:::: یــادگــاری های بچه های کنکور 1392 ::::

[behzadkhanha]

خب حدود 65 ساعت تا آزمون اسکیس باقی مونده و به امید خدا همه بچه ها با روحیه بالا شرکت میکنند و بهترین نتیجه ها رو میگیرند. پیشنهاد من اینه که تو این تاپیک تا صبح پنجشنبه یک متن یــادگــاری بنویسیم متنی کوچیک و جمع و جور که احتمالا بیانگر بیم و امیدها، آرزوها، خاطرات همه ماههایی که پشت سر گذاشتیم، دوستی هایی که از اینجاها شروع شده و ... باشه.
::
::
>>>> از همه بچه هایی که تو این مدت در تاپیکهای مربوطه حضور داشتن دعوت میشه متن یادگاری رو بنویسن حتی بچه هایی که چند ماهه به ما سر نزدن.
::
::
دوستان اگه پیشنهادی راجع به عنوان تاپیک و سطور بالا دارند مطرح کنند

 

[pyramids]

اول خودمما
من خودم باید یه چیزایی رو بگم کوتاه و خلاصه
من 2سال پیش مخواستم کارشناسی ناپیوسته رو 3ترم تموم کنم و به هر دلیلی نشد و نذاشتن همون وقت تصمیم گرفتم بشینم بخونم برای ارشد خرد خرد کتابارو گرفتم و نشستم به خوندن از تو هر سوراخی یه جزوه پیدا کردم و خوندم مخصوصاً تاپیک قدم به قدم تا ارشد 92 و جزوه دارا بیان خیلی برام مفید بود شک ندارم که اگه جزوه های اینجا نبود و دوستان لطف نمیکردن درصدام خیلی پایین تر از اینا بود.

و مهمترین چیزی که دوست دارم به همه دوستام بگم اینکه هیچ اتفاقی رو بعنوان شکست تو زندگی قبول نکنید ما تو مسیری هستیم که سر تا سرش موفقیته، باور کنید که این ما نیستیم که صلاح خودمون رو میدونیم ، ما خدایی داریم که داره برامون بهترینها رو میخواد اینو باور کنیم و در هر مسیری هستیم تمام سعیمون رو بکنیم.
مهم نیست که کجا قبول میشیم یا اصلاً قبول میشیم یا نه ، یا کلاً معمار میشیم یا نه. مهم اینکه بدونیم درست زندگی کردن چیه همون چیزی رو که قرار بود معماری با کالبد ساختمون به جامعه بده همون هدفی که معماری ایرانی داره ، یعنی درست زیستن ، شکوهی یه جمله دوست داشتنی داره که میگه: کسی که دروغ میگه نمیتونه معمار باشه.
یادمون نره که هرفمون چیه و از معماری چی میخوایم. چه قبول شدیم چه قبول نشدیم ما مسیری رو طی کردیم که تو طول زندگیمون همواره بدردمون میخوره.
شاید فردا من بشم کارمند اداره پست یا یه سوپر مارکت واکنم ولی هیچوقت معماری رو فراموش نمیکنم و همیشه آرزوم داشتن خونه ایه که با دستای خودم بسازمش. شاید کارمند اداره ای بشم و به آرزوم برسم شاید هم بهشتی قبول شم و نرسم.
و در پایان ایشالا پنجشنبه شب هممون با لبخند بخوابیم

---------------
همه از الگوشون تشکر کردن منم جاداره از الگوی خودم کمال قدردانی و تشکر رو بعمل بیارم فردی که تو این چند ساله همواره با سعی و تلاشش به من نشون داد که میشه سختترین کارارو انجام دادم ناله نکرد. دوست عزیز و ارجمندم جناب پسر خاله
من از وقتی شنیدم از کاشان تا تهران پیاده امده تا کلید مادربزرگرو بهش برسونه تحت تاثیر همتش قرار گرفتم

 

[soh-rab]

