مهديه2:شناخت امام عصر(عج) ،ظهور و آخرالزمان

m4material

مدیر تالار مهندسی مواد و متالورژی
مدیر تالار
امام حسن و نويد از حضرت مهدي


امام حسن عليه السلام فرزند گرانمايه ي اميرمؤمنان عليه السلام، سالار جوانان بهشت، نواده ي بزرگ پيامبر و يکي از پيشيوايان معصوم و گرانقدري است که از وجود گرانمايه امام مهدي عليه السلام و ظهور حيات بخش و دگرگونساز او، نويد مي دهد. و اگر روايات رسيده از آن گرامي، بويژه در مورد حضرت مهدي عليه السلام از نظر شمار اندک است، [1] جاي شگفتي ندارد. نبايد فراموش کرد که دوران خلافت آن بزرگوار که از شهادت امير مؤمنان عليه السلام آغاز گرديد و تا شهادت جانسوز حضرتش ادامه داشت بيش از ده سال نبود و آن هم در جوي مالامال از رنج و اندوه و نگراني و فشار سپري شد و فرصتي براي حرکت فکري و فرهنگي مورد نظر پيش نيامد. «معاويه» فرزند آن زن جگر خواره، بر کرسي قدرت تکيه زد و شرايط و اوضاع جاري،او را در جنگ پايان ناپذير و خشونت بار و کور و بي هدفش بر ضد خاندان پيامبر، ياري کرد. او در بيت المال مسلمانان را، غاصبانه گشود و بوسيله آن وجدانها را خريد و مزدوران را به خدمت استبداد گرفت، تا از سويي با روايات دروغين وساختگي، نام نيک و بلند آوازه خاندان وحي و رسالت را لکه دار و وجاهت ومعنويت آنان را درهم شکسته و طهارت و قداستشان را، آلوده سازند. و از دگر سو با سر هم کردن احاديث ساختگي براي «شجره ملعونه»، فضيلت بتراشند تا بدينوسيله جامه پاکي و شرافت بر اندام پليد امويان بپوشانند و خاندان وحي و رسالت را از صحنه زندگي جامعه ها و هدايت عصرها و نسلها، براي هميشه کنار زنند. و براستي که در همه ادوار تاريخ، «زر و سيم» در زشت جلوه دادن واقعيتها، تحريف حقايق و نشر و پخش نارواها، نقش فوق العاده اي داشته است، بويژه که با قدرت ظالمانه و خشونت بار نيز همدوش و همراه باشد. بدينسان مکتب اهل بيت و پيروان آنان در سخت ترين فشار و سرکوب و ناامني و نگراني، روزگار مي گذراندند و گردبادهاي سياست، افکار و آرزوها را در هم مي نورديدند. حضرت مجتبي عليه السلام در شرايط عجيب و مشکلات سهمگين و رنج و مصائب بسيار مي زيست با اين وصف چگونه زمان مناسبي براي نشر حقايق و بيان واقعيات مي يافت؟ و کجا امکانات بدو فرصت مي داد تا از امور عظيمي که تنها دلهاي آرام آنها را مي پذيرد و تنها افکار و انديشه هاي سالم با آنها انسجام مي يابد سخن گويد؟ اما با وجودي که در آن مقطع از تاريخ در مردم گرايش به شنيدن حديث و ضبط آن نبود و هيچ اهتمامي به فراگرفتن دانش از سر چشمه پاک و گواراي آن به چشم نمي خورد، با اين وصف امام مجتبي عليه السلام نويد و ستايش از دوازدهمين امام نور عليه السلام، حضرت مهدي عليه السلام را وانگذاشت و به هنگامي که از سختي شرايط سخن مي گفت با بهره وري شايسته از فرصت فرمود: «... أما علمتم أنه ما منا أحد الا و يقع في عنقه بيعة لطاغية زمانه الا القائم الذي يصلي روح الله عيسي بن مريم، خلفه فان الله عزوجل يخفي ولادته و يغيب شخصه لئلا يکون لاحد في عنقه بيعة اذا خرج ذاک التاسع من ولد اخي الحسين، ابن سيدة الاماء، يطيل الله عمره في غيبة، ثم يظهره بقدرته في صورة شاب ابن دون اربعين سنة، ذلک ليعلم أن الله علي کل شي ء قدير.» [2] . يعني: مردم! آيا نمي دانستيد که هر کدام از ما خاندان وحي و رسالت تحت سيطره و حاکميت طاغوت زمانش زندگي مي کند و بناچار فشار ستم بر او تحميل مي گردد جز «قائم» ما، همو که روح خدا، عيصسي بن مريم، به امامت او نماز مي گذارد، چرا که خداوند ولادت او را مخفي وشخصيت او را نهان مي دارد تا هنگامي که به دستور او ظهور کند، بيعت قدرتمداري را به گردن نداشته و تحت حاکميت ظالمي زندگي نکند. او نهمين امام معصوم، از نسل برادرم حسين است و فرزند بهترين زنان، خداوند در پشت پرده غيبت عمر او را به بلنداي آفتاب طولاني مي سازد و آنگاه به قدرت خويش او را در چهره جواني، کمتر از چهل سال ظاهر مي سازد تا همگان بدانند که خداوند بر هر کاري تواناست.

*******************************************************
[1] در کتاب گرانقدر معجم احاديث الامام المهدي عليه السلام با اينکه کوشش در جمع آوري تمام احاديث پيرامون حضرت ولي عصر ارواحنا فداه شده، اما مجموع رواياتي که از امام مجتبي عليه السلام وارد شده از مرز ده عدد تجاوز نمي کند. رجوع شود به معجم احاديث الاامام المهدي، ج 3، ص 163. [2] بحارالانوار، ج 51، ص 132.
 

m4material

مدیر تالار مهندسی مواد و متالورژی
مدیر تالار
امام حسين و نويد از حضرت مهدي


سرور آزادگان حضرت امام حسين، عليه السلام نيز در همان شرايط سخت و دردناکي زيست که برادر گرانمايه اش حضرت مجتبي عليه السلام قرار داشت، بلکه مي توان به اطمينان گفت که فشار استبداد و ارتجاع روزگار، در دوران امامت آن حضرت به حق و عدالت و طرفداران آن شکننده تر بود. [1] . آن حضرت پس از برادرش حدود ده سال زندگي کرد و در آن مدت کوتاه، رنجها شدت يافت و بلاها بيشتر شد و فشار به طول انجاميد و با همه اينها امام حسين عليه السلام فرصت را از دست نداد، بلکه با بهره وري از فرصت به ستايش و تمجيد از مصلح بزرگ جهاني حضرت مهدي عليه السلام پرداخت و از وجود گرانمايه و ظهور و نقش شکوهبارش به مردم، بشارتها و نويدها داد؛ براي نمونه: 1- آن حضرت به عبدالله بن عمر فرمود: «لو لم يبق من الدنيا الا يوم واحد لطول الله عزوجل ذلک اليوم حتي يخرج رجل من ولدي يملأها عدلا و قسطا کما ملئت جورا و ظلما، کذلک سمعت رسول الله صلي الله عليه و اله و سلم يقول.» [2] . يعني: اگر از عمر اين جهان تنها يک روز باقي مانده باشد خداوند آن روز را طولاني مي سازد تا مردي از فرزندان من ظهور کند و جهان را همانگونه که از ظلم و جور لبريز گشته است از عدالت و قسط مالامال سازد. اين واقعيت را من به همين صورت گفتم که از پيامبر خدا صلي الله عليه و اله و سلم شنيده ام. 2- و به يکي از مردان قبيله پر آوازه «همدان» فرمود: «قائم هذه الامة هو التاسع من ولدي و هو صاحب الغيبة و هو الذي يقسم ميراثه و هو حي.» [3] . يعني: «قائم» اين امت نهمين فرزند از نسل من است. او غيبتي طولاني خواهد داشت و هموست که در همان حال که زنده است، اموال او را ظالمان به عنوان ميراث ناروا مي برند. [4] . 3- و نيز از آن حضرت آورده اند که فرمود: «لو قام المهدي لأنکره الناس، لأنه يرجع اليهم شابا و هم يحسبونه شيخا کبيرا.» [5] . يعني: اگر مهدي عليه السلام ظهور کند و براي اصلاح جهان بپا خيزد مردم او را انکار مي کنند و نمي شناسند زيرا مي پندارند که او پير و کهنسال است در صورتي که آن حضرت در اوج جواني ظهور مي کند. 4- و نيز آورده اند که فرمود: «منا اثنا عشر مهديا، أولهم أميرالمؤمنين علي بن أبي طالب و آخرهم التاسع من ولي، و هو الامام القائم بالحق، يحيي الله به الأرض بعد موتها و يظهر به دين الحق علي الدين کله و لو کره المشرکون. له غيبة يرتد فيها أقوام و يثبت فيها علي الدين آخرون، فيؤذون و يقال لهم: متي هذا الوعد؟ ان کنتم صادقين» [6] . يعني: ما خاندان پيامبر دوازده نفر به عنوان مهدي خواهيم داشت که نخستين آنان علي و آخرينشان امام از نسل من است. و اوست که بحق و براي حق، قيام مي کند و خداوند بوسيله او زمين را پس از آنکه مرده است زنده مي سازد و دين حق را بر همه عقايد و مذاهب، گر چه شرک گرايان را ناخوش آيد، پيروزي کامل مي بخشد. او غيبتي طولاني خواهد داشت و به دليل آن، گروهي از مردم راه انحراف و ارتداد در پيش مي گيرند و گروهي در دين و آيين توحيدي خويش و ايمان به دوازدهمين امام نور، ثابت قدم واستوار مي مانند و بخاطر اين استواري در عقيده، اذيت و آزارها را تحمل مي کنند و به تمسخر، به آنان گفته مي شود: «متي هذا الوعد؟ ان کنتم صادقين.» [7] . اگر راست مي گوييد اين وعده (و نويد ظهور)کي خواهد بود؟ اما بدانيد که شکيباي بر اذيتها وآزارها در عصر غمبار غيبت آن حضرت، بسان مجاهدي است که پيشاروي پيامبر با شمشيرش در حال جهاد و پيکار با کفر و ارتجاع است. 5- و نيز آورده است که مردي به نام «عيسي بن خشاب» از آن حضرت پرسيد: «أنت صاحب هذا الأمر؟» قال: «لا... و لکن صاحب الأمر الطريد الشريد، الموتور بأبيه، المکي بعمه يضع سيفه علي عائقة ثمانية أشهر.» [8] . يعني: پرسيد: «سرورم آيا شما صاحب الامر هستيد؟» فرمود: «نه!... اما صاحب الامر، آن بزرگمرد در نهان است که دور از نظر است. او انتقام گيرنده ي خون پاک و بناحق ريخته پدر و هم کنيه عموي گرانقدرش اباجعفر است؛ براي اصلاح جهان (و برانداختن فتنه ها و تباهيها) هشت ماه شمشير بر دوش خواهد بود.


****************************************************************************
[1] مجموع احاديثي که از امام حسين عليه السلام پيرامون حضرت مهدي عليه السلام در معجم احاديث الامام المهدي عليه السلام وارد شده کمتر از ده عدد است. به ج 3، ص 178 مراجعه شود. [2] بحارالانوار، ج 51، ص 133. [3] بحارالانوار، ج 51، ص 133. [4] همدان، نام قبيله اي در يمن بود و منظور از به ارث بردن اموال او در ايام حياتش اشاره به توطئه ساخته و پرداخته حکومت عباسي و جعفر کذاب است که به دروغ گفتند که: «حضرت عسکري فرزند ندارد و جعفر وارث اوست وخانه حضرت را مورد هجوم و غارت قرار دادند.». [5] عقد الدرر. [6] اکمال الدين، ج 1، ص 317. [7] سوره يونس و يس، آيه 48 و.... [8] بحارالانوار، ج 51، ص 120.
 

