ی این نوع نگرش میشه
" تولید ِ دفترچه های مطالعاتی ِ کیلویی" ، که اگر عصاره ی اون رو بگیری ، دو صفحه مفید و اصولی یافت نمیشه. و حاصل این عمل چه خواهد بود ؟!
خبر از حاصــــــــــل ِ عمرم نشد آوخ که گذشت / این همه عمر به بی حاصلـــــــــی و بی خبری !!
حاصلش اینه که وقتی قلم به دست می گیریم و میخوایم طراحی رو شروع کنیم ، تهی از هر گونه تفکر و ایده برای طراحی هستیم ، و فقط کاغذ سیاه می کنیم به امید ِ چند خطی که استاد بکشه ؛ یه ذره رنگ و روغن هم اضافه می کنیم تا طبع ِ حضرت استاد قبولش کنه ، غافل از اینکه :
بس نکته غیر ِ حُسن بباید که تا کسی / مقبول طبع ِ مردم ِصاحب نظر شود . . .
بگذریم که سخن بسیار است و زمان اندک .
اولین قدم ِ من در راه مطالعات معماری ،
شنـــــــــــــاخت موضــــــــــوع هستش ؛ و شناخت هر موضوعی برای طراحی ، بسیار گسترده تر از اونی هست که "تصور" می کنیم .
( ای کاش تاپیک هایی وجود داشته باشه که هر کدام از این مباحث رو جداگانه بررسی کنیم ، اما صد افسوس که "مستمع صاحب سخن را بر سر ِ ذوق آورد" ، و مخاطب ِ اینجور بحثها خیلی کمه ، اما اگر یکی در تالار عکس چهار تا عکس بزاره ، 550 نفر میرن به به و چه چه میکنن ) . و باز بگذریم !!
مثال ِ کوچکی که می تونم بزنم ، شناخت ِ موضوع در طراحی فضاهای مسکونی یا هتل ها و ... هست .
به نظر ِ من (
نظر شخصی ) یک طراح ِ خوب ، باید قادر باشه که در هر طرح ِ جدید ، پیش فرض ها و پیش داوری های خودش رو دور بریزه ، و با دیدگاه و نگرش ِ نوین و جدیدی اقدام به طراحی کنه . منظور از پیش فرض ها ، چیه ؟!
پیش فرض ها ، اطلاعات ِ کلیشه ای هست که در اثر تجربیات ِ مختصری که از فضاهای مشابه داشتیم ، ملکه ی ذهن ما میشه ؛ برای مثال وقتی به ما میگن که یک مجتمع مسکونی طراحی کن ، ناخودآگاه ذهن ِ ما به دنبال کلیشه ها و تجربیاتی میره که در اطراف ِ خودمون دیدیم و تجربه کردیم . ( قوطی های آپارتمانی ) . در حالی که این خطرناک ترین ، و بزرگترین اشتباه ِ ماست ، و اگر برطرف نشه ، تا آخرین مرحله ی طراحی ، گریبان گیر ِ ماست .
خب ، پس چاره چیه ؟ چاره اینه که موضوع رو بشناسیم . گونه های مختلف ِ موضوع رو بشناسیم و مطالعه کنیم ، تا بدانیم که چه می خواهیم طراحی کنیم ، و بعد از دانستن ، بتونیم به بهترین نحو طراحی کنیم . وقتی ندونیم که دقیقا چی میخوایم طراحی کنیم ، چه طور میتونیم ادعا کنیم که خوب طراحی کردیم ؟!
فکر میکنم نیازی نباشه که بخوام اینجا انواع و اقسام ِ مختلف ِ فضاهای مسکونی رو نام ببرم ، که حدودا به بیست مورد میرسه و یا شاید بیشتر ؛ و هتل هم همینطور ، و بیمارستان ، موزه ، گالری ها ، فضاهای اموزشی و... و... و...
پس به خاطر داشته باشیم که شناخت ِ موضوع ، و اینکه در چه حیطه و قلمرویی میخوایم طراحی کنیم ، اولین و مهمترین مرحله ی مطالعات هست ، و من اون رو به مثابه ی خشت ِ اول قلمداد می کنم :
خشت ِ اول چون نهد معمــــــــــار کج / تا ثریا می رود دیــــــــــوار کج .
در ابتدای بحث در نظر داشتم که یکی از شیوه های مطالعاتم رو کامل از ابتدا تا انتها توضیح بدم ، اما شروع که کردم ، متوجه شدم که خیلی طولانی میشه ، و از حوصله ی یک پست خارج هست . در نتیجه فقط به اولین قدم از پروسه ی مطالعات گریزی زدم که در هر طرحی و هر نوع مطالعاتی باید باشه ، و اگر فرصت بود و فضا ایجاب کرد ، بعد ها ادامه میدم .
بابت تطویل ِ کلام ، عذرخواهی میکنم و امیدوارم که نظرات بیشتری در مورد مطالعات نوشته بشه ، تا از هم بیـــــــــــاموزیم .
موفق باشید . . .