این هم یادگاری من و ویتامین 3

خدا تا آخرین لحظه در باز نمی بنده​

 

[behzadkhanha]

من این پست رو یکی دو روز قبل از آزمون تئوری تو تاپیک به یادموندنی "قدم به قدم تا ارشد 92" نوشته بودم:

===========================================
قبل اینکه برم آزمون و احتمالا کفری بشم و بیام بیرون مراتب تشکر خودم رو از یاوران همیشه همراه خودم تو این چند ماهه اعلام میکنم:

خانم ها و آقایون:

1- شاهین حیدری (ان شاءالله یه روز جبران کنیم کلا دکتر)
2- حاج ابراهیم زارعی (ان شاء الله یه روز تو کلاس فن نگارشی، فصاحتی، بلاغتی باهاشون همکلاس بشم بلکه)
3- داداش بزرگم که موتور محرکه من بود بس که لغز خوند و لنترانی بارم کرد (ان شاء الله قضیه حیدری)
4- امیر بانی مسعود، بس که با انواع تلفظ صحیح خیل بیشمار اسامی از انواع زبانها و زمانها، حنجره ام را صفا داد (ان شاءالله با جناب خئوپس و اوژن امانوئل ویوله-لو-دوک (همش اسم یه نفره ها!) تو اِرِختیون محشور بشن)
5- محمد رضا سلطاندوست (یاور همیشه مومن حلالت نمی کنم اگه از اون سوالای اونجوری از خودت در کنی)
6- کریم پیرنیا، به پاس یافتن جوابی برای نکیر و منکر تو قبر: -عمرت را در چه راهی صرف کردی؟ من: سبک شناسی و معماری اسلامی خوندم(نکیر به منکر: یارو هنور متدینو نخونده؟)(تازه دکتر نمی دونی این غلامحسین با کتابات چی کرده ... بیکار بودی مگه)
7- ریچارد باکمینستر فولر (همینطور الکی... خوشم میاد از اسمش)
8- مادر بزرگ نازنینم که از سر بیکاری و بی حوصلگی کلا با کتابای من روزگار میگذرونه (چند روز پیش میگفت ننه جون بالاخره قاب صلب بهتره واسه ساختمون یا قاب مفصلی با مهاربندی جانبی از نوع برون محور؟)
9- یه خانمی که اسمشو هم نمی دونم و تو اتاق تکثیر دانشگاه تهران کار میکنه و یک عالمه جزوه قالب کرد به ما که کلا یه ارزن هم نمی ارزن! (میسپرمش به همون نکیر و منکر تو شب اول قبر)
10- کلیه سازندگان سریال بازی تخت و تاج بس که منو از هدفم دور کردن با اون سریال توپشون
11- در مقام قدردانی به مثابه یک داوطلب آزمون از مهندس محمد کزازی که کتاباش عمرا یه واو هم کم گذاشته باشن!!
12- زهرا قیابکلو که کتابخونه ام را با سه اثر جاودان پر کرد (به استاد قول می دهم کتاب ها را دست نخورده تو بازار علوی زیر نصف قیمت نفروشم)
13- و عشق بزرگم محمود گلابچی که با نشر بی امان ترجمه و پایان نامه دانشجوها و جزوات صدتا یه غاز و گردآوری های اینترنتی و ... مرا همواره شرمنده کارت عابر بانکم کرد (و کتابفروشی پرهام رو تبدیل به پاتوق برو بچ کرد)

===========================================
http://www.www.www.iran-eng.ir/show...وی-رتبه-برتر?p=6004393&viewfull=1#post6004393

 

[timaj]

