علاقه مندان به سفر در زمان و... بیایین بحث و گفتگو

Mohsen 89

مدیر تالار فیزیک
مدیر تالار
کاربر ممتاز
با عرض پوزش چرا پاسخ های کم عقلانه میدهید؟! مگر شما ادعای فراوان نداشتید؟ منظورم از این پرسش درباره نور این هست که یه نتیجه ای برای این پیدا کنیم که : "الله نور السماوات و الارض" ، یعنی چه؟!؟

از شما بعیده این مدلی حرف میزنید خانم آیجا

یعنی تا این حد از معنی و مفهوم نور بی اطلاع هستید؟ خوب چرا از گوگل سرچ نمیکنی؟

بیایید دیگه دعبا نکنیم. خخخ.
الله نور السموات والارض درواقع شاید به این اشاره داره که خداوند در همه چیز جاریه و همه چیز از خدا نشأت گرفته . همونجور که میگه ما از روح خود در انسان دمیدیم... پس بقیه آفریده هاشم درواقع از خود خدا هستن مسلماً. خدا از نور خودش به همه چیز داده تا روح بگیره.
حالا بخوایم به فیزیک ربطش بدیم میشه یه بجث جدا
دوستان اگر قرار بود بحث رو به حاشیه بکشید میگفتید براش وقت نمیذاشتم!!
خیلی از دوستانی که در اولین پست هاتون ازشون گله مند بودین مثل من وقت زیادی برای سرکشی ندارند اما الان به این نتیجه رسیدم که شاید به دلیل آگاه بودنشون از پایان چنین بحث هایی رکت نمیکنند.
خیلی بده که به حضور و وقت دیگران احترام نمیگذارید! (میتونستید بحث های این چنینی رو تو پروفایل ادامه بدید)
پیروز باشید:gol:
 

mihua

عضو جدید
کاربر ممتاز
افق رویداد ؛
منطقه ای از فضا و زمان که در آنجا تمام مرزهای فضا بشدت تحت تاثیر سیاهچاله است و اگر جسمی وارد این ناحیه شود، سرانجام در سیاهچاله سقوط میکند.

به بحث سیاهچاله ها هم من خیلی علاقه مندم.
 

"The moon"

عضو جدید
کاربر ممتاز
دوستان اگر قرار بود بحث رو به حاشیه بکشید میگفتید براش وقت نمیذاشتم!!
خیلی از دوستانی که در اولین پست هاتون ازشون گله مند بودین مثل من وقت زیادی برای سرکشی ندارند اما الان به این نتیجه رسیدم که شاید به دلیل آگاه بودنشون از پایان چنین بحث هایی رکت نمیکنند.
خیلی بده که به حضور و وقت دیگران احترام نمیگذارید! (میتونستید بحث های این چنینی رو تو پروفایل ادامه بدید)
پیروز باشید:gol:

من از دوستان علاقه مندی که احساس کردن بحث به چالش کشیده شده معذرت میخوام و از اونهایی که نظرات بیخودی میدن خواهش میکنم که نظر ندن لطفا تا حرف کمتر باشه و بشه به همه مطالب فکر کرد....
 

"The moon"

عضو جدید
کاربر ممتاز
هرکس منحصرا درباره عنوان این تاپیک نظری نداره ، لطفا نظر ندهد.

با تشکر ، استارتر
 

"The moon"

عضو جدید
کاربر ممتاز
افق رویداد ؛
منطقه ای از فضا و زمان که در آنجا تمام مرزهای فضا بشدت تحت تاثیر سیاهچاله است و اگر جسمی وارد این ناحیه شود، سرانجام در سیاهچاله سقوط میکند.

به بحث سیاهچاله ها هم من خیلی علاقه مندم.

