شهرآفتابی
پسندها
223

ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره

  • سلام مرسی شما خوبی؟

    آه چ زیبا بود گرمی دستانت !
    و چ گرم بود زیبایی چشمانت !

    و چ چشمگیر بود احساست !
    و چ با احساس بود طنین نگاهت !

    و چ طنین انداز بود ان خاطره !
    و چ خاطره ای بود ان خاطره

    ان خاطره ک..
    فکر میکردم دوستم داری !!!!


    سلام مرسی شما خوبی؟
    داستان کامل این متنو خوندی؟
    شاخه گلی برای محبوبم ؟
    وایییی :Dمرسی دستت درد نکنه
    منم یکم دیگه میرم....میبینمت .فعلا

    دوست..

    روی جلد یک کتاب نوشته ای دیدم که خیلی من رو جذب خودش کرد. من اون طرف رو ندیده بودم ولی به آدرسی که زیر نوشته داده بود نامه میدادم و اون هم برای من نامه میداد تا قرار شد همدیگه رو ببینیم. در محل قرار دختری بسیار زیبا از کنار من گذشت و پیرزنی با همان مشخصه نامه پیش من آمد. من که مجذوب شخصیت او شده بودم بدون توجه به او پیشش رفتم و شاخه گلی به او دادم او در جواب من گفت همان دختر زیبا که از کنارت رد شد گفت که اگر شاخه گل را به من دادی بگویم که در رستوران آنطرف خیابان منتظرت است
    چ اسم قشنگی داره .. باشه سر میزنم


    لامپم سوخته:surprised::D
    من از او آموختم/ که چراغ در دست گیرم
    حتی روز روشن/حتی شبهای پر از چراغ برق
    او گفت که گم می شوی/ در این شهر
    او گفت/ که گرگ ها از چراغ می ترسند
    من از او یاد گرفتم
    که به خود مغرور باشم
    که گرگ ها را آدم حساب نکنم
    شاخه را که شکستم/ به خودم
    لعنت بفرستم
    یاد بگیرم/ یاد بدهم
    چراغی را/ که در دست راستم دارم
    با دست چپم بگیرم ...
    سلام خوبی؟مرسی برای شرکت تو تاپیک شرمنده تشکر ندارم .اون نوشته مال کیه/؟
    هرگاه
    کسی تورادوست داشت
    -وتواورادوست نداشتی،فراموشش نکن!
    فقط ازدوست داشتنش بگذر
    هرگاه
    کسی رادوست داشتی
    -واوتورادوست نداشت،
    فراموشش کن
    وبگذارازدوست داشتنت بگذرد
    واما
    -اگرروزی،نه کسی رادوست داشتی
    ونه کسی تورا دوست داشت
    بگدارگذشته هابگذرند
    مطمئن باش همانگونه
    -که توبه دوست داشتن آنکس می اندیشی که دوستت داشت،
    یکی هم به دوست داشتن تومی اندیشدکه دوستش داشتی
    واقعیت دوست داشتن یعنی همین ساده گذشتن ازدوست داشتن های واقعی!
    به راستی که:
    واقعیت دوست داشتن
    متعلق ب کسی است ک دوستت دارد
    با نمک ترین هنر دنیا!

    هنرنمایی خارق العاده با کاغذ.....

    عکس هایی هنرمندانه از کبریت و آتش!
    مرسییییی با چایی خیلی میچسبه;)

    امیدوارم خیس خیس بشی !
    میبینمت دستت درد نکنه فعلن
    از دور می آمد
    پشت سر عقربه ها
    صداي کفش های تو
    کفش دوزک ها در دلم پرواز می کردن



    من قسمت افتابی عکسو ترجیح میدم:smile:
    پلان اول
    سه، دو، یک،
    بازي شروع شد
    سپید تو ، سیاه من
    نگاه تو ، گناه من
    می آیی، میخندی
    و میبندی مرا در محدوده خودم
    پلان دوم
    با نگاه اول تو
    وزیر آسمانی شکست خورد
    رخ من مبهوت شد
    نگاه دوم، چشهایت را میبندی
    و صفحه سیاه و سفید به من میخندند
    پلان آخر
    با نگاه سوم در یک آن
    با یک چشمک
    من شدم مات،
    کات ...
    شما چی حدس میزنی؟
    من پول کتابامو میدم ب اینا
    بعد دس بدامن ترم بالایا میشم
    کتاباشون بم قرض بدن
    اعتیاده دیگه:redface:
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
بالا