و اما آخرین یادگاری من روی دیوار باشگاه قبل از کنکور عملی اسکیس92:
من به شخصه یه تجربه خوب داشتم از کنکور و یه چیز رو با تمام وجود حس کردم اینکه
انسان به هر آنچه که بخواهد میتواند برسد پس بزرگ فکر کنیم و بزرگ بخواهیم که تمام کائنات در برابر ما و تلاش ما برای رسیدن به هدف سر تسلیم فرو خواهند آورد
البته قبولی در کنکور یه هدف کوچکیه، به امید اینکه به آنچه که هدف خلقت ماست و باید برسیم ،برسیم
و در آخر هم از همه کسانی که تو باشگاه طی این یکسال به من و بقیه کمک کردند تشکر میکنم که با وجود این کمک ها من بدون هیچ کلاس و مشاوری بهترین نتیجه رو تو کنکور گرفتم
با آرزوی موفقیت همه هم باشگاهی ها در کنکور
من دانشگاه تهران منتظرتون هستم!!

 

[behzadkhanha]

مردی تو دفتر کارش در ساختمان تجارت جهانی پشت به پنجره به صندلیش لم داده و با خیال راحت داره قهوه اش رو نوش جان می کنه و از صبح تابستونی 11 سپتامبر لذت میبره غافل از اینکه آنسوی پنجره دماغه هواپیما چند متری بیشتر باهاش فاصله نداره و اصلا آنچه همان لحظه از پنجره اتاق دیده میشه فقط هواپیماست!!
این توصیف کاریکاتوری بود که چند سال پیش دیده بودم و امروز هرچی گشتم متاسفانه پیداش نکردم تا به عنوان یادگاری اینجا بذارم. حکایت من هم امروز حکایت اون آقاست.

 

[bita-archi]

من امسال با شما نبودم و کلا قراره امسال امتحان بدم ولی همتونو خیلی دوس دارم.جدی میگم
من همه پستاتون چه تو آزمون تئوری و چه تو اسکیس خوندم....خیلی هیجانی بود دقیقا مثل فیلم فرار از زندان که خدایا آخرش چی میشه
با شخصیتهای متفاوت
behzadkhanha
soh-rab
donfidelio
timaj
معمارباشی و.........همه بچه ها چیکار میکنن آخرش
حرفهای قبل و یعد نتیجه رو میخوندم.مقایسه میکردم
خداییش بهترین اتفاق چند وقت اخیر زندگیم آشنایی با شماها بود که منم انگیزه پیدا کنم برا سال بعد
از صمیم قلبم برای تک تکتون آرزوی موفقیت میکنم و امیدوارم مثل امتحان تئوری
وقتی تاپیک نتایج اسکیسو برقرار میکنین همتون خوشحال باشین
به امید موفق شدن همتون

 

[donfidelio]

واقعا کم تمرین کردم برای اسکیس، شاید دستم آماده نباشه، ولی ذهنم آمادست، بی صبرانه منتظر اون 4 ساعت لعنتیم، میخوام ثانیه به ثانیه اون 4 ساعتو بجنگم، 2-3 ساله دارم بخاطر اتفاقات مختلف عذاب میکشم، قبول کردم که همش بخاطر اشتباهات خودم بوده، ولی 5شنبه میخوام کارو تموم کنم، فقط دوست دارم یه موضوعی بدن که 4 ساعت با تمام توان بشه روش کار کرد، دوست دارم عدالت برقرار بشه، میخوام 5شنبه تلافی همه اشتباهات و عذابایی که کشیدم رو سر اسکیس خالی کنم. ایشالله که بعد نتایج با روی خندون میایم اینجا، و میگیم کاری که قرار بود انجام بدیم رو انجام دادیم.

 

[miss kimia]

من به مادرم قول داده ام که دیگه امسال کار رو یکسره خواهم کرد. 36 پنجشنبه اس که میرم پیشش و میگم رو قولم هستم. این پنجشنبه میرم و بهش میگم یکسره اش کردم مامان.

