وقتی حسرت ها حتی جای دل تنگی ها را هم می گیرد ...
وقتی روزگار سرد است ...
وقتی روز به آفتاب التماس می کند ...
وقتی شب به مهتاب وعده ای جز تاریکی نمی دهد، نمی تواند که بدهد !
وقتی همه چیز به هم ریخته است !
وقتی روزگار هیچ وقت آن طور که می خواهی پیش نمی رود ...
وقتی آواز گنجشک ها هم این جا شنیده نمی شود ...
وقتی ما در آنیم (لحظه) ولی برگ های طلایی پاییز به سرعت ثانیه های عمرمان یکی یکی از خاطرات درخت پاک می شوند ...
.
.
.
آن قدر برای رسیدن می رویم که در آخر می بینیم او در همین نزدیکی هاست ......