m4material

مدیر تالار مهندسی مواد و متالورژی
مدیر تالار
نويد چهارمين امام نور از حضرت مهدي


از نويد دهندگان به وجود گرانمايه حضرت مهدي عليه السلام چهارمين امام نور، حضرت سيد الساجدين عليه السلام است. بسيار و شايسته ي تعمق و آگاهي است که آن حضرت، در شرايط و روزگار مرگبار و ظالمانه، به اين اصل عقيدتي اشاره فرموده که قلم از بيان آن ناتوان است. آن حضرت هم زمان با حادثه خونبار کربلا مي زيست و روز عاشورا پدر گرانمايه، بستگان و شاخ و برگها و ميوه هاي آن درخت پاک و تناور را در يک روز در راه خدا و اهداف بلند الهي، از دست داد و امواج غمها و مصائب بزرگ و فاجعه بار، يکي پس از ديگري -در ظرف چند ساعت - بر او باريدن کرد و سه بار حکم اعدام آن پيشواي فرزانه از سوي استبداد و ارتجاع اموي صادر شد: بار اول: در کربلا، پس از شهادت پدرش حسين عليه السلام [1] . بار دوم: در کوفه، در مجلس شوم «عبيدالله» [2] . بار سوم: در کاخ بيداد دمشق [3] به دستور سردمدار خون آشام اموي، «يزيد». و آنجا کار شقاوت به جايي رسيد که به دستور يزيد، قبري در محوطه بزرگ کاخ حفر کردند تا پس از اجراي حکم ظالمانه اعدام، پيکر مطهرش را در آنجا، بخاک سپارند... اما خداي بزرگ، آن وجود گرانمايه را از شرارت آن پليدان حفظ کرد و نقشه هاي تبهکارانه آنان را نقش بر آب نمود و او را از مرگ نجات داد. روز جمعه اي از آن روزهاي دردآور حضرت سجاد عليه السلام در شام بود، سردمدار پليد اموي، يزيد، بعنوان امام جمعه به مسجد جامع دمشق آمد و چون خود فاقد دين و فرهنگ و ناتوان از اندرز و ارشاد امتش بود به سخنوري مزدور، دستور داد تا خطبه هاي نماز جمعه را بجاي او ايراد کند، اما محور بحث و چهار چوب خطبه ها را براي او مقرر کرد. به او دستور داد به عنوان خطبه هاي نماز جمعه، اموي زادگان پليد و در صدر آنان معاويه و يزيد را مورد ستايش قرار دهد وبرايشان باراني از فضيلتهاي دروغين و ساختگي بباراند و متقابلا خاندان پيامبر صلي الله عليه و اله و سلم را با انواع دروغ سازيها و تهمتها با بيشرمانه ترين شيوه، به بدي ياد کند. و دريغ و درد که آن سخنور فرومايه و مزدور خواسته و نقشه يزيد را به اجرا درآورد و حضرت سجاد عليه السلام نيز به اجبار در مسجد حاضر بود و آن ياوه ها و دروغها را مي شنيد. درست در اين شرايط دردناک بود که آن حضرت شجاعانه بپا خاست و جو سکوت و اختناق يزيد را درهم شکست و به گونه اي که طنين نداي تکان دهنده و جو شهامتمندانه اش گوشها را پر و انبوه نمازگزاران مسجد اموي را بسوي خود متوجه سازد، چون شيري خشمگين بر سر آن سخنور مزدور خروشيد که: «ويلک أيها الخاطب! اشتريت مرضاة المخلوق بسخط الخالق؟...» يعني: هان اي خطيب! واي بر تو... واي.... خشنودي و رضايت خاطر مخلوقي حقير و ناچيز را به خشم و ناخشنودي آفريدگار بزرگ هستي خريدي؟...! شعله هاي سوزان آتش پرشراره ي دوزخ، جايگاه توست. و آنگاه که همه ي چشمها به او دوخته شد و نفسها براي شنيدن سخنان او درگلوها بند آمد از يزيد اجازه خواست تا بر فراز منبر رود و آن مردک پليد و فرومايه، پس از بهانه تراشيهاي بسيار، بخاطر اصرار مردم اجازه داد. حضرت زين العابدين عليه السلام بر فراز منبر رفت و پس از مقدمه اي فشرده در اندرز و ارشاد مردم، همه را به خود متوجه ساخت و دلها، قلبها، افکار و عواطف مجلس را تسخير کرد وآنگاه با فرزانگي و شهامت بسيار فرمود: «أيها الناس! اعطينا ستا و فضلنا بسبع، اعطينا العلم و الحلم و السماحة والفصاحة و الشجاعة و المحبة في قلوب المؤمنين و فضلنا بأن منا النبي المختار و منا الصديق و منا الطيار و منا أسد الله و أسد رسوله و منا سبطي هذه الامة و منا مهدي هذه الامة...» [4] . يعني: هان اي مردم! خدا به ما شش ويژگي ارزاني داشته و با شش امتياز ما را بر همگان فضيلت و برتري بخشيده است: خدا، به ما نعمت گرانبهاي دانش، بردباري، سخاوت، فصاحت و شجاعت عنايت فرمود و بذر مهر و محبت ما را بر دلها و قلبهاي باايمان افشانده است. و نيز ما را با شش ويژگي به ديگر انسانها برتري و فضيلت بخشيده است، آن شش امتياز اين است که: پيامبر برگزيده خدا از ماست و صديق امت امير مؤمنان، جعفر طيار، حمزه شير خدا و پيامبر، دو نواده ي گرانمايه پيامبر حسن و حسين عليه السلام و ديگري «مهدي» آل محمد صلي الله عليه و اله و سلم از ما خاندان وحي و رسالت است. 2- ونيز از آن حضرت است که فرمود: «القائم منا تخفي ولادته علي الناس حتي يقولوا: لم يولد بعد، ليخرج حين يخرج و ليس لأحد في عنقه بيعة.» [5] . يعني: «قائم» از ماست. ولادت او بر مردم مخفي مي ماند به گونه اي که مردم مي گويند: او هنوز بدنيا نيامده است تا بدينگونه ظهور کند و به هنگامه ظهور، بيعت هيچ کسي را برعهده نداشته باشد. 3- «ابوخالد کابلي» که از ياران امام سجاد عليه السلام است آورده است که در مورد وجود گرانمايه ي حضرت مهدي عليه السلام از آن جناب پرسيدم که: فقلت: «يابن رسول الله ان ذلک لکائن؟» فقال: «اي و ربي! ان ذلک لمکتوب عندنا في الصحيفة التي فيه ذکر المحن التي تجري علينا بعد رسول الله صلي الله عليه و اله و سلم.» قال أبوخالد: فقلت: «يابن رسول الله ثم يکون ماذا؟» قال عليه السلام: «ثم تمتد الغيبة بولي الله عزوجل الثاني عشر من أوصياء رسول الله صلي الله عليه و اله و سلم و الأئمة بعده. ياأباخالد! ان أهل زمان غيبته، القائلين بامامته و المنتظرين ظهوره أفضل من أهل کل زمان، لأن الله تبارک و تعالي أعطاهم من العقول و الأفهام و المعرفة ما صارت به الغيبة عندهم بمنزلة المشاهدة و جعلهم في ذلک الزمان بمنزلة المجاهدين بين يدي رسول الله صلي الله عليه و اله و سلم بالسيف، أولئک المخلصون حقا و شيعتنا صدقا و الدعاة الي الله عزوجل سرا و جهرا.» [6] . يعني: پرسيد: «آيا براستي چنين خواهد بود؟» فرمود: «آري! به پروردگارم سوگند! اين مطلب در صحيفه اي که نزد ما خاندان پيامبر است و در آن همه رنجهايي که پس از پيامبر بر ما مي رود نوشته شده است، اين مطلب نيز به روشني آمده است.» گفتم: «سرورم! پس از اينکه آن وجود گرانمايه به قدرت الهي ديده به جهان گشود چه خواهد بود؟» فرمود: «آنگاه غيبت دوازدهمين جانشين پيامبر پس از يازده امام، ادامه خواهد يافت.» و افزود: «اباخالد! مردم عصر غيبت آن حضرت که به امامت او معتقد و ظهورش را انتظار مي کشند، از مردم همه ي قرون و اعصار بهترند چرا که خداوند به آنان خرد و شناخت و بينشي داده است که عصر غيبت براي آنان بسان ظهور است. خداوند به آنان پاداشت جهادگراني را مي دهد که پيشاروي پيامبر با شمشير جهاد کردند، آنان براستي خالصند و شيعيان حقيقي و راستين ما و فراخوان بسوي خدا در آشکار و نهان.» 4- ونيز «سعيد بن جبير» از آن حضرت آورده است که مي فرمود: «في القائم مناسنن من الأنبياء: سنة من أبينا آدم عليه السلام و سنة من نوح و سنة من ابراهيم و سنة من موسي و سنة من عيسي و سنة من أيوب و سنة من محمد صلي الله عليه و اله و سلم. فأما من آدم و نوح: فطول العمر. و أما من أبراهيم: فخفاء الولادة و اعتزال الناس. [7] . و أما من موسي: فالخوف و التقية. [8] . و أما من عيسي: فاختلاف الناس فيه. [9] . و أما من أيوب: فالفرج بعد البلوي. و أما من محمد صلي الله عليه و اله و سلم: فالخروج بالسيف. يعني: در «قائم» ما سنتهايي از پيامبران بزرگ الهي است. سنت و نشاني از پدرمان آدم، سنت و نشاني از نوح، سنت و نشاني از ابراهيم، سنت و نشاني از موسي، سنت و نشاني از عيسي، سنت و نشاني از ايوب و سنت و نشاني از محمد صلي الله عليه و اله و سلم است. اما نشان او از آدم و نوح طول عمر اوست. و نشان از ابراهيم، ولادت نهاني و دوري گزيدن از مردم است. و نشان از موسي، خوف و تقيه از ستمکاران عنان گسيخته. و نشان از عيسي، اختلاف مردم در مورد اوست. و نشان از ايوب، گشايش و نجات پس از بلا و گرفتاري است. و نشان از محمد صلي الله عليه و اله و سلم قيام با شمشير عدالت است. در مورد حضرت مهدي عليه السلام از چهارمين امام نور به همين چند روايت، بسنده مي شود، بدان اميد که در آينده نيز از آن حضرت رواياتي در اين مورد بيابيم.


********************************************************
[1] بحارالانوار، ج 45، ص 61. [2] بحارالانوار، ج 45، ص 117. [3] بحارالانوار، ج 45، ص 168 و 200. [4] بحارالانوار، ج 45، ص 138. [5] اکمال الدين، ج 1، ص 323. [6] بحارالانوار، ج 36، ص 387. [7] سوره مريم، آيه 49 و 48. «و أعتزلکم وما تدعون من دون الله و أدعو ربي عسي ألا يکون بدعاء ربي شقيا، فلما اعتزلهم و ما يعبدون من دون الله وهبنا له اسحاق و يعقوب...». [8] سوره قصص، آيه 21 و 18. «فأصبح في المدينة خائفا يترقب... فخرج منها خائفا يترقب.». [9] سوره مائده، آيه 17. «لقد کفر الذين قالوا ان الله و هو المسيح ابن مريم.» سوره مائده، آيه 73، «لقد کفر الذين قالوا ان الله ثالث ثلاثة.» سوره توبه، آيه 30، «قالت النصاري: المسيح بن الله.».
 

m4material

مدیر تالار مهندسی مواد و متالورژی
مدیر تالار
امام باقر و نويد از حضرت مهدي


از محتواي کتابهاي تاريخي، چنين دريافت مي گردد که عصر امام باقر عليه السلام نقطه تحول و دگرگوني در فرهنگ اسلامي است. در آن روزگار، در جامعه، آگاهي و شوق به کسب دانش پديدار شد و بسياري از دانش طلبان براي تحصيل دانش و کسب بينش، بويژه فقه، تفسير و حديث بار سفر بسته و بسوي مراکز علمي مي شتافتند. در مردم، اندکي رشد فکري و روحيه حقجويي پديد آمد. ديگر به شنيدن روايات، بي آنکه در مورد آن تحقيق و تحليل و پرس و جو شود، اکتفا نمي کردند. بدين جهت است که مردم براي اندوختن دانش و بهره وري از کساني که ياران پيامبر را ديده بودند، به مدينه روي مي آوردند و از آنان علم و دانش فرامي گرفتند. چه بسيار فقيهاني که از کوفه و ديگر شهرهاي کشور پهناور اسلامي به مدينه هجرت نموده و به امام باقر عليه السلام مي پيوستند. از سرچشمه جوشان بينش و دانش او بهره ها مي گرفتند و عطش سوزان خويش را از درياي بي کرانه علم و چشمه سارهاي بينش و حکمت آن حضرت برطرف مي ساختند. علم و معارف، در ابعاد گوناگون از سوي امام باقر عليه السلام براي تشنگان دانش و کمال مي جوشيد و دلايل و براهين، در زمينه هاي شناخت خدا، عدل، پيامبر شناسي، معادشناسي، و... بويژه اصل امامت، براي آنان باريدن مي کرد و حقيقت، براي همه آشکار مي شد. با اين بيان، طبيعي است که روايات رسيده از امام باقر عليه السلام پيرامون وجود مبارک حضرت مهدي عليه السلام از نظر محتوا و شمار، بسيار مي باشد که دانشمندان و فقهايي که از محضر آن حضرت کسب فيض مي نمودند و از شاگردان برجسته او بودند همه نگاشته اند و چون اين کتاب توان ترسيم همه آنها را ندارد، از اين رو به برخي از آنان بسنده مي کنيم. و خاطرنشان مي سازيم که در بخشهاي آينده کتاب نيز نمونه هاي ديگري خواهيم آورد همانگونه که در بخشهاي پيشين به مناسبتهايي گوناگون برخي از آنها را آورده ايم. نمونه هايي از نويدهاي امام باقر عليه السلام 1- «ابوحمزه ثمالي» آورده است که: در يکي از روزها در محضر درس امام باقر عليه السلام بودم، هنگامي که حاضران رفتند امام باقر عليه السلام فرمود: «يا أباحمزه! من المحتوم الذي حتمه الله قيام قائمنا، فمن شک فيما أقول لقي الله و هو به کافر.» ثم قال: «بأبي و أمي المسمي باسمي و المکني بکنيتي، السابع من بعدي، بأبي من يملأ الأرض عدلا و قسطا کما ملئت ظلما و جورا. يا أباحمزه! من أدرکه فيسلم له و سلم لمحمد و علي فقد وجبت له الجنة و من لم يسلم فقد حرم الله عليه الجنة و مأواه النار و بئس مثوي الظالمين.» [1] . يعني: اباحمزه! از رخدادهايي که خداوند وقوع آن را قطعي ساخته است قيام «قائم» ماست. هر کس در آنچه مي گويم ترديد کند با حال کفر به خدا، او را ملاقات خواهد کرد. آنگاه افزود: پدرم و مادرم فداي وجود گرانمايه او باد که همنام و هم کنيه من است هفتمين امام پس از من. پدرم فداي کسي باد که زمين را لبريز از عدل و داد مي کند همانگونه که به هنگامه ي ظهورش از ستم و بيداد لبريز است. اباحمزه! هر کس سعادت ديدار او را داشت و همانگونه که به پيامبر و علي عليه السلام سلام و درود مي گويد بر آن حضرت درود گفت و فرمانبردار او گرديد، بهشت بر او واجب مي گردد و هر کس به آن وجود گرانمايه سلام نگفت، خداوند بهشت را بر او حرام ساخته و او را در آتش سوزان جاي خواهد داد و چه بدجايي است جايگاه ستمکاران. 2- بانوي دانش پژوهي که به «ام هاني» شهرت داشت آورده است که بامدادي بر حضرت باقر عليه السلام وارد شدم و گفتم: «يا سيدي! آية في کتاب الله عزوجل عرضت بقلبي فأقلقتني و أسهرتني.» قال: «فاسألي يا أم هاني ء!» قالت: قلت: «قول الله عزوجل: فلا أقسم بالخنس، الجوار الکنس.» [2] . قال: «نعم المسألة سألتيني يا أم هاني ء! هذا مولود في آخرالزمان، هو المهدي هذه العترة، تکون له حيرة و غيبة يضل فيها اقوام و يهتدي فيها أقوام، فياطوبي لک ان أدرکتيه، و يا طوبي لمن أدرکه.» [3] . يعني: «سرورم! آيه اي از قرآن شريف ذهن و فکرم را بخود مشغول داشته و خوابم را ربوده است.» فرمود: «کدام آيه ام هاني؟ بپرس!» گفتم: «سرورم! اين آيه شريفه که مي فرمايد: فلا اقسم بالخنس، الجوار الکنس.» [4] . فرمود: به! به! چه مسأله خوبي پرسيدي. اين مولود گرانمايه اي است در آخرالزمان. او «مهدي» اين عترت پاک است. مهدي خاندان وحي و رسالت، براي او غيبت و حيرتي است که گروهي در آن گمراه مي گردند و گروه هايي راه حق و هدايت را مي يابند. خوشا بحالت اگر او و زمان او را درک کني... و خوشا بحال آنانکه او را درک خواهند نمود.» 3- ونيز «ابوجارود» از آن حضرت آورده است که روزي به من فرمود: «يا أباالجارود! اذا دارالفلک و قال الناس: مات القائم أو هلک، بأي واد سلک و قال الطالب: أني يکون ذلک وقد بليت عظامه فعند ذلک فأرجوه، فاذا سمعتم به فأتوه و لو حبوا علي الثلج.» [5] . يعني: ابوجارود! اگر روزگار به گونه اي بود که مردم گفتند: «قائم آل محمد صلي الله عليه و اله و سلم از دنيا رفته است يا به شهادت رسيده و يا سرنوشت او روشن نيست و ديگري گفت که: از کجا چنين چيزي خواهد بود...» در همان اوج حيرت و نااميدي و ترديد مردم، شما به ظهور او اميدوار باشد و هنگامي که خبر ظهور او را شنيديد به هر صورت ممکن، حتي خزيدن بر روي برف و يخ، بسوي او بشتاب! در اينجا به همين مقدار از روايات رسيده از پنجمين امام نور عليه السلام پيرامون امام عصر عليه السلام بسنده مي نماييم، بدان اميد که در آينده بحث، برخي ديگر از روايات آن حضرت را در اين مورد، بياوريم.