 

[Faeze Ardeshiry]

راستش من يه 7 ماه و يه 5 ماه بكوب مطالعه كردم براي تئوري
خيليم خودمو كشتم
بيشتر بچه ها ميدونن
من تاوان يه چيزو دادم نا اگاهي و تنبلي و اشتباه رفتن مسير تو دوره كارشناسيم
كه مسببش قطعا من نيستم
اونايين كه چيزي كه بهم ياد ندادن هيچ،راه رو غلط نشونم دادن
من نميگم براي اسكيس كار نكردم
پارسال مقدمات و امسال موضوعي كار كردم
خيليم كار كردم
با تمام توان كار كردم
اولين اسكيسم 7 8 روز طول ميكشيد تا تموم شه تا خودمو رسوندم به 4 ساعت
ماشالا بگو چش نخورم
هر اتفاقي كه بيفته من از خودم راضيم
همتونو دوس دارم
كارتا كه اومد يكي لطفا بهم خبر بده

در اين مثنوي بزرگ طبيعت،ما مصرعي ناتماميم/ و بودنمان انتظار يك بيت شدن است

 

[shina88]

به سلامتی نسلی که ظهر به زور میخوابوندنشون تا خرابکاری نکنن گذشت و گذشت و روزگار به جایی رسوندشون که تبدیل به جغد شدن،شبا کار میکردن،روزا هم اگه مجالی بود کمی چشم رو هم میزاشتن اونم برای ادامه حیات نه برای استراحت!(چراغارو خاموش کنین ببرمتون به شبای تحویل پروژه......نه ولش کن )الانم دارن لحظه شماری میکنن که اسکیس و بدن تا بعدش ظهر به زور بیدارشون کنن!
از همه دوستان مهربان و فداکارم که این مدت از هیچ کمک و راهنمایی دریغ نکردن ممنونم،واقعا اینجا بودن این مسیر طاقت فرسای کنکور رو ساده تر کرد،مخصوصا برای من که نزدیکای ازمون تئوری با اتفاقاتی که برام افتاد قید ادامه دادنو زده بودم اما شور و شوق دوستانم در اینجا و تشویقاشون باعث شد دوباره به مسیر برگردم.امیدوارم در این مدت که کنارتون بودم دوستِ کوچیک خوبی واستون بوده باشم... برای همتون از ته دل آرزوی موفقیت میکنم.
یادت باشه همیشه طوری زندگی کنی که ارزش کاری که برات انجام شد را داشته باشی!

 

[nima-sd]

نمیدونم اسمشو چی بذارم تقدیر شانس به هر حال ما با این جا از اوایل دوران کارشناسی آشنا شدیم با این باشگاه من بزرگ شدم بچه ها هم که خیلی به من لطف داشتن مخصوصا در ایام کنکور منم تمام سعی خودمو میکردم کمکشون کنم از دعا های خوبتون واسه اسکیس ما رو بی نصیب نذارید مخلص همگی هستیم ایشالا شنبه شب بیام ببینم همه خوشحالین (البته من بیچاره شنبه دانشگاه هم امتحان دارم ! آخرین امتحان کارشناسی خلاص)

 

[kh_memar67]

اشتراک من با شما از اسکیس شروع شد پس متاسفانه جزء خاطرات خوب این سایت نیستم،هرچند در همین مدت کم هم شما جزئی از خاطرات خوب من شدین.
از تمام دوستانی که راهنمایی کردن ،اطلاعات گذاشتن ونقد کردن تشکر میکنم و برای تک تک بچه های معماری آرزوی موفقیت میکنم.

یه تشکر ویژه دارم از یکی که وافعا یکه...هیچوقت و در هیچ لحظه ای تنهام نذاشت حتی وقتی خودم خودمو تنها میذاشتم،راهو واسم روشن کرد و تمام موانعو از سر راهم برداشت،منو در حاله ای از نور قرار داد و تمام افکار منفی و ترس ها و استرس ها رو ازم دور کرد و دوستانی مهربون و با مرامو معرفت سر راهم قرار داد...هرچند لایق نبودم ولی مرا لیاقت بخشید...

