[FONT="]ما عاشق فهم و ادب و معرفتیم[/FONT]
[FONT="]ما خاک قدوم هر چه زیبا صفتیم[/FONT]
[FONT="]از زشتی کردار دگر خسته شدیم[/FONT]
[FONT="]محتاج دو پیمانه می معرفتیم[/FONT]
می نوش به خرمی که این چرخ کهن **** ناگاه تو را چو خاک گرداند پستمن از خیر این ناخدایان گذشتم
خدایی برای خودم افریدم
دارنده چو ترکیب طبایع آراست *** از بهر چه او فکندش اندر کم و کاستترسم که اشک در غم ما پرده در شود
وین راز سر به مهر به عالم سمر شود
سیلاب گرفت گرد ویرانهٔ عمر **** وآغاز پری نهاد پیمانهٔ عمردلا رفيق سفر بخت نيكخواهت بس*** نسيم روضۀ شيراز پيك راهت بس
یکی شب از شب نوروز خوشتر *** چه شب کز روز عید اندوه کشتر
در دهر هر آن که نیم نانی دارد *** از بهر نشست آشیانی داردروزی که جان فدا کنمت باورت شود
دردا که جز به مرگ نسنجند قدر مرد
در دهر هر آن که نیم نانی دارد *** از بهر نشست آشیانی دارد
نه خادم کس بود نه مخدوم کسی *** گو شاد بزی که خوش جهانی دارد
در دهر هر آن که نیم نانی دارد *** از بهر نشست آشیانی دارد
نه خادم کس بود نه مخدوم کسی *** گو شاد بزی که خوش جهانی دارد
در هوس خیال او همچو خیال گشته ام
وز سر رشک نام او نام رخ قمر برم
اوست نشسته در نظر من به کجا نظر کنم
اوست گرفته شهر دل من به کجا سفر برم
مرا قصر تنهایی و بی کسی بس
ازین امن تر برج عاجی ندیدم
یک قطره آب بود با دریا شد ** یک ذره خاک با زمین یکتا شدتو را که هر چه مراد است در جهان داری
چه غم ز حال ضعیفان ناتوان داری ...
می نوش ندانی از کجا آمدهای **** خوش باش ندانی به کجا خواهی رفتدیده دریا کنم و صبر به صحرا فکنم
و اندر این کار دل خویش به دریا فکنم
از دل تنگ گنهکار برآرم آهی
کاتش اندر گنه آدم و حوا فکنم
وای از این چشمی که می کاود نهان روز و شب در چشم من راز مراتاب بنفشه میدهد طره مشک سای تو
پرده غنچه میدرد خنده دلگشای تو
ای گل خوش نسیم من بلبل خویش را مسوز
کز سر صدق میکند شب همه شب دعای تو
Thread starter | عنوان | تالار | پاسخ ها | تاریخ |
---|---|---|---|---|
اولین مسابقۀ "مشاعرۀ سنتی دور همی" با جایزه | مشاعره | 109 | ||
مشاعرۀ شاعران | مشاعره | 11 |