زمان - فضا - نور - روح - انرژی - ماده - اتم - مغز
زمان :
یکی از قوانین ثابت دنیا.مانند قانون پایستگی انرژی - قانون پایستگی جرم - قوانین حاکم بر دما - قانون آنتروپی یا فساد
زمان یکی از
قوانینیه که هست و بوده و
اصل دنیا با این تار و پود بسته شده.توانایی عقب و جلو شدن در زمان بی معنی ـه مثل این میمونه که بگی میتونم 1کیلو شیرینی بخورم و 5کیلو چاغ بشم.یا بگی میتونم یک جسم سرد رو در کنار جسم گرم قرار بدم و بدون اتلاف کار،اون جسم سرد سردتر و اون جسم گرم گرمتر بشه.
یک قانون ـه.قبولش کن!
Deal With it !!!
نشید مثل دانشمندی که
دیوونه شدن بخاطر قانون
آنتروپی و
خودکشی کردن.
فضا :
فضا یا
حجم،این هم برای کسایی که ترمودینامیک نخوندن کاملن بی معنی ـه و اصلا نمیشه در موردش صحبت کرد.ولی اگر ترمو خوندید،و میدونید
Control Valume چی هست (حجم کنترل) میشه تصور کرد که ما
درون یک حجم کنترل از یک سری اتفاقات هستیم که بهش میگن فضا.چیزی شبیه به
لایه مرزی.لایه ای که در اون تمام اتفاقات (انتقال انرژی،کار،اصطکاک و ...) انجام میشه مثلا این لایه برای هوا حدود 2 میلی متر هست
و برای خدا،یک جهان !
این هم Deal With it
نور :
نور که اثبات شدست و مشخصه چیه.
در کنار هم قرار دادن انرژی به صورت الکترومغناطیسی .
یک وجهه ای از انرژی هست.دقیقا همون حسی که وقتی گرمای بخاری یا گرمای دست یک نفر به شما میده،اون انرژی هست،نور هم یک وجهه ای از انرژی هست.انرژی رو نمیشه دید یا حس کرد یا تغییرش داد مثل زمان هست که دست من و شما نیست که باهاش بازیگوشی کنیم!بلکه میشه حسش کرد با اثرات مختلف.
زمان رو هم میشه حس کرد با اتفاقاتی که رخ میده.زمان رو وقتی یه بمب میترکه و با صحنه آهسته ببینید یا شیشه ای خورد میشه مثل مستند ایست زمان (Time Warp) قشنگ
میتونید وجود زمان رو احساس کنید ولی چون 99.99% اتفاقات دور و بر ما خیلی سریع پیش میاد ما متوجه وجهه ی زمان نمیشیم.
روح :
فعلا یک چیز من در آوردی هست مثل ذره ی "بوزون هیگز" که میگفتن من در آوردیه،ولی وجود داشت و اثبات شد.روح هم
میتونه قسمتی از وجود ماده ی یا انرژی منفی باشه که قطعا اثبات شدن وجود داره ولی هیچ تعریفی واسش ندارند.بنظر من که یک نوع ماده ی خاص هست که بشکل خاص با ماده ی فیزیکی ما در
ارتباط ـه.
انرژی :
در بالا گفتم.یک قانونه که تو دنیا قرار دادند.
بنظرم انرژی یک جنس Male از جهان هست و Female این جهان چیست رو نمیدونم شاید فضا زمان باشه.بنظرم اینکه جهان هم خودش زوج باشه میتونه معنی بده یعنی انرژی قسمت مثلا مرد قضیه هست و مثلا زمان قسمت زن قضیه هستن که در کنار هم فضا رو تکشیل میدن (مثل بیگ بنگ که فضا رو بوجود آورد)
مغز باحالی دارم میدونم
ماده :
هیچ تعریفی برای جرم و ماده فعلا نداریم.همینقدر بدونیم که
خودش رو خیلی دوست داره و هم نوعش رو به خودش جذب میکنه!مثل اخلاق انسان میمونه!!! هرچقدر ماده پربار تر و پر جرم تر باشه،با نیروی بیشتری مواد دور و برش رو به خودش جذب میکنه.