********************************************************************************
[1] بحارالانوار، ج 24، ص 241. [2] سوره تکوير، آيه 16 و 17. [3] اکمال الدين، ج 1، ص 330 و بحارالانوار، ج 51، ص 137. [4] اين آيه شريفه از نظر تأويل که روشن است، اما از نظر تفسير: همانگونه که ستارگان پس از نهان و ناپديد شدن آشکار مي گردند امام عصر عليه السلام نيز پس از غيبت طولاني خويش طلوع خواهد کرد قندوزي حنفي در صفحه 515، ينابيع المودة، مي گويد «اين آيه شريفه در مورد وجود گرانمايه حضرت مهدي عليه السلام نازل شده است.». [5] اکمال الدين، ج 1، ص 326.
 

m4material

مدیر تالار مهندسی مواد و متالورژی
مدیر تالار
امام صادق و نويد از حضرت مهدي
سخن از امام صادق عليه السلام و نشر و شکوفايي دانش و فرهنگ در آن روزگار، نياز به نوشتن کتاب جداگانه اي دارد چه بسا که اگر کسي بخواهد همه ابعاد شخصيت آن حضرت و وضعيت کامل عصر او را از نظر سياسي و علمي و شرايط ويژه اي که در آن زمان به هم آميخته بود، همه را ترسيم نمايد، نياز به نوشتن دائرة المعارف بزرگي خواهد داشت که ما در اينجا به گونه اي فشرده بدان شرايط اشاره مي کنيم.

يک فرصت طلايي
درست اواسط حيات امام صادق عليه السلام بود که حکومت بيداد اموي به سرعت رويه اضمحلال و نابودي مي رفت و رژيم عباسي در حال تأسيس و تشکيل بود. پيش از آنکه عباسيان پايه هاي رژيم فريبکارانه خويش را در شهرها، بويژه مدينه منوره استحکام بخشند، آن حضرت مجال و ميدان بسيار مساعد و گسترده اي براي نشر علوم آل محمد صلي الله عليه و اله و سلم يافت و توانست بر فراز منبر نياي بزرگش پيامبر صلي الله عليه و اله و سلم برود. بر فراز منبري که ميمونها و بوزينه هاي اموي بر روي آن جست وخيز مي کردند، همانگونه که پيامبر صلي الله عليه و اله و سلم پيش از آن روزگار، آن فاجعه را در خواب ديده و قرآن از آن سخن گفته بود. «و ما جعلنا الرؤيا التي اريناک الا فتنة للناس و الشجرة الملعونة في القرآن.» [1] .

دانشگاه جعفري
اين شجره ي ملعونه با انهدام رژيم پليد بني اميه از هم پاشيد و شجره ي طيبه خاندان وحي و رسالت فرصتي يافت تا ميوه و بهره خويش را به بشريت ارزاني دارد. امام صادق عليه السلام اندکي آزادي بيان و قلم بدست آورد و شرايط جاري او را ياري کرد تا بر فراز منبر پيامبر صلي الله عليه و اله و سلم اوج گيرد و در همان مسجد و همان پايگاه توحيد و تقوا، فقه، تفسير، عقايد و ديگر رشته هاي علمي و فکري را به انبوه دانش دوستان، تدريس نمايد، بگونه اي که رفته رفته هر روز، مجلس درس آن حضرت با حضور چهار هزار نفر فقيه، محدث، مفسر و... تشکيل مي گرديد. از کساني که به افتخار کسب فيض شاگردي آن حضرت نايل آمده و خود نيز بارها بدان اعتراف و افتخار نموده، «ابوحنفيه، نعمان بن ثابت» است. او در اشاره به آن دو سال پرافتخار و پربرکت محضر امام صادق عليه السلام و بهره وري از درياي ژرف و گسترده دانش، بينش و معارف آل محمد صلي الله عليه و اله و سلم از ششمين امام نور مي گفت: «لو لا السنتان لهلک نعمان.» [2] . يعني: اگر آن دو سال شاگردي امام صادق عليه السلام و فراگرفتن علوم ومعارف از آن بزرگوار نبود، نعمان هلاک و گمراه شده بود. و سرانجام از اين دانشگاه پربرکت جعفري شخصيتهاي بزرگ و شايسته کردار و درست انديشي فارغ التحصيل شدند که جهان بشريت بوسيله آنان به شکوه و اقتدار رسيد. شخصيتهايي چون: «جابربن حيان» نخستين شيميدان جهان عرب و اسلام، «هشام بن حکم» و ديگر کساني که با برشمردن نام و نشان آنان بحث طولاني مي شود. و کار شکوه و عظمت علمي و فرهنگي دانشگاه جعفري به جايي رسيد که تنها در مسجد جامع کوفه نهصد نفر انديشمند و صاحبنظر در عقايد و مذاهب بحث و تدريس و سخنراني مي کردند و هرکدام هم گفتارشان به سر چشمه هميشه جوشان دانش حضرت امام صادق عليه السلام پيوند داشت. [3] . بدينسان امام صادق عليه السلام با اين آمادگي انديشه ها و فراهم بودن امکانات و زمينه مساعد، فرصت مناسبي يافت تا انگشت روي آن نقطه حساس نهد و نقطه مورد نظرش را بفشارد و از امام مهدي عليه السلام سخن گويد و از وجود گرانمايه او براي همه معتقدان و شيفتگانش، نويدها و بشارتها دهد و بصورتهاي گوناگون از ابعاد مختلف شخصيت و قيام نقش عظيم او... بحث کند. به همين دليل هم هست که آن حضرت، گاه از نام مهدي عليه السلام سخن مي گويد و گاه از نسب بلند و پرافتخارش. گاه از نشانه هاي ظهور او پيام دارد و گاه از دوران حکومت سراسر عدل و مهرش و گاه در مورد مسايل و مطالبي که در اين جهت دور مي زند. و اگر بگوييم که روايات رسيده از امام صادق عليه السلام در مورد حضرت مهدي عليه السلام از روايات ساير امامان معصوم عليه السلام بيشتر است، سخن درست و سنجيده اي گفته ايم. بعبارت ديگر: از هيچ يک از امامان اهل بيت عليه السلام پيرامون امام عصر عليه السلام به مقدار روايات رسيده از امام صادق عليه السلام روايت ديده نشده است و دليل آن، همان شرايط مساعد و جو آماده اي بود که براي آن حضرت فراهم شد. روشن است که ما نمي توانيم همه روايات رسيده از آن جناب در مورد امام عصر عليه السلام را به دليل محتواي غني و شمار بسيار آنها در اينجا بياوريم. اين روايات را با رعايت تناسب در بخشهاي مختلف کتاب خواهيم آورد و دراين بخش بخاطر عايت اسلوب بحث، تنها به ترسيم برخي از آنها بسنده مي شود.


**********************************************************************************
[1] سوره اسراء، آيه 60. در مورد نزول اين آيه شريفه به الدر المنثور و تفسير طبري، ذيل آيه ي شريفه رجوع شود. [2] التحفة الاثناعشريه، ص 8. [3] المجالس السنيه، ج 5، ص 309 و 90.
 

m4material

مدیر تالار مهندسی مواد و متالورژی
مدیر تالار
نمونه هايي از روايات


1- از آن حضرت آورده اند که فرمود: لکل أناس دولة يرقبونها و دولتنا في آخر الدهر تظهر [1] . يعني: براي گروهي، دولت و حکومتي است که انتظارش را مي کشند و حکومت عادلانه و جهاني ما، در آخرالزمان پديدار خواهد شد. 2- و نيز آورده اند که فرمود: «من أقر بجميع الأئمة عليه السلام و جحد المهدي کان کمن أقر بجميع الأنبيا و جحد محمدا صلي الله عليه و اله و سلم نبوته.» فقيل له: «يابن رسول الله! فمن المهدي؟ من ولدک؟» قال عليه السلام «الخامس من ولد السابع، يغيب عنکم شخصه و لا يحل لکم تسميته.» [2] . يعني: هر کس به همه امامان اهل بيت عليه السلام ايمان آورد و مهدي آنان را نپذيرد، بسان کسي است که به همه ي پيابران خدا ايمان آورده اما رسالت آخرين آنان محمد صلي الله عليه و اله و سلم را انکار کرده باشد. از او پرسيدند: «اي پسر پيامبر! مهدي عليه السلام که از فرزندان شما خواهد بود، کيست؟» فرمود: «پنجمين امام از نسل پسرم «موسي» است. او از نظرها غايب مي گردد و آوردن صريح نام مقدسش براي شما روا نيست. 3- «ابوبصير» آورده است که خود شنيدم که امام صادق عليه السلام مي فرمود: «ان سنن الأنبياء عليهم السلام و ما وقع عليهم من الغيبات جارية - و في نسخة: حادثة- في القائم منا أهل البيت، حذو النعل بالنعل، والقذة بالقذة.» فقلت له: «يابن رسول الله! و من القائم منکم أهل البيت؟» فقال عليه السلام: «يا أبابصير! هو الخامس من ولد ابني موسي، ذلک ابن سيدة الاماء، يغيب غيبة يرتاب فيها المبطلون، ثم يظهره الله عزوجل، فيفتح علي يديه مشارق الأرض و مغاربه و ينزل روح الله عيسي بن مريم عليه السلام فيصلي خلفه و تشرق الأرض بنور ربها و لاتبقي في الأرض بقعة عبد فيها غير الله عزوجل الا عبدالله فيها و يکون الدين کله لله و لو کره المشرکون.» [3] . يعني: «سنتهاي جاري بر پيامبران خدا در مسايل غيبي، بطور کامل و به همان صورت، در مورد «قائم» ما خاندان پيامبر، رخ خواهد داد.» گفتم: «سرورم! قائم شما خاندان وحي و رسالت کيست؟» فرمود: «او پنجمين امام از نسل پسرم «موسي» مي باشد وفرزند سالار کنيزان عصر خويش است. براي او غيبتي خواهد بود که باطل گرايان در موردش ترديد مي کنند. سپس خداوند او را ظاهر مي سازد و به دست تواناي او، شرق و غرب گيتي را مي گشايد. روح خدا، عيسي بن مريم عليه السلام فرود آمده و به امامت او نماز مي گذارد و زمين به نور پروردگارش نورباران مي گردد. در زمين هيچ نقطه اي نمي ماند که در آنجا غير خدا پرستيده شود و دين همه اش از آن خدا مي گردد و گر چه مشرکان را خوش نيايد، توحيدگرايي و دين حق، همه جا سايه گستر و حاکم مي گردد».