خدا جونم بی اندازه دوستت دارم و بخاطر تک تک لطف هایت سپاس گذارم
هرچند میدونم تو بیشتر دوس داری در خفا شکرتت را بجا بیارم ولی میخواستم همه بدونن که همه ی اونچیزی که امروز دارم و فرداها خواهم داشت از لطف و مهربانی تو بوده ... دوس دارم اینو همه باور کنن که تو مهربانترینی

 

[pyramids]

این چند وقته داره اتفاقای خوب خوب پشت هم میافته دهه 60یا جون گرفتن.
اینهمه برا هم آرزوی موفقیت کردیم پس حتماً همهچی خوب پیش میره
شنبه باید کلید تالارو بدیم دسته 93ایا ایشالا که روزایی بیایم اینجا که بخوایم زحماتی رو که برای ما کشیدن ما هم برای سایرین جبران کنیم

 

[baharestan.f]

این چند وقته داره اتفاقای خوب خوب پشت هم میافته دهه 60یا جون گرفتن.
اینهمه برا هم آرزوی موفقیت کردیم پس حتماً همهچی خوب پیش میره
شنبه باید کلید تالارو بدیم دسته 93ایا ایشالا که روزایی بیایم اینجا که بخوایم زحماتی رو که برای ما کشیدن ما هم برای سایرین جبران کنیم

نع اینجوری دلمون تنگ میشه. ماه رمضون آخه چکار کنیم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
یه تاپیک می زنیم به نام درد دل ها ی بچه های کنکور 92.بازم میایم اونجا جولون میدیم.
بهزاد و دنفی طبق سابق تیکه می ندازنو دنفی نقد هم می کنه.و تو هم که میری رو توهم می زنی به سیم آخر ! و وزیر انتخاب میکنی و آرک داک هم که رمان واسمون می نویسه و تیکی هم تاپیکو برامون شلوغ می کنه. سهراب برامون استدلال میاره. منم هر از گاهی اندیشه ی بقیه رو به جاهایی وصل می کنم یه پیام بازگانی برای استراحت پخش می کنم. نیما و تیماج هم که عاقلانه بیان میکنن.عارفه و محبوبه هم که دستیارای تیکی هستن یه صفایی میدن . شینا هم ماهرانه بهزاد و دنفی رو سین جیم می کنه و معمارباشی مهربون با پند واندرزش آفرین . و بقیه...
من از همه تشکر می کنم. با تمام وجودم برای بچه های گل باشگاه دعا می کنم.شما هم منو دعا کنین. انشالا قلم سرنوشتمون خوب بنویسه.
بعد از امتحان اسکیس بیاین تاپیک درد دل ها ی غریبانه مونو بزنیم.خودم با اجازه همتون میزنمش.

 

[معمارباشی]

نع اینجوری دلمون تنگ میشه. ماه رمضون آخه چکار کنیم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
یه تاپیک می زنیم به نام درد دل ها ی بچه های کنکور 92.بازم میایم اونجا جولون میدیم.
بهزاد و دنفی طبق سابق تیکه می ندازنو دنفی نقد هم می کنه.و تو هم که میری رو توهم می زنی به سیم آخر ! و وزیر انتخاب میکنی و آرک داک هم که
.
.
.
.
معمارباشی مهربون با پند واندرزش آفرین . و بقیه...

همچین بگی نگی دم امتحانی حس پیری و مادربزرگی بهم دست داد .... ولی با این حال خیلی کیف می ده اسمت رو بین نوشته ی بچه ها ببینی و حس کنی بینشون حضور داری

 

[mbarsen]

وقت رفتن که برسه همه چیز قشنگ میشه..
هرچند من تمرین خاصی نکردم و امیدی ندارم به اون صورت مگر بر حسب اتفاق ولی بزارید پس من فقط یه شعر بخونم برا همه بچه ها که روحیه ها بره بالا اگه بخام خاطره بگم میترسم زمان از دستمون در بره یهو کنکور بگذره خخخخ :
ای آشنای من
برخیزو با بهار سفر کرده بازگرد
بگذار تا نسیم که در جست و جوی توست
از هرکه در ره است، بپرسد نشانه هات
آنگاه با هزار هوس، با هزار ناز
برچین دو زلف خویش
آغاز رقص کن
بگذار تا به خنده فرود آید آفتاب
بر صبح شانه هات!
ایشالله همه دانشگا تهران قبولیم اگرم گفتن نه جا نداریم میگیم زر نزنید صندلی اضافه کنید
ببخشید دیگه یکم بی ادبی شد .