بحث خیلی زیاده و همشم جذاب و شیرین ، ولی متاسفانه فعلا انقد کار سرم ریخته که الان عجله ای یه چندتا پاسخ میدم تا برم و سر فرصت بیام بخونم حرفارو
 

ayja

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
با عرض پوزش چرا پاسخ های کم عقلانه میدهید؟! مگر شما ادعای فراوان نداشتید؟ منظورم از این پرسش درباره نور این هست که یه نتیجه ای برای این پیدا کنیم که : "الله نور السماوات و الارض" ، یعنی چه؟!؟

از شما بعیده این مدلی حرف میزنید خانم آیجا
برای وارد شدن تو این جور بحث ها حداقل سواد مورد نیاز ارشد فیزیک هست. شما متوجه این موضوع هستید که میخواید گفتگو و بحث علمی بکنیم؟
 

M.A777

عضو جدید
کاربر ممتاز
بنده همینجا اعلام می کنم:

هرکی هر سوال سختی که هیچ جوابی براش نداره در رابطه با عنوان تاپیک،بپرسه،من جواب میدم :D

جدا یه چیزایی میدونم،از بنده استفاده ببرید تا هستم :D
 

"The moon"

عضو جدید
کاربر ممتاز
بعضی فکر میکنن فقط باید از روی منابع معتبر و اثبات شده و قاطعانه حرف زد...!. پس این وسط نظر دادن، مشورت گرفتن، ..... اینا چی میشه؟. اصلاً علم چجوری پیشرفت کرده؟. اصلاً کیا فرضیات رو به نظریه تبدیل میکنن؟؟. چرا بقیه مردم باید صم بکم باشن و مغزشونو حتی از خیالات هم باز دارن؟ چه برسه به غیر خیالات؟.
از فتوای الکی دادن بدم میاد. ازاینکه یه نفر بخواد واسه دیگران تعیین تکلیف کنه... اگه بیاد راه و چاه رو درست نشون بده، نظر خودش رو درراستای نظر دیگران بگه ما استقبال هم میکنیم... نه اینکه بازم بیاد متلک بپرونه!.

اصلا من اعتقاد دارم تمام خیال ها یه جورایی با واقعیت رابطه داره ، اصلا بعضی واقعیت ها هست که ما نمیتونیم خیالشم در ذهن داشته باشیم!!
 

"The moon"

عضو جدید
کاربر ممتاز
درود بر شما
قانون پایستگی انرژی همونطور که دوستمون گفتن در مورد مقدار ثابت انرژی بیان شده
البته امروزه بدلیل پی بردن به وجود ماده ی تاریک و انرژی تاریک این قانون در سطح کلان کاربرد درست و حسابی نداره
نیبیت هم بیشتر در مورد همبافته بودن زمان و مکان و نغییرات رد سرعت های بالا میگه که در ادامه ی بحث در صورت لزوم براتون بیشتر توضیح میدم
بعد از ظهر ادامه میدم

دو تا حرف: یکی اینکه ما قانون پایستگی جرم هم داریم دیگه ، از طرف دیگه هر جرمی که منتقل میشه با خودش انرژی هم انتقال میده ، حالا ما اگر بتونیم همه ی جرم رو بکنیم انرژی ، اونوقت به اون نظریه نسبیت انیشتین میرسیم. یه مثال ساده: یه محفظه رو در نظر بگیرین که یه ورودی داره و یه خروجی ، حالا ما یه سیال رو واردش میکنیم و از طرف دیگه خارج میشه ، این سیال آنتالپی و انرژی و ... داره ، حالا ما چطوری میتونیم این سیال رو که نسبت خیلی کمی انرژی داره رو ، پر انرژی کنیم؟ میتونیم گرمش کنیم و حرارت بدیم ، اونقدری که تبدیل به بخار فوق داغ بشه ، خب برای این کار :

1- اولا باید ورودی و خروجی رو ببندیم تا بتونیم سیال رو گرم کنیم و به بخار تبدیل کنیم.
2- اینجا یه تغییر حالت از مایع به گاز رخ میده و مولکول ها جنبششون بیشتر میشه.