***************************************************************************
[1] امالي شيخ صدوق، ص 396، مجلس 64، ح 3، روضة الواعظين، ج 2، ص 267 و بحارالانوار ج 51، ص 143. [2] اکمال الدين، ج 1، ص 333. [3] اکمال الدين، ج 2، ص 335.
 

m4material

مدیر تالار مهندسی مواد و متالورژی
مدیر تالار

امام کاظم و نويد از حضرت مهدي



شرايط حاکم بر زمان حضرت کاظم عليه السلام با شرايط سياسي و اجتماعي عصر پدر گرانقدرش بسيار متفاوت بود؛ چرا که آن حضرت بخشي مهمي از زندگي پر برکت خويش را در زندان استبداد و ارتجاع و به دور از مردم سپري کرد. و در حالي که رابطه او را با جامعه خويش قطع کرده بودند و او در قعر زندانها و زيرزمينهاي تاريک محبوس بود، در همانجا به عبادت خدا و راز و نياز با محبوب و معشوق خويش،روزگار مي گذرانيد. يکي، دوبار آن حضرت را از زندان آزاد کردند اما همواره تحت مراقبت شديد امنيتي قرار داشت تا باز هم به زندان بيداد بازگردانده شده و سرانجام بوسيله ي سم غدر و خيانت به شهادت نائل آمد. با اين بيان، روشن است که امکانات و آزادي آن حضرت، تا چه اندازه محدود بود و او تا کجا در فشار و تنگنا قرار داشت و طبيعي است که با اين شرايط وحشتناک نمي تواند در مورد حضرت مهدي عليه السلام -که رژيم عباسي از نام بلند او در هراس بود- بيان مشروح و روايات گوناگوني داشته باشد. اما آن حضرت با همه محدوديتها، فشارها و فقدان فرصت و امکانات باز هم از حضرت مهدي عليه السلام نويد داد و فرهنگهاي حديثي و روايي از سخنان امام کاظم عليه السلام پيرامون محبوب دلها تهي نيست که ما براي نمونه، برخي از آنها را ترسيم مي کنيم: 1- «محمد بن زياد» آورده است که: از سالارم حضرت کاظم عليه السلام در مورد اين آيه شريفه پرسيدم که مي فرمايد: «... و أسبغ عليکم نعمة ظاهرة و باطنة...» [1] . يعني:... و نعمتهاي خويش را چه آشکار و چه پنهاني، به تمامي بر شما ارزاني داشته است.... امام کاظم عليه السلام فرمودند: «النعمة الظاهرة: الامام الظاهر و الباطنة الامام الغايب.» فقلت: «و يکون في الأئمة من يغيب؟» قال عليه السلام: «نعم! يغيب عن أبصار الناس شخصه و لا يغيب عن قلوب المؤمنين ذکره و هو الثاني عشر منا. يسهل الله له کل عسير و يذلل له کل صعب و يظهر له کنوز الأرض و يقرب له کل بعيد و يبير -أي يهلک- به کل جبار عنيد و يهلک علي يده کل شيطان مريد. ذلک ابن سيدة الاماء الذي تخفي علي الناس ولادته و لا يحل لهم تسميته حتي يظهره الله عزوجل، فيملأ الأرض قسطا و عدلا کما ملئت جورا و ظلما.» [2] . يعني: «محمد! نعمت ظاهري: امام راستين است که آشکار است و نعمت باطني و نهاني امام غائب.» گفتم: «سرورم! آيا از امامان دوازده گانه اهل بيت: کسي هم غائب مي گردد؟» فرمود: «آري! يکي از آنها وجود گرانمايه اش از برابر ديدگان مردم نهان مي شود، اما ياد و نام مقدسش از قلبهاي مردم باايمان غائب نمي گردد. او دوازدهمين امام ما مي باشد. خداوند هر کار مشکلي را براي او آسان و هر امر پيچيده و سختي را براي او رام مي سازد. گنجهاي زمين را براي او آشکار و هر دوري را برايش نزديک مي کند. هر خودکامه ي کينه توزي را بوسيله آن حضرت نابود و هر شيطان سرکشي را بدست او به خاک هلاکت مي افکند. او فرزند سالار کنيزان عصر خويش است. ولادت او بر مردم مخفي مي ماند و بردن نام گراميش بطور علني، ناپسند است تا خداوند او را فرمان ظهور دهد و قيام دهد و آنگاه است که زمين و زمان را از عدل و داد پر مي سازد، همانگونه که به هنگامه ظهورش از ستم و بيداد لبريز است. 2- «يونس بن عبدالرحمن» آورده است که بر امام هفتم عليه السلام وارد شدم و گفتم: «يابن رسول الله! أنت القائم بالحق؟» فقال عليه السلام «أنا القائم بالحق و لکن القائم الذي يطهر الأرض من أعداء الله ويملأها عدلا کما ملئت جورا هو الخامس من ولدي، له غيبة يطول أمدها خوفا علي نفسه، يرتد فيها أقوام و يثبت فيها آخرون.... طوبي ليشعتنا المتمسکين بحبلنا -و في نسخة: بحبنا - في غيبة قائمنا، الثابتين علي موالاتنا و البراءة من أعدائنا. أولئک منا و نحن منهم، قد رضوا بنا أئمة و رضينا بهم شيعة و طوبي لهم، هم - و الله - معنا في درجتنا يوم القيامة.» [3] . يعني: «سرورم! آيا شما قائم به حق هستيد؟ فرمود: «آري! من قائم به حق هستم اما آن قائمي که زمين را از دشمنان خدا پاک مي سازد و آن را همانگونه که به هنگامه ظهورش از ستم و بيداد لبريز است از عدل و داد سرشار و مالامال مي سازد، او پنجمين امام از نسل من است. او به فرمان خدا و براي حفظ جان خويش، غيبتي طولاني خواهد داشت به گونه اي که گروه هايي راه ارتداد در پيش مي گيرند و گروهي در دين خدا و اعتقاد به امامت ثابت قدم مي مانند.» آنگاه فرمود: «خوشا به حال شيعيان ما! آنانکه در عصر غيبت قائم ما به ريسمان ولايت و محبت اهل بيت چنگ زده و بر دوستي ما پايداري نموده و به بيزاري از دشمنان ما استوارند. آنان از ما هستند و ما از آنان، آنان به امامت ما خشنودند و ما به پيروي آنان از اهل بيت پيامبر خويش. راستي که خوشا به حال آنان! بخداي سوگند که آنان در روز رستاخيز با ما و در درجه ما خواهند بود.»



****************************************************************************
[1] سوره لقمان، آيه 20. [2] بحارالانوار، ج 51، ص 150. [3] بحارالانوار، ج 51، ص 151.
 

m4material

مدیر تالار مهندسی مواد و متالورژی
مدیر تالار
امام رضا و نويد از امام عصر


عصر هشتمين امام نور حضرت رضا عليه السلام داراي ويژگيهاي گوناگوني بود و سخن از آن روزگار، نياز به بحث گسترده و کتاب ديگري دارد. من بر اين انديشه نيستم که آن روزگار، روزگار آزادي کامل براي بيان حقايق و حرکت بر اساس عدالت و فضيلت بود و آن گرامي مي توانست هر سخن حقي را به زبان آورد يا هر کار شايسته اي را در جهت خدمت به حق و مردم ستمديده انجام دهد و نيز بر اين انديشه هم نيستم که آن حضرت به گونه اي در فشار استبداد بود که نمي توانست سخني از حق و عدالت به زبان آورد، نه! نه آنگونه بود و نه اينگونه، بلکه جو حاکم بر عصر و جامعه زمان او، ميان آزادي و استبداد مطلق در نوسان بود. هنگامي که هارون، آن عنصر تجاوزکار، مرد و پسرش مأمون بجاي او قدرت را بدست گرفت، به ظاهر، سياست محبت و دوستي با علويها و در صدر آنان حضرت رضا عليه السلام را در پيش گرفت و شرايط سياسي او را ناگزير ساخت که امام رضا عليه السلام را به ولايت عهدي خويش برگزيند و در کشور پهناور اسلامي بنام آن حضرت سکه بزند و به سخنوران و شاعراني که او را مي ستودند، بذل و بخشش نمايد. و اين فرصت گرانبهايي بود که حضرت رضا عليه السلام از آن به منظور سخن گفتن از امام مهدي عليه السلام و نويد دادن به آن وجود گرانمايه و ظهورش، به شايستگي بهره گرفت. براي نمونه: 1- هنگامي که «دعبل خزاعي» آن شاعر انديشمند اهل بيت عليه السلام بر حضرت رضا عليه السلام وارد و قصيده معروف خويش را بر او خواند و به اين شعر رسيد که: خروج امام لا محالة خارج يقوم علي اسم الله و البرکات يميز فينا کل حق و باطل و يجزي علي النعماء و النقمات يعني: قيام شکوهمند امام راستين از خاندان رسالت که بي ترديد ظهور خواهد نمود و براساس نويدهايي که داده شده است، در پرتو نام بلند خدا و برکات او براي اصلاح زمين و زمان بپا خواهد خاست. او در ميان جامعه، هر حق و باطل و داد و بيدادي را از هم جدا مي سازد و بر نعمت ها و شايسته کرداريها و سپاسگزاريها و نيز بيدادها و ناهنجاريها پاداش وکيفر درخور، خواهد داد. آري! هنگامي که شاعر اين شعر را خواند حضرت رضا عليه السلام بشدت گريست و فرمود: «يا خزاعي!... نطق روح القدس علي لسانک بهذين البيتين... فهل تدري من هذا الامام؟ و متي يقوم؟» فقال: «لا يا مولاي!... الا أني سمعت بخروج امام منکم يطهر الأرض من الفساد و يملأها عدلا کما ملئت جورا.» فقال الامام عليه السلام «يا دعبل!... الامام بعدي: محمد ابني و بعد محمد ابنه علي و بعد علي ابنه الحسن و بعد الحسن ابنه الحجة القائم المنتظر في غيبته، المطاع في ظهوره لو لم يبق الدنيا الا يوم واحد لطول الله ذلک اليوم حتي يخرج فيملا الأرض عدلا کما ملئت جورا.» آنگاه حضرت افزودند: «و أما متي... فاخبار عن الوقت و لقد حدثني أبي عن أبيه عن آبائه عن علي عليه السلام: أن النبي صلي الله عليه و اله و سلم قيل له: يا رسول الله! متي يخرج القائم من ذريتک؟ فقال صلي الله عليه و اله و سلم: مثله مثل الساعة (القيامة) لا يجليها لوقتها لا هو، ثقلت في السماوات و الأرض، لا يأتيکم الا بغتة.» [1] . يعني: «دعبل» در اين دو بيت، روح القدس بر زبانت سخن نهاده است. آيا مي داني اين امام کيست؟ و چه زماني ظهور خواهد کرد؟ «دعبل» گفت: «نه سرورم! جز اينکه از اهل آن شنيده ام که امامي از شما خاندان وحي و رسالت قيام خواهد کرد و زمين و زمان را از تباهي وفساد پاک کرده و از عدل و داد لبريز خواهد ساخت.» امام عليه السلام فرمود: «دعبل! امام پس از من پسرم «محمد» است و پس از او پسرش «علي» و پس از او پسرش «حسن» و پس از او پسرش «قائم» همو که در غيبتش ديدگان در انتظارند و پس از ظهور مبارکش فرمانش را به جان مي خرند. دعبل! اگر از عمر جهان جز يک روز باقي نمانده باشد خداوند آن روز را آنقدر طولاني خواهد ساخت که او ظهور کند و زمين را از عدل و داد پر کند همانگونه که به هنگامه ظهورش از ستم و بيداد لبريز است. آنگاه فرمود: «اما از هنگامه قيام و ظهور مهدي عليه السلام پرسيدي... پدران گرانقدرم آورده اند که از پيامبر گرامي صلي الله عليه و اله و سلم از هنگامه قيام فرزندش سؤال شد که فرمود: داستان قيام و ظهور مهدي عليه السلام مانند داستان برپايي قيامت است که جز خدا هيچ کس از هنگامه آن آگاه نيست. اين واقعيت بر آسمانها و زمين گران است و هنگامه ظهور آن حضرت بناگاه به شما خواهد رسيد.» 2- «ابوالصلت هروي» آورده است که به حضرت رضا عليه السلام گفتم: «سرورم! نشانه «قائم» شما به هنگامه ظهور چيست؟» حضرت فرمود: «علامة أن يکون شيخ السن، شاب المنظر، حتي أن الناظر اليه ليحسبه ابن أربعين سنة أو دونها و ان من علاماته أن لايهرم بمرور الأيام و الليالي حتي يأتيه أجله.» [2] . يعني: از نشانه هايش اين است که با وجود عمر طولاني بصورت جواني شاداب و پرشکوه ظاهر مي گردد به گونه اي که هر کس بر او نظاره کند او را کمتر از چهل سال مي نگرد و از ديگر نشانه هايش اين است که گذشت روزگار تا آخرين لحظات زندگي او را پير نمي سازد.



