انتهای جهان چیست؟
اگر جهان انتهایی داشته باشد ، بعد از آن چیست؟
اگر بنا به فرض بتوانیم سالها با سرعت سرسام آوری مستقیما جلو برویم ، نهایتا به کجا خواهیم رسید؟
جهان هستی همواره در حال گسترش است . تمام کرات بسرعت در حال دور شدن از یکدیگر میباشند و هرچه فاصله آنها بیشتر میشود ، سرعت این گریز زیادتر میگردد.
با توجه به این مسئله ، میبینیم که مثلا در یک ثانیه قبل کرات به هم نزدیک تر بودند و بدیهیست در یک ساعت قبل باز هم بیشتر نزدیک هم قرار داشتند . اگر همچنان به زمانها گذشته برویم، میبینیم که این نزدیک شدن ها تا آنجا ادامه میابد که تمام کرات بصورت ماده اولیه در یک نقطه متمرکز میشوند.
و این نقطه ای است که انفجار بزرگ در آن صورت گرفته است .
ما نمیدانیم این ماده اولیه چگونه بوجود آمده است اما میدانیم که:
قبل از بوجود آمدن این ماده اولیه ، هیچ چیز وجود نداشت ، حتی خود هیچ . یعنی وقتی ماده اولیه موجودیت پیدا کرد در مجاورت آن که چیزی نبود، نیستی نام گرفت و متولد شد. عالم هستی که با بوجود آمدن ماده درست شد، خود بوجود آورنده نیستی بود زیرا هستی و نیستی در مقایسه با یکدیگر شکل میگیرند و اگر هستی (ماده) نباشد نیستی هم معنی نخواهد داشت .
برای روشن شدن بیشتر مسئله کافیست بعنوان مثال به اختراع تلویزیون توجه کنیم .
قبل از اختراع تلویزیون ، جای خالی آن در هیچ نقطه ای وجود نداشت . اما هنگامیکه تلویزیون ساخته شد، و در گوشه ای از منزل ما قرار گرفت متوجه شدیم که در نقاط دیگر منزل تلویزیون وجود ندارد. این بدان معنی است که جای خالی تلویزیون همزمان با بوجود آمدن آن تولید شد.
وقتی هم که ماده اولیه ایجاد گردید در مجاورت آن نیستی ، یعنی جای خالی ماده بوجود آمد. در اینجا به قسمتی از سئوال مطرح شده میرسیم و آن اینستکه : چیزی که وجود ندارد انتهائی هم نخواهد داشت .
مثلا اگر ما بخواهیم پارچه ای را که وجود ندارد اندازه بگیریم ، چند متر میشود؟
بدیهیست وقتی پارچه ای وجود نداشت ، ابتدا و انتها هم ندارد و قابل اندازه گیری نیست . بنا بر این نیستی هم انتهائی ندارد.
هنگامیکه ماده اولیه بوجود آمد انفجار بسیار عظیمی رخ داد و قطعات آن بصورت کرات و ستاره ها شروع به دور شدن از یکدیگر کردند . همانطور که گفته شد این گریز همچنان ادامه دارد و ستاره هائی که در خط مقدم گریز هستند بسرعت در حال پیشروی در درون نیستی میباشند.
**********
طبق تعریف : فضا عبارتست از فاصله بین دو جسم .
پس اگر جسمی وجود نداشته باشد فضای مربوط به آنهم وجود نخواهد داشت . برای مثال فرض کنیم چهار دیوار به موازات یکدیگر ساخته شده اند. فضای بین دو دیوار وسطی فضای مربوط به آن دو را تشکیل میدهد و اگر این دو دیوار را از بین ببریم فضای مابین آنها هم از بین خواهد رفت . در اینجا بنظر میرسد که این فضا همچنان باقیست ولی اینطور نیست و فضای موجود در حقیقت فضای بین دیوار اولی و چهارمی میباشد که قبلا شامل فضای بین دو دیوار وسطی هم بوده است .
هنگامی که بعد از انفجار بزرگ اولیه کرات تشکیل شدند فاصله بین آنها فضا را درست کرد و چون این کرات بسرعت از یکدیگر دور میشوند فضای بین آنها هم در حال گسترش است .
با پیشرفت کرات خط مقدم گریز در درون نیستی ، فقط فضا گسترش میابد و هیچ مقصد نهائی در کار نخواهد بود.
نور ، انرژی و حالتی از ماده است . بنا بر این تمام قوانین دنیای مادی برای آن صادق میباشد.
مثلا اگر در روی زمین ما سنگی را رها کنیم سقوط میکند و در ثانیه اول 9/4 متر راه را طی مینماید. سقوط تمام اجسام نیز به همین ترتیب است ، لذا نور هم که حالتی از ماده است در ثانیه اول همین مسافت را بسمت زمین سقوط مینماید.
اما ما میبینیم که نور به خط مستقیم حرکت میکند پس اگر چراغ قوه ای را بموازات سطح زمین روشن کنیم چرا این سقوط دیده نمیشود؟
علت اینستکه نور در مدت همین یک ثانیه سیصد هزار کیلومتر راه رفته و در طول این مسافت 9/4متر سقوط کرده است که از دید ما کاملا بدور است . ولی این سقوط حقیقیست و با استفاده از انحراف نور ستارگانی که میبینیم، به سمت جاذبه های قوی مانند جاذبه خورشید ، اندازه گیری و اثبات گردیده است .
نور تنها راهنمای بشر برای تشخیص خط مستقیم است و هنگامیکه نور ستارگان بر اثر نیروی جاذبه جهان هستی بسمت آن منحرف میشوند و فضا را دور میزنند ، ماهم به تبعیت از آن همین حرکت را انجام میدهیم. یعنی اگر با هر وسیله ای بخواهیم از جهان مادی خارج شویم ، به تبعیت از نور دور زده و به جای اولیه خود باز میگردیم .
بنا بر این فضا انتهائی دارد که ما را از آن گریزی نیست . و این انتها ، ابتدای نیستی میباشد.
حال اگر فرض کنیم قادر باشیم جهان مادی را پشت سر گذاشته و وارد نیستی بشویم ، به کجا خواهیم رسید؟
گفتیم که نیستی انتهائی ندارد و بدیهیست که ما هم به جائی نخواهیم رسید . در این حالت فقط فضا را گسترش داده ایم . یعنی همان کاری که ستارگان خط مقدم گریز در حال انجام آن هستند.
در خاتمه باید گفت که : بشر فعلا ضعیف تر از آنستکه بتواند حتی فضا های نزدیک را بپیماید ، بنا بر این ابتدا باید فکر رفتن به کرات همسایه را به عمل تبدیل کنیم و در صورت موفقیت ، تازه هنوز اسیر منظومه شمسی هستیم .