حالا با در نظر گرفتن حرفا ، این مثال ساده رو به خودمون نسبت بدیم: فرض کنین ما خودمون مایع هستیم ، خب اونوقت بخاره ما چی میشه بنظرتون؟ بیایین روح رو هم بخار در نظر بگیریم.
1- با این فرض ، ما انرژیمون بالا نخواهد رفت مگر اینکه به روح تبدیل بشیم ، به روح تبدیل شدن یعنی چی؟ یعنی تمرکز روی روح. بنظرم یعنی انقدر باید روی روح خودمون کار کنیم که از اسارت هوی و مادیات و روزمرگی درش بیاریم ، پس اولین قدم برای این سفر ، پرورش روح هست. ما فقط با این شرایط میتونیم پرواز کنیم و در زمان سفر کنیم یا با سرعت نور حرکت کنیم!

اینارو همین الان به ذهنم رسید ، لطفا نظرتونو بگین و سعی کنین حرفامون به صورت پتنت نگه داشته بشه همینجا

دومین حرف هم در مورد همین هم بافته بودن زمان و مکان و ... که گفتین ، و یه جورایی گفتین قانون پایستگی انرژی کاربرد زیادی نداره ، اینو میشه بیشتر توضیح بدین؟
 

"The moon"

عضو جدید
کاربر ممتاز
طبق فرمول هم ارزی جرم و انرژی ((E=mc^2)) که خیلی شبیه فرمول انرژی جنبشی هست (1/2(mv^2))
جسمی به جرم m به اندازه ی mc^2 z انرژی در خودش نهفته داره و وقتی به سرعت نور برسه این جرم کاملا به انرژی تبدیل میشه
البته اینی که گفتم معمولا اتفاق نمیوفته چون طبق اصول نسبیت خاص وقتی سرعت جسم یا ذره به سرعت نور برسه انرژی جنبشیش به بینهایت میرسه و جرمش هم همینطور به سمت بی نهایت میل میکنه و رسوندن سرعت ذره ای با جرم بی نهایت به سرعت نور غیر قابل تصور هست
حالا در مورد فوتون و الکتریسیته و اینها:
همونطور که شاید بدونید فوتون به بسته های انرژی گفته میشه
فوتون ها ذرات حامل نیروی الکترومغناطیسی هستند که انرژی شون با توجه به طول موج و فرکانس موج همراهون بدست میاد
انرژی هر فوتون از فرمول زیر بدست میاد:
E=hf
E انرژی و f فرکانس موج الکترومغناطیسی و h ثابت پلانک هست
الکتریسیته به جریانی از الکترون ها گفته میشه و مثل فوتون الکترون ها هم حامل نیرویی هستند به نام نیروی الکتریکی
این دو نیرو در ماهیت با هم متفاوت هستند اما بر هم تاثیر گذارن
کلا در جهان 4 نیروی بنیادی وجود داره
نیروی هسته ای قوی - نیروی هسته ای ضعیف - گرانش و الکترومغناطیس
حالا وارد بحث فیزیک ذرات بنیادی در مورد حامل نیرو های دیگه نمیشم
فعلا در این مورد اینها رو داشته باشید و اگر ابهامی چیزی در موردشون بود بگید تا برطرف بشه

در مورد این نیروی الکترو مغناطیس که گفتین ، آیا میدونستین که تنها جایی روی زمین که بیشترین نیروی الکترومغناطیس اونجا متمرکز هست ، درست خانه ی کعبه هستش؟!؟

با این بحثا فکر کنم یه جورایی داریم به بحث اثبات معاد هم ناخودآگاه نزدیک میشیم. حرفای بالایی که الان یه دقیقه پیش زدم ، یه جورایی حرفای معنوی که زده شده رو تصدیق میکنه ، خودم وقتی مینوشتم این حرفارو ، یه جوری شدم!!
 