 

[baharestan.f]

همیشه لحظه ی آخر خدا نزدیکتر میشه.
می سپارمتون به خدا.
علی یارتون.

 

[معمارباشی]

همیشه لحظه ی آخر خدا نزدیکتر میشه.
می سپارمتون به خدا.
علی یارتون.

همون حس مادر بزرگی بهم می گه بگم :
ایشالله سفر همتون بی خطر ... بیاسترس و ماراحتی ... با بهترین روحیه سر جلسه حاضر بشین ...
نکته های ایمنی یادتون نره ... یه بار دیگه بار و بندیلتونو چک کنید چیزی جا نزاشته باشین !
کارت ملی شناسنامه ..... بردارین ... چند تا دونه مسکن و قرصای ضد حساسیت و ... بردارین شاید لازمتون بشه ...
خوب استراحت کنین و وقتایی که بیدارید خوب دستتون رو گرم نگه دارین ...
قربون همتون ...
ایشالله سر جلسه همونی باشه موضوع که رزوش تسلط دارین و بهتون اول کاری ارامش بده ....

 

[hagir]

سلام بچه ها البته کمتر منو میشناسید شایدم بشناسید نمیدونم تو ایام کنکور تئوری سعی کردم خیلی کمک بچه های باشگاه که خیلی هم بهشون مدیونم بکنم ان شاء الله که تونستم
کوروش کبیر میگه انسان همان میشود که اغلب به ان فکر میکنید بنده خدا اون موقع اینو میگفته ببین چه شخصیتی داشته ببین ایرانی چه جوری بودی البته با الان مقایسه نکنیدا
اعتراف میکنم که برای اولین بار اوایل کاردانی شایدم زودتر برای دانلود پروزه به این سایت اومدم اما بچه های اینجا که اگه بخوام اسم ببرم زیادن بهم فهموندم خودم کار کنم خودم باشم
من زیاد دوست رفیق ندارم بیشتر با مامانم دوستم ( اه اه چه پسر مامانی حالم بهم خورد) و مامانم بود که منو تو راه درس انداخت البته بعد از خدای متعال
با اینکه رتبه ی خوبی اوردم البته به نظر خودم اما واسه اسکیس فقط و فط چند هفته کار کردم که امیدوارم بتونم مثل تمام شما به ارزوهام برسم
همه ی شماهارو دوست دارم از همتونم ممنونم و معذرت میخوام که واسه اسکیس نیومدم باشگاه و خودم لوس کردم

میخوام واسه رضای خدا و کمک به بچه هایی که میخوان معمار بشن اما کمبود امکانات اجازه نمیده یه تاپیک بزنم و هرکسی وسیله ای از تهران لازم داره که گیرش نمیاد تو شهرش بگه تا ما تهرونیا واسش تهیه کنیم و بفرستیم از بچه های تهرون باشگاه که موافق هستن اعلام حضور کنن تا بتونیم شاید به کنکوری های 93 کمک کنیم

 

[fahime_k]

من از ماه دوم سال اول کارشناسیم با این باشگاه اشنا شدم.. اوایل زیاد سر در نمیاوردم!!

