زن است دیڪَر
چشمش کہ بہ شمعدانیها بیفتد
شاعر میشود ،
آبچڪان را برمیدارد و شعرے میسازد از
صداے قطرههاے آب
میرود جلوے آینہ ، نڪَاهی بہ ڪَودے زیر چشمش میڪند و بیخیال میشود
خط چشمش را برمیدارد و
نقاشیاے بر روے چشمانش میڪشد ،
دوباره میشود همان دختر زیباے قبل
اما چہ فایده کہ غمهایش را در ڪَلدان شمعدانی جا ڪَذاشتہ و هرروز به آن آب میدهد
و
هر روز غمش بزرڪَتر میشود ..!!
#بهار_اقبالی
چشمش کہ بہ شمعدانیها بیفتد
شاعر میشود ،
آبچڪان را برمیدارد و شعرے میسازد از
صداے قطرههاے آب
میرود جلوے آینہ ، نڪَاهی بہ ڪَودے زیر چشمش میڪند و بیخیال میشود
خط چشمش را برمیدارد و
نقاشیاے بر روے چشمانش میڪشد ،
دوباره میشود همان دختر زیباے قبل
اما چہ فایده کہ غمهایش را در ڪَلدان شمعدانی جا ڪَذاشتہ و هرروز به آن آب میدهد
و
هر روز غمش بزرڪَتر میشود ..!!
#بهار_اقبالی