"The moon"

عضو جدید
کاربر ممتاز
آقای محسن درباره اون شکلتون یه چیزی به ذهنم رسید:

شما همون مربعی که درست کردین ، و داخلش یه مربع دیگه درست کردین ، همینجوری داخل اون هم یه مربع فرض کنین ، و داخل اون مربعه هم یه مربع دیگه فرض کنین ، و داخل اون هم یه مربع دیگه فرض کنین ، و همینجوری اینقدرررررررررررررررررررررر این فرض رو ادامه بدین تا برسین به :

یه مربعی به اندازه ی ریزترین ذره ی عالم! میتونین تصور کنین؟!؟ غیر ممکن که نیست ، شما تونستین مربعی با فلان ابعاد درست کنین ، یه آدم ماهرتر میتونه مربعی 1*1 میلی متر درست کنه ، یه نیرویی هم هست که یه مربعی میتونه بسازه که با قوی ترین میکروسکوپ های الکترونی هم نشه دید! نمیشه؟

میخوام اینو بگم که اون مربعی که ساختین و در واقع از بعد صفرم تا بعد سوم برای ما قابل دید هست و میبینیم ، اما ابعاد دیگر من فکر میکنم با چشم معمولی نشه دید ، یه جورایی باز باید فراتر نگاه کرد!

مثال سادش هم همین بدن خودمون ، ما یه آدمیم ، از طرف دیگه مثلا 20 تا ارگان و 100 تا استخوانیم ، از طرف دیگه 1000 تا مثلا مولکولیم ، از طرف دیگه مثلا 1 میلیون سلولیم ، از طرف دیگه مثلا 100 میلیون اتمیم! هی داریم به سمت واحد نزدیک میشیم! وحدت!

از طرفی حرفای ما در عالم مادی فکر کنم معنایی نداره و ما باید برای سفر در زمان و ... باید اتم های بدن خودمون رو بررسی کنیم تا به یه نتیجه ای برسیم!

نمیدونم چرا باز با نوشتن این حرفا ، یه لحظه این حرف به ذهنم خطور کرد: هرکه خود را شناخت خدای خود را شناخته است.
 

"The moon"

عضو جدید
کاربر ممتاز
این بابا در ابتدا کتاب تاریخچه ی زمان رو نوشت و تو اون به بیان موضوعات مختلفی از فیزیک تا کیهان شناسی و اخترفیزیک پرداخت ئ تهش به این رسید که هر چیزی رو که به تهش برسی میبینی که دلیلش خدا بوده!!!
بعد تو کتاب جهان تو پوست گردو میگه جهان خود بخود بوجود اومده و نیازی به وجود خدا نیست!
معلوم نیس فازش چیه!

:eek: آآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآ قبل از اینکه این حرفتون رو بخونم هی هرچی مینوشتم در پست های بالا ، همش تهش در ذهنم به خدا رسیدم!!!!!!!!!!!!

بابا عجب تشابهی با این چی بود اسمش؟ هاوکینگ داشتیم و نمیدونستیم!!! نکنه ما هم آخرش به مرض اون دچار بشیم!؟

آخه اینکه میگین فاز معلوم نبوده ، به نظر خود من آدما و بخصوص دانشمندان حرفاشون رو معمولا حکیمانه میزنن و در لفافه میگن ، از طرف دیگه وقتی یکی یه چیزی میگه با میلیاردها چشم به اون نگاه میشه و هرکسی یه چیزی میبینه و برداشت میکنه ، و طرف هم که مرده هزارتا حرف پشت سرش در میاد که این نظرش فلان بوده مثلا ، در حالی که اون بنده خدا اصلا نظرش یه چیز دیگه بوده برداشت ها غلطه.

مثلا وقتی مولانا میگه : بشنو از نی چون حکایت میکند/از جدایی ها شکایت میکند

شما یاد چی میفتین؟ هرکسی یه تعبیری میکنه دیگه
 

M.A777

عضو جدید
کاربر ممتاز

آفرین آجی قشنگ بود دمت گرم
منم دقیقا توی اینترنت دنبال اینجور چیزا میگشتم یادمه قبلن دقیقا در مورد همین مسئله سوال میکردم

اصن یه زمانی به خودم میگفتم آسمان هفتم که میگن یعنی همین.یعنی مثلا فاصله بین آدم ها آسمان یکم باشه،آسمان دوم میشه سیارات یا سلول ها،آسمان سوم میشه منظومه ها یا مولکول ها و ...