نزدیکه 1 سال هم بود که کلا فراموش کرده بودم اینجا هم هست! ولی یه روز تو ایمیل هام یه مسیج از باشگاه دریافت کردم که گفته بود چرا نمیای دیگه و این حرفا !!! بعد که اومدم پسم فراموش کرده بودم خلاصه با هزار تا بدبختی دوباره وارد باشگاه شدم !!!الانم نزدیک 1 سال هر 2 یا 3 روز میام اینجا!!یجورایی واسم عادت شده...
خیلیییی دوستون دارم همتون رووووووو .....
واقعا خودم مدیون این باشگاه و بچه های گلش میدونم ..تایپیک جزوه های مهم بود که من رو روز به روز بیشتر ترغیب میکرد که درس بخونم! یه دنیااااااااا از همتون ممنووووونم ...
الانم که کارتا اومده یه دلشوره ای دارم و بی صبرانه منتظر روز امتحانم..برا همتون از صمییییم قلبم ارزوی موفقیت میکنم.امیدوارم همتون به اون چیزی که میخواین برسین..
***به امیییید موفقییییت***

 

[hastia89]

5شنبه همگی حال ازمون اسکیس میگیریم. من از ترم یک کارشناسی میومدم اینجا. همینجا عشق کتاب شدم .همین جا یه عالمه دوست پیدا کردم. تو دانشگاه که فقط کار می دادن ، چیزی یادمون نمیدادن که. ولی خدایی اینجا بچه واسه هم کم نمیذارن. هر چی تو دنیای واقعی بی معرفتی دیدم اینجا هزار برابر ادماش با معرفتن و باعث میشن ادم از دنیا و ادماش ناامید نشه. دم همتون گرم. و دلتون خوش. من که همچنان هستم . تو تالار های مختلف چرخ میزنم هرچند وقت یبارم به یه تالار گیر میدم . مواظب خودتون باشین . استرس هم نگیرین. تو ارامش کارایی ادم ده برابره. البته یکی باید به خودم بگه

 

[hagir]

من میگم اگه بچه ها پایه باشن بعد از ازمون اسکیس بریم همه بیرون اینجوری فقط ازمون نوشته تو ذهن بچه ها نمیمونه صورتمونم میمونه امیدوارم قبول کنید
میتونیم بریم یه ناهاری باهم بخوریم بعد از اسکیس معماری تا واسه اسکیس منظر هم اماده بشیم یه استراحت کنیم

 

[arcdoc]

شاید بی ربط شاید غمگین...................بعضی وقت ها چشم هارو باید خیس کرد.....

آلبوم: سلام خداحافظ (شعر و صدای حسین پناهی)
tarabestan.com/files/music/poem/divooneh-kie.mp3

دیوونه کیه؟
عاقل کیه؟
جونور کامل کیه؟
واسطه نیار، به عزتت خمارم
حوصله‌ی هیچ کسی رو ندارم
کفر نمی‌گم، سوال دارم
یک تریلی محال دارم
تازه داره حالیم می‌شه چی‌کاره‌ام
می‌چرخم و می‌چرخونم ٬ سیاره‌ام
تازه دیدم حرف حسابت منم
طلای نابت منم
تازه دیدم که دل دارم، بستمش
راه دیدم نرفته بود، رفتمش
جوونه‌ی نشکفته رو٬ رستمش
ویروس که بود حالیش نبود هستمش
جواب زنده بودنم مرگ نبود؛ جون شما بود؟
مردن من مردن یک برگ نبود؛ تو رو به خدا بود؟
اون همه افسانه و افسون ولش؟
این دل پر خون ولش؟
دلهره‌ی گم کردن گدار مارون ولش؟
تماشای پرنده‌ها بالای کارون ولش؟
خیابونا، سوت زدنا، شپ شپ بارون ولش؟
دیوونه کیه؟
عاقل کیه؟
جونور کامل کیه؟
گفتی بیا زندگی خیلی زیباست؛ دویدم
چشم فرستادی برام تا ببینم؛ که دیدم
پرسیدم این آتش بازی تو آسمون معناش چیه؟
کنار این جوب روون معناش چیه؟
این همه راز، این همه رمز
این همه سر و اسرار معماست؟
آوردی حیرونم کنی که چی بشه؟ نه والله!
مات و پریشونم کنی که چی بشه؟ نه بالله!
پریشونت نبودم؟
من،
حیرونت نبودم؟
تازه داشتم می‌فهمیدم که فهم من چقدر کمه
اتم تو دنیای خودش حریف صد تا رستمه
گفتی ببند چشماتو وقت رفتنه
انجیر می‌خواد دنیا بیاد، آهن و فسفرش کمه
***
چشمای من آهن انجیر شدن
حلقه‌ای از حلقه‌ی زنجیر شدن
عمو زنجیر باف زنجیرتو بنازم
چشم من و انجیرتو بنازم
دیوونه کیه؟
عاقل کیه؟
جونور کامل کیه؟
حسین پناهی