اتم :
قسمتی از مادّه هست.اتم در واقع
یک سایز بندی برای مادّه هست.مثلا 1گرم،1تن،1اتم،1الکترون،همگی قسمت ها و سایزبندی های مختلفی از مادّه هستند.در واقع بنظرم ما 118 عنصر متفاوت و 118 ماده مختلف نداریم
بلکه همگی مادّه هستن با رفتار ها و طرز کنار هم قرار گرفتن های مختلف که بخاطر وجود قوانین زمان و انرژی و فلان و بیسار ،رفتار متفاوتی نسبت به هم دارن یکی مایع میشه تو دما 25 یکی جامد میمونه یکی فلان خواص رو داره یکی فلان...
در واقع همشون یه ماده هستن،اتم و پروتون و کوارک و حتی مولکول ها و واکنش ها و نانو ذرات و 1گرم از همون ماده و میلیارد ها تن از مواد
همگی "ماده" هستند فقط در سایزبندی های متفاوت.
مثلا یه انسان رو ببینید... چه اعمالی میتونه انجام بده؟ فکر میکنه راه میره غذا میخوره با دستش کار میکنه.حالا روی دستش زووم کنید چکار میتونه انجام بده تایپ کنه بنویسه حالا روی بند انگشتش زوم کنید چیکار میتونه کنه فقط میتونه خم بشه حالا روی گلبول های یک قطره از خونش زوم کنید کارش چیه مثلا انرژی سلول ها رو تامین میکنه حالا زوم بیشتر کنید............
همش بازی با زوم هست
مغز :
هر سیستمی نیاز به یک راهبر داره! از اتم بگیر تا سلول تا انسان تا ماشین تا کره ی زمین تا کهکشان همگی یک راهبر دارن مثلا جاذبه برای حرکت زمین یک راهبر هست،مغز انسان نتیجه ی وجود یک مادّه ی شاید تاریک بزرگتر در کنار یک مادّه ی جسمی ضعیف تر هست
یعنی مغز ما اصل قضیه نیست! فرع قضیه هست! یعنی
چونکه بدن ضعیف و پنجه های ضعیف و دندان های ضعیف تر نسبت به بقیه ی موجودات داریم و
چون شاید بصورت توهمی،روح یا ماده تاریک مثلا گنده تری داریم،لذا طبق مثلا قانون عدالت جهان باعث شده مغز بزرگتری برامون در نظر گرفته بشه.حالا این قانون عدالت و فلان و بیسار رو
بعضی ها اسمشو میزارن خدا و خالق بعضی ها شیطان بعضی ها میگن خورشید و غیره،کار به قضیه ی خداپرستی
نداریم،
صحبتم اینه که چون از برخی لحاظ ضعیف کار شدیم،نیاز بوده از لحاظ مغزی قوی کار بشیم که عدالت خلق رعایت بشه.
اینکه ما میگیم برتریم نسبت به حیوانات غیره همش
نسبیه.مثلا ما برتریم از طبیعت؟! صد در صد خیر!ولی خب کی زمین رو به هر شکلی که دلش بخواد در میاره حتی بارون بوجود میاره و از همه منابع میتونه استفاده کنه؟ مائیم!
یعنی بصورت نسبی برتریم بخاطر مغزمون نه به اون معنی اشرف مخلوقات که تصور میکنیم یه تکه خداییم برای حکومت بر جهان عالم!من فکر میکنم اینجوری نیستیم.ما هم یک تکه جزء از جهان هستیم.یعنی توانایی کنکاش رو داریم و استفاده از منابع و طبیعت ولی توانایی "کن فیکن" و اشرف محض بودن رو نداریم.البته فعلن نداریم!شاید بعدن بدست بیاریم.حالا با کوچ و مرگ و غیره.ولی بعید میبینم بصورت ثابت بهمین منوال پیش بریم.
اینها همگی تصورات و نظر خودمن و هیچ دلیلی نداره واسه شما درست باشه.