جالبه واسه شروع خیلی خوبه.مرسی :gol:
 

"The moon"

عضو جدید
کاربر ممتاز

خیلی قشنگ بود. یاد یکی از حرفام افتادم! یه بار در همین گفتگوی آزاد ، در تاپیکی که عنوانش "فرگشت را رد میکنید یا نه" (یه همچین عنوانی داشت) ، گفته بودم که :

برای شناخت جهان هستی باید اتم رو بشناسید! و همه خندیده بودن تا اونجایی که یادمه! اگه لینکشو پیدا کنم میذارم اینجا
 

mihua

عضو جدید
کاربر ممتاز
مرسی. آره من این پاور رو تو سیستمم داشتم و دیدم برا این مبحث بدرد میخوره. خیلی خوشم ازاینجور چیزا میاد... یه بار یادمه دوره لیسانس یه نفرو دعوت کرده بودن (توی یه جشن) که یه همچین پاوری برامون گذاشت و توضیح میداد. میخواست گسترشش بده و از همه چی بگه که یهو گفتن وقت تمومه !! بقیه ش برنامه های چرت پخش کردن..
بحث فرگشت هم تو همون تاپیک اگه حوصله داشتم یه چیزایی میگم. چون بحث اینجا یه چی دیگست.
 

"The moon"

عضو جدید
کاربر ممتاز
مرسی. آره من این پاور رو تو سیستمم داشتم و دیدم برا این مبحث بدرد میخوره. خیلی خوشم ازاینجور چیزا میاد... یه بار یادمه دوره لیسانس یه نفرو دعوت کرده بودن (توی یه جشن) که یه همچین پاوری برامون گذاشت و توضیح میداد. میخواست گسترشش بده و از همه چی بگه که یهو گفتن وقت تمومه !! بقیه ش برنامه های چرت پخش کردن..
بحث فرگشت هم تو همون تاپیک اگه حوصله داشتم یه چیزایی میگم. چون بحث اینجا یه چی دیگست.

نوشته های بالا رو خوندین؟ نظری ندارین؟ خودم که احساس کردم خوب نوشتم!!
 

mihua

عضو جدید
کاربر ممتاز
منبع: http://hrwriting.mihanblog.com/page/2

انتهای جهان!...

انتهای جهان چیست؟

اگر جهان انتهایی داشته باشد ، بعد از آن چیست؟
اگر بنا به فرض بتوانیم سالها با سرعت سرسام آوری مستقیما جلو برویم ، نهایتا به کجا خواهیم رسید؟