آلبوم: سلام خداحافظ (شعر و صدای حسین پناهی)
tarabestan.com/files/music/poem/divooneh-kie.mp3

 

[miss mim]

سلام .منم 2ساله تقریبا هر روزه میام اینجا سر میزنم.هر بار کلی انرژی میگرم.برای تک تکتون که اینجا صادقانه فعالیت کردین ارزوی موفقیت میکنم . همه ی تلاشتونو بکنید .منم از دعاهاتون بی نصیب نذارید.
از این جمله خیلی خوشم اومد:

من به مادرم قول داده ام که دیگه امسال کار رو یکسره خواهم کرد.... ​

 

[hado_st]

بچه ها همگیتون خسته نباشید و پر انرژی باشید. همه ی پست ها رو خوندم و با خاطرات شما خوشحال و ناراحت شدم(یه همچین آدم احساساتی هستم من)
خیلی گلید همتون... اسکیس خوبی رو واستون آرزو میکنم
ایشالا سال دیگه ما بنویسیم
ضمناً با پیشنهاد این دوستمونم (

hagir) ​

موافقم. حتماً همدیگرو ببینید

گاهي همه چيز كمي تيره مي نمايد
باز روشن مي شود زود
تنها بدان:
اين حقيقتي است
باراني بايد
تا كه رنگين كماني برآيد
و ليموهايي ترش
تا شربتي گوارا فراهم شود
و شايد
روزهايي در سختي
تا كه از ما
انسانهاي توانا بسازد
همتون موفق میشید بی شک چون روزای سختی رو پشت سر گذاشتید

 

[qazal.]

برا همتون آرزوی موفقیت دارم.خسته نباشین همگی

 

[معمارباشی]

برا همتون آرزوی موفقیت دارم.خسته نباشین همگی

خوابم میاد شدید
ولی دل کندن از این جا سخته
صبح زود باید حرکت کنم به سمت تهران
دلم برا تک تکتون تنگ می شه ....
اعتراف می کنم شدیدن استرس دارم
حتی می ترسم بخوابم از قطار جا بمونم ! بهم نخندینا ولی واقعا دارم قلبم میاد تو دهنم ! کی بشه برسیم تهران ... این کنکور رو هم بدیم ... بعد بیایم این جا هی حرص بخوریم و شعار بدیم علیه سنجش تا نتایج رو بهقیمت اعصاب و روانمون بهمون پرداخت کنند !......... فعلا فقط می خواهم این کنکور رو هم بدم بره پی کارش ...

 

[fahime_k]

ولی فک کنم هیچکی مثل من استرس واسه اومدنش نداره من فردا صبح ساعت 5 بلیط هواپیما دارم!!!! نمدونم اصلا میرسم یا نه وااسم دعا کنید خدایی یه رحمی کنه!دیشب تا صبح خوابم نمیبرد!! خدا کنه زود بگذره واقعا دیگه خسته شدم ....

 

[behzadkhanha]

با دلی‌ آرام‌ و قلبی‌ مطمئن‌ و روحی‌ شاد و ضمیری‌ امیدوار به‌ فضل‌ خدا از خدمت‌ خواهران‌ و برادران‌ مرخص‌، و به‌ سوی‌ جایگاه‌ آزمون سفر می‌كنم‌ و به‌ دعای‌ خیر شما احتیاج‌ مبرم‌ دارم‌.