****************************************************************************8
[1] اکمال الدين، ج 2، ص 372 و فرائد السمطين، ج 3، ص 337. [2] اکمال الدين، ج 2، ص 256 و بحارالانوار، ج 52، ص 258.
 

m4material

مدیر تالار مهندسی مواد و متالورژی
مدیر تالار
امام جواد و نويد از حضرت مهدي


به دليل نزديکي دوران زندگي حضرت جواد الائمه عليه السلام با ولادت امام مهدي عليه السلام حکمت خداوند اقتضا مي کرد که نويدها و بشارتهاي آن بزرگوار از امام مهدي عليه السلام فراوان باشد، چرا که عصر آن گرامي با ميلاد محبوب دلها چيزي حدود 50 سال بيشتر فاصله نداشت. و نيز انتظار مي رفت که نويدها در مورد نزديک شدن ميلاد پيشوايي که قرآن و پيامبر و امامان نور عليه السلام از آن بشارت داده بودند، بمنظور آگاهي غفلت زدگان، قوت قلب و آرامش خاطر مؤمنان، در گسترده تريش شکل ممکن صورت گيرد اما دست فريب و خيانت رژيم عباسي حضرت جواد عليه السلام را در بهاران جواني و طراوت و شکوفايي زندگي در حالي که هنوز 25 سال از عمر گرانمايه اش نگذشته بود، بوسيله سم خيانت به شهادت رساند و مانع از اين بشارتها و نويدها در مورد حضرت مهدي عليه السلام شد. امام جواد عليه السلام با سه تن از طاغوتهاي «بني عباس» معاصر بود که هر کدام از آنها نسبت به وجود گرانمايه آن حضرت، قلبي مملو از کينه و خشم داشتند و هر لحظه او را در فشار و تنگناي بيشتري قرار مي دادند و براي بدنام ساختن نام نيکو و بلند آوازه اش و به منظور خاموش ساختن نور وجودش، توطئه ها مي چيدند و نقشه ها مي کشيدند، اما با وجود آن موانع و مشکلات که بر سر راه امام جواد عليه السلام بود باز هم کتابهاي حديثي و مجموعه هاي روايي ما، از روايات و نويدهاي رسيده از آن حضرت در مورد وجود گرانمايه امام عصر عليه السلام تهي نيست. براي نمونه: 1- حضرت «عبدالعظيم حسني» آورده است که: به محضر امام جواد شرفياب شدم و تصميم گرفتم که از او بپرسم: «آيا او قائم آل محمد است يا ديگري؟» اما پيش از اينکه سخن آغاز نمايم او فرمود: «يا أباالقاسم ان القائم منا هو المهدي! الذي يجب أن ينتظر في غيبته و يطاع في ظهوره وهو الثالث من ولدي. و الذي بعث محمدا صلي الله عليه و اله و سلم بالنبوة و خصنا بالامامة انه لو لم يبق من الدنيا الا يوم واحد لطول الله ذلک اليوم حتي يخرج فيه، فيملأ الأرض قسطا و عدلا کما ملئت جورا و ظلما. و ان تبارک الله وتعالي يصلح له أمره في ليلة، کما أصلح أمر کليمه موسي عليه السلام اذ ذهب ليقتبس لأهله نارا فرجع و هو رسول نبي.» [1] . يعني: «قائم» ما خاندان وحي و رسالت، حضرت مهدي عليه السلام است، هموست که در دوران غيبتش بايد مردم انتظار ظهورش را برند و پس از ظهور فرمان او را به جان بخرند و سومين فرزند از نسل من است. بخدايي که محمد صلي الله عليه و اله و سلم را به رسالت برانگيخت و ما را به امامت برگزيد، اگر از عمر اين جهان تنها يک روز باقي مانده باشد، خداوند آن روز را طولاني خواهد ساخت تا او ظهور نموده، جهان را پر از عدل و داد سازد، همانگونه که به هنگامه ظهورش از ستم و بيداد لبريز است. خداوند، کار قيام او را در يک شب تاريخي و جاودانه فراهم خواهد ساخت. همانگونه که کار رسالت و نبوت موسي بن عمران را به هنگامي که به سوي آتش رفت تا براي خاندان خويش از آن برگيرد، اصلاح فرمود و آن جناب در حالي بازگشت که به رسالت برانگيخته شده بود.» آنگاه فرمود: «أفضل أعمال شيعتنا انتظار الفرج» يعني: پر فضيلت ترين و برترين اعمال شيعيان و دوستداران ما، انتظار فرج است. 2- و نيز از حضرت عبدالعظيم حسني آورده اند که: به امام جواد عليه السلام گفتم: «سرورم! من اميدوارم شما «قائم آل محمد» باشيد همان اصلاحگر بزرگي که زمين را لبريز از عدالت و دادگري خواهد ساخت همانگونه که در آستانه ظهورش از ستم و بيداد لبريز است.» آن حضرت فرمود: «ما منا و هو قائم بأمر الله وهاد الي دين الله و لکن القائم الذي يطهر الله (عزوجل) به الأرض من أهل الکفر و الجحود و يملأها عدلا و قسطا، هو الذي تخفي عن الناس ولادته، و يغيب عنهم شخصه و يحرم عليهم تسميته. و هو سمي رسول الله و کنيه و هو الذي تطوي له الأرض و يذل له کل صعب...» [2] . يعني: ابوالقاسم! همه ما قيام کننده به امر خدا و هدايتگر بسوي دين و آيين راستين او هستيم. اما آن قائمي که خداوند بدست او زمين را از کفر و شرک و ستم و بيداد پاک وآنگاه از عدل و داد لبريز مي سازد، کسي است که ولادتش از مرم پوشيده مي ماند و وجود گرانمايه اش غايب مي گردد و آوردن نام مقدسش به صراحت تحريم مي شود. او همنام و هم کنيه با پيامبر خداست و کسي است که زمين براي او درهم پيچيده مي شود و هر سختي و مشکلي برايش سهل و آسان مي گردد....



***************************************************************************
[1] بحارالانوار، ج 51، ص 156 و اکمال الدين، ج 2، ص 377. [2] بحارالانوار، ج 51، ص 157 و اکمال الدين، ج 2، ص 377.
 

m4material

مدیر تالار مهندسی مواد و متالورژی
مدیر تالار
هو القادر

با سلامي دوباره به تمام دوستان عزيز!
تا اينجا به يه معرفي كوتاه پرداختيم.
در آينده قصد داريم تا به آيات و روايات مربوط به مهدويت بپردازيم و بعد از اين مباحث به مقاله هاي معتبر و مفيد در اين موارد پرداخته خواهد شد.(ان شاءا...)
منتظر حضور شما دوستان عزيز هستيم

 

m4material

مدیر تالار مهندسی مواد و متالورژی
مدیر تالار
سوره عمران- آيه 37

سوره عمران- آيه 37

از سوره آل عمران شروع ميكنيم:


آية 37 - ظرف غذا وطعام بهشتي حضرت فاطمه س در نزد حضرت مهدي

متن آيه


فَتَقَبَّلَهَا رَبُّهَا بِقَبُولٍ حَسَنٍ وَأَنبَتَهَا نَبَاتًا حَسَنًا وَكَفَّلَهَا زَكَرِيَّا كُلَّمَا دَخَلَ عَلَيْهَا زَكَرِيَّا الْمِحْرَابَ وَجَدَ عِندَهَا رِزْقاً قَالَ يَا مَرْيَمُ أَنَّى لَكِ هَـذَا قَالَتْ هُوَ مِنْ عِندِ اللّهِ إنَّ اللّهَ يَرْزُقُ مَن يَشَاء بِغَيْرِ حِسَاب

ترجمه آيه


پس پرودگارش او را به صورت نيكويى پذيرفت ، و به طرز نيكويى نشو و نما داد ، و زكريا را كفيلِ [ رشد و تربيت معنوى ] او قرار داد . هر زمان كه زكريا در محراب [ عبادت ] بر او وارد مي شد ، رزق ويژه اى نزدش مي يافت . [ روزى در كمال شگفتى ] گفت : اى مريم ! اين رزق ويژه براى تو از كجاست ؟ ! گفت : از سوى خداست ، يقيناً خدا هر كس را بخواهد ، رزق بى حساب مي دهد

متن حديث


( الإمام الباقر عليه السلام ) " إن فاطمة عليها السلام ضمنت لعلي عليه السلام عمل البيت والعجين والخبز وقم البيت وضمن لها علي عليه السلام ما كان خلف الباب ، من نقل الحطب ، وأن يجيء بالطعام ، فقال لها يوما : يا فاطمة هل عندك شئ ؟ قالت : لا والذي عظم حقك ما كان عندنا منذ ثلاثة أيام شئ نقريك به . قال : أفلا أخبرتني ؟ قال : كان رسول الله صلى الله عليه وآله نهاني أن أسئلك شيئا فقال : لا تسألي ابن عمك شيئا إن جاءك بشئ عفوا وإلا فلا تسئليه . قال : فخرج الإمام عليه السلام فلقي رجلا فاستقرض منه دينارا ، ثم أقبل به وقد أمسى فلقي مقداد بن الأسود ، فقال للمقداد : ما أخرجك في هذه الساعة ؟ قال : الجوع ، والذي عظم حقك يا أمير المؤمنين . - قال : قلت لأبي جعفر : ورسول الله صلى الله عليه وآله حي ؟ قال : ورسول الله صلى الله عليه وآله حي ، فهو أخرجني فقد استقرضت دينارا وسأوثرك به ، فدفعه إليه . فأقبل فوجد رسول الله صلى الله عليه وآله جالسا وفاطمة تصلي وبينهما شئ مغطى ، فلما فرغت أحضرت ذلك الشيء فإذا جفنة من خبز ولحم ، قال : يا فاطمة أنى لك هذا ؟ قالت : " هو من عند الله إن الله يرزق من يشاء بغير حساب " فقال رسول الله صلى الله عليه وآله ؟ ألا أحدثك بمثلك ومثلها ؟ قال : بلى ، قال : مثل زكريا إذا دخل على مريم المحراب فوجد عندها رزقا ، قال : يا مريم أنى لك هذا ؟ قالت : هو من عند الله ، إن الله يرزق من يشاء بغير حساب فأكلوا منها شهرا وهي الجفنة التي يأكل منها القائم عليه السلام وهي عندنا "

ترجمه حديث


سيف ، از نجم ، از امام باقر ( ع ) روايت كرده كه فرمود : فاطمه ( س ) امور خانه از قبيل خمير كردن ، نان پختن ونظافت را عهده دار شد وعلي ( ع ) كارهاى خارج از خانه را از قبيل جمع آورى هيزم وآوردن مواد غذائى . روزى علي ( ع ) به فاطمه ( س ) گفت : چيزى دارى ؟ گفت سه روز است كه چيزى موجود نيست ، علي ( ع ) فرمود : چرا نگفتى ؟ فاطمه ( س ) فرمود : رسول خدا ( ص ) فرموده است كه از تو چيزى نخواهم . امام از منزل خارج شد واز كسى پولى قرض گرفت ، به سوى خانه برگشت ، در راه مقداد را ملاقات كرد از او پرسيد : چه چيز باعث شده كه در اين ساعت از روز از خانه خارج شده اى ؟ گفت : گرسنگى . راوى مى گويد : به امام باقر عرض كردم : اين جريان در زمان حيات رسول خدا بوده ؟ فرمود : آرى . على فرمود : من هم به همين علت بيرون آمده ام ، پولى قرض گرفته ام وآن را به تو مىدهم وبه او داد . على به خانه بر گشت ديد رسول خدا ( ص ) نشسته وفاطمه ( س ) مشغول نماز است وظرفى كه روى آن پوشيده شده در جلوى آنان قرار دارد فاطمه پس از نماز ظرف را جلو آورد ديد ظرفى است كه نان وگوشت در آن وجود دارد

مصادر


المصادر :
* : العياشي : ج 1 ص 171 ح 41 - عن سيف ، عن نجم ، عن أبي جعفر عليه السلام : -
* : أمالي الصدوق : على ما في تأويل الآيات ، ولم نجده فيه .
* : تأويل الآيات : ج 1 ص 110 ح 16 - عن العياشي ، مختصرا .
* : الصافي : ج 1 ص 332 - عن العياشي ، وليس فيه الجملة الاعتراضية من الراوي .
* : البرهان : ج 1 ص 282 ح 9 عن العياشي ، بتفاوت يسير .
* : البحار : ج 14 ص 197 ب 16 ح 4 - عن العياشي ، بتفاوت ، وفيه " . . . ثلاث إلا شئ آثرتك به " .
وفي : ج 43 ص 31 ب 3 ح 38 - عن العياشي .
* مرآة العقول : ج 5 ص 347 ( هامش ) آخره ، عن العياشي .
* : نور الثقلين : ج 1 ص 333 ح 117 - عن العياشي ، بتفاوت يسير
 

m4material

مدیر تالار مهندسی مواد و متالورژی
مدیر تالار
سوره آل عمران-آيه 46

سوره آل عمران-آيه 46


آية 46 - نزول حضرت عيسي (ع) در سن ميان سالگي

متن آيه


وَيُكَلِّمُ النَّاسَ فِي الْمَهْدِ وَكَهْلاً وَمِنَ الصَّالِحِين

ترجمه آيه


و با مردم در گهواره [ به صورت كارى خارق العاده ] و در ميان سالى [ با زبان وحى ] سخن مي گويد و از شايستگان است

متن حديث


( ابن زيد ) " قد كلمهم عيسى في المهد وسيكلمهم إذا قتل الدجال وهو يومئذ كهل "

ترجمه حديث


ابن وهب گفت : از ابن زيد شنيدم كه مى گفت : عيسى ( ع ) در گهواره با آنان سخن گفت وآنگاه كه دجال را بقتل رساند نيز ، با آنان سخن خواهد گفت ، در حاليكه او مردى ميان سال است

مصادر


المصادر :
* : تفسير الطبري : ج 3 ص 188 - حدثني يونس قال : أخبرنا ابن وهب قال سمعته يعني ابن زيد يقول في قوله : -
* : الدر المنثور : ج 2 ص 25 - عن الطبري .
* : تصريح الكشميري : ص 291 - عن الطبري
 

m4material

مدیر تالار مهندسی مواد و متالورژی
مدیر تالار
سوره آل عمران- آيه 55

سوره آل عمران- آيه 55


آية 55 - نزول حضرت عيسي (ع) و قتل دجال بدست آن حضرت در زمان حضرت

متن آيه


إِذْ قَالَ اللّهُ يَا عِيسَى إِنِّي مُتَوَفِّيكَ وَرَافِعُكَ إِلَيَّ وَمُطَهِّرُكَ مِنَ الَّذِينَ كَفَرُواْ وَجَاعِلُ الَّذِينَ اتَّبَعُوكَ فَوْقَ الَّذِينَ كَفَرُواْ إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ ثُمَّ إِلَيَّ مَرْجِعُكُمْ فَأَحْكُمُ بَيْنَكُمْ فِيمَا كُنتُمْ فِيهِ تَخْتَلِفُون

ترجمه آيه


[ ياد كنيد ] هنگامي كه خدا فرمود : اى عيسى ! من تو را [ از روى زمين و از ميان مردم ] بر مي گيرم ، و به سوى خود بالا مي برم ، و از بودن در ميان اجتماع آلوده كافران پاك مي كنم ، و آنان را كه از تو پيروى كردند تا روز قيامت برتر از كسانى كه كافر شدند قرار مي دهم سپس بازگشت شما به سوى من است ، و در ميان شما در آنچه با هم اختلاف داشتيد [ به حقّ و عدالت ] داورى مي كنم

متن حديث


( كعب الأحبار ) " لما رأي عيسى بن مريم قلة من معه ، شكى إلى الله تعالى فقال الله : إني رافعك إلي ومتوفيك ( كذا ) وليس من رفعت عندي يموت وإني باعثك على الأعور الدجال فتقتله . ثم تعيش بعد ذلك أربعة وعشرين سنة ، ثم أتوفاك ميتة الحق "

ترجمه حديث


صفوان بن عمرو ، از مشايخ از كعب الاحبار نقل كرده وآنرا به پيامبر ( ص ) نسبت نداده است وگفته : هنگامى كه عيسى بن مريم ، همراهان اندك خود را ديد ، نزد خداى متعال شكوه نمود ، خداوند فرمود : من تو را نزد خود بالا مى برم و تو را مىميرانم ، واينگونه نيست كه هر كسى را نزدم بالا بردم ، بميرد . بلكه تو را بر دجال يك چشم بر مى انگيزم و تو او را بقتل مى رسانى ، وپس از آن بيست وچهار سال زندگى خواهى كرد ، وسپس تو را مى ميرانم ، با مردنى حق

مصادر


المصادر :
* : ابن حماد : ص 163 - حدثنا نعيم ، ثنا بقية بن الوليد ، عن صفوان بن عمرو ، عن المشايخ ، عن كعب قال : - ولم يسنده إلى النبي صلى الله عليه وآله
 

m4material

مدیر تالار مهندسی مواد و متالورژی
مدیر تالار
سوره آل عمران-آيه 68

سوره آل عمران-آيه 68


آية 68 - خطبه حضرت مهدي (ع) هنگام قيام در كنار كعبه

متن آيه


إِنَّ أَوْلَى النَّاسِ بِإِبْرَاهِيمَ لَلَّذِينَ اتَّبَعُوهُ وَهَـذَا النَّبِيُّ وَالَّذِينَ آمَنُواْ وَاللّهُ وَلِيُّ الْمُؤْمِنِين

ترجمه آيه


مسلماً نزديك ترين مردم به ابراهيم [ از جهت پيوند وانتساب معنوى ]كسانى اند كه [ از روى حقيقت ] از او پيروى كردند ، و اين پيامبر و كسانى كه [ به او ]ايمان آورده اند [ از همه به او نزديك ترند ] و خدا ياور و سرپرست مؤمنان است

متن حديث


( الإمام الباقر عليه السلام ) " . . . . والله لكأني أنظر إليه وقد أسند ظهره إلى الحجر ، ثم ينشد الله حقه ثم يقول : يا أيها الناس من يحاجني في الله فأنا أولى الناس بالله ، ومن يحاجني في آدم فأنا أولى الناس بآدم ، يا أيها الناس من يحاجني في نوح فأنا أولى الناس بنوح ، يا أيها الناس من يحاجني في إبراهيم فأنا أولى الناس بإبراهيم "

ترجمه حديث


عبد الأعلى جبلى ( حلبى خ ل ) گفت ، كه امام باقر ( ع ) فرمود : . . . بخدا سوگند ، گويى بدو [ قائم ] مى نگرم كه با پشت ، به هجر [ الاسود ] تكيه زده ، وآنگاه خدا را به حق خودش سوگند مى دهد وسپس مى گويد : اى مردم ، هر كس درباره خدا با من محاجه وبحث كند ، من سزاوارترين فرد به خدا هستم ، وهر كس در باره نسبت حضرت آدم ( ع ) با من محاجه نمايد ، من سزاوارترين شخص به آدم ( ع ) هستم ، اى مردم ، هر كس درباره نسبت با نوح با من احتجاج كند ، من سزاوارترين مردم به نوح ( ع ) هستم ، اى مردم ، هر كس در باره ابراهيم ( ع ) با من احتجاج نمايد ، من سزاوارترين فرد به ابراهيم ( ع ) مىباشم . وقد تقدم مع مصادره في البقرة - 148

مصادر


المصادر :
* : العياشي : ج 2 ص 56 ح 49 - عن عبد الأعلى الجبلي ( الحلبي خ ل ) قال : قال أبو جعفر عليه السلام
 

m4material

مدیر تالار مهندسی مواد و متالورژی
مدیر تالار
سوره آل عمران-آيه 81

سوره آل عمران-آيه 81


آية 81 - رجعت وبازگشت ائمه وانبياء ومومنين ودشمنان دين به دنيا

متن آيه


وَإِذْ أَخَذَ اللّهُ مِيثَاقَ النَّبِيِّيْنَ لَمَا آتَيْتُكُم مِّن كِتَابٍ وَحِكْمَةٍ ثُمَّ جَاءكُمْ رَسُولٌ مُّصَدِّقٌ لِّمَا مَعَكُمْ لَتُؤْمِنُنَّ بِهِ وَلَتَنصُرُنَّهُ قَالَ أَأَقْرَرْتُمْ وَأَخَذْتُمْ عَلَى ذَلِكُمْ إِصْرِي قَالُواْ أَقْرَرْنَا قَالَ فَاشْهَدُواْ وَأَنَاْ مَعَكُم مِّنَ الشَّاهِدِين

ترجمه آيه


و [ ياد كنيد ] هنگامي كه خدا از همه پيامبران [ و امت هايشان ] پيمان گرفت كه هرگاه كتاب و حكمت به شما دادم ، سپس [ در آينده ] پيامبرى براى شما آمد كه آنچه را [ از كتاب هاى آسمانى ] نزد شماست تصديق كرد ، قطعاً بايد به او ايمان آوريد و وى را يارى دهيد . [ آن گاه خدا ] فرمود : آيا اقرار كرديد و بر اين [ حقيقت ] پيمان محكم مرا [ به صورتى كه به آن وفا كنيد ] دريافت نموديد ؟ گفتند : اقرار كرديم . فرمود : پس [ بر اين پيمان ] گواه باشيد و من هم با شما از گواهانم

متن حديث


( الإمام الصادق عليه السلام ) " وتلا هذه الآية : وإذ أخذ الله ميثاق النبيين لما آتيتكم من كتاب وحكمة إلى آخر الآية ، قال : لتؤمنن برسول الله صلى الله عليه وآله ولتنصرن أمير المؤمنين عليه السلام قلت : ولتنصرن أمير المؤمنين ؟ قال : نعم من آدم فهلم جرا ، ولا يبعث الله نبيا ولا رسولا إلا رد إلى الدنيا حتى قاتل بين يدي أمير المؤمنين ( عليه السلام ) "

ترجمه حديث


فيض بن ابى شيبه گفت : از امام صادق ( ع ) شنيدم كه اين آيه شريفه را تلاوت مى كرد " وآنگاه خداوند عهد وپيمان پيامبران را گرفت ، كه آنچه را از كتاب وحكمت برايتان آوردم . . . تا آخر آيه " فرمود : " البته براى اينكه به رسول خدا ( ص ) ايمان بياوريد ، وامير المؤمنين ( ع ) را يارى كنيد ، عرض كردم : براى اينكه امير المؤمنين را يارى كنيد ؟ فرمود : آرى ، از آدم ( ع ) گرفته تا كنون ، خداوند هيچ پيامبر ورسولى را بر نيانگخيت جز اينكه به دنيا بر گردانده مى شود تا در ركاب امير المؤمنين عليه السلام نبرد كند

مصادر


المصادر :
* : مختصر البصائر : على ما في مختصر بصائر الدرجات .
* : العياشي : ج 1 ص 181 ح 76 - عن فيض بن أبي شيبة قال : سمعت أبا عبد الله عليه السلام يقول : -
* : القمي : ج 1 ص 106 - حدثني أبي ، عن ابن أبي عمير ، عن ابن مسكان ، عن أبي عبد الله عليه السلام قال : ما بعث الله نبيا من لدن آدم فهلم جرا إلا ويرجع إلى الدنيا وينصر أمير المؤمنين عليه السلام ، وهو قوله : لتؤمنن به ، يعني : رسول الله صلى الله عليه وآله . ولتنصرنه ، يعني أمير المؤمنين عليه السلام " .
* : مختصر بصائر الدرجات : ص 25 - أحمد بن محمد بن عيسى ، عن محمد بن سنان ، عن عبد الله بن مسكان ، عن فيض بن أبي شيبة ، قال : سمعت أبا عبد الله ( عليه السلام ) يقول : - كما في العياشي بتفاوت .
وفي : ص 42 - كما في القمي ، عن علي بن إبراهيم .
* : الصافي : ج 1 ص 351 - عن القمي ، والعياشي .
* : الايقاظ من الهجعة : ص 360 ب 10 ح 110 - عن مختصر بصائر الدرجات .
* : البرهان : ج 1 ص 295 ح 8 - عن العياشي .
* : البحار : ج 53 ص 41 ب 29 ح 9 - عن مختصر بصائر الدرجات ، والعياشي .
وفي : ص 61 ح 50 - عن القمي .
* : نور الثقلين : ج 1 ص 358 - 359 ح 213 - عن العياشي
 

m4material

مدیر تالار مهندسی مواد و متالورژی
مدیر تالار
سوره آل عمران-آيه 83

سوره آل عمران-آيه 83

آية 83 - بروز حوادث واتفاقات در عالم وپيروزي اسلام وحق وعدالت

متن آيه


أَفَغَيْرَ دِينِ اللّهِ يَبْغُونَ وَلَهُ أَسْلَمَ مَن فِي السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ طَوْعًا وَكَرْهًا وَإِلَيْهِ يُرْجَعُونَ

ترجمه آيه


آيا [ اهل كتاب پس از اين همه دلايل روشن ] غير دين خدا را خواستارند؟ در حالى كه هر كه در آسمان ها وزمين است از روى رغبت يا كراهت در برابر او [و اراده و فرمانش] تسليم است، وهمه به سوى او بازگردانده مي شوند

متن حديث


( الإمام الصادق عليه السلام ) " وله أسلم من في السماوات والأرض طوعا وكرها . قال : إذا قام القائم عليه السلام لا يبقى أرض إلا نودي فيها بشهادة أن لا إله إلا الله وأن محمدا رسول الله "

ترجمه حديث


رفاعة بن موسى ، از امام صادق ( ع ) نقل كرده و گفت : از آن حضرت شنيدم در مورد آيه : " وله اسلم من فى السموات . . . " ( هر كه در آسمانها وزمين است خواه وناخواه تسليم او مى شود ) فرمود : هنگامى كه امام عصر بپاخيزد ، هيج سرزمينى باقى نمى ماند مگر اينكه در آن به يگانگى خدا ورسالت محمد ( ص ) گواهى داده مى شود

مصادر


المصادر :
* : العياشي : ج 1 ص 183 ح 81 - عن رفاعة بن موسى قال : سمعت أبا عبد الله عليه السلام يقول : -
* : الصافي : ج 1 ص 353 - عن العياشي ظاهرا .
* : إثبات الهداة : ج 3 ص 549 ب 32 ف 28 ح 551 - عن العياشي .
* : المحجة : ص 50 - عن العياشي .
* : البرهان : ج 1 ص 296 ح 4 - عن العياشي .
* : البحار : ج 52 ص 340 ب 27 ح 89 - عن العياشي .
* : نور الثقلين : ج 1 ص 362 ح 229 - عن العياشي .
* : ينابيع المودة : ص 421 ب 71 - عن المحجة .
* : منتخب الأثر : ص 293 ف 2 ب 35 ح 3 - عن ينابيع المودة
 

m4material

مدیر تالار مهندسی مواد و متالورژی
مدیر تالار
سوره آل عمران-آيه 97

سوره آل عمران-آيه 97

آية 97 - حضرت مهدي (ع) وبيعت با آن حضرت ، حرم امن الهي

متن آيه


فِيهِ آيَاتٌ بَيِّـنَاتٌ مَّقَامُ إِبْرَاهِيمَ وَمَن دَخَلَهُ كَانَ آمِنًا وَلِلّهِ عَلَى النَّاسِ حِجُّ الْبَيْتِ مَنِ اسْتَطَاعَ إِلَيْهِ سَبِيلاً وَمَن كَفَرَ فَإِنَّ الله غَنِيٌّ عَنِ الْعَالَمِينَ

ترجمه آيه


در آن نشانه هايى روشن [ از ربوبيّت ، لطف ، رحمت خدا و از جمله ]مقام ابراهيم است و هر كه وارد آن شود در امان است و خدا را حقّى ثابت و لازم بر عهده مردم است كه [ براى اداى مناسك حج ] آهنگ آن خانه كنند ، [ البته ] كسانى كه [ از جهت سلامت جسمي و توانمندى مالى و باز بودن مسير ]بتوانند به سوى آن راه يابند ، و هر كه ناسپاسى ورزد [ و از رفتن به آنجا خوددارى كند ، به خود زيان زده ] زيرا خدا از جهانيان بى نياز است

متن حديث


( الإمام الصادق عليه السلام ) " يا أبا بكر : سيروا فيها ليالي وأياما آمنين ، فقال : مع قائمنا أهل البيت وأما قوله : ( فمن دخله كان آمنا ) فمن بايعه ودخل معه ومسح على يديه ودخل في عقد أصحابه كان آمنا " ويأتي في سبأ - 18

ترجمه حديث


زهيربن شبيب بن انس ، از امام صادق ( ع ) نقل مى كند كه آن حضرت در پاسخ سئوال ابو بكر حضرمى ، فرمود : اى ابو بكر ، شبها وروزهايى را در آن با امنيت وآرامش بگرديد ، سپس فرمود : با قائم ما اهل بيت ، واما گفته خداى سبحان : ( " فمن دخله كان آمنا " كسى كه با او بيعت نمايد وبا او وارد شود ، ودست به دست او بكشد ودر زمرهء يارانش در آيد ، در امنيت وآرمش خواهد بود "

مصادر


المصادر :
* : علل الشرائع : ص 89 ب 81 ح 5 - حدثنا أبي ومحمد بن الحسن رحمهما الله قالا : حدثنا سعد بن عبد الله قال : حدثنا أحمد بن أبي عبد الله البرقي قال : حدثنا أبو زهير بن شبيب بن أنس ، عن بعض أصحابه ، عن أبي عبد الله عليه السلام في حديث عن محاجته عليه السلام أبا حنيفة ، جاء فيه : " فقال أبو بكر الحضرمي جعلت فداك الجواب في المسألتين الأوليتين ؟ فقال : -
* : الصافي : ج 1 ص 359 - عن العلل بتفاوت يسير وفيه " من بايع قائمنا . . . " .
وفي : ج 4 ص 217 - آخره ، عن علل الشرائع .
* : حلية الأبرار : ج 2 ص 148 ب 7 - كما في علل الشرائع ، عن ابن بابويه .
* : البرهان : ج 1 ص 299 ح 9 - كما في العلل عن ابن بابويه ، وفيه " . . . قال في قائمنا أهل البيت " .
* : البحار : ج 2 ص 292 ب 34 ذ ح 13 - عن علل الشرائع .
* : نور الثقلين : ج 1 ص 368 ح 258 - وفي : ج 4 ص 332 ح 52 - عن علل الشرائع .
* : العوالم : ج 3 ص 613 ب 8 ح 44 - عن علل الشرائ
 

m4material

مدیر تالار مهندسی مواد و متالورژی
مدیر تالار
سوره آل عمران-آيه 125

سوره آل عمران-آيه 125

آية 125 - فرستادن خداوند ملائكه جنگ بدر را به ياري حضرت مهدي (ع)

متن آيه


بَلَى إِن تَصْبِرُواْ وَتَتَّقُواْ وَيَأْتُوكُم مِّن فَوْرِهِمْ هَـذَا يُمْدِدْكُمْ رَبُّكُم بِخَمْسَةِ آلافٍ مِّنَ الْمَلآئِكَةِ مُسَوِّمِي

ترجمه آيه


آرى ، اگر شكيبايى ورزيد و پرهيزكارى كنيد و دشمنان در همين لحظه ، جوشان و خروشان بر شما بتازند ، پروردگارتان شما را با پنج هزار فرشته نشان دار يارى مي دهد .