جهان هستی همواره در حال گسترش است . تمام کرات بسرعت در حال دور شدن از یکدیگر میباشند و هرچه فاصله آنها بیشتر میشود ، سرعت این گریز زیادتر میگردد.
با توجه به این مسئله ، میبینیم که مثلا در یک ثانیه قبل کرات به هم نزدیک تر بودند و بدیهیست در یک ساعت قبل باز هم بیشتر نزدیک هم قرار داشتند . اگر همچنان به زمانها گذشته برویم، میبینیم که این نزدیک شدن ها تا آنجا ادامه میابد که تمام کرات بصورت ماده اولیه در یک نقطه متمرکز میشوند.
و این نقطه ای است که انفجار بزرگ در آن صورت گرفته است .
ما نمیدانیم این ماده اولیه چگونه بوجود آمده است اما میدانیم که:
قبل از بوجود آمدن این ماده اولیه ، هیچ چیز وجود نداشت ، حتی خود هیچ . یعنی وقتی ماده اولیه موجودیت پیدا کرد در مجاورت آن که چیزی نبود، نیستی نام گرفت و متولد شد. عالم هستی که با بوجود آمدن ماده درست شد، خود بوجود آورنده نیستی بود زیرا هستی و نیستی در مقایسه با یکدیگر شکل میگیرند و اگر هستی (ماده) نباشد نیستی هم معنی نخواهد داشت .
برای روشن شدن بیشتر مسئله کافیست بعنوان مثال به اختراع تلویزیون توجه کنیم .
قبل از اختراع تلویزیون ، جای خالی آن در هیچ نقطه ای وجود نداشت . اما هنگامیکه تلویزیون ساخته شد، و در گوشه ای از منزل ما قرار گرفت متوجه شدیم که در نقاط دیگر منزل تلویزیون وجود ندارد. این بدان معنی است که جای خالی تلویزیون همزمان با بوجود آمدن آن تولید شد.
وقتی هم که ماده اولیه ایجاد گردید در مجاورت آن نیستی ، یعنی جای خالی ماده بوجود آمد. در اینجا به قسمتی از سئوال مطرح شده میرسیم و آن اینستکه : چیزی که وجود ندارد انتهائی هم نخواهد داشت .
مثلا اگر ما بخواهیم پارچه ای را که وجود ندارد اندازه بگیریم ، چند متر میشود؟
بدیهیست وقتی پارچه ای وجود نداشت ، ابتدا و انتها هم ندارد و قابل اندازه گیری نیست . بنا بر این نیستی هم انتهائی ندارد.
هنگامیکه ماده اولیه بوجود آمد انفجار بسیار عظیمی رخ داد و قطعات آن بصورت کرات و ستاره ها شروع به دور شدن از یکدیگر کردند . همانطور که گفته شد این گریز همچنان ادامه دارد و ستاره هائی که در خط مقدم گریز هستند بسرعت در حال پیشروی در درون نیستی میباشند.
**********
طبق تعریف : فضا عبارتست از فاصله بین دو جسم .
پس اگر جسمی وجود نداشته باشد فضای مربوط به آنهم وجود نخواهد داشت . برای مثال فرض کنیم چهار دیوار به موازات یکدیگر ساخته شده اند. فضای بین دو دیوار وسطی فضای مربوط به آن دو را تشکیل میدهد و اگر این دو دیوار را از بین ببریم فضای مابین آنها هم از بین خواهد رفت . در اینجا بنظر میرسد که این فضا همچنان باقیست ولی اینطور نیست و فضای موجود در حقیقت فضای بین دیوار اولی و چهارمی میباشد که قبلا شامل فضای بین دو دیوار وسطی هم بوده است .
هنگامی که بعد از انفجار بزرگ اولیه کرات تشکیل شدند فاصله بین آنها فضا را درست کرد و چون این کرات بسرعت از یکدیگر دور میشوند فضای بین آنها هم در حال گسترش است .
با پیشرفت کرات خط مقدم گریز در درون نیستی ، فقط فضا گسترش میابد و هیچ مقصد نهائی در کار نخواهد بود.
نور ، انرژی و حالتی از ماده است . بنا بر این تمام قوانین دنیای مادی برای آن صادق میباشد.
مثلا اگر در روی زمین ما سنگی را رها کنیم سقوط میکند و در ثانیه اول 9/4 متر راه را طی مینماید. سقوط تمام اجسام نیز به همین ترتیب است ، لذا نور هم که حالتی از ماده است در ثانیه اول همین مسافت را بسمت زمین سقوط مینماید.
اما ما میبینیم که نور به خط مستقیم حرکت میکند پس اگر چراغ قوه ای را بموازات سطح زمین روشن کنیم چرا این سقوط دیده نمیشود؟
علت اینستکه نور در مدت همین یک ثانیه سیصد هزار کیلومتر راه رفته و در طول این مسافت 9/4متر سقوط کرده است که از دید ما کاملا بدور است . ولی این سقوط حقیقیست و با استفاده از انحراف نور ستارگانی که میبینیم، به سمت جاذبه های قوی مانند جاذبه خورشید ، اندازه گیری و اثبات گردیده است .
نور تنها راهنمای بشر برای تشخیص خط مستقیم است و هنگامیکه نور ستارگان بر اثر نیروی جاذبه جهان هستی بسمت آن منحرف میشوند و فضا را دور میزنند ، ماهم به تبعیت از آن همین حرکت را انجام میدهیم. یعنی اگر با هر وسیله ای بخواهیم از جهان مادی خارج شویم ، به تبعیت از نور دور زده و به جای اولیه خود باز میگردیم .
بنا بر این فضا انتهائی دارد که ما را از آن گریزی نیست . و این انتها ، ابتدای نیستی میباشد.
حال اگر فرض کنیم قادر باشیم جهان مادی را پشت سر گذاشته و وارد نیستی بشویم ، به کجا خواهیم رسید؟
گفتیم که نیستی انتهائی ندارد و بدیهیست که ما هم به جائی نخواهیم رسید . در این حالت فقط فضا را گسترش داده ایم . یعنی همان کاری که ستارگان خط مقدم گریز در حال انجام آن هستند.
در خاتمه باید گفت که : بشر فعلا ضعیف تر از آنستکه بتواند حتی فضا های نزدیک را بپیماید ، بنا بر این ابتدا باید فکر رفتن به کرات همسایه را به عمل تبدیل کنیم و در صورت موفقیت ، تازه هنوز اسیر منظومه شمسی هستیم .
 

mihua

عضو جدید
کاربر ممتاز
سیاهچاله ها و نیستی یا عدم چه ارتباطی با هم دارن؟ . با وجود هستی نیستی معناپیدا میکنه؟! وگرنه نیستی وجود نداره!
 

سیّد

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
سفر در زمان .... عمرا ... امکان نداره انسان بتونه از زمان جلو بزنه یا عقب بره ---- محال
 

"The moon"

عضو جدید
کاربر ممتاز
سیاهچاله ها و نیستی یا عدم چه ارتباطی با هم دارن؟ . با وجود هستی نیستی معناپیدا میکنه؟! وگرنه نیستی وجود نداره!

طبق قوانین بقای جرم و انرژی و اینجور چیزا ، ما اصلا نیستی نداریم ، وقتی به یه محدوده ای میرسیم که دیگه مغزمون نمی کشه ، اونوقت میگیم اونجا نیستی هستش!!

اصلا نمیدونم کجا بود که گفتم: افرینش اغاز و پایان نداره بلکه دوری و نزدیکی هست....

ما مبدا و آخر کار رو نمیتونیم بهش اشراف پیدا کنیم ، چرا؟ چون هو الاول ، هو الاخر... و ما هم نمیتونیم خدا رو بشناسیم تا اون حد ، ما فقط صفات خدا رو می بینیم....

وقتی ذکر میشه شما از عدم خلق شدید ، منظور اون عدمی که ما فکر میکنیم نیست ، منظورش فکر میکنم اینه که شما از هیچی خلق شدین ، یعنی مثلا میخواد ما رو دعوت کنه که ببینیم واو از آب جهنده ماها پدید اومدیم و.........

ما اصلا اول و آخری برای خودمون نداریم و به نوعی سرگردان هستیم... ما فکر میکنیم که ابتدای راه فلان بوده و انتها فلان خواهد بود در حالی که ابتدا و انتها خارج از فهم و درک ماست...

ما قبل از اینکه اینجا باشیم ، در الست بودیم ، قبل اونم معلوم نیست کجا بودیم یا اصلا الست کجا بود و چطوری بود و چی شد....
بعد از اینجا هم ، در اون دنیا خواهیم بود ، حالا مطرح شده که در بهشت جاویدان خواهید بود(مثلا) ، باز معلوم نیست این جاویدان بود اصلا یعنی چی ، چجوریه ، بعدش چی میشه ، قرب الهی یعنی چی......


اینارو کلا ما فعلا سوادمون نمیرسه که بدونیم ، دیگه نمیدونم چند سال یا چند هزار سال طول بکشه که با کشف بیشتر علم ، این حقایق هم روشن بشه ، شایدم اصلا بشر نتونست این حقایق رو بشکافه و روشن کنه و موند برای بعد از ظهور...