متن حديث


( الإمام الباقر عليه السلام ) " إن الملائكة الذين نصروا محمدا صلى الله عليه وآله يوم بدر في الأرض ، ما صعدوا بعد ، ولا يصعدون حتى ينصروا صاحب هذا الامر ، وهم خمسة آلاف "

ترجمه حديث


ضريس بن عبد الملك ، از امام باقر ( ع ) روايت كرده كه فرمود : فرشتگانى كه حضرت محمد صلى الله عليه وآله را روز جنگ بدر در زمين يارى كردند ، از آن پس به آسمان بالا نرفتند ، ونمى روند تا اينكه صاحب الامر ( ع ) را يارى نمايند ، تعداد آن فرشتگان پنج هزار تن است "

مصادر


المصادر :
* : العياشي : ج 1 ص 197 ح 138 - عن ضريس بن عبد الملك ، عن أبي جعفر عليه السلام قال : -
* : إثبات الهداة : ج 3 ص 549 ب 32 ف 28 ح 553 - عن العياشي .
* : البرهان : ج 1 ص 313 ح 5 - عن العياشي .
* : البحار : ج 19 ص 284 ب 10 ح 26 - عن العياشي .
* : نور الثقلين : ج 1 ص 388 ح 346 - عن العياشي
 

m4material

مدیر تالار مهندسی مواد و متالورژی
مدیر تالار
سوره آل عمران-آيه 140

سوره آل عمران-آيه 140

آية 140 - حضرت مهدي (ع) دولت وحكومت حق الهي

متن آيه


إِن يَمْسَسْكُمْ قَرْحٌ فَقَدْ مَسَّ الْقَوْمَ قَرْحٌ مِّثْلُهُ وَتِلْكَ الأيَّامُ نُدَاوِلُهَا بَيْنَ النَّاسِ وَلِيَعْلَمَ اللّهُ الَّذِينَ آمَنُواْ وَيَتَّخِذَ مِنكُمْ شُهَدَاء وَاللّهُ لاَ يُحِبُّ الظَّالِمِينَ

ترجمه آيه


اگر [ در جنگ احد ] به شما آسيب و جراحتى رسيد ، آن گروه را نيز [ در جنگ بدر ] آسيب و جراحتى مانند آن رسيد . و ما اين روزها [ ىِ پيروزى و ناكامي ] را [ به عنوان امتحان ] در ميان مردم مي گردانيم [ تا عبرت گيرند ] و خدا كسانى را كه [ از روى حقيقت و خلوص ] ايمان آورده اند ، مشخص كند و از ميان شما گواهانى [ نسبت به پيروزى ها كه نتيجه طاعت و تقواست ، و شكست ها كه محصول نافرمانى و بى تقوايى است ] بگيرد و خدا ستمكاران را [ كه با سستى و بى تقوايى بر خود ستم مي كنند ] دوست ندارد

متن حديث


( الإمام الصادق عليه السلام ) " ما زال مذ خلق الله آدم : دولة لله ، ودولة لإبليس ، فأين دولة الله ؟ أما هو إلا قائم واحد "

ترجمه حديث


زراره از امام صادق ( ع ) روايت كرده كه حضرت دربارهء آيهء شريفهء " وتلك الايام نداولها بين الناس " فرمود : پيوسته از زمان حضرت آدم ( ع ) ، خدا دولت وحكومتى داشته وابليس نيز صاحب دولت بوده است ، بنابر اين دولت خدا كجاست ؟ هان ، آگاه باش آن جز يك قائم نخواهد بود "

مصادر


المصادر :
* : العياشي : ج 1 ص 199 ح 145 - عن زرارة ، عن أبي عبد الله عليه السلام ، في قول الله : ( وتلك الأيام نداولها بين الناس ) قال : -
* : إثبات الهداة : ج 1 ص 135 - 136 ب 6 ف 21 ح 258 - عن العياشي .
* : البرهان : ج 1 ص 318 ح 2 - عن العياشي .
* : البحار : ج 51 ص 54 ب 5 ح 38 - عن العياشي ، وليس فيه " إلا " .
* : نور الثقلين : ج 1 ص 395 ح 374 - عن العياشي
 

m4material

مدیر تالار مهندسی مواد و متالورژی
مدیر تالار
سوره آل عمران-آيه 142

سوره آل عمران-آيه 142

آية 142 - امتحان وابتلاء مؤمنين به فتنه ها قبل از ظهور حضرت مهدي

متن آيه


أَمْ حَسِبْتُمْ أَن تَدْخُلُواْ الْجَنَّةَ وَلَمَّا يَعْلَمِ اللّهُ الَّذِينَ جَاهَدُواْ مِنكُمْ وَيَعْلَمَ الصَّابِرِي

ترجمه آيه


آيا پنداشته ايد [ با ايمانِ بدون عمل ] وارد بهشت مي شويد ، در حالى كه هنوز خدا كسانى از شما را كه در راه خدا جهاد كرده اند وشكيبايان را [از ديگران] مشخص و معلوم نكرده است ؟ !

متن حديث


( الإمام الصادق عليه السلام ) " والله لا يكون الذي تمدون إليه أعناقكم حتى تميزوا وتمحصوا ، ثم يذهب من كل عشرة شئ ، ولا يبقى منكم إلا الأندر ، ثم تلا هذه الآية : ( أم حسبتم أن تدخلوا الجنة ولما يعلم الله الذين جاهدوا منكم ويعلم الصابرين ) "

ترجمه حديث


أحمد بن محمد بن ابى نصر ، از امام رضا ، و آن بزرگوار از امام صادق ( ع ) روايت كرده كه مى فرمايد : سوگند به خداوند ، آن رويدادى كه به سوى آن گردن مى كشيد پديد نخواهد آمد تا از يكديگر مشخص شويد ومورد امتحان وآزمايش قرار گيريد . سپس از هر ده نفر برخى از بين مى روند وجز اندكى از شما باقى نمىماند ، آنگاه حضرت آيه زير را تلاوت نمود كه خداوند مى فرمايد : " آيا چنين پنداشته ايد كه تنها با ادعاى ايمان وارد بهشت خواهيد شد ، در حالى كه خداوند هنوز مجاهدان از شما وصابران را مشخص نساخته است " ؟

مصادر


المصادر :
* : قرب الاسناد : ص 162 - ( أحمد بن محمد بن عيسى ، عن أحمد بن محمد بن أبي نصر ، عن الرضا عليه السلام ) وكان جعفر عليه السلام يقول : -
* : البحار : ج 52 ص 113 ب 21 ح 25 - بعضه ، عن قرب الاسناد
 

m4material

مدیر تالار مهندسی مواد و متالورژی
مدیر تالار
سوره آل عمران-آيه 144

سوره آل عمران-آيه 144


آية 144 - رجعت وبازگشت شهدا به دنيا

متن آيه


وَمَا مُحَمَّدٌ إِلاَّ رَسُولٌ قَدْ خَلَتْ مِن قَبْلِهِ الرُّسُلُ أَفَإِن مَّاتَ أَوْ قُتِلَ انقَلَبْتُمْ عَلَى أَعْقَابِكُمْ وَمَن يَنقَلِبْ عَلَىَ عَقِبَيْهِ فَلَن يَضُرَّ اللّهَ شَيْئًا وَسَيَجْزِي اللّهُ الشَّاكِرِي

ترجمه آيه


و محمّد جز فرستاده اى از سوى خدا كه پيش از او هم فرستادگانى [ آمده و ] گذشته اند ، نيست . پس آيا اگر او بميرد يا كشته شود ، [ ايمان و عمل صالح را ترك مي كنيد و ] به روش گذشتگان و نياكان خود برمي گرديد ؟ ! و هر كس به روش گذشتگان خود برگردد ، هيچ زيانى به خدا نمي رساند و يقيناً خدا سپاس گزاران را پاداش مي دهد

متن حديث


( الإمام الباقر عليه السلام ) " لا ، الموت موت ، والقتل قتل ، قال : فقلت له : ما أحد يقتل إلا مات ، قال فقال : يا زرارة قول الله أصدق من قولك قد فرق بينهما في القرآن قال : أفإن مات أو قتل ، وقال : ولئن متم أو قتلتم لإلى الله تحشرون ، ليس كما قلت يا زرارة ، الموت موت ، والقتل قتل ، وقد قال الله ( إن الله اشترى من المؤمنين أنفسهم وأموالهم بأن لهم الجنة ) الآية . قال : فقلت : إن الله يقول : ( كل نفس ذائقة الموت ) أفرأيت من قتل لم يذق الموت ؟ قال فقال : ليس من قتل بالسيف كمن مات على فراشه . إن من قتل لابد أن يرجع إلى الدنيا حتى يذوق الموت " ويأتي في التوبة - 111

ترجمه حديث


زراره درباره شخصى كه اگر كشته شود آيا مرده بشمار مى رود ، از امام باقر ( ع ) سئوال كرد ، حضرت فرمود : خير ، مردن ، مردن است ، وكشته شدن ، كشته شدن . وى گفت : به آنحضرت عرض كردم : هيچكس كشته نشده ، مگر اينكه مرده بشمار مىآيد ، گفت ، حضرت فرمود : اى زراره ، گفته خداى متعال از گفته تو برتر است و او در قرآن ميان مرگ ، و كشته شدن ، تفاوت قائل شده است ، آنجا كه فرمود : " أفان مات او قتل " وفرمود : " ولئن متم او قتلتم لالى الله تحشرون " اى زراره اينگونه كه شما مى گويى نيست ، مردن ، مردن است ، وكشته شدن ، كشته شدن ، وخداى سبحان فرمود : " ان الله اشترى من المؤمنين انفسهم واموالهم بان لهم الجنة " او گفت : به آن حضرت عرض كردم : خداوند مى فرمايد : " كل نفس ذائقة الموت " آيا به نظر شما كسى كه كشته شود ، شربت مرگ را بخشيده ؟ او گفت : حضرت فرمود : كسى كه با شمشير كشته شود [ شهداء ] مانند كسى كه در رختخواب بميرد ، نيست * كسى كه كشته مى شود ، حتما " بدنيا بر مى گردد تا مردن ومرگ را بچشد

مصادر


المصادر :
* : العياشي : ج 2 ص 112 ح 139 - عن زرارة قال : كرهت أن أسأل أبا جعفر عليه السلام في الرجعة ، فأقبلت مسألة لطيفة أبلغ فيها حاجتي ، فقلت : جعلت فداك أخبرني عمن قتل مات ، قال : -
وفي : ج 1 ص 202 ح 160 - كما في روايته الأولى بتفاوت ونقص بعض ألفاظه ، مرسلا عن زرارة : -
* : مختصر بصائر الدرجات : ص 19 - وعنه " أحمد بن محمد بن عيسى " ومحمد بن الحسين بن أبي الخطاب ، وعبد الله بن محمد بن عيسى ، عن الحسن بن محبوب ، عن علي بن رئاب عن زرارة قال : - كما في رواية العياشي الثانية .
* : الصافي : ج 1 ص 387 - بعضه ، عن العياشي .
* : الايقاظ من الهجعة : ص 273 ب 9 ح 80 - عن مختصر بصائر الدرجات ، وقال " ورواه العياشي في تفسيره على نقل عنه ، عن زرارة ، مثله " .
* : البرهان : ج 1 ص 322 ح 3 - كما في مختصر بصائر الدرجات ، عن سعد بن عبد الله : -
وفيها : ح 5 - عن العياشي .
وفي : ج 2 ص 166 ح 5 - كما في مختصر بصائر الدرجات بتفاوت يسير عن سعد بن عبد الله .
وفيها : ح 8 - عن العياشي .
* : البحار : ج 53 ص 65 ب 29 ح 58 - عن مختصر بصائر الدرجات ، والعياشي بتفاوت يسير .
* : نور الثقلين : ج 1 ص 417 ح 464 - عن العياشي
 

m4material

مدیر تالار مهندسی مواد و متالورژی
مدیر تالار
سوره آل عمران-آيه 200

سوره آل عمران-آيه 200


آية 200 - وجوب اعتقاد وتمسك به حضرت مهدي (ع) در زمان غيبت

متن آيه


يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ اصْبِرُواْ وَصَابِرُواْ وَرَابِطُواْ وَاتَّقُواْ اللّهَ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُون

ترجمه آيه


اى اهل ايمان ! [ در برابر حوادث ]شكيبايى كنيد ، و ديگران را هم به شكيبايى واداريد ، و با يكديگر [ چه در حال آسايش چه در بلا و گرفتارى ] پيوند و ارتباط برقرار كنيد و از خدا پروا نماييد تا رستگار شوي

متن حديث


( الإمام الصادق عليه السلام ) " إذا لا يعبد الله يا أبا يوسف ، لا تخلو الأرض من عالم منا ، ظاهر يفزع الناس إليه في حلالهم وحرامهم ، وإن ذلك لمبين في كتاب الله قال الله : يا أيها الذين آمنوا اصبروا - على دينكم - وصابروا - عدوكم فمن يخالفكم - ورابطوا - إمامكم - واتقوا الله - فيما أمركم به وافترض عليكم "

ترجمه حديث


يعقوب بن سراج مى گويد به امام صادق ( ع ) عرض كردم ، آيا زمين روزى بدون عالمى از شما كه مردم بدو مراجعه كنند باقى مى ماند ؟ حضرت به من فرمود : اى ابو يوسف ، اگر اينگونه باشد ، خداوند پرستيده نمى شود ، زمين ، از وجود عالم وفرد آگاهى از ما تهى نمى ماند ، آشكار است ومردم در حلال وحرام خود بدو مراجعه مىكنند ، واين معنا در قرآن بيان شده است ، خداى سبحان فرمود : يا ايها الذين آمنوا اصبروا - صبر و بردبارى در دين داشته باشيد ، وصابروا - در برابر دشمنان ومخالفين خود شكيبايى كنيد ، ورابطوا - آماده ء يارى امامتان باشيد و در آنچه خدا به شما فرمان داده وبر شما واجب گردانده است از او بترسي

مصادر


المصادر :
* : العياشي : ج 1 ص 212 ح 181 - عن يعقوب السراج قال : قلت لأبي عبد الله عليه السلام : تبقى الأرض يوما بغير عالم منكم يفزع الناس إليه ؟ قال : فقال لي :
* : إثبات الهداة : ج 1 ص 136 ب 6 ف 21 ح 260 - عن العياشي بتفاوت يسير .
* : البرهان : ج 1 ص 335 ح 12 - عن العياشي .
* : البحار : ج 24 ص 217 ب 57 ح 10 - عن العياشي ، بتفاوت يسير
 

m4material

مدیر تالار مهندسی مواد و متالورژی
مدیر تالار
سوره ابراهيم-آيه 5

سوره ابراهيم-آيه 5

آية 5 - اعتقاد به حضرت مهدي (ع) از ايمان به غيب

متن آيه


وَلَقَدْ أَرْسَلْنَا مُوسَى بِآيَاتِنَا أَنْ أَخْرِجْ قَوْمَكَ مِنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ وَذَكِّرْهُمْ بِأَيَّامِ اللّهِ إِنَّ فِي ذَلِكَ لآيَاتٍ لِّكُلِّ صَبَّارٍ شَكُورٍ

ترجمه آيه


و همانا موسى را با نشانه هاى خود فرستاديم [ و به او وحى كرديم ] كه قوم خود را از تاريكى ها به سوى روشنايى بيرون آور و روزهاى خدا را [ كه روزهاى رحمت ، عذاب ، پيروزى و شكست است ]به آنان يادآورى كن ، بى ترديد در اين روزهاى خدا براى هر شكيباى سپاس گزارى نشانه هايى [ از توحيد ، ربوبيّت و قدرت خدا ] است

متن حديث


( الامام أمير المؤمنين عليه السلام ) " الغيب : يوم الرجعة ، ويوم القيامة ، ويوم القائم ، وهي أيام آل محمد ، وإليها الإشارة بقوله : وذكرهم بأيام الله ، فالرجعة لهم ، ويوم القيامة لهم ويوم القائم لهم ، وحكمه إليهم ، ومعول المؤمنين فيه عليهم " وقد تقدم مع مصادره في البقرة - 3

ترجمه حديث

(ترجمه نداشت، ولي فكر كنم عربيش آسونه،‌نه;))


مصادر


المصادر :
* : مشارق أنوار اليقين : ص 159 - ما رواه عمار عن أمير المؤمنين عليه السلام في كتاب الواحدة ، في حديث طويل قد بين فيه مناقب نفسه القدسية ، وجاء فيه قوله : الذين يؤمنون بالغيب ، قال
 

m4material

مدیر تالار مهندسی مواد و متالورژی
مدیر تالار
سوره ابراهيم-آيه 28

سوره ابراهيم-آيه 28

آية 28 - حضرت پيامبر وائمه معصومين صلوات الله عليهم اجمعين نعمتهاي الهي

متن آيه


أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِينَ بَدَّلُواْ نِعْمَةَ اللّهِ كُفْرًا وَأَحَلُّواْ قَوْمَهُمْ دَارَ الْبَوَارِ

ترجمه آيه


آيا كسانى را كه [ شكر ]نعمت خدا را به كفران و ناسپاسى تبديل كردند و قوم خود را به سراى نابودى و هلاكت درآوردند ، نديدى ؟

متن حديث


( الامامان الباقر والصادق عليهما السلام ) " نعمة الله رسوله ، إذ يخبر أمته بمن يرشدهم من الأئمة . فأحلوهم دار البوار ، ذلك معنى قول النبي صلى الله عليه وآله : لا ترجعن بعدي كفارا يضرب بعضكم رقاب بعض "

ترجمه حديث

(اينم ترجمه اشم معلومه ديگه:D)


مصادر


المصادر :
* : مناقب ابن شهرآشوب : ج 4 ص 284 - عن الصادق والباقر عليهما السلام في قوله تعالى : ( ألم تر إلى الذين بدلوا نعمة الله كفرا ) : -
* : البحار : ج 24 ص 51 ب 29 ح 4 - عن المناقب
 

m4material

مدیر تالار مهندسی مواد و متالورژی
مدیر تالار
سلام دوباره به تمام دوستانم!
در ادامه قرار دادن مطالب مربوط به آيات مرتبط با مهدويت به اين موضوع پي بردم كه برخي از رواياتي كه در ادامه ميخوام قرار بدم ترجمه ندارن؛ بنابراين به نوشتن روايات بسنده ميكنم ،‌و اگر ميبينيد كه قادر به خوندنشون نيستيد بگيد تا ديگه آياتو قرار ندم(هدف من بيشتر نشان دادن آيات مرتبط با مهدويته و اينكه آيايت (بر اساس روايتي معروف) ميتونن چندين بطن داشته باشن.

التماس دعا

ياحق:gol:
 

m4material

مدیر تالار مهندسی مواد و متالورژی
مدیر تالار
سوره ابراهيم-آيه 46

سوره ابراهيم-آيه 46

آية - 46 - شدت مكر وحيلهء دشمنان حضرت قائم (ع)

متن آيه


وَقَدْ مَكَرُواْ مَكْرَهُمْ وَعِندَ اللّهِ مَكْرُهُمْ وَإِن كَانَ مَكْرُهُمْ لِتَزُولَ مِنْهُ الْجِبَالُ

ترجمه آيه


و آنان [ نهايت ] نيرنگشان را [ بر ضدِّ خدا و پيامبران ] به كار گرفتند ، و [ كيفر عقوبت دنيايى و آخرتى ]نيرنگشان نزد خداست و هر چند كه از نيرنگشان كوه ها از جا كنده شود

متن حديث


( الإمام الصادق عليه السلام ) " إن كان مكرهم لتزول منه الجبال ، وإن كان مكر بني برهان ( العباس ) بالقائم لتزول منه قلوب الرجال "

ترجمه حديث




مصادر


المصادر :
* : العياشي : ج 2 ، ص 235 ، ح 50 - عن جميل بن دراج قال : سمعت أبا عبد الله عليه السلام يقول : -
* : البرهان : ج 2 ص 321 ح 4 - عن العياشي ، وفيه " وان مكر بني العباس " .
* : المحجة : ص 111 - عن العياشي ، وفيه " وان مكر بني العباس " .
* : نور الثقلين : ج 2 ص 553 ح 130 - عن العياشي ، وفيه " مكر بني عباس "
 

m4material

مدیر تالار مهندسی مواد و متالورژی
مدیر تالار
سوره ابراهيم-آيه 44

سوره ابراهيم-آيه 44

آية 44 - ظهور وقيام حضرت قائم (ع) وعدهء نزديك الهي

متن آيه


وَأَنذِرِ النَّاسَ يَوْمَ يَأْتِيهِمُ الْعَذَابُ فَيَقُولُ الَّذِينَ ظَلَمُواْ رَبَّنَا أَخِّرْنَا إِلَى أَجَلٍ قَرِيبٍ نُّجِبْ دَعْوَتَكَ وَنَتَّبِعِ الرُّسُلَ أَوَلَمْ تَكُونُواْ أَقْسَمْتُم مِّن قَبْلُ مَا لَكُم مِّن زَوَال

ترجمه آيه


و مردم را از روزى كه عذاب به سويشان مي آيد ، هشدار ده . پس كسانى كه ستم ورزيده اند ، مي گويند : پروردگارا ! ما را تا [ سرآمدى نزديك ؟ و ]مدتى كوتاه مهلت ده تا دعوتت را اجابت كنيم ، و از پيامبرانت پيروى نماييم . [ ولى به آنان گويند : ] شما نبوديد كه پيش از اين سوگند ياد مي كرديد كه هرگز براى شما زوال و فنايى نيست ؟ !

متن حديث


( الإمام الباقر عليه السلام ) " والله الذي صنعه الحسن بن علي عليه السلام كان خيرا لهذه الأمة مما طلعت عليه الشمس ، والله لفيه نزلت هذه الآية : ألم تر إلى الذين قيل لهم كفوا أيديكم وأقيموا الصلاة وآتوا الزكاة ، إنما هي طاعة الامام ، فطلبوا القتال " فلما كتب عليهم القتال " مع الحسين " قالوا ربنا لم كتبت علينا القتال لولا أخرتنا إلى أجل قريب " . وقوله : ربنا أخرنا إلى أجل قريب نجب دعوتك ونتبع الرسل ، أرادوا تأخير ذلك إلى القائم عليه السلام "
وقد تقدم مع مصادره في النساء - 77


ترجمه حديث




مصادر


المصادر :
* : العياشي : ج 1 ، ص 258 ح 196 - عن محمد بن مسلم ، عن أبي جعفر عليه السلام قال :
 

m4material

مدیر تالار مهندسی مواد و متالورژی
مدیر تالار
سوره ابراهيم-آيه 45

سوره ابراهيم-آيه 45

آية 45 - رسيدن مساكن وبيوت ظالمين به حضرت مهدي (ع) واصحاب آن حضرت

متن آيه


وَسَكَنتُمْ فِي مَسَـاكِنِ الَّذِينَ ظَلَمُواْ أَنفُسَهُمْ وَتَبَيَّنَ لَكُمْ كَيْفَ فَعَلْنَا بِهِمْ وَضَرَبْنَا لَكُمُ الأَمْثَ

ترجمه آيه


و در مساكن كسانى كه به خود ستم كردند ، ساكن شديد ، در صورتى كه براى شما روشن و آشكار است كه ما با آنان [ به سبب ستم هايشان ]چه كرديم و براى شما مثال ها [ ىِ پندآموزى از جامعه هايى كه به وسيله عذاب نابود شدند ]ذكر كرديم

متن حديث


( الإمام الصادق عليه السلام ) " لا تقل هكذا ، بل تكون مساكن القائم وأصحابه ، أما سمعت الله يقول : وسكنتم في مساكن الذين ظلموا أنفسهم "

ترجمه حديث




مصادر


المصادر :
* : العياشي : ج 2 ، ص 235 ، ح 49 - عن سعد بن عمر ، عن غير واحد ممن حضر أبا عبد الله عليه السلام ورجل يقول : قد ثبت دار صالح ودار عيسى بن علي ذكر دور العباسيين فقال رجل : أراناها الله خرابا أو خربها بأيدينا ، فقال له أبو عبد الله عليه السلام : -
* : إثبات الهداة : ج 3 ، ص 551 ، ب 32 ، ف 28 ، ح 566 - مختصرا ، عن العياشي .
* : المحجة : ص 110 - عن العياشي .
* : البرهان : ج 2 ، ص 321 ، ح 3 - عن العياشي .
* : البحار : ج 52 ، ص 347 ، ب 27 ، ح 95 - عن العياشي .
* : نور الثقلين : ج 2 ، ص 553 ، ح 129 - عن العياشي ، وفيه " بنيت ، بدل ثبت "
 

m4material

مدیر تالار مهندسی مواد و متالورژی
مدیر تالار
سلام به تمام دوستان عزيز و گرامي!
راستش همانطور كه قبلا اشاره كردم، وقتي به بقيه آيات در منبعم نگاهي ميكردم، ديدم تنها بعضي از احاديث ترجم دارن. بنابراين بهتر ديدم آنهايي كه احاديثش ترجمه دارن رو فقط به ذكر آيه ميپردازم تا از تفاسير مشهور خودتون احاديث رو استخراج كنيد( اگر مايل بوديد ميتونم براتون احاديث رو بفرستم، كافيه يه پيغام برام بفرستيد، در خدمتتون هستم:smile:) و آنهايي كه ترجمه دارن رو براتون ميذارم.:redface:
بازم سوره سوره جلو ميريم.
منتظر مطالب و نظرات شما دوستان هم هستيم.:gol:
 
بالا