البته من عقیدم بر این هست که اگر روی قرآن و بزرگان دین ، به صورت علمی و متافیزیکی زوم بشه ، مطمئنم که بشر میتونه اکثر حقایق رو از قرآن پیدا کنه ( البته اینم بگم که ذکر شده که: علم 27 حرف است که از زمان خلقت آدم تا ظهور ، فقط 2 حرف آن کشف خواهد شد....... بقیه اش ایشالا بعد ظهور حال میکنیم با کشف علم)
 

♠eng♠

عضو جدید
تا صفحه ی پنج این تاپیک رو خوندم امروز دیگه وقتم فراغتم تموم شد
خیلی عالی بود...امیدوارم به این بحث ادامه بدید تا من هم در روزهای آتی از اطلاعاتتون بیشتر استفاده ببرم
با تشکر ویژه از کاربر moon برای راه اندازی این تاپیک:gol:
 

ayja

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
طبق قوانین بقای جرم و انرژی و اینجور چیزا ، ما اصلا نیستی نداریم ، وقتی به یه محدوده ای میرسیم که دیگه مغزمون نمی کشه ، اونوقت میگیم اونجا نیستی هستش!!

اصلا نمیدونم کجا بود که گفتم: افرینش اغاز و پایان نداره بلکه دوری و نزدیکی هست....

ما مبدا و آخر کار رو نمیتونیم بهش اشراف پیدا کنیم ، چرا؟ چون هو الاول ، هو الاخر... و ما هم نمیتونیم خدا رو بشناسیم تا اون حد ، ما فقط صفات خدا رو می بینیم....

وقتی ذکر میشه شما از عدم خلق شدید ، منظور اون عدمی که ما فکر میکنیم نیست ، منظورش فکر میکنم اینه که شما از هیچی خلق شدین ، یعنی مثلا میخواد ما رو دعوت کنه که ببینیم واو از آب جهنده ماها پدید اومدیم و.........

ما اصلا اول و آخری برای خودمون نداریم و به نوعی سرگردان هستیم... ما فکر میکنیم که ابتدای راه فلان بوده و انتها فلان خواهد بود در حالی که ابتدا و انتها خارج از فهم و درک ماست...

ما قبل از اینکه اینجا باشیم ، در الست بودیم ، قبل اونم معلوم نیست کجا بودیم یا اصلا الست کجا بود و چطوری بود و چی شد....
بعد از اینجا هم ، در اون دنیا خواهیم بود ، حالا مطرح شده که در بهشت جاویدان خواهید بود(مثلا) ، باز معلوم نیست این جاویدان بود اصلا یعنی چی ، چجوریه ، بعدش چی میشه ، قرب الهی یعنی چی......


اینارو کلا ما فعلا سوادمون نمیرسه که بدونیم ، دیگه نمیدونم چند سال یا چند هزار سال طول بکشه که با کشف بیشتر علم ، این حقایق هم روشن بشه ، شایدم اصلا بشر نتونست این حقایق رو بشکافه و روشن کنه و موند برای بعد از ظهور...

البته من عقیدم بر این هست که اگر روی قرآن و بزرگان دین ، به صورت علمی و متافیزیکی زوم بشه ، مطمئنم که بشر میتونه اکثر حقایق رو از قرآن پیدا کنه ( البته اینم بگم که ذکر شده که: علم 27 حرف است که از زمان خلقت آدم تا ظهور ، فقط 2 حرف آن کشف خواهد شد....... بقیه اش ایشالا بعد ظهور حال میکنیم با کشف علم)
مطالب شما قابل استفاده است. این ظهور که میگید چی هست؟
 

danielo

عضو جدید
کاربر ممتاز
زمان وجود نداره و یک توهمه .این جابجایی هست که تصور غلط از زمان به ما میده
 

"The moon"

عضو جدید
کاربر ممتاز
مطالب شما قابل استفاده است. این ظهور که میگید چی هست؟

سوالی که پرسیدید ظاهرا مربوط به این تاپیک نیست ولی در بطن خودش ، ظهور خود به نوعی به زمان ربط داره ، چه کسی میتونه در این زمینه توضیح بده؟ طبق اعتقاد شیعیان ، امام دوازدهم در غیبت هستن و زنده ، چطوری میشه که ایشون پیر نمیشن؟ زمان رو از اون نقطه نظر میتونید بررسی کنید؟ اگر کسی اطلاعاتی داره ، در این زمینه ، و اینکه مکانیسم وجود و برقراری ایشون به چه صورتی هست(از نظر فیزیکی و علمی) بیان بفرماید